طلبه یار ، همیار و دستیار علمی، فرهنگی و تبلیغی طلاب و روحانیون

امروز: 1403/02/08

احکام – آموزش فقه (72 درس)

احکام

آموزش فقه (72 درس)

مشخصات کتاب

سرشناسه : فلاح زاده، محمدحسین، 1338 –

عنوان و نام پدیدآور : آموزش فقه (72 درس) احکام سطح عالی / محمدحسین فلاح زاده.

مشخصات نشر : قم : دفتر نشر الهادی، 1379.

مشخصات ظاهری : 448ص.

موضوع : فتوا های شیعه — قرن 14

موضوع : فقه جعفری — قرن 14

موضوع : فقه جعفری — رساله عملیه

رده بندی کنگره : BP183/5/ف 8آ8 1379

رده بندی دیویی : 297/342

شماره کتابشناسی ملی : م 79-5326

توضیح : این کتاب تقریبا دربردارنده همه احکام اصلی و مهم فقهی است و در 72 درس تنظیم شده است.

شماره صفحات این نسخه از کتاب مطابق صفحات اصلی کتاب نمی باشد.

ص: 1

پیشگفتار

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون

(سوره توبه، آیه 122)

در طول تاریخ، مصلحان و نیک اندیشان همواره در فکر پی ریزی و تشکیل جامعه ای بوده اند که در آن ارزشها حاکم گردد و زشتیها زدوده شود و برای رسیدن به این مقصود و تشکیل چنین جامعه ای – که از آن گاهی به مدینه فاضله تعبیر کرده اند – قوانین و مقرراتی نیز اندیشیده اند تا افراد جامعه در زندگی فردی و اجتماعی خود چگونگی استفاده از طبیعت و ارتباط با همنوعان، راه درست را طی کنند و از کجروی و تجاوز به حقوق دیگران بپرهیزند. اسلام به عنوان آخرین مکتب تضمین کننده سعادت بشر، زیر بنای تشکیل چنین جامعه ای را اعتقاد صحیح می داند و برای سالم سازی اندیشه و اعتقاد انسانها، اصول خاصی مقرر کرده که پیروان آن، باید به آنها باور داشته باشند؛ اصولی که آغاز و پایان هستی را مشخص می کند و انسانها را از افکار پوچ و خیالهای بیهوده می رهاند و به زندگی هدفدار راهنمایی می کند. البته اسلام، تنها اعتقاد صحیح را کارساز نمی داند، بلکه مردم در مرحله عمل و رفتار نی باید راه راست را از نادرست بازشناسند و خوبیها را عمل کنند و از بدیها بپرهیزند(1). آنچه عهده دار این بخش از برنامه های اسلام است فقه یا احکام نام دارد، که در حقیقت مجموعه قوانین عملی اسلام است و از وحی الهی سرچشمه گرفته و با بین معصومان (علیه السلام) تفسیر و تبیین شده است. قوانینی که تغییرناپذیر است و تمام موضوعات و مصادیق خارجی و حوادث واقعه (2) و در بر می گیرد، بی آن که به اصول آن خدشه ای وارد شود(3). یکی از درسهای زنده و اساسی مدارس علوم دینی، همواره در راستای شناخت این قوانین بوده است و می توان گفت: یکی از پایه های اصلی تشکیل مجامع علمی اسلامی، علم فقه است و فقیهان، از ارزشمندترین دانشمندان علوم اسلامی به شمار می روند و نام آنها همیشه بر تارک تاریخ حوزه های علمی می درخشد و به گفته امام خمینی (قدس سره): صدها سال که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده اند(4).

حوزه های علمیه و فقهای بزرگوار اسلام، در طول تاریخ برای حفظ فقاهت اسلامی و دفاع از شریعت مقدس، تلخیها و سختیهای بسیار به جان خریده اند. چه بسیار کتابها که در وضعیت تقیه و یا گوشه زندان نگاشته شده، (5) و چه بسیار کتابخانه ها که حاصل صدها سال رنج و تلاش آنان بوده، به تارج رفته یا در آتش خشم و کینه دشمنان سوخته است و بالاتر از همه چه بسیار بزرگانی که در راه آرمان و حفظ دین خدا سر و جان دادند و خون سرخشان، اوراق کتاب فقاهت را رنگین کرد و گاه اجسادشان را سوزاندند و خاکسترش را به باد دادند! (6) اما آنان با همه این مشکلات و سختیها، هرگز از پای ننشستند و دست از تلاش نکشیدند و مسائل فقهی را پس از استنباط از منابع آن، همچون گوهر گرانبهایی حفظ کردند و به نسلهای بعد از خود انتقال دادند. و همواره با تلاش فراوان و دقتهای بی نظیر، با کشف فروع مختلف فقهی و تبویب آنها و تطبیق بر عناوین و مصادیق آن همیشه رهگشای امت اسلامی بوده و هستند(7). گفتنی است در صحنه نگارش آموزش در حوزه های علوم دینی، برای رشته های مختلف علمی از جمله فقه کتابهای ویژه ای برای سطوح مختلف آموزشی به رشته تحریر در آمد – است. آموزش فقه در حوزه علمیه به سه مرحله تقسیم می شود و در هر مرحله کتابهایی برای تدریس یا مطالعه نگاشته شده است:

فقه غیر استدلالی؛ مانند: رساله توضیح المسائل و العروه الوثقی(8)

فقه نیمه استدلالی؛ مانند: الروضه البهیه (9) و شرایع الاسلام(10).

ص: 2308


1- قال علی (علیه السلام): الایمان معرفه بالقلب و قول باللسان و عمل بالارکان. (شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 51)
2- اشاره به نوشته حضرت ولی عصر (عجل الله) است که راویان احادیث اهل بیت علیهم السلام را مرجع این گونه حوادث معرفی کرده اند. (وسائل الشیعه، ج 18، ص 101).
3- عن الصادق (علیه السلام): … حتی جاه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فجاء بالقران و بشریعته و منهاجه فحلاله حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه…(اصول کافی، ج 2، ص 17، حدیث 2.)
4- صحیفه نور، ج 21، ص 89.
5- مانند کتاب اللمعه المدمشقیه تالیف فقیه نامدار محمد بن مکلی العاملی معروف به شهید اول.
6- همچون شهید اول.
7- در پایان این مقدمه فهرست کوتاهی از نام و مشخصات و آثار فقهای شیعه از آغاز عصر غیبت امام زمان (عجل الله) تا زمان امام خمینی (قدس سره) آمده است.
8- کتابی است در فقه که بخش عمده مسائل فقهی را در بردارد و در حد خود، از نظر برخورداری از فروع مسائل، کم نظیر است. تالیف فقیه بزرگوار سید محمد کاظم یزدی.
9- کتابی در فقه، تالیف دانشمند گرانقدر، زین الدین علی بن احمد عاملی معروف به شهید ثانی. این کتاب شرحی است بر کتاب اللمعه الدمشقیه تالیف شمس الدین محمد بن مکی معروف به شهید اول.
10- کتابی در فقه، تالیف علامه محقق، جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید معروف به محقق حلی. نویسنده در این کتاب، تنظیم جدیدی برای مسائل فقه پدید آورده و سالها از متون درسی حوزه علمیه بوده است.

فقه استدلالی؛ مانند: جواهر الکلام (1) و الحدائق الناضره(2).

در عرصه ابلاغ احکام به افراد جامعه و ترویج احکام دینی، رساله هایی نگاشته اند و هماره به زبان غالب مقلدان منتشر شده است که آنچه امروزه به نام رساله توضیح المسائل از مراجع بزرگوار تقلید در دسترس مردم قرار می گیرد از همان نمونه هاست ولی از آنجا که رساله های عملیه موجود، برای مطالعه و مراجعه عموم مردم نگاشته شده و بیش از پنجاه سال از عمر آن می گذرد و در این مدت، تغییر چندانی در نثر و شیوه نگارش آن داده نشده و برخی از اصطلاحات مربوط به اهل فن و لغات مشکل و نامانوس – برای نسل جوان – و عبارتهای پیچیده در آن دیده می شود، از این رو نمی تواند متن آموزشی مناسب – به ویژه برای جوانان – باشد، گرچه به جای خود و برای هدفی که نگاشته شده که فراتر از نیاز یک قشر خاص می باشد، مفید و ارزشمند است و می توان گفت: مانند داروخانه ای است که تمام افراد جامعه باید از آن بهره مند شوند.

ولی در کنار آن باید برای اقشار مختلف جامعه، رساله هایی در خور فهم و نیاز آنها تدوین شود، تا بدون هیچگونه مشکلی، وظایف شرعی خود را فرا گیرند و به بهترین شیوه، بر دانش دینی خود بیفزایند. گرچه تا کنون در این خصوص، تلاشهای ارزشمندی شده و کتابهایی منتشر گردیده که هر یک در جای خود قابل استفاده است، ولی کتابهایی که بتواند با در نظر گرفتن مقاطع تحصیلی افراد و نیازهای صنفی آنها، احکام دین را آموزش دهد، نگاشته نشده و نیاز به تدوین آنها محسوس و روشن است. این نیاز ما را بر آن داشت تا با در نظر گرفتن مقاطع تحصیلی موجود در کشورمان، مسائل فقهی را بدون هیچگونه تغییر در فتاوای فقیهان و تنها تغییر در عبارتها و جایگزین کردن لغات و اصطلاحات مانوس و تنظیم مطالب و بیان برخی از مثالهای و نمونه های آنها بدین صورت تدوین کنیم. از آنجا که برخی از مسائل فقه، اختصاص به خواهران دارد و بخشی دیگر ویژه برادران است و گروه دیگر را نیازی به آنها نیست و یا کمتر نیاز پیدا می کنند، به تقسیم صنفی نیز توجه شده و کتابهای ویژه برادران و خواهران جدای از یکدیگر تهیه شده است. و نیز گفتنی است که در تدوین این نوشته ها، سطح غالب افراد در نظر گرفته شده است. کتابهای تهیه شده و یا در دست تهیه، بدین قرار است:

آموزش احکام – ویژه کودکان

آموزش احکام – سطح یک – مقطع راهنمایی (ویژه پسران – ویژه دختران)

آموزش احکام – سطح متوسط – مقطع دبیرستانی (ویژه پسران – ویژه دختران) آموزش فقه – سطح عالی – (ویژه برادران – ویژه دختران)

آموزش فقه – سطح عالی – (ویژه برادران – ویژه خواهران)

روش تدریس احکام – ویژه استادان محترم و طلاب علوم دینی.

یادآوری چند نکته:

1 – متن این کتاب مطابق با فتاوای بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت آیه الله العظمی امام خمینی (قدس سره) می باشد.

2 – فتاوای مراجع بزرگ تقلید نیز به آن افزوده شده که به خواست خداوند در آینده نزدیک جداگانه چاپ خواهد شد.

3 – در متن این کتاب، مسائلی که تفاوت فتوایی در آنها به حدی است که مقلدان سایر مراجع نمی توانند به فتوای متن عمل کنند، با علامت مشخص شده است تا آن عزیزان برای شناخت نظر مرجع تقلید خود بتوانند به رساله وی یا به کتاب آموزش فقه که همراه با حواشی فقهاست مراجعه کنند و یا اساتید محترم در صورت صلاحدید، به موارد اختلاف اشاره نمایند. گفتنی است که همه اختلاف فتواها به گونه ای نیست که اگر مقلد به مسائل متن عمل کند، خلاف فتوای مرجع تقلیدش عمل کرده و یا واجبی را ترک کرده باشد؛ مثلاً اگر مساله ای که در متن آمده، فتوا باشد و مرجع تقلید کسی در همان مساله، احتیاط واجب داشته باشد، اگر مقلد به آن فتوا عمل کند، به همان احتیاط نیز عمل کرده است و مشکلی پیش نمی آید.

4 – کتاب حاضر جنبه آموزشی دارد و توسط استادان محترم تدریس می شود و شاگردان نزد معلم خود، آن را می آموزند، گرچه در شوه نگارش تلاش ما به این بوده که مطالعه آن هم مفید باشد و مسائل شرعی را به مطالعه کنندگان بیاموزد.

ص: 2309


1- دائره المعارف بزرگ فقه شیعه، تالیف فقیه سخت کوش، شیخ محمد حسن نجفی؛ این کتاب از ماخذ و منابع فقه شیعه است.
2- تالیف محدث ارزشمند و فقیه گرانمایه، شیخ یوسف بحرانی، که یکی از کتابهای تفصیلی فقه شیعه می باشد.

5 – برای آنکه خوانندگان عزیز اگر خواستند جزئیات مسائل را بدانند و یا متن مسائل را از منابع آنها ببینند، آدرس مسائل در پایان هر صفحه آمده است. 6 – کتاب حاضر، قبل از چاپ، چند دوره تدریس شده و نواقص آن – در حد توان – برطرف گردیده است و افزون بر این، چند تن از دوستان فاضل حوزه، عنایت فرموده و بخش هایی از آن را مطالعه کرده و رهنمودهایی ارائه داده اند، که در اینجا از همه آن عزیزان تشکر می شود. 7 – جهت اختصار در آدرس مطالب، علائم زیر به کار رفته است:

ج جلد، ص صفحه، م مساله، س سوال

سخنی با استادان محترم

1 – محتوای هر درس – با استفاده از تجربه چندین ساله – برای یک ساعت تدریس، تنظیم شده، که همراه با توضیحات استاد، این مقدار از زمان را در برخواهد گرفت، ولی در چند درس از این کتاب، چون مطالب یک بحث ناقص می ماند، حجم بیشتری پیدا کرده و ممکن است وقت بیشتری بطلبید؛ مانند درسهای 6، 9، 15 که در صورت تمام نشدن مطالب در یک جلسه، باقیمانده آن در جلسه بعد تدریس خواهد شد و در چند درس دیگر؛ از آنجا که یک بخش از مسائل تمام شده و درس بعد، از ابتدای بحث جدید آغاز می شود، حجم کمتری دارد که باید فرصت باقیمانده را از درس بعد استفاده کرد؛ مانند درسهای 5، 7، 55 و چند بحث نیز برای دو ساعت تدریس در نظر گرفته شده است، چون مطالب آنها تا اندازه ای مشکل و مرتبط به هم می باشد و جداسازی آنها نیز چندان مطلوب نبود مانند درسهای 13 و 14 یا 31 و 32.

2 – برای تدریس این کتاب، هرگز نباید تنها به مطالعه مطالب آن اکتفا شود، بلکه بجاست استادان محترم، قبل از تدریس، علاوه بر مطالعه دقیق هر بحث، جزئیات مسائل و پاسخ پرسشهایی که ممکن است از سوی شاگردان مطرح شود، مورد ملاحظه قرار داده و با آمادگی کامل در کلاس حاضر شوند.

3 – استادان محترم در اولین جلسات درس از شاگردان خود بخواهند که نام مرجع تقلید شان را نوشته و تحویل دهند تا بتوانند قبل از حضور در کلاس مسایلی را که با علامت مشخص شده با مراجعه به منابع فقهی، نظر مقلد شاگردان را به دست آورده و در ضمن درس یادآوری کنند، یا آنها را به رساله مرجعشان ارجاع دهند. 4 – در این نوشته سعی شده است بدون آن که حکم شرعی تغییر یابد، از لغات ساده و عبارتهایی روان و قابل فهم استفاده شود، گرچه از آشنا کردن دانش پژوهان با اصطلاحات فقهی هم غافل نبودیم، لذا استادان محترم اصل ساده گویی را فراموش نکرده، و از به کار گرفتن اصطلاحات و لغات دشواری که ضرورتی ندارد و فهم مطالب را دشوار می سازد بپرهیزند. 5 – یکی از اصول مهم تدریس احکام، بیان مثال و تطبیق حکم بر مصادیق آن است. آنچه مردم با آن سرو کار دارند نمونه های عینی و علمی مسائل شرعی است. بنابراین، اگر برای هر مساله، یک یا دو مثال آورده شود، شاگردان کاربردی بودن احکام شرعی را حس کرده و به فراگیری آن علاقه بیشتری نشان می دهند، در متن کتاب نیز برای بسیاری از مسائل، مثال آورده شده است و مثال، باید این شرایط را داشته باشد: متناسب با حکم. متناسب با فهم افراد. متناسب با شغل و موقعیت اجتماعی آنان.

مورد نیاز مخاطبین. خلاصه باشد و طولانی نشود؛ یعنی مثال به قدر نیاز.

زشت و مستهجن نباشد. تاثیر سوء نداشته باشد. 6 – اساتید محترم سعی کنند، خلاصه مطالب را بر تابلو بنویسند، این نیز در فراگیری افراد بسیار موثر خواهد بود.

7 – کسانی که توانایی نقاشی دارند، در آموزش برخی از مسائل احکام می توانند از این هنر بهره بگیرند.

8 – استاد، برخی از مسائل احکام را باید پس از توضیح، در عمل نمایش دهد تا شاگردان به خوبی آن را فرا گیرند؛ مانند وضو، وضوی جبیره، تیمم، نماز آیات و… و در این برنامه می توان از

ص: 2310

شاگردان نیز کمک گرفت. 9 – برای هر درس، چند پرسش نوشته شده که بیشتر آنها از مصادیق و نمونه های احکام است که استادان محترم جواب آنها را از شاگردان بخواهند و آنها را در یافتن پاسخها ویژه سوالهایی که شاگردان را به کتب مفصل فقهی ارجاع می دهد، یاری دهند. 10 – استادان محترم بخشی از وقت را به پاسخگویی پرسشهای حاضران اختصاص دهند. پاسخگویی به پرسشهای حاضران را می توان به دو شیوه شفاهی یا کتبی انجام داد و در فرض اول، می توان در ضمن درس به پرسشها پاسخ داد یا پایان هر درس، با یک بحث و در فرض دوم که سوالها نوشته می شود و جمع آوری می گردد، در پایان هر درس یا در جلسه بعد، به آنها پاسخ داده خواهد شد. 11 – در برخی از درسها، قسمتی از مطالب برای مطالعه می باشد، که اساتید محترم در صورت کمبود وقت برای تدریس، می توانند شاگردان را به مطالعه آنها راهنمایی کنند، و درسهای 13 و 14 چنانچه تدریس آنها را صلاح نمی دانند صرف نظر کنند. در پایان بار دیگر از تمامی برادرانی که با مطالعه این کتاب رهنموده هایی داده اند تشکر کرده و خدای را بر این توفیق سپاس می گوییم و از نظریات و پیشنهادهای سازنده عزیزان استقبال می کنیم(1). ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم

حوزه علمیه قم – محمد حسین فلاح زاده ابرقویی

تابستان 1376، ه. ش. فهرست فقهیان معروف شیعه صفحه 13 و 14 و 15 و 16 و 17 نیاز به اسکن دارد. یادآوری این نکته لازم است که دانشمندان علوم دینی و فقهای بزرگوار تشیع منحصر به این تعداد نیستند، بلکه در این مختصر، تنها به ذکر اسامی فقهای معروف شیعه اکتفا شده و در این چند دهه گذشته نیز چه بسیار از فقیهان نامدار و گرانقدری وجود داشتند که هر یک دارای خدمات ارزشمند بوده و تالیفات گرانسنگی از آنها به یادگار مانده است؛ از جمله آن بزرگواران، مراجع عالیقدری همچون حضرت آیه الله العظمی میلانی، حضرت آیه الله العظمی خوانساری، حضرت آیه الله العظمی نجفی مرعشی، حضرت آیه الله العظمی خوبی، حضرت آیه الله العظمی گلپایگانی و حضرت آیه الله العظمی اراکی را می توان نام برد. اکنون نیز در حوزه های علمیه، چهره های درخشانی از عالمان دین شناس و فقیهان آگاه وجود دارند که رسالت انبیایی حراست از مکتب را بر دوش گرفته و علوم اهل بیت را به نسل حاضر منتقل می کنند.

درس (1) شناخت احکام

اشاره

… لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا

… برای هر یک از شما (امتها) شریعت و راه روشنی قرار دادیم. (سوره مائده، آیه 48)

سعادت بشر در این جهان و جهان آخرت در گرو عمل به برنامه های اسلامی و تطبیق برنامه های روزمره زوایای آن – چه فردی و چه اجتماعی – بر قوانین نجات بخش اسلام می باشد. برنامه های اسلام به سه دسته تقسیم می شود:

الف: برنامه های اعتقادی (اصول دین).

ب: دستورهای عملی (فروع دین یا احکام).

ج: مسائل روانی (اخلاق). دسته اول، برنامه هایی است در رابطه با سالم سازی فکر و اعتقاد انسان و مکلف باید نسبت به آنها یقین کند و آنها را از روی دلیل بپذیرد و چون این بخش از برنامه های اسلام اعتقادی است و نیاز به یقین دارد، پیروی از دیگران (تقلید) در آنها راه ندارد گرچه می توان از راهنمایی دیگران برای تحصیل یقین بهرمند گردید. دسته دوم، که برنامه های عملی است، مشتمل بر بایدها و نبایدها یی است که با انجام و ترک آنها(همراه با اعتقاد صحیح) اطاعت الهی تحقق می یابد؛ مانند خواندن نماز و پرداخت زکات و پرهیز از غیبت و سرقت.

دسته سوم، برنامه های در رابطه با پرورش روح و سلامت روان آدمی است که شیوه تقویت صفات پسندیده؛ مانند عدالت، سخاوت، شجاعت و عزت در نهاد انسانها و مبارزه با صفات ناپسند

ص: 2311


1- مایه سپاس است که نظریات خود را به نشانی: قم – صندوق پستی 3698 – 37185 بفرستید.

و زشت آن؛ مانند حسد، بخل، نفاق را بیان می کند. کتب فقهی که با تلاش شبانه روزی دانشمندان اسلامی به رسته تحریر در آمده در بردارنده دسته دوم از مسائل دینی است که احکام نام دارد.

شخص مکلف برای شناخت و پی بردن به آن امر و نهی ها، باید اجتهاد کند و از منابع مربوط، بدآنهادست یابد یا از کسی که با اجتهاد احکام را استنباط کرده تقلید کند و یا به احتیاط عمل نماید. بنابراین وظیفه مکلف نسبت به برنامه های عملی اسلام یکی از این سه امر است: اجتهاد تقلید احتیاط

پیش از بیان هر یک از این امور، به جاست که توضیحی پیرامون شرایط تکلیف و همچنین تقسیم احکام بیاوریم.

شرایط تکلیف

آدمی با گوهر گرانبهای تفکر و تعقل و قوه انتخاب و اختیار از دیگر موجودات متمایز است و کرامت مسوولیت تکالیف الهی به او ارزانی شده، که با عمل به آنها به سعادت ابدی خواهد رسید.

افرادی که دارای شرایط ذیل باشند مکلف به آن تکالیف خواهند بود:

بلوغ (1) عقل،قدرت(2). بنابر این فرد عاقل و بالغ که قادر بر انجام وظایف شرعی باشد، در مقابل امرها و نهی های الهی مسوولیت دارد و در صورت سرپیچی از آنها، عذاب خواهد شد و به پاداش اطاعت از آن فرامین هم خواهد رسید. پس کودکان و افراد دیوانه و کسی که قدرت بر انجام واجبات ندارد، مکلف نبوده و عملی بر او واجب یا حرام نیست. از این روست که اگر دیوانه یا طفل دروغ بگوید، یا نماز نخواند عذاب نمی شود، گرچه – از فضل الهی – در موارد بسیاری، اعمال نیک آنها ثواب دارد؛ مثل این که اگر طفلی به طور صحیح نماز بخواند یا حج بجا آورد، پاداش دارد. اما مکلف بر انجام این اعمال نمی باشد و در صورت ترک آنها عذاب نخواهد شد. گفتنی است ولی آنها و نظام اسلامی نسبت به بسیاری از اعمال ناپسند آنها مسئولند و به همین سبب بر ولی طفل است که او را از تجاوز به حقوق مردم باز دارد و بر حاکم است که جهت حفظ نظم عمومی و اجرای عدالت او را تنبیه کند.

تقسیم احکام

در یک تقسیم کلی، تمام احکام دینی را به دو دسته تقسیم کرده اند: تکلیفی

وضعی

دسته اول، احکامی است که وظیفه انسان را نسبت به اعمال و رفتار وی مشخص می کند، مانند واجب بودن نماز و حرام بودن ظلم. دسته دوم، احکامی است که وضعیت اشیاء را در ارتباط با اعمال انسان مشخص می کند، مثل حلال بودن گوشت کبوتر، حرام بودن مال غصبی، طهارت برخی اشیاء و نجاست برخی دیگر.

اقسام احکام تکلیفی

1 – واجب: عملی است که انجامش لازم است و ترک آن عذاب دارد، مانند نماز.

2 – حرام: عملی است که ترک آن لازم و انجامش عذاب دارد، مانند دروغ. 3 – مستحب: عملی که انجامش مطلوب است و ثواب دارد ولی ترک آن عذاب ندارد، مانند نماز شب. 4 – مکروه: عملی که ترک آن مطلوب است و ثواب دارد و انجامش عذاب ندارد، مانند پوشیدن لباس سیاه در نماز.

ص: 2312


1- علائم بلوغ، در درس 11 خواهد آمد.
2- اسلام شرط تکلیف نیست؛ یعنی واجبات و محرمات مختص به مسلمان نیست، بلکه هر کس دارای شرایط ذکر شده باشد. مکلف است.

5 – مباح:

عملی که انجام و ترک آن مساوی است؛ نه عذابی دارد و نه ثوابی، مانند بسیاری از اعمال.

این پنج دسته از احکام را احکام تکلیفی می نامند، چون مربوط به تکلیف و وظیفه مکلفین می باشد، در مقابل آن احکام وضعی قرار دارد، که وضعیت و کیفیت چیزی را مشخص می کند، مانند: طهارت، نجاست، حلیت، حرمت، صحت، بطلان.

تقسیمی دیگر برای احکام:

الف: حکم واقعی و آن حکمی است که بر اساس مصالح و مفاسد واقعی بر موضوع خاصی وارد شده است، که بسیاری از احکام شرعی از این دسته است. ب: حکم ظاهری و آن حکمی است که بر موضوع خاصی به جهت جهل به حکم واقعی وارد شده است؛ مثل آبی که قبلاً کر بوده و الان معلوم نیست کر است یا قلیل، که حکم آب کر را دارد و چیزی که معلوم نیست پاک است یا نجس، حکم شی ء پاک را دارد.

و کسی که نمی داند، چه تعداد نماز قضا بر عهده اوست، حداقل را اگر انجام دهد، کفایت می کند.

تقسیم سوم برای احکام:

الف: حکم اولی حکمی که بر چیزی بنا به مصلحت ذاتی آن وضع شده، بدون در نظر گرفتن حالتهای اضطراری و استثنایی مکلفین؛ مانند وجوب نماز و روزه و حرمت دروغ و غیبت و شرب خمر.

ب: حکم ثانوی حکم است که بنا به ضرورت، با توجه به شرایط خاصی که مکلف گرفتار آن است، وضع شده؛ مانند خوف و اکراه، حرج و مشقت و تقیه؛ مثلاً ترک روزه در صورتی که برای بدن ضرر داشته و جواز دروغگویی در جایی که جان در خطر باشد.

پرسش

1 – تفاوت

اصول و فروع دین چیست؟

2 – برای احکام تکلیفی و وضعی، بجز آنچه در درس آمده، هر کدام سه مثال بزنید. 3 – برای حکم ظاهری سه مثال بزنید. 4 – نماز صبح و روزه رمضان، مصداق کدامیک از اقسام واجب است؟ 5 – تفاوت کودک و دیوانه در عمل به برخی از واجبات و مستحبات چیست؟

درس (2) اقسام واجب، اجتهاد

اقسام واجب

کارهایی که به افراد مکلف واجب می باشد، دارای اقسام مختلفی است که شناخت آنها در چگونگی انجام وظیفه تاثیر دارد. 1 – واجب عینی، آن است که از همه مکلفین خواسته شده و با انجام یک یا چند نفر، از دیگران ساقط نمی شود؛ مانند نماز و روزه.

واجب کفایی، آن است که اگر عده ای – به قدر کفایت – آن را انجام دهند، از دیگران ساقط می شود؛ مانند کفن و دفن و نماز بر میت، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد. 2 – واجب تعیینی، آن است که یک عمل مشخص از مکلفین خواسته شده است و بدل و جایگزین ندارد؛ مانند نماز مغرب و عشاء.

واجب تغییری، آن است که دو یا چند عمل از مکلف خواسته شده و او مخیر است هر کدام را بخواهد انجام دهد؛ مثل وجوب نماز جمعه و ظهر در روز جمعه.

ص: 2313

3 – واجب

نفسی، عملی است که خودش یک تکلیف واجب است، نه برای رسیدن به عمل دیگر؛ مانند نماز و روزه. واجب غیری، عملی است برای رسیدن و انجام عمل دیگر؛ مثل وضو و غسل برای انجام نماز. 4 – واجب تعبدی، عملی است که باید به نیت قربت و انجام فرمان خداوند انجام شود و بدون قصد قربت باطل است؛ مانند حج و زکات. واجب توصلی، عملی است که انجام خود عمل، کافی است هر چند به قصد قربت و بدون نیت باشد؛ مانند تطهیر بدن و لباس برای نماز. 5 – واجب مطلق، عملی که وجوب آن – بجز شرایط عمومی تکلیف (1) – قید و شرطی ندارد؛ مانند جواب سلام. واجب مشروط؛ عملی که وجوب آن، علاوه بر شرایط عمومی تکلیف، قید و شرط دیگری دارد و تا آن قید با شرط محقق نشود، آن عمل واجب نیست، مانند وجوب حج که مشروط به استطاعت است.

اجتهاد

اجتهاد در لغت به معنای کوشش و تلاش کردن است. و در اصطلاح فقه عبارت است از استنباط و استخراج مسائل شرعی از منابع مربوط به آن. به شخصی که توانایی اجتهاد را داشته باشد مجتهد می گویند.

منابع فقه (احکام)
اشاره

1 – قرآن 2 – سنت – قول معصوم (علیه السلام) فعل معصوم (علیه السلام) تقریر معصوم (علیه السلام) 3 – عقل

4 – اجماع (اتفاق فقها بر حکمی از احکام شرعی)

قرآن

که مجموعه وحی الهی بر پیامبر اکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد و به خواست خداوند بدون هیچگونه نقص و اضافه به دست ما رسیده اولین و بهترین ملاک عمل و منبع استنباط احکام می باشد.

قول معصوم

مجموعه گفتار امام معصوم (علیهم السلام) و دستورها و آموزشهای قولی آنان، که روش درست کرداری را به ما می آموزد، یکی از منابع معتبر فقهی است که در کتب روایی جمع آوری شده است.

فعل معصوم

از آنجا که ائمه معصوم (علیهم السلام) از هر خطا و اشتباهی در امان هستند، کردار آنان نیز مانند گفتارشان می تواند ملاک عمل برای ما باشد، که این دسته نیز در کتب تاریخی و روایی با عنوان سیره عملی معصومین آمده است.

تقریر معصوم

ص: 2314


1- شرایط عمومی تکلیف عبارت است از: بلوغ، عقل، قدرت.

چون نهی از منکر و بازداشتن افراد جامعه از کار خلاف و اشتباه (در غیر موارد تقیه) از وظایف پیشوایان معصوم (علیهم السلام) است، از این رو، در مواردی که فرد یا افرادی در حضور معصوم (علیه السلام) عملی را انجام داده باشند، در حالی که تقیه ای در کار نبوده، و معصوم (علیه السلام) آن عمل را تایید کرده و یا لااقل از آن نهی نکرده باشد، به عنوان عملی مورد امضا و تقریر ایشان، می تواند ملاک دیگری برای عمل و منبعی برای استنباط فقه باشد.

عقل و اجماع

اگر برای حکمی از احکام، دلیلی از قرآن و سنت نیابیم، آنچه که عقل بشری بدان حکم کند و یا فقهای شیعه بر آن اتفاق نظر داشته باشند که حاکی از رضایت معصوم (علیه السلام) باشد، می توان مطابق آن فتوا داد و وظیفه مکلفین را مشخص کرد.

مقدمات اجتهاد

علومی که به عنوان مقدمات اجتهاد باید فرا گرفت عبارتند از: 1 – علوم عربی مشتمل بر

صرف – علم به تغییر کلمات جهت به دست آمدن معانی مختلف نحو – علم به ترکیب کلمه و ساختار جمله

معانی، بیان، بدیع – علم زیبا سازی نوشتار و گفتار و شناخت آن زیبائیها

لغت – شناخت معانی کلمات

2 – منطق: علم درست اندیشیدن. 3 – اصول فقه: شناخت کیفیت استنباط احکام. 4 – رجال: آشنایی با شخصیتهای حدیث، (اسناد روایات).

5 – درایه: شناخت معانی و مفاهیم احادیث و فهمیدن درست از نادرست.

6 – علوم قرآن: تفسیر، شان نزول و… علاوه بر علومی که شمردیم، این موارد نیز لازم است:

7 – آشنایی به محاورات عرفی و زبان مردمی که مور خطاب قرآن و سنت بوده اند. 8 – آشنایی با گفته ها و نظریت پیشینیان، جهت عدم وقوع در خلاف شهرت و اجماع. 9 – بررسی فتاوا و اخبار اهل سنت، به خصوص در موارد تعارض اخبار.

10 – کوشش و تلاش در جهت استنباط احکام و تمرین در آن، به حدی که قوه و ملکه استنباط حاصل شود. با فرا گرفتن علومی که گفته شد و با وجود شرایط لازم، شخص مجتهد باید طبق آنچه استنباط کرده عمل نماید و چنانچه در استنباط خود اشتباه کرده باشد معذور است.

اقسام اجتهاد

1 – اجتهاد کامل: که صاحب آن را مجتهد مطلق می نامند و آن کسی است که قدرت استنباط تمام احکام شرعی (در همه ابواب فقه) را داراست.

2 – اجتهاد ناقص: که صاحب آن را متجزی گویند و آن کسی است که در محدوده خاصی از ابواب فقه قوه استنباط دارد.

دو مساله:

1 – اجتهاد،واجب کفایی است و اگر افرادی (به قدر کفایت) بر این امر اقدام کردند، تکلیف از دیگران ساقط است. 2 – کسی که اهلیت فتوا دادن ندارد، فتوا دادن بر او حرام است.

ص: 2315

پرسش

1 – در تعریف واجب عینی و تعیینی چه تفاوتی هست؟

2 – منابع فقه را نام ببرید. 3 – تقریر معصوم را توضیح دهید. 4 – در چه صورتی اجماع می تواند مدرک حکم شرعی باشد؟ 5 – علم رجال و درایه چه تفاوتی دارد؟

6 – اجتهاد کامل و ناقص را توضیح دهید.

درس (3) اجتهاد و تقلید (1)

اشاره

تقلید در اصطلاح فقه، عبارت است از عمل مستند به فتوای فقیه. 1 – بر هر مکلفی که به درجه اجتهاد نرسیده و طریقه احتیاط را نمی داند، واجب است در احکام از مجتهد تقلید کند(1). 2 – تقلید در احکام، اختصاص به واجبات و محرمات ندارد، بلکه در مستحبات و مکروهات و مباحات هم جاری است(2). 3 – به مجتهدی که دیگران از او تقلید می کنند مرجع تقلید گویند.

4 – مرجع تقلید باید دارای شرایط زیر باشد: اجتهاد

عقل

بلوغ

عدالت

مرد بودن

زنده بودن

حلال زادگی

شیعه دوازده امامی بودن

و بنابر احتیاط واجب اعلم بوده و حریص به دنیا نباشد(3).

5 – عادل به کسی گویند که دارای قوه عدالت باشد. و عدالت حالتی نفسانی است که انسان را به تقوا واداشته و از ارتکاب گناهان کبیره و اصرار بر گناهان صغیره باز می دارد(4). 6 – اعلم کسی است که قواعد و مدارک مساله را بهتر بشناسد و بر نظایر آن مساله و اخبار اطلاع بیشتر داشته باشد و همچنین اخبار را بهتر بفهمد. خلاصه اعلم کسی است که در استنباط احکام، از دیگران استادتر باشد. 7 – تقلید ابتدایی از مجتهد مده جایز نیست؛ یعنی کس یکه اکنون مکلف شده یا تاکنون تقلید نکرده، نمی تواند از مجتهدی که از دنیا رفته است تقلید کند. بلکه باید مقلد مجتهد زنده باشد؛ ولی چنانچه در زمان حیات مجتهدی به فتاوایش یا بعضی از آنها عمل کرده باشد، می تواند بر تقلید او باقی بماند، حتی در مسائلی که در زمان حیات آن مجتهد به آنها عمل نکرده نیز می تواند از وی تقلید کند. البته بقای بر تقلید میت باید با اجازه مجتهد زنده باشد؛ یعنی چنانچه مجتهد زنده اجازه دهد می تواند بر تقلید میت باقی بماند(5). 8 – کسی که بر تقلید میت باقی مانده است، در مسائلی که میت فتوا نداده و همچنین در مسائل جدید باید از مجتهد زنده تقلید کند(6).

راههای تشخیص اجتهاد اعلمیت مرجع تقلید

الف: آزمودن و شناخت شخصی، در صورتی که خودش اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد.

ب: شهرتی که مفید علم باشد؛ یعنی بین اهل خبره چنان به اجتهاد و اعلمیت مشهور باشد که موجب علم به اجتهاد یا اعلمیت آن فرد باشد.

ج: گواهی دو نفر عادل اهل خبره(7).(8) به شرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان

ص: 2316


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 5.
2- همان.
3- توضیح المسائل، م 2.
4- تحریر الوسیله، ج 1، فی فروع التقلید، ص 10،م 28.
5- همان، ص 7. م 13.
6- استفتاات، ج 1، ص 12، س 17.
7- تحریر الوسیله، ج 1، ص 8، م 19.
8- افرادی که صلاحیت علمی تشخیص اجتهاد اعلمیت را دارا باشند.

مخالفت نکنند.

1 – بر مکلف واجب است که جهت شناختن مجتهد اعلم جستجو و تفحص کند(1).

2 – وظیفه مکلف، در صورتی که احتمال اعلمیت منحصر در دو نفر است و یقین به آن ممکن نیست. اگر: الف: اگر عمل به احتیاط یا به احواط اقوال ممکن است، بنابر احتیاط واجب باید چنین کند. ب: اگر عمل به احتیاط ممکن نیست، به فتوای هر کدام که بخواهد می تواند عمل کند(2). 3 – چنانچه دو مجتهد از نظر علمی با هم مساوی باشند، شخص مقلد، مخیر است به هر کدام از آن دو که بخواهد رجوع کند. همچنانکه می تواند بعضی از مسائل را از یکی و بعضی دیگر را از دیگری تقلید کند(3). 4 – اگر دو مجتهد هر یک در بخشی از احکام اعلم باشند، مثلاً یکی در احکام عبادات اعلم است و دیگری در معاملات، مکلف باید بنابر احتیاط واجب در هر بخش از اعلم تقلید کند، همچنانکه اگر مثلاً در بخش معاملات یکی در قسمتی از احکام معاملات اعلم است و دیگری در قسمت دیگر، باید به احتیاط واجب در همان قسمت هم از اعلم تقلید کرد(4). 5 – فرد مکلف در تقلید مستقل بوده و تابع دیگری نیست؛ مثلاً زن نمی تواند در این مساله تابع شوهر باشد، بلکه هر کس را که اعلم تشخیص داد از او تقلید می کند(5).

راههای بدست آوردن فتوای مجتهد:

شنیدن از خود مجتهد.

شنیدن از دو یا یک نفر عادل. شنیدن از یک نفر مورد اطمینان. دین در رساله مجتهد که اشتباه نداشته باشد(6).

عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر

عدول از غیر اعلم به اعلم، بنابر احتیاط، واجب است. عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر که از نظر علمی با هم مساوی هستند، جایز نیست، در صورتی که به فتوای آن مجتهد عمل کرده باشد. عدول از اعلم به غیر اعلم، جایز نیست. عدول از مجتهدی که مدتی از او تقلید می کرده و اکنون معلوم شده است که اهلیت فتوی نداشته، واجب است. عدول از مجتهدی که یکی از شرایط مرجعیت را از دست داده؛ مثلاً دیوانه شده یا فراموشی به او دست داده، به مجتهد جامع الشرایط: واجب است.

عدول از مجتهدی که تاکنون از او تقلید می کرده و اکنون از دنیا رفته است به مجتهد زنده، جایز، بلکه احتیاط مستحب است. عدول از مجتهد زنده به مجتهد مرده: بنابر احتیاط واجب جایز نیست. هر چند قبلاً از او تقلید می کرده و پس از مرگ وی به مجتهد زنده رجوع کرده است(7).

چند مساله:

1 – عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر عبارت است از عمل کردن به فتوای آن دیگری، و احتیاج به اجازه مرجع تقلید سابق ندارد(8).

2 – اگر مجتهد اعلم در مساله ای فتوا نداشته باشد، مقلد می تواند به مجتهد دیگری که در آن مساله فتوا دارد رجوع کند و بنابر احتیاط واجب باید آن مجتهد که به فتوایش رجوع می شود از دیگران اعلم باشد(9).

3 – اگر فتوای مجتهد در مساله ای عوض شود، باید به فتوای جدید عمل کند و باقی ماندن بر فتوای گذشته جایز نیست(10).

4 – اگر مقلد نسبت به تغییر فتوای مجتهد شک کند، می تواند طبق فتوای قبلی عمل نماید تا

ص: 2317


1- تحریر الوسیله، ج 1، فی فروع التقلید، ص 6،م 5.
2- همان، م 6.
3- تحریر الوسله، ج 1، ص 6. م 8.
4- العروه الوثقی، ج 1، فی التقلید، 16، م 47.
5- استفتاات، ج 1، ص 13، س 25.
6- تحریر الوسیله، ج 1، ص 8،م 21.
7- تحریر الوسیله، ج 1، ص 6 – 7 – 8،م 4، 5، 12، 13، 18؛ العروه الوثقی، ج 1،ص 12، 13،م 33 و 37.
8- استفتاات، ج 1، ص 11، س 16.
9- تحریر الوسیله، ج 1، ص 7،م 11.
10- العروه الوثقی، ج 1، ص 12،م 31.

مساله روشن شود(1).

5 – فرا گرفتن مسائل شک و سهو و غیر اینها از مسائلی که غالباً مور احتیاج مکلف است، واجب می باشد، مگر در جایی که اطمینان دارد مساله ای برایش پیش نمی آید(2).

پرسش

1 – در چه صورتی از میت صحیح است؟

2 – برای تشخیص مجتهد اعلم، اهل خبره کیانند و در چه صورتی می توان به گفته آنها اعتماد کرد؟

3 – در صورتی که از طرف اهل خبره، چند نفر به عنوان مراجع تقلید معرفی شوند ولی اعلم آنها مشخص نباشد. تکلیف چیست؟

4 – تبعیض در تقلید را توضیح داده و مور جواز آن را بیان فرمایید.

5 – در چه صورتی عدول از یک مجتهد به مجتهد دیگر واجب است؟

درس (4) اجتهاد و تقلید (2)

اشاره

وظیفه کسی که بدون تقلید عمل کرده یا تقلیدش صحیح نبوده

1 – کسی که مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام داده، در صورتی که بفهمد:

– به وظیفه واقعی خود عمل کرده.

– یا عمل او با فتوای مجتهدی که وظیفه اش تقلید از او بوده مطابق بوده است.

– یا با فتوای مجتهدی که هم اکنون باید از او تقلید کند مطابق است.

– یا اعمالش از فتوای آنان به احتیاط نزدیکتر می باشد.

در تمام این صور اعمال گذشته اش صحیح است(3).

2 – اگر مکلف زمانی از کسی تقلید کرده که جامع شرایط نبوده؛ مانند کسی است که بدون تقلید عمل کرده است(4).

3 – اگر مکلف بفهمد مدتی از زمان را بدون تقلید عمل کرده و مقدار آن را نداند ولی کیفیت آن را می داند، با شرایطی که در مساله 1 گذشت، اعمال قلی صحیح است وگرنه حداقل مقداری که یقین دارد باطل بوده باید قضا کند(5).

4 – اگر در صحت تقلید گذشته خود شک کند، بنا را بر صحت می گذارد(6).

5 – اگر بدون اجازه مجتهد زنده بر تقلید میت باقی مانده باشد مانند کسی است که بدون تقلید عمل می کند(7).

احتیاط

احتیاط در اصطلاح فقه، عبارت است از عمل کردن به احکام به گونه ای که یقین داشته باشد به وظیفه اش عمل کرده است.

1 – عمل به احتیاط برای هر فردی (مجتهد یا غیر مجتهد) جایز است، ولی باید موارد احتیاط را بشناسد و کمتر افرادی این موارد را می شناسند، چون شناخت آنها کار دشواری است و مستلزم اطلاع کامل بر کیفیت آن است(8).

2 – عمل به احتیاط، گاهی موجب تکرار عمل است و گاهی موجب تکرار نیست(9). مثال اول: شخصی که نمی داند وظیفه اش نماز تمام است یا شکسته، اگر بخواهد به احتیاط عمل کند باید نماز را هم تمام بجا آورد و هم شکسته.

مثال دوم: شخصی که نمی داند اذان و اقامه برای نماز واجب است یا مستحب، اگر بخواهد به احتیاط عمل کند باید آن را بجا آورد.

3 – اگر مکلف بداند عملی حرام نمی باشد، ولی نمی داند واجب است یا مستحب یا مکروه یا مباح، می تواند به امید ثواب (رجاءا) آن عمل را انجام دهد، چون احتمال مطلوب بودن آن وجود دارد(10).

ص: 2318


1- تحریر الوسیله، ج 1، فی فروع التقلید، ص 8،م 17.
2- همان، ص 9،م 23.
3- توضیح المسائل، م 14.
4- العروه الوثقی، فی التقلید، ج 1، ص 10،م 25.
5- همان، ص 14، م 40.
6- همان، ص 14،م 41.
7- همان، ص 17،م 52.
8- تحریر الوسیله، ج 1، ص 5 – العروه الوثقی، ج 1، ص 3،م 2.
9- الفتاوی الواضحه، ج 1، ص 118، تحریر الوسیله، ج 1، ص 5،م 1.
10- العروه الوثقی، ج 1، ص 11،م 30.

4 – اگر مکلف بداند عملی واجب نیست ولی نمی داند حرام است یا مکروه یا مستحب یا مباح، می تواند آن عمل را ترک کند. چون احتمال مبغوض بودن آن وجود دارد(1).

فرق بین احتیاط واجب و احتیاط مستحب

کلیه احتیاطهایی که در رساله ها آمده است، یا وجویی است یا استحبابی و تفاوت بین آنها از دو جهت است: یکی در مقام شناخت و تشخیص، که احتیاط از کدام قسم است و دیگری در مقام عمل، که وظیفه مکلف، نیست به هر یک از آنها چیست؟

تفاوت اول: احتیاط واجب: احتیاط بدون فتوا

احتیاط مستحب: احتیاط همراه با فتوا

اگر مجتهد در مساله ای فتوا داده و احتیاط نیز داشته باشد، این احتیاط مستحب است. و اگر مجتهد در مساله ای فتوا نداده و از ابتدا احتیاط کرده باشد، احتیاط واجب است که به آن احتیاط مطلق هم می گویند(2). مثال احتیاط مستحب: در غسل ارتماسی اگر به نیت غسل ارتماسی به تدریج در آب فرو رود تا تمام بدن زیر آب زود غسل او صحیح است و احتیاط آن است که یک دفعه زیر آب رود(3). مثال احتیاط واجب: اگر نذر کند که به فقیر معینی صدقه بدهد، نمی تواند آن را به فقیر دیگری بدهد و اگر آن فقیر بمیرد، بنابر احتیاط باید به ورثه او بدهد(4). تفاوت دوم: در احتیاط مستحب، مقلد باید به همان احتیاط عمل کند یا به فتوای همراه آن و نمی تواند در آن مساله به مجتهد دیگر رجوع کند.

و در احتیاط واجب، مقلد می تواند به همان احتیاط عمل کند، یا به فتوای مجتهد دیگر مراجعه کند(5).

فرق حکم و فتوا

ائمه معصوم (علیهم السلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و به هنگام حضور ظاهری، دو وظیفه مهم امامت را بر عهده داشته اند که طبق روایات و دیگر منابع فقهی در زمان غیبت آنها برعهده فقهای جامع الشرایط نهاده شده است: 1 – بیان فتوا و ابلاغ احکام الهی به مردم. 2 – رهبری و مدیریت جامعه انسانی و اجرای احکام دینی.

اختلاف در بیان فتوا و وجود مراجع فتوایی متعدد، مشکل زیادی در جامعه پدید نمی آورد، همچنانکه در ادوار مختلف تاریخ تشیع، پس از غیبت حضرت ولی عصر (علیه السلام) این امر وجود داشته است، ولی تشتت و دوگانگی در احکام اجرایی و دستوارت حکومتی به خصوص اگر ارتباطات گسترده و آسان باشد، قطعاً سبب هرج و مرج و اختلاف و دو دستگی در جامعه خواهد شد، حال پرسش این است که فرق این دو چیست و قلمرو هر یک کدام است و در مورد تعارض فتوای مرجع تقلید با حکم حاکم (ولی فقیه) وظیفه مردم چیست؟

فتوا در اصطلاح فقها بیان حکم خداست به وسیله فقیه. و فقیه کسی است که نسبت به حکمی که از منابع فقهی استنباط کرده، اظهار نظر می کند. مثل این بیان که: – در رکعت سوم و چهارم نماز، تسبیحات را یک مرتبه خواندن کافی است.

– اگر روزه گرفتن برای بدن ضرر داشته باشد صحیح نیست.

– در صورتی که خریدار در معامله گول خورده باشد حق فسخ معامله را دارد و… حکم حاکم دستور به اجرای یک حکم شرعی و تعیین مصداق و یا موضوع و یا وقت و مکان اجرای حکم شرعی و نیز الزام بر انجام یا ترک کاری به خاطر مصلحت است؛ مانند: – دستور به این که: فلان روز اول ماه است. – حکم به دریافت زکات یا خمس، شرایطی ویژه (در زمان یا مکان و یا مورد خاص). – فروش اموال محتکر و قیمت گذاری آن، بدون اجازه از صاحبش.

– تعیین و تقسیم و مصرف انفال و اموال عمومی. – اقامه حدود و تعزیرات.

ص: 2319


1- همان.
2- العروه الوثقی، ج 1، ص 23،م 64.
3- توضیح المسائل، م 367.
4- توضیح المسائل، م 2659.
5- بنابر احتیاط واجب آن مجتهد باید بعد از او از سایرین اعلم باشد.
اختلاف فتوا با حکم

در صورتی که فتوای مرجع تقلید و حکم فقیه حاکم خلاف یکدیگر باشد، به یقین حکم ولی فقیه مقدم و مخالفت با آن حرام است؛ مثل آن که مجتهدی فتوا دهد احتکار در غیر طعام اشکال ندارد، ولی فقیه حاکم با توجه به مشکلات اقتصادی جامعه، حکم کند که احتکار هر گونه کالای مورد نیاز جامعه حرام است. در اینجا دستور ولی فقیه اجرا می شود و بر مقلدان آن مرجع نیز تبعیت لازم است(1). نقص حکم حاکم جامع الشرایط جایز نیست، حتی برای سایر مجتهدان، مگر در جایی که اشتباهش روشن باشد(2).

پرسش

1 – اگر مقلد، پس از مدتی بفهمد مرجع تقلیدش جامع شرایط تقلید نیست، اعمال گذشته وی چه حکمی دارد؟

2 – تفاوت حکم و فتوا را با آوردن مثال توضیح دهید و وظیفه مکلفین در آن موارد چیست؟

3 – با مراجعه به رساله توضیح المسائل برای احتیاط واجب و مستحب دو مثال دیگر بیاورید.

4 – تفاوت عملی احتیاط واجب و مستحب چیست؟

درس (5) اجتهاد و تقلید(3)

وظیفه مساله گو

1 – اگر مساله گو در بیان فتوای مجتهد اشتباه کند (مساله ای را اشتباه بگوید) واجب است به آنها که از او یاد گرفته اند اطلاع داده و رفع اشتباه کند(3).

2 – اگر شخصی فتوای مجتهد را برای دیگری بگوید، سپس فتوای مجتهد در آن مساله عوض شود، بر آن فرد واجب نیست به کسی که از او مساله شنیده است، تغییر فتوی را اطلاع دهد، گرچه احتیاط مستحب است(4).

حکم اختلاف در دستیابی به فتوای مجتهد

دو نفر بر خلاف یکدیگر فتوای مجتهد را نقل کنند: گفته هیچکدام قبول نیست. مکلف از خود مجتهد مساله ای را به گونه ای شنیده و دیگری برخلاف آن بیان می کند: آنچه از مجتهد شنیده معتبر است. آنچه در رساله مجتهد است بر خلاف چیزی است که از او شنیده: آنچه از مجتهد شنیده معتبر است. آنچه در رساله مجتهد نوشته شده با آنچه که دیگری نقل می کند سازگار نیست: در صورتی که رساله اشتباه نداشته باشد، آنچه در رساله است معتبر می باشد. مگر آنکه مساله گو بگوید که مجتهد، از رای خود که در رساله است عدول کرده.

مساله ای در یکی از رساله های مجتهد به گونه ای است و در رساله ای دیگر، به گونه ای دیگر: رساله ای که تاریخ نوشتن آن (توسط مجتهد) متاخر است مقدم می باشد. (مانند موارد اختلاف تحریر الوسیله با رساله توضیح المسائل امام خمینی (قدس سره) که آنچه در تحریر الوسیله آمده مقدم است(5).

چند مساله

1 – اگر مجتهد در بیان فتوای خود اشتباه کند، واجب است اطلاع داده و رفع اشتباه کند(6). 2 – اگر فتوای مجتهد عوض شود، چنانچه فتوای گذشته اش موافق احتیاط باشد اعلام فتوای

ص: 2320


1- مرحوم شیخ محمد حسن نجفی (قدس سره) صاحب جواهر در بحث احتکار چنین می نویسد: اگر محتکر، خود مجتهد باشد، مجتهد حاکم می تواند او را به فروش کالای احتکار شده یا فروش به قیمت معینی وادار کند، هر چند حاکم نسبت به مجتهد محتکر از نظر علمی پایین تر باشد. (جواهر الکلام، ج 22، ص 487)
2- العروه الوثقی، ج 1، ص 57.
3- العروه الوثقی، ج 1، کتاب فی التقلید، ص 16،م 48.
4- العروه الوثقی، ج 1، ص 20،م 58.
5- استفتاات، ج 1، ص 18، س 42 و العروه الوثقی، ج 1، فی التقلید، ص 20،م 59.
6- العروه الوثقی، ج 1، فی التقلید، ص 16،م 48.

جدید به مقلدان واجب نیست. ولی در صورتی که فتوای گذشته موافق احتیاط نباشد، واجب است فتوای جدید را اعلام کند(1).

3 – گمان به این که فتوای مجتهد چنین و چنان است، برای عمل به آن (و نقل) کافی نیست (بلکه باید اطمینان به آن داشته باشد) مگر آن که این گمان از ظاهر گفته مجتهد یا گفته مساله گو و یا آنچه در رساله نوشته شده به دست آمده باشد و به طور خلاصه می توان گفت، گمان حجت نیست مگر از ظاهر گفته مجتهد یا ناقل فتوای او به دست آمده باشد(2).

وظیفه مقلد در موارد اختلاف فتوای مجتهد سابق و جدید

اگر مرجع تقلید از دنیا برود یا به عللی دیگر مقلد از او عدول کند و فتاوای مجتهد قبلی با مجتهد کنونی اختلاف داشته باشد، در بعضی موارد طبق فتوای مجتهد فعلی عمل می شود و در بعضی موارد آنچه طبق فتوای مجتهد قبلی عمل شده، محکوم به صحت است که به نمونه هایی از موارد اختلاف و حکم آنها اشاره می کنیم: 1 – مجتهد سابق یک بار تسبیحات خواندن در رکعت سوم و چهارم را کافی دانسته و مقلد هم چنین کرده ولی مجتهد کنونی کافی نمی داند: نمازهای خوانده شده محکوم به صحت است. 2 – مجتهد قلی تیمم را با یک بار زدن کف دست بر زمین کافی می دانسته، ولی مجتهد فعلی کافی نمی داند: گذشته ها صحیح است. 3 – عقد یا ایقاعی (3) را مجتهد سابق به گونه ای صحیح می دانسته و مقلد هم به همان نحوه عمل کرده ولی مجتهد جدید نمی داند: می تواند بنابر صحت بگذارد. 4 – مجتهد قبلی چیزی را پاک می دانسته و مقلد از آن اجتناب نمی کرده ولی مجتهد فعلی نجس می داند: اعمال گذشته محکوم به صحت است ولی اگر آن چیز هم اکنون باقی است محکوم به نجاست می باشد. 5 – مجتهد سابق چیزی را حلال یا حرام می دانسته و مجتهد کنونی برخلاف آن فتوا می دهد: آنچه گذشته است بلامانع می باشد، اما اگر آن چیز هم اکنون باقی است باید طبق فتوای مجتهد جدید عمل شود(4). به عنوان مثال: مجتهد سابق ذبح حیوان را با غیر آهن هم جایز می دانسته، ولی مجتهد جدید جایز نمی داند. اگر حیوانی را که با غیر آهن کشته اند فروخته یا مصرف کرده اند، معامله صحیح و مصرف مباح بوده ولی اگر هم اکنون باقی است محکوم به حرمت است (حرام می باشد).

چند مساله:

1 – اگر در معامله ای، فروشنده مقلد مجتهدی باشد و خریدار مقلد مجتهد دیگر، و آن دو مجتهد بر انجام معامله به گونه ای خاص فتوا داده باشند، این معامله مطابق فتوای هر کدام از مجتهدان انجام پذیرد نسبت به مقلد همان فرد، صحیح، و نسبت به دیگری باطل است(5).

2 – اگر شخصی از طرف دیگری وکالت یا وصایت در انجام عملی را داشته باشد؛ مثلاً در پرداخت خمس یا زکات یا کفاره یا اجرای عقد و مانند اینها، بر وی واجب است طبق فتوای مرجع تقلید کسی که به او وکالت یا وصایت داده عمل نماید. اما اگر از طرف او برای انجام کاری اجیر شده باشد؛ مثلاً برای انجام حج یا نماز، باید طبق فتوای مرجع تقلید خود عمل کند(6).

پرسش

1 – اگر پس از بیان یک حکم شرعی برای عده ای از مردم، فتوای مجتهد عوض شود، وظیفه مساله گو در این مورد چیست؟

2 – اگر دو استفتای متفاوت از مرجع تقلید در دست باشد به کدامیک باید عمل کرد؟

3 – شخص مقلد مجتهدی بوده که خمس سرمایه را واجب نمی دانسته و بر اساس همین فتوا خمس آن را نپرداخته، اکنون به مجتهدی رجوع کرده که خمس آن را واجب می داند، آیا باید خمس آن سرمایه را بپردازد یا نه؟

ص: 2321


1- همان، ص 25،م 69.
2- همان، ص 26،م 72.
3- قرار داد دو طرفه مثل نکاح را عقد و یکطرفه مثل طلاق را ایقاع گویند.
4- العروه الوثقی، ج 1، فی التقلید، ص 17،م 53.
5- العروه الوثقی، ج 1، فی التقلید، ص 19،م 55.
6- تحریر الوسیله، ج 1، فروع فی التقلید، ص 10،م 32 – العروه الوثقی، ج 1، ص 19،م 54.

4 – کسی که حج را به نیابت از دیگری انجام می دهد. باید مطابق فتوای مرجع تقلید خودش عمل کند یا مطابق فتوای مرجع تقلید منوب عنه؟

درس (6) طهارت (1)

اشاره

.. ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج ولکن یرید لیطهرکم ولیتم نعمته علیکم، لعلکم تشکرون.

خداوند نمی خواهد برای شما زحمتی ایجاد کند، بلکه می خواهد شما را پاک و نعمتش را بر شما تمام گرداند، باشد که سپاس گویید. (سوره مائه، آیه 6) همانگونه که در درس اول گذشت، مجموعه برنامه های عملی اسلام احکام نامیده می شود و از جمله آنها؛ واجبات است و نماز یکی از مهمترین و اساسی ترین واجبات عملی است. مسائل مربوط به نماز را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

1 – مقدمات: نمازگزار باید قبل از نماز آنها را مراعات کند.

2 – مقارنات: مسائلی که مربوط به متن نماز است، از تکبیره الاحرام تا سلام. 3 – مبطلات: مسائلی که درباره چیزهایی است که نماز را باطل می کند.

مقدمات نماز

یکی از مقدمات نماز کسب طهارت است و طهارت لازم برای نماز، دوگونه است: طهارت باطنی، که نیاز به قصد قربت دارد و با انجام وضو، غسل یا تیمم به دست می آید 2

طهارت ظاهری، که نیاز به قصد قربت ندارد و این همان پاکی بدن و لباس از نجاسات است

وضو

نمازگزار باید قبل از نماز وضو بگیرد و خود را برای انجام این عبادت بزرگ آماده کند. و نیز در برخی از موارد باید غسل کند؛ یعنی تمام بدن را بشوید و هرگاه نتواند وضو بگیرد یا غسل کند، باید به جای آن، عمل دیگری به نام تیمم انجام دهد که در این درس و درسهای آینده با احکام هر یک آشنا خواهید شد.

کارهای وضو
اشاره

(1)

شستن صورت و دستها

1 – مقدار واجب در شستن صورت و دستها، همان است که گذشت، ولی برای آن که یقین کند مقدار واجب را شسته، باید کمی از اطراف آن را هم بشوید(2).

2 – بنابر احتیاط واجب، باید صورت و دستها را از بالا به پایین شست و اگر از پایین به بالا بشوید وضو باطل است(3).

3 – اگر صورت یا دست کسی کوچکتر از صورت و دست معمولی باشد، یا بر پیشانی او مو روییده و یا جلو سر او مو ندارد، باید همان مقداری که مردمان معمولی می شویند، بشوید(4).

4 – اگر صورت و دست کسی، هر دو بر خلاف معمول باشد ولی متناسب با هم است، لازم نیست ملاحظه معمول را بنماید بلکه باید همانگونه که در اعمال وضو بیان شد، وضو بگیرد(5). 5 – اگر پوست صورت از لای موها (ریش – ابرو) پیدا باشد، باید آب را به پوست برساند و اگر پیدا نباشد، شستن مو کافی است و رساندن آب به زیر مو لازم نیست(6). 6 – اگر شک کند، که پوست صورت از لای مو پیداست یا نه؟ بنابر احتیاط واجب باید مو را بشوید و آب را به پوست هم برساند(7).

ص: 2322


1- تحریر الوسیله – ج 1، فصل فی الوضو، ص 21، 23،م 1 و 3 و 12.
2- همان،م 1 و 2.
3- توضیح المسائل – م 243.
4- همان،م 238.
5- همان.
6- همان،م 240.
7- توضیح المسائل، م 241.

7 – شستن

داخل بینی و دهان و مقداری از لب و چشم که هنگام بستن دیده نمی شود، واجب نیست. ولی برای آن که یقین کند از جاهایی که باید شسته شود چیزی باقی نمانده، واجب است مقداری از آنها را هم بشوید(1). 8 – پوست یا گوشتی که از اعضای وضو بریده شده – اگر کاملاً قطع شده باشد، باید زیر آن (جای آن) شسته شود – و در صورتی که به عضو متصل است باید آنهم شسته شود و هر مقدار از جای آن که ظاهر شده بشوید(2). 9 – تاولهای که مثلاً بر اثر سوختگی بر پوست ظاهر شده تا زمانی که باقی است، شستن ظاهر (روی) آن کافی است، هر چند پوسته آن سوراخ شده باشد و چنانچه قسمتی از آن کنده شده، شستن همان مقداری که از پوست ظاهر شده کافی است و کندن مابقی، یا رساندن آب به زیر آن لازم نیست، ولی اگر به گونه ای است که پوست گاهی بر بدن می چسبد و گاه جدا می شود باید زیر آن هم شسته شود(3). 10 – پوسته ای که در حال بهبودی زخم روی آن بسته شده و مانند پوست بدن می باشد، کندن آن لازم نیست و شستن ظاهر آن کافی است. هر چند کندن آن راحت باشد، اما دوایی که بر زخم خشکیده است اگر برداشتن آن راحت است باید بردارد و اگر برداشتن آن ممکن نیست حکم جبیره را دارد که به تفصیل در احکام وضوی جبیره ای خواهد آمد(4). 11 – تکرار در شستن اعضای وضو: بار اول: واجب

بار دوم: جایز

بار سوم: بدعت و حرام

12 – مقصود از شستن، آب و ریختن نیست، بلکه شستن کامل است؛ یعنی اگر یکبار بطور کامل به نیت وضو تمام صورت با دست را بشوید و بار دیگر هم بطور کامل بشوید، بار سوم آن حرام می باشد. بنابر این اگر چندین مرتبه هم آب بریزد ولی به تمام جاهای عضو نرسد یکبار محسوب نمی شود. و اگر با یکبار ریختن، یا یکبار فرو بردن در آب، تمام عضو را فرا گیرد. یک بار شستن به حساب می آید(5).

13 – سه بار شستن اعضای وضو (به نیت وضو) علاوه بر آنکه بدعت و حرام است، گاهی اوقات موجب بطلان وضو هم می شود و آن در صورتی است که آب مسح، از آب شستن سوم باشد، چون مسح باید با آب وضو انجام شود(6).

مسح سر

1 – جای مسح: یک قسمت از چهار سر که بالای پیشانی (جلوی سر). 2 – مقدار واجب مسح: هر قدر باشد کافی است (به مقدار که اگر کسی ببیند بگوید مسح کرد). 3 – احتیاط مستحب: به پهنای سه انگشت بسته و طول یک انگشت.

4 – مسح با دست چپ: جایز است. 5 – لازم نیست مسح بر پوست سر باشد، بلکه بر موی جلوی سر هم صحیح است، مگر موی سر انسان به قدی بلند باشد که هنگام شانه زدن، به صورتش بریزد، که باید پوست سر یا قسمت پایین (بیخ) مو را مسح نماید. 6 – مسح بر موی جاهای دیگر سر صحیح نیست، هر چند بر محل مسح جمع شده باشد. 7 – مسح سر لازم نیست از بالا به پایین باشد(7).

مسح پا

1 – جای مسح: روی پا است. 2 – مقدار واجب مسح: طول؛ از سر انگشت تا بر آمدگی روی پا.

عرض؛ هر اندازه باشد کافی است هر چند به قدر یک انگشت باشد.

3 – احتیاط مستحب آن: همه روی پا. 4 – پای راست را باید قبل از پای چپ مسح کند، ول لازم نیست پای راست را با دست راست و پای چپ را با دست چپ مسح کند(8).

ص: 2323


1- توضیح المسائل، م 242.
2- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی افعال الوضو، ص 205،م 14.
3- العروه الوثقی، ج 1، ص 206،م 16.
4- همان،م 17.
5- استفتائات، ج 1، ص 34، س 35.
6- توضیح المسائل، م 248 واستفتاات، ج 1، ص 34 و 35.
7- توضیح المسائل، م 249 و 250 و 251 و تحریر الوسیله، ج 1، فصل فی الوضوء، ص 23،م 12 و 13 و 14.
8- الروه الوثقی، ج 1، فصل فی افعال الوضوء، ص 210.
مسائل مشترک مسح سر و پا

1 – در مسح باید دست را بر سر و پاها بکشد و اگر دست را نگه دارد و سر یا پا را به آن بکشد وضو باطل است، ولی اگر موقعی که دست را می کشد سر یا پا مختصری حرکت کند اشکال ندارد(1). 2 – اگر برای مسح رطوبتی در کف دست نمانده باشد، نمی تواند دست را با آب خارج،تر کند بلکه باید از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد و با آن مسح کند(2).

3 – رطوبت دست باید بقدری باشد که بر سر و پا اثر بگذارد(3).

4 – اگر رطوبت کف دست به اندازه مسح سر باشد، می تواند سر را با همان رطوبت مسح کند و برای مسح پاها از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد(4).

5 – محل مسح (سر و روی پاها) باید خشک باشد، بنابراین اگر جای مسح تر باشد، باید آن را خشک کرد ولی اگر رطوبت آن بقدری کم باشد که مانع از تاثیر رطوبت دست، بر آن نباشد مانع ندارد(5). 6 – بین دست و سر یا پاها باید چیزی مانند چادر و کلاه، یا جوراب و کفش فاصله نباشد. هر چند بسیار رقیق و نازک باشد و رطوبت به پوست برسد (مگر در حال ناچاری)(6). 7 – محل مسح باید پاک باشد، پس اگر نجس است و نمی تواند آن را آب بکشد باید تیمم کند(7).

پرسش

1 – تفاوت

طهارت باطنی و ظاهری چیست؟

2 – کسی که نمی داند پوست صورتش از زیر موهای صورت پیداست یا نه، آیا هنگام وضو باید آب را به پوست صورت برساند؟

3 – در چه صورتی مسح بر موهای قسمت جلوی سر کافی نیست.

4 – مقدار واجب و مستحب مسح سر و پاها چه اندازه است؟ 5 – اگر محل مسح، نجس باشد و تطهیر آن ممکن نباشد تکلیف چیست؟ 6 – چهار مساله از مسایلی که در مسح سر و پاها مشترک است بیان کنید.

درس (7) وضوی ارتماسی

اشاره

1 – وضوی ارتماسی آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد، یا آنها را در آب فرو برده و به قصد وضو بیرون آورد(8).

2 – چون در وضوی ارتماسی نیز دست و صورت باید از بالا به پایین شسته شود، بنابر این، وضوی ارتماسی به گونه های زیر انجام می شود: به قصد وضو صورت را از پیشانی، یا دست را از آرنج در آب فرو برد و تا موقعی که آنها را از آب بیرون می آورد و ریزش آب تمام می شود به نیت وضو باشد. (چون آبی که بر دست می ماند و در مسح بکار می رود، باید آب وضو باشد).

بدون قصد وضو، صورت یا دست را در آب فرو برد و به قصد وضو بیرون آورد، که صورت را باید ابتدا از پیشانی بیرون آورد و دستها را از آرنج(9).

3 – اگر بعضی از اعضای وضو را ارتماسی و بعضی را غیر ارتماسی انجام دهد اشکال ندارد. (10) (مراعات ترتیب در وضوی ارتماسی نیز لازم است ؛ یعنی نمی توان صورت و دستها را یکباره در آب برد، بلکه باید اول صورت و سپس دست راست و بعد از آن دست چپ شسته شود).

کیفیت وضوی افرادی که دست یا پایشان قطع شده

(11)

شرایط وضو

(12)

ص: 2324


1- توضیح المسائل، م 255.
2- توضیح المسائل، م 257.
3- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی افعال الوضوه، ص 212،م 26.
4- توضیح المسائل، م 258.
5- همان،م 26.
6- همان،م 27.
7- توضیح المسائل – م 260.
8- توضیح المسائل، م 261.
9- توضیح المسائل، م 261 و 262.
10- همان،م 263.
11- العروه الوثقی، ج 1، ص 204 الثانی؛ استفتائات، ج 1، ص 29، 30 و 31، س 20 تا 24 و 26.
12- توضیح المسائل، شرایط صحیح بودن وضو.

با شرایطی که خواهد آمد وضو صحیح است و با از بین رفتن هر یک از آنها، وضو باطل است.

برخی از دعاهای وضو

مستحب است هنگام شستن صورت بگوید:

اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه ولاتسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه و در وقت شستن دست راست بخواند: اللهم اعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و حاسبنی حسابا یسیرا و موقع شستن دست چپ بگوید: اللهم لا تعطنی کتابی بشمالی ولا من وراء ظهری و لاتجعلها مغلوله الی عنقی و اعوذبک من مقطعات النیران و موقعی که سر را مسح می کند بگوید: الله غشنی برحمتک و برکاتک و عفوک و در وقت مسح پا بخواند: اللهم ثبتنی علی الصراط یوم تزل فیه الاقدام واجعل سعیی فی ما یرضیک عنی یا ذا الجلال و الاکرام.

پرسش

1 – تفاوت

وضوی ترتیبی و ارتماسی چیست؟

2 – شخصی، یک دست و یک پایش به طور کامل قطع شده، چگونه باید وضو بگیرد؟

3 – شرط مشترک آب و ظرف آب وضو کدام است؟

4 – فرق ترتیب و موالات در وضو چیست؟

5 – کسی که هر دو دستش به طور کامل قطع شده، چگونه باید وضو بگیرد؟

درس (8) احکام شرایط وضو

شرایط آب وضو

1 – وضو با آب نجس و مضاف باطل است، خواه بداند آن آب نجس یا مضاف است یا نداند، یا فراموش کرده باشد(1). 2 – آب وضو باید مباح باشد، بنابراین در موارد زیر وضو باطل است:

وضو گرفتن با آبی که صاحب آن راضی نیست (راضی نبودن او معلوم است).

آبی که معلوم نیست صاحب آن راضی است یا نه. آبی که وقف افراد خاصی است؛ مانند حوض برخی از مدارس و وضو خانه بعضی از هتلها و مسافر خانه ها و…(2). 3 – وضو گرفتن از نهرهای بزرگ، گرچه انسان نداند صاحبان آنها راضی هستند یا نه، اشکال ندارد، اما اگر صاحبان آن از وضو گرفتن جلوگیری کنند، احتیاط واجب آن است که وضو نگیرد(3).

شرایط اعضای وضو

1 – اعضای وضو در موقع شستن و مس باید پاک باشد(4).

2 – اگر در بین وضو، جایی را که شسته یا مسح کرده، نجس شود وضو صحیح است؛ مثلاً مشغول شستن دستها است، صورت وی نجس شود(5).

3 – اگر غیر اعضای وضو، جایی از بدن نجس باشد، وضو صحیح است ولی اگر مخرج بول یا غایط را تطهیر نکرده، بهتر آن است که اول آن را تطهیر کند، بعد وضو بگیرد(6). 4 – اگر زیر نان چرک باشد، وضو اشکال ندارد، ولی اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد، باید چرک زیر آن مقدار را بر طرف کند(7).

5 – چرک بدن اگر مانع رسیدن آب به اعضای وضو نباشد وضو اشکال (8) ندارد. 6 – اگر پس از گچ کاری و مانند آن، چیز سفیدی که از رسیدن آب به پوست جلوگیری نمی کند بر

ص: 2325


1- توضیح المسائل، م 265.
2- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی شرایط الوضو، ص 219 – 225،م 6 و 7 و 8 و توضیح المسائل، م 265.
3- توضیح المسائل، مساله 271.
4- توضیح المسائل، شرایط وضو، ص 35، شرط ششم و مساله 276 و 277.
5- همان.
6- همان.
7- توضیح المسائل، م 291.
8- توضیح المسائل، م 294.

دست بماند یا ظاهر شود، اشکالی ندارد ولی اگر مانع رسیدن آب می باشد، یا شک دارد که با بودن آنها، آب به پوست می رسد یا نه آنها را بر طرف کند(1). 7 – اگر چیزی بر اعضای وضو باشد (اعضای شستن) که از رسیدن آب به آن جلوگیری کند، برای وضو باید برطرف شود ولی بر اعضای مسح، هر جند از رسیدن آب جلوگیری نکند، برای وضو باید برطرف شود(2). 8 – خطوط قلم خودکار و لکه های رنگ و چربی و کرم در صورتی که رنگ بدون جرم باشد، مانع وضو نیست، ولی اگر جرم داشته باشد (روی پوست را گرفته) باید بر طرف شود(3). 9 – خال کوبیهایی که زیر پوست قرار دارد (جوهر است) و مانع از رسیدن آب به پوست نمی باشد، برای وضو اشکال ندارد(4). شرایط کیفیت وضو

ترتیب

(5)

کارهای وضو باید بدین ترتیب انجام شود: شستن صورت

شستن دست راست

شستن دست چپ

مسح سر

مسح پای راست

مسح پای چپ

اگر ترتیب اعمال وضو به هم بخورد وضو باطل است، حتی اگر پای چپ و راست را همزمان مسح کند.

موالات

1 – موالات؛

یعنی پشت سر هم انجام دادن و فاصله نینداختن بین اعمال وضو. 2 – اگر بین کارهای وضو به قدری فاصله شود که وقتی می خواهد جایی را بشوید یا مسح کند رطوبت جاهایی که پیش از آن شسته یا مسح کرده، خشک شده باشد، وضو باطل است ولی اگر فقط رطوبت جایی که جلوتر از محلی است که می خواهد بشوید یا مسح کند خشک شده باشد، وضویش صحیح است(6). 3 – راه رفتن بین وضو اشکال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها، چند قدم راه برود (به قدری که موالات به هم نخورد) و بعد سر و پا را مسح کند، وضوی او صحیح است(7).

از دیگران کمک نگیرد

1 – کسی که می تواند اعمال وضو را انجام دهد، نباید از دیگری کمک بگیرد، پس اگر شخص دیگری صورت و دست او را بشوید یا مسح او را انجام دهد وضو باطل است، ولی اگر شخص دیگری آب را در دست وی بریزد و وضو گیرنده خودش آن را بر اعضاء می ریزد و می شوید وضو باطل نیست ولی اینگونه کمک گرفتن مکروه است(8). 2 – کسی که نمی تواند وضو بگیرد، باید نایب بگیرد که او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتی که بتواند باید بدهد، ولی خود او باید نیت وضو کند(9). 3 – کسی که در وضو از دیگری کمک می گیرد، هر کدام از کارهای وضو را که می تواند به تنهایی انجام دهد، نباید در آن عمل کمک بگیرد(10).

4 – کسی که دیگری را وضو می دهد، در مسح باید دست او را بر سر و پاهایش بکشد، مگر آن که ممکن نباشد، که در آن صورت باید از دست او رطوبت بگیرد و با دست خود، مسح او را انجام می دهد و چنانچه ممکن است بنابر احتیاط واجب تیمم هم بنماید(11)

شرایط وضو گیرنده

ص: 2326


1- توضیح المسائل، م 294.
2- توضیح المسائل، شرایط وضو، شراط سیزدهم و مساله 259.
3- استفتاات، ج 1 ص 36 و 37، س 40 تا 45.
4- همان.
5- تحریر الوسیله، ج 1، فصل به شرایط الوضو، ص 28.
6- همان، ج 1 ص 28،م 15 و توضیح المسائل – م 283.
7- توضیح المسائل، م 285.
8- العروه الوثقی، ج 1، فی شرایط الوضو، التاسع، ص 234.
9- توضیح المسائل – م 286.
10- توضیح المسائل، م 287.
11- همان،م 286.

1 – کسی که می داند اگر وضو بگیرد مریض می شود و یا می ترسد که مریض شود، باید تیمم کند و اگر وضو بگیرد باطل است، ولی اگر نداند که آب برای او ضرر دارد و وضو بگیرد و بعد بفهمد که ضرر داشته، وضویش صحیح است(1). 2 – وضو باید به قصد قربت انجام شود؛ یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد(2). 3 – لازم نیست نیت را به زبان آورد، یا از قلب خود بگذراند، بلکه همین مقدار که می داند وضو می گیرد کافی است، به طوری که اگر از او بپرسند چه می کنی؟ بگوید: وضو می گیرم(3). 4 – در وضو، قصد قربت کافی است و لازم نیست نیت وجوب یا استحباب کند؛ یعنی لازم نیست نیت کند وضوی واجب است یا مستحب(4).

دو مساله:

1 – اگر وقت نماز به قدری تنگ است که وضو بگیرد، تمام نماز یا قسمتی از آن، بعد از وقت خوانده می شود، باید تیمم کند(5). 2 – کسی که در تنگی وقت نماز باید تیمم کند، اگر وضو بگیرد، صحیح است چه برای آن نماز وضو بگیرد یا برای کار دیگر(6).

پرسش

1 – وضو

گرفتن از نهرها و شیرهای آب کنار خیابان (جلوی مغازه ها) چه حکمی دارد؟ 2 – وضو گرفتن از آب سرد کنی که مخصوص نوشیدن است چه حکمی دارد؟ 3 – چگونه موالات وضو بهم می خورد، با ذکر مثال بیان فرمایید.

4 – پرستاری، بیماری را که اصلاً قادر به انجام وضو نیست، کمک می دهد، نحوه کمک او را بیان کنید. 5 – آیا چربی بدن مانع وضوست؟

6 – اگر به قدری وقت تنگ است که اگر بخواهد وضو بگیرد یا تیمم کند، بخشی از نماز خارج وقت خوانده می شود. وظیفه اش نسبت به وضو یا تیمم چیست؟

درس (9) وضوی جبیره ای

اشاره

دوایی که بر زخم می زنند و چیزی که با آن زخم یا عضو شکسته را می بندند، جبیره نام دارد. 1 – شخصی که بر اعضای وضویش زخم یا شکستگی است، اگر بتواند به طور معمول وضو بگیرد، باید چنین کند (7)؛ مثلاً: – روی زخم باز است و آب برای آن ضرر ندارد. – روی زخم بسته است ولی باز کردن آن امکان دارد و آب ضرر ندارد.

2 – چنانچه زخم بر صورت یا دستهاست و روی آن باز است و آب ریختن روی آن ضرر دارد، اگر اطراف آن را بشوید کافی است(8). 3 – اگر زخم یا شکستگی در جلوی سر یا روی پاها است (محل مسح) و روی آن باز است، چنانچه نتواند آن را مسح کند، باید پارچه پاکی روی آن بگذارد و روی پارچه را باتری آب وضو که در دست مانده، مسح کند و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد، باید به جای وضو تیمم کند و بهتر است یک وضو بدون مسح هم بگیرد(9).

زخم، دمل یا شکستگی صفحه 60 نیاز به اسکن دارد.
چند مساله:

1 – کسی که نمی داند وظیفه اش وضوی جبیره ای است یا تیمم بنابر احتیاط واجب باید هر دو را انجام دهد(10).

ص: 2327


1- العروه الوثقی،م ج 1، فی شرایط الوضوء، السابع، ص 232 – توضیح المسائل، م 288 و 672.
2- توضیح المسائل، شرایط وضو، شرط هشتم.
3- توضیح المسائل، م 282.
4- تحریر الوسیله، ج 1، ص 29،م 20.
5- توضیح المسائل، م 280.
6- همان،م 281.
7- توضیح المسائل، م 324.
8- همان،م 325.
9- همان،م 326.
10- توضیح المسائل – م 343.

2 – کسی که در کف دست و انگشتها جبیره دارد و در موقع وضو، دست تر روی آن کشیده است، می تواند سر و پا را با همان رطوبت مسح کند، یا از جاهای دیگر وضو رطوبت بگیرد(1).

3 – اگر در صورت و دستها چند جبیره باشد، باید بین آنها را بشوید و اگر جبیره ها در سر یا روی پاها باشد باید بین آنها را مسح کند و در جاهایی که جبیره است باید به دستور جبیره عمل کند(2). 4 – مقدار جبیره و وظیفه وضو گیرنده

1 – اگر جبیره تمام اعضای وضو را گرفته باشد، باید تیمم کند.

2 – اگر جبیره، بعضی از اعضای وضو را گرفته باشد، مثل تمام صورت یا تمام یک دست، باید وضوی جبیره ای بگیرد. 3 – اگر جبیره، بیشتر اعضای وضو را گرفته باشد، بنابر احتیاط واجب باید وضوی جبیره بگیرد و تیمم هم انجام دهد. 4 – اگر جبیره بیش از حد معمول اطراف زخم را پوشانده باشد و برداشتن آن ممکن نباشد، باید وضوی جبیره بگیرد و بنابر احتیاط واجب، تیمم هم بنماید(3).

شکیات وضو

(4)

چند مساله:

1 – پس از انجام وضو شک کند، چیزی که مانع رسیدن آب می باشد و بر اعضای وضو بوده یا نه – به شک اعتنا نمی شود و وضو صحیح است(5). 2 – اگر می داند چیزی بر اعضای وضو چسبیده ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری می کند یا نه – باید آن را بر طرف کند یا آب را زیر آن برساند(6).

3 – اگر پیش از وضو بداند که در بعضی از اعضای وضو مانعی از رسیدن آب هست، بعد از وضو شک کند آب را به آنجا رسانده یا نه. می داند موقع وضو ملتفت آن مانع بوده – وضو صحیح است.

نمی داند موقع وضو ملتفت آن مانع بوده یا نه – وضو صحیح است.

می داند موقع وضو ملتفت آن نبوده – باید دوباره وضو بگیرد(7).

4 – اگر بر اعضای وضو مانعی باشد که گاهی آب به خودی خود زیر آن می رسد و گاهی نمی رسد و بعد از وضو شک کند آب زیر آن رسیده یا نه – حکم مساله قبل را دارد(8). 5 – اگر بعد از وضو چیزی که مانع رسیدن آب می باشد در اعضای وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضو او صحیح است، ولی اگر بداند که در وقت وضو گرفتن ملتفت آن مانع نبوده – احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد(9).

6 – کسی که در کارهای وضو و شرایط آن، مثل پاک بودن آب و وجود داشتن مانعی بر اعضا، خیلی شک می کند – باید به شک خود اعتنا نکند(10).

پرسش

1 – اگر یک دست را به طور کامل جبیره پوشانده است و باز کردن جبیره هم ممکن نیست، وظیفه وضو گیرنده در این صورت چیست؟

2 – اگر شست با دو انگشت دیگر پا را جبیره پوشانده باشد، وظیفه وضو گیرنده برای مسح چیست؟

3 – اگر هر دو پا و پیشانی کسی باند پیچی شده باشد وظیفه و برای وضو چیست؟

4 – اگر چیزی بر اعضای وضوست که نمی داند مانع رسیدن آب به پوست بدن می باشد یا نه، تکلیف چیست؟

5 – پس از اینکه متوجه می شود، مانعی در اعضای وضوست، وضویش چه حکمی دارد؟

درس (10) احکام وضو

اشاره

ص: 2328


1- توضیح المسائل – م 332.
2- توضیح المسائل – م 334.
3- توضیح المسائل، م 330 و 331 و 335.
4- توضیح المسائل، م 298 و 301 تا 305.
5- توضیح المسائل، م 268.
6- همان،م 290.
7- همان،م 295.
8- همان،م 296.
9- همان،م 297.
10- همان،م 299.

برای چه کارهایی باید وضو گرفت (1)

چند مساله:

1 – کسی که وضو ندارد نباید جایی از بدن خود را به این نوشته ها برساند: خط قرآن، ولی ترجمه آن اشکال ندارد. اسم خداوند به هر زبانی نوشته شده باشد، مانند: الله، خدا، God. نام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امامان (علیهم السلام) و حضرت زهرا (علیهم السلام) (بنابر احتیاط واجب)(2). 2 – در حرام بودن مس قرآن بدون طهارت بین این موارد فرقی نیست:

با دست باشد یا سایر اجزای بدن (بجز مو). ابتدای به مس باشد یا ادامه آن، بنابراین اگر دست او بر خط قرآن بود و متوجه شد ولی دست را برنداشت مرتکب حرام شده است. خطا: معمول و متعارف باشد و یا متعارف نباشد؛ مثل خط کوفی.

نوشته به قلم باشد یا چاپ یا گچ یا غیر آن. نوشته برجسته باشد یا گود؛ مانند سنگ قبر. حرفی است که خوانده می شود یا خوانده نمی شود مانند الف در قالوا.

نوشته قرآنی در قرآن باشد یا در غیر قرآن، مثلاً آیه ای یا کلمه ای از قرآن در کتابی نوشته شده باشد. و یا حتی مثلاً نصف کلمه را بریده باشند.

آنچه قرآن بر آن نوشته شده، فرقی نیست بین این که، کاغذ باشد یا چوب و سنگ یا لباس یا دیوار و مانند آن. بطور عادی نوشته شده یا برعکس؛ مثل یا ایها الذین حروف عربی باشد یا غیر آن؛ مثلاً AllAH یا MOHAMMAD. کلمات قرآنی نیکو باشد؛ مانند مومن، صبر، یا کلمات ناپسند؛ مانند ابلیس، شیطان و کافر(3). 3 – مس در موارد زیر حرام نیست: مس خطوط قرآن با مو گرچه احتیاط مستحب ترک آن است.

مس از پشت شیشه یا پلاستیک، که در واقع مس خطوط نمی باشد.

مس مابین حروف و فضای خالی درون حروف؛ مانند فضای ح ن و…

مس ورق قرآن و حواشی و مابین سطور و جلد آن (گرچه مکروه است).

ترجمه قرآن به هر لغتی باشد. مگر اسم خداوند که بر هر لغتی باشد مس آن برای کسی که وضو ندارد حرام است؛ مانند خدا، GOd(4).

4 – کلماتی که مشترک بین لغات قرآن و غیر آن است، اگر قصد نویسنده، کلمه قرآنی بوده است، مس آن جایز نیست و اگر قصد او قرآن نبوده جایز است(5).

5 – مس آرم جمهوری اسلامی ایران بدون طهارت بنابر احتیاط واجب جایز نیست(6).

برای این کارها وضو گرفتن مستحب است:

برای نماز میت.

رفتن به مسجد و حرم امامان

خواندن قرآن. همراه داشتن قرآن. خوابیدن. رساندن جایی از بدن به جلد یا حاشیه قرآن. زیارت اهل قبور(7).

چگونه وضو باطل می شود؟

ص: 2329


1- تحریر الوسیله، ج 1، فصل فی غایات الوضو، ص 31.
2- توضیح المسائل، م 317 و 319.
3- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی غایات الوضو، ص 189 تا 191،م 3 تا 12 و استفتاات، ج 1، ص 47، 79، 48، 84.
4- همان، ج 1، ص 189 تا 192،م 11 تا 17.
5- همان، ج 1، ص 190،م 9.
6- استفتاات، ج 1، ص 47، س 80.
7- توضیح المسائل – م 322.

1 – خارج شدن ادرار یا مدفوع یا باد از انسان. 2 – خارج شدن باد معده و روده از مخرج غائط. 3 – خواب، چنانچه گوش نشنود و چشم نبیند. 4 – چیزهایی که عقل را از بین می برد؛ مانند دیوانگی، مستی، بیهوشی.

5 – استحاضه زنان. 6 – آنچه سبب غسل شود؛ مانند جنابت و مس میت(1). برای مطالعه

بعضی از مستحبات و مکروهات وضو

مستحبات وضو

1 – مصرف آب بیش از یک مد نباشد (یک مد حدود 750 گرم است). 2 – مسواک کردن، هر چند با انگشت. 3 – اگر از ظرف وضو می گیرد، آن را سمت راست خود قرار دهد.

4 – شستن دستها قبل از شروع وضو. 5 – مضمضه (آب در دهان گرداندن). 6 – استنشاق (آب در بینی کردن و بیرون ریختن). 7 – گفتن بسم الله هنگامی که دست را در آب می برد یا آب را بر آن می ریزد و بهتر است بگوید بسم الله و بالله اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین. 8 – آب را در دست راست بریزد. هر چند برای شستن دست راست؛ بدین معنا که اول آب را در دست راست بریزد سپس در دست چپ و بعد بر دست راست بریزد.

9 – خواندن دعاهای وارده، هنگام وضو و بعد از آن. 10 – برای شستن بار اول دستها، مردان آب را بر قسمت بیرونی آرنج و زنان بر قسمت داخلی، جایی که دست خم می شود بریزند. 11 – آب را بر قسمت بالای عضو بریزد. 12 – آب را بر عضو بریزد نه عضو را در آب فرو برد. 13 – برای شستن، دست بر اعضا بکشد، هر چند بدون کشیدن دست، شسته شود.

14 – تمام اعمال وضو را با حضور قلب انجام دهد. 15 – هنگام وضو سوره انا انزلنا بخواند. 16 – پس از اتمام وضو آیه الکرسی بخواند. 17 – هنگام شستن صورت، چشمها را باز بگذارد(2).

مکروهات وضو

1 – کمک

گرفتن از دیگران در مقدمات قریبه وضو؛ مثل ریختن آب در دست وضو گیرنده.

2 – وضو گرفتن در محل استنجاء، مثلاً در توالت. 3 – وضو گرفتن از ظرفی که طلا کوب یا نقره کوب است یا نقش صورت بر آن می باشد. 4 – وضو گرفتن با این آبها: آبی که در آفتاب گرم شده. آبی که در انجام غسل واجب بکار رفته. آب متعفن. آب چاهی که حیوانی در آن افتاده قبل از کشیدن آب آن به مقداری که معین شده. آبی که در آن مار یا عقرب یا قورباغه مرده باشد.

آب نیم خورده زن حائض. آب نیم خورده موش، اس، قاطر، الاغ و حیوان نجاستخوار و مرداخوار، بلکه هر حیوان حرام گوشتی(3).

مسائل متفرقه

ص: 2330


1- توضیح المسائل – م 323.
2- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی بعض مستحبات الوضوء، ص 198 تا 200.
3- العروه الوثقی، ج 1، ص فصل فی مکروهات الوضوء، ص 200 تا 202.

1 – وضو

گرفتن در دستشویی هایی که آب آن به چاه توالت می ریزد باطل نیست(1).

2 – اگر در حال وضو گرفتن به نامحرمی نگاه کند یا دروغ بگوید و یا غیبت کند، (گرچه کار حرامی مرتکب شده است) ولی این عمل، وضو را باطل نمی کند(2).

3 – اگر شخص برای غرضی؛ مثلاً خواندن قرآن، وضو بگیرد و پس از وضو از آن قصد برگردد وضو باطل نیست(3). 4 – وضو گرفتن بدین نیت که با وضو باشد صحیح است و با همان وضو می تواند نماز بخواند(4). 5 – با وضوی صحیح، خواه برای عمل واجب باشد یا عمل مستحب، هر گونه عمل واجب یا مستحبی که مشروط به طهارت است می توان انجام داد(5). 6 – وضو گرفتن قبل از وقت نماز به نیت مانع ندارد؛ مثلاً قبل از ظهر برای آن که با این وضو نماز بخواند وضو می گیرد(6).

حکم کلی

تمام نمازها باید با طهارت انجام شود بجز نمازت میت که بدون طهارت نیز صحیح است(7).

استفتاء

س – از آنجا که در حال حاضر بیشتر روزنامه ها و مجلات کشور، مشتمل بر آیات قرآن است معمولاً افراد پس از مطالعه آنها را به جاهای هتک آمیز می اندازند، لذا تقاضا می کنیم دستور فرمایید که این نشریات از چاپ آیات قرآن و کلماتی که احترام آنها لازم است خودداری کنند و اگر بهتر است در هنگام ضرورت سعی کنند آیات قرآن را نقل به معنا کنند نه اینکه عیناً چاپ نمایند.

ج – چاپ و نشر ممنوع نیست، ولی از انداختن در جاهایی که موجب هتک می شود باید خودداری کنند(8).

پرسش

1 – چهار

نمونه از اعمالی که وضو برای آنها شرط کمال می باشد نام ببرید.

2 – مس ترجمه قرآن و اسم خداوند بدون وضو چه حکمی دارد؟ 3 – اگر وضو گیرنده هنگام مس پای چپ شک کند سر را مسح کرده یا نه، تکلیف چیست؟

4 – اگر می داند وضو گرفته و حدثی هم از او زده است، ولی نمی داند کدامیک مقدم بوده وظیفه اش چیست؟

5 – شخصی که به میتی دست زده، وظیفه اش برای نماز چیست (وضو یا غسل)؟

درس (11) غسل

اشاره

گاهی اوقات باید برای نماز (و هر کاری که نیاز به طهارت دارد) غسل کرد؛ یعنی برای اطاعت فرمان خداوند تمام بدن را شست، اکنون به بیان موارد غسل و چگونگی آن می پردازیم: صفحه 72 نیاز به اسکن دارد. پس از تعریف و تقسیم غسل به بیان مسائل هر یک از غسلهای واجب می پردازیم:

غسل جنابت

1 – چگونه انسان جنب می شود؟

صفحه 73 نیاز به اسکن دارد.

2 – اگر منی از جای خود حرکت کند، ولی بیرون نیاید سبب جنابت نمی شود(9). 3 – کسی که می داند منی از او خارج شده یا می داند آنچه بیرون آمده منی می باشد، جنب

ص: 2331


1- استفتاات، ج 1، ص 45، س 69، 70.
2- همان، س 71.
3- استقتائات، ج 1، ص 45، س 73.
4- همان، ص 46، س 74 و 78.
5- همان.
6- همان، س 76.
7- تحریر الوسیله، ج 1، فصل غایات الوضوء، ص 31.
8- استفنائات، ج 1، ص 114، س 308.
9- همان.

است و باید غسل کند(1).

4 – نشانه های منی: با شهوت بیرون آید. با فشار و جستن بیرون آید. بعد از بیرون آمدن، بدن سست شود(2). 5 – کسی که آبی از او خارج شده و نمی داند منی است یا نه، در صورتی که تمام این نشانه ها را داشته باشد جنب است وگرنه نمی باشد، حتی اگر یکی از علامتها وجود نداشته باشد، بجز زن و مریض که وجود یک نشانه؛ یعنی بیرون آمدن از روی شهوت، کافی است(3). 6 – بیرون آمدن منی از انسان یکی از نشانه های بلوغ است و دو نشانه دیگر آن عبارت است از: 1 – روییدن موی خشن بر عانه(4). 2 – کامل شدن 15 سال قمری برای پسران و 9 سال قمری برای دختران.

برای تحقق بلوغ، ظاهر شدن هر سه علامت ضرورت ندارد، بلکه با پدیدار شدن یکی از آنها، بلوغ حاصل می شود. پس اگر جوانی از خود منی ببیند، هر چند به سن بلوغ نرسیده باشد، بالغ است و باید به تکالیف شرعی عمل نماید(5).

7 – مستحب است انسان بعد از بیرون آمدن منی بول کند و اگر بول نکند و بعد از غسل رطوبتی از او خارج شود که نداند منی است یا رطوبت دیگر، حکم منی را دارد(6). 8 – زنان هم ممکن است مانند مردان در خواب محتلم شوند و در صورتی که یقین به خروج منی پیدا کردند غسل واجب می شود و در صورت شک چیزی بر آنها نیست(7).

9 – استمنا، عملی است حرام و در صورت بیرون آمدن منی، باید غسل کند(8).

کارهایی که بر جنب حرام است

(9)

رساندن جایی از بدن به خط قرآن، اسم خداوند و بنابر احتیاط واجب، اسامی پیامبران و ائمه (علیهم السلام).

رفتن به مسجد الحرام و مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) هر چند از یک در داخل شود و از در دیگر بیرون رود. توقف در مساجد. گذاشتن چیزی در مسجد، هر چند از بیرون مسجد باشد.

خواندن سوره هایی از قرآن که سجده واجب دارد حتی یک حرف از آن.

توقف در حرم امامان (علیهم السلام) (بنابر احتیاط واجب).

دو مساله:

1 – اگر جنب از یک در مسجد وارد شود و از در دیگر خارج شود (عبور بدون توقف) مانع ندارد، بجز مسجد الحرام و مسجد النبی که عبور هم جایز نیست(10). 2 – مکانی را که در خانه برای نماز خواندن قرار می دهند و همچنین نماز خانه موسسات و ادارات حکم مسجد ندارد(11).

سوره های سجده دار قرآن

(12)

سوره 32 سجده، آیه 15.

سوره 41 فصلت، آیه 37.

سوره 53 نجم، آیه آخر.

سوره 96 علق، آیه آخر.

انجام غسل

ص: 2332


1- همان و العروه الوثقی – ج 1، فصل فی غسل الجنابه، ص 278.
2- همان و العروه الوثقی، ج 1، ص 378.
3- همان.
4- بالای عورت و پایین شکم.
5- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الحجر، القول فی الصغر، ص 13،م 3 و استفتائات، ج 1، ص 126، س 1.
6- توضیح المسائل م 348.
7- استفتاات، ج 1، ص 50،س 90 – 91.
8- استفتاات، ج 1، ص 51، س 94
9- تحریر الوسیله، ج 1، فصل فی الاغسال، القول فی احکام الجنب، ص 38 – 39.
10- همان، ص 38 – 39.
11- العروه الوثقی – ج 1 ص 288،م 3.
12- تحریر الوسیله، ج 1، فصل فی غسل الجنابه، فیما یحرم علی الجنب، ص 38 – 39.

در غسل باید تمام بدن و سر و گردن شسته شود، خواه غسل واجب باشد؛ مانند جنابت، و یا مستحب؛ مانند غسل جمعه، به عبارت دیگر تمام غسلها در انجام فرقی ندارند مگر در نیت. صفحه 76 نیاز به اسکن دارد.

حکم کلی

تمام غسلها در چگونگی انجام با هم تفاوتی ندارد بجز در نیت.

پرسش

1 – وجه

افتراق و اشتراک غسل ترتیبی و ارتماسی چیست؟

2 – اگر پس از خواب چیزی بر لباس خود ببیند و نداند جنب شده یا نه، تکلیف چیست؟

3 – در رابطه به قرآن چه کارهایی بر جنب حرام است؟ 4 – رفتن جنب به حرم امامزادگان چه حکمی دارد؟

5 – در غسل، آیا می توانیم سر و گردن را بشوییم و سپس تمام بدن را به نیت غسل زیر آب ببریم.

درس (12) احکام غسل

اشاره

1 – تمام شرطهایی که برای صحیح بودن وضو گفته شد، در صحیح بودن غسل هم شرط است، بجز موالات و از بالا به پایین شستن بدن(1). 2 – کسی که چند غسل بر او واجب است، می تواند به نیت همه آنها یک غسل به جا آورد. 3 – کسی که غسل جنابت کرده، نباید برای نماز وضو بگیرد، ولی با غسلهای دیگر نمی شود نماز خواند و باید وضو هم بگیرد(2). 4 – در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد، ولی در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدن لازم نیست، و اگر هر قسمتی را پیش از غسل دادن همان قسمت تطهیر کند کافی است(3). 5 – غسل جبیره ای مثل وضوی جبیره ای است ولی بنابر احتیاط واجب باید آن را ترتیبی بجا آورد(4). 6 – کسی که روزه واجب گرفته و شخص محرم نمی تواند در حال روزه غسل ارتماسی انجام دهد، ولی اگر از روی فراموشی غسل ارتماسی کند صحیح است(5).

7 – در غسل لازم نیست تمام بدن یا دست شسته شود و چنانچه با نیت غسل، آب به تمام بدن برسد کافی است(6). 8 – در این موارد غسل باطل است: قصد دارد پول حمامی را ندهد و در حمام غسل کند، هر چند بعد از غسل حمامی را راضی کند. بدون آن که بداند صاحب حمام راضی است، بخواهد مبلغ آن را نیسه بگذارد، اگر چه بعد از غسل حمامی را راضی کند. بخواهد پول حرام یا پولی که خمس آن را نداده، به حمامی بدهد(7).

9 – اگر در بین غسل، حدث اصغر از او سرزند غسل باطل نمی شود ولی باید برای نماز وضو بگیرد، هر چند غسل جنابت باشد(8). 10 – وظیفه کسی که بعد از غسل بفهمد به قسمتی از بدن، آب نرسیده است:

الف: غسل ارتماسی بوده: باید دوباره غسل کند، چه جای آن را بداند یا نداند. ب: غسل ترتیبی بوده: 1 – جای آن را نمی داند: باید دوباره غسل کند. 2 – جای آن را می داند: در طرف چپ است: شستن همان مقداری که شسته نشده کافی است.

در طرف راست است: باید آن مقدار را شسته سپس طرف چپ را بشوید.

در سر و گردن است: باید آن مقدار را شسته و سپس طرف راست و چپ بدن را بشوید(9). صفحه 79 نیاز به اسکن دارد.

ص: 2333


1- توضیح المسائل – م 380.
2- توضیح المسائل، م 391.
3- توضیح المسائل
4- توضیح المسائل، م 339.
5- توضیح المسائل، م 371.
6- استفتائات، ج 1، ص 56، س 117.
7- توضیح المسائل، م 381 – 382.
8- توضیح المسائل، م 386.
9- توضیح المسائل، م 369 و 364 و 365.
غسل مس میت

1 – اگر کسی جایی از بدن خود را به بدن انسان مرده ای که سرد شده و غسلش نداده اند برساند، باید غسل میت کند(1). 2 – در این موارد مس بدن انسان مرده سبب غسل نمی باشد:

انسانی که در میدان نبرد به شهادت رسیده است، در صورتی که در میدان جان دهد. مرده ای که بدنش گرم است و هنوز سرد نشده است. مرده ای که غسلش داده اند(2). 3 – غسل مس میت را باید مانند غسل جنابت انجام دهند، ولی کسی که غسل مس میت کرده، اگر بخواهد نماز بخواند، باید وضو هم بگیرد(3). 4 – اگر چند میت را مس کند یا یک میت را چند بار مس نماید، یک غسل کافی است(4). 5 – برای کسی – بعد از مس میت غسل نکرده است، توقف در مسجد و خواندن سوره هایی که سجده واجب دارد مانعی ندارد ولی برای نماز و مانند آن باید غسل کند و وضو بگیرد(5). برای مطالعه

غسلهای مستحب

غسلهای مستحب بسیار است، در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود و گفته شد که غسلهای مستحب به سه دسته زمانی، مکانی و فعلی تقسیم می شود:

غسلهای زمانی

1 – غسل جمعه که از مستحبات موکد است و وقت آن از اذان صبح روز جمعه تا ظهر است و اگر تا ظهر انجام ندارد تا غروب روز جمعه و در روز شنبه تا ظهر به نیت قضا بجا آورد.

2 – غسلهایی که در شبهای ماه رمضان وارد شده است. 3 – غسل روز عید فطر و قربان. 4 – غسل روزهای هشتم و نهم ذی حجه. 5 – غسل روزهای اول، وسط و آخر ماه رجب. 6 – غسل روز عید غدیر. 7 – غسل روز مبعث. 8 – غسل روز نیمه شعبان. 9 – غسل روز میلاد پیامبر، 17 ربیع الاول. 10 – غسل روز اول فروردین.

غسلهای مکانی

1 – غسل ورود به حرم مکه(6). 2 – غسل ورود به شهر مکه. 3 – غسل رفتن به مسجد الحرام. 4 – غسل رفتن به مدینه منوره. 5 – غسل رفتن به مسجد النبی.

غسلهای فعلی

غسلهای فعلی دو قسم است:

الف: غسل برای کاری که می خواهد انجام دهد.

ب: غسل برای کاری که انجام داده است.

ص: 2334


1- توضیح المسائل، م 521.
2- تحریر الوسیله، ج 1، ص 63 و توضیح المسائل، م 522 و 526 و استفتاات ص 179.
3- توضیح المسائل، م 530.
4- توضیح المسائل، م 531.
5- توضیح المسائل، م 532.
6- شهر مکه و قسمتی از اطراف آن تا حدودی که مشخص شده، منطقه حرم می باشد که دارای احترام و احکام خاصی است.

و اما دسته اول مانند:

1 – غسل احرام عمره یا حج. 2 – غسل طواف. 3 – غسل زیارت. 4 – غسل وقوف و عرفات. 5 – برای خواب دیدن یکی از ائمه (علیهم السلام). 6 – غسل سفر، به خصوص برای زیارت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام).

7 – برای خواندن نماز استسقاء (طلب باران). و دسته دوم مانند: 1 – برای کشتن قورباغه. 2 – دین کسی که به دار آویخته اند. 3 – کسی که برای خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی نماز آیات را عمداً نخوانده، در صورتی که تمام آن گرفته باشد. 4 – برای مس میت پس از غسل دادن آن(1).

پرسش

1 – غسل

جبیره ای چگونه انجام می شود؟

2 – شرایط صحت غسل را بر شمارید؟

3 – اگر در بین غسل جنابت ادرار کند. غسلش چه حکمی دارد و وظیفه اش نیست به نماز چیست؟

4 – اگر پس از غسل متوجه شود. مقداری از طرف راست بدن خشک مانده، تکلیف چیست؟

5 – اگر در بین غسل شک کند چیزی مانع رسیدن آب به بدن می شود، تکلیف چیست؟

6 – آیا می دانید چرا روزه دارت و محرم نباید غسل ارتماسی انجام دهند؟

درس (13) و (14) غسلهای اختصاصی بانوان

اشاره

سه غسل از غسلهای واجب؛ یعنی غسل حیض، استحاضه و نفاس، تنها بر دخترها و بانوان واجب می شود و سبب این غسلها، خونی است که از رحم بیرون می آید و هر یک احکام خاصی دارد که در این درس به بیان آنها می پردازیم:

غسل حیض (قاعدگی)

زمانی که خونریزی قاعدگی قطع شود، زن باید برای نماز و سایر کارهایی – نیاز به طهارت دارد غسل کند(2).

نشانه های خون حیض

قبل از بلوغ دیده نمی شود و اگر دختری قبل از بلوغ خونی ببیند حکم حیض ندارد(3).

زنهای سیده پس از 60 سالگی و زنهای غیر سیده پس از 50 سالگی، خون حیض نمی بینند و چنانچه پس از آن سنین خونی ببینند حکم حیض ندارد.

دوره قاعدگی کمتر از سه روز نیست، پس اگر جریان خون قبل از سه روز قطع شود حکم حیض ندارد. دوره قاعدگی بیش از ده روز طول نمی کشد و چنانچه خونریزی بیش از ده روز طول بکشد، پس از ده روز حکم حیض ندارد.

خونریزی در سه روز اول به طور مستمر می باشد – هر چند در داخل، خون باشد و بیرون نیاید – پس اگر مثلاً دو روز خون ببیند سپس بطور کامل قطع شود و یک روز دیگر دوباره خون ببیند، از آغاز حیض نبوده است.

ص: 2335


1- تحریر الوسیله، ج 1، القول فی الاغسال المندوبه، ص 97.
2- توضیح المسائل، م 466
3- ممکن است دختری بالغ باشد ولی خونریزی قاعدگی نداشته باشد چون وراثت و تغذیه و آب و هوا هم در این مساله تاثیر دارد، چنانچه امروزه معمولا نخستین خونریزی دخترها در سنین 12 یا 13 سالگی می باشد.

فاصله دو حیض حداقل ده روز می باشد، پس اگر بعد از تمام شدن دوره قاعدگی قبل از آن که ده روز فاصله شود خون ببیند، خون دوم حکم حیض ندارد(1). خون حیض معمولاً غلیظ و گرم و پررنگ است و با فشار و کمی سوزش می آید(2).

احکام دوران قاعدگی

در مدت قاعدگی، این کارها بر بانوان حرام است: نماز و طواف کعبه. کارهایی که بر جنب حرام است؛ مانند توقف در مسجد. (در درس 11 گذشت).

آمیزش با همسر، برای زن و مرد، هر دو حرام است(3).

در ایام قاعدگی نماز و روزه بر زن واجب نیست، و نمازها قضا ندارد ولی قضای روزه های واجب را باید پس از ماه مبارک رمضان بجا آورد(4).

استفتاء

س – خوردن قرص در ایام حج یا بعضی مواقع که زنها میل دارند عادت ماهیانه نداشته باشند اشکال دارد یا نه؟ ج – در صورت مضر نبودن اشکال ندارد(5). صفحه 85 نیاز به اسکن دارد.

وظیفه زن پس از قطع خونریزی

1 – پس از پایان دوره قاعدگی و قطع خونریزی، زن باید غسل حیض به جا آورد و نماز و سایر عبادتهای خود را انجام دهد(6). 2 – غسل حیض با غسل جنابت بجز در نیت تفاوتی ندارد(7).

3 – با غسل حیض به تنهایی نمی توان نماز خواند، بلکه باید به علاوه غسل، وضو هم بگیرد، و اگر پیش از غسل وضو بگیرد بهتر است(8). غسل استحاضه و نفاس

استحاضه

یکی دیگر از خونهایی که گاهی اوقات از رحم دختر یا زن بیرون می آید استحاضه است. خون استحاضه معمولاً زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بیرون می آید و غلیظ نیست ولی ممکن است گاهی، پررنگ و گرم و غلیظ باشد و با فشار بیرون آید(9). به زنی که خونریزی استحاضه دارد، مستحاضه گویند.

اقسام استحاضه
اشاره

خون استحاضه بر اساس کمی و یا زیادی آن، به سه دسته تقسیم می شود: قلیله، متوسطه و کثیره. بر پایه این تقسیم، وظیفه زن نیز متفاوت است(10).

وظیفه مستحاضه قلیله

اگر جریان خون تنها یک طرف پنبه بهداشتی را آلوده کرده باشد و به درون آن نفوذ کرده ولی از طرف دیگر ظاهر نشده، قلیله (11) است و زن باید برای نماز بدن را تطهیر کرده و بنابر احتیاط واجب پنبه را عوض کند و وضو بگیرد. بنابراین استحاضه قلیله، غسل ندارد(12).

ص: 2336


1- مگر آن که ابتدا سه روز یا بیشتر خون ببیند و پاک شود و دوباره چند روزی خون ببیند و مجموع خونریزی اول و دوم و پاکی در وسط بیش از ده روز نباشد.
2- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی الحیض، ص 315 و 316 و توضیح المسائل، م 434 تا 441.
3- توضیح المسائل، م 450.
4- همان،م 469.
5- استفتائات، ج 1، ص 470، س 111.
6- توضیح المسائل، م 466.
7- همان.
8- همان.
9- توضیح المسائل، م 392.
10- توضیح المسائل، م 393.
11- برای آشنایی بیشتر با چگونگی شناخت نوع استحاضه به رساله توضیح المسائل، مساله 404 مراجعه کنید.
12- توضیح المسائل، م 393 و 394.
وظیفه مستحاضه متوسطه

اگر خونریزی به قدری است که به درون پنبه بهداشتی نفوذ کرده و از طرف دیگر آن ظاهر شده ولی لباس یا پارچه روی پنبه را آلوده نکرده باشد. استحاضه متوسطه است و زن باید برای نماز افزون بر وظایفی که برای قلیله گفته شد، برای آن نمازی که قبل از آن یا در بین آن مستحاضه شده است غسل کند و تا زمانی که خونریزی مستحاضه متوسطه ادامه دارد هر روز قبل از همان نماز غسل کند. بنابراین، در استحاضه متوسطه در هر شبانه روز یک غسل کافی است، اما پس از قطع خونریزی نیز باید غسل کند(1).

وظیفه مستحاضه کثیره

اگر خونریزی به قدری است که به پنبه بهداشتی نفوذ کرده و از طرف دیگر آن ظاهر شده و لباس یا پارچه روی پنبه را آلوده کرده، استحاضه کثیره است زن باید برای هر نماز علاوه بر وظایفی که برای قلیله گفته شد، دستمال را عوض کند یا آب بکشد و غسلی هم انجام دهد ولی اگر نماز ظهر و عصر را با هم بخواند و فاصله نیندازد، یک غسل برای هر دو کافی است و همچنین برای نماز مغرب و عشا(2).

چند مساله:

1 – مستحاضه

متوسطه و کثیره نیز باید پس از قطع خونریزی غسل کنند(3). 2 – غسل استحاضه با سایر غسلها تفاوتی ندارد مگر در نیت.

3 – با غسل استحاضه نمی توان نماز خواند، بلکه باید به علاوه غسل وضو هم بگیرد(4).

غسل نفاس

غسل نفاس مربوط به ولادت فرزند است و در زمان دیگری دیده نمی شود که زن پس از خونریزی زایمان باید آن را انجام دهد. 1 – خونریزی نفاس ممکن است یک لحظه باشد و ممکن است چندین روز طول بکشد ولی از ده روز بیشتر نخواهد شد و چنانچه از ده روز بگذرد، زیاده بر آن، حکم نفاس ندارد(5). 2 – زن باید پس از قطع خونریزی زایمان غسل نفاس بجا آورد و نماز و سایر عبادتهای خود را انجام دهد، بنابراین آنچه در بعضی مناطق مرسوم است که پس از 7 یا 10 روز به حمام رفته و غسل می کنند و قبل از آن، هر چند خونریزی قطع شود، نماز و سایر عبادتها را انجام نمی دهند کار صحیحی نیست(6). 3 – آنچه در ایام قاعدگی بر زن حرام است، در حال نفاس نیز حرام است(7).

4 – غسل نفاس با سایر غسلها بجز در نیت تفاوتی ندارد و برای نماز کافی نیست، بلکه زن باید علاوه بر غسل، وضو نیز بگیرد(8).

پرسش

1 – خاتمی

مدت و زمان شروع خونریزی قاعدگی خود را فراموش کرده وظیفه اش چیست؟ 2 – وظیفه زن نسبت به نماز و روزه و قضای آنها در ایام قاعدگی چیست؟ 3 – در چه صورتی بر زن مستحاضه غسل واجب نیست؟

4 – خاتمی که بعد از ظهر مستحاضه متوسطه شده وظیفه اش نسبت به نمازهای روزانه چیست؟

5 – وظایف مشترک مستحاضه برای نماز در هر سه دسته چیست؟ 6 – کارهایی که بر حایض حرام است ولی بر جنب حرام نمی باشد کدام است؟

ص: 2337


1- همان،م 393 و 395.
2- توضیح المسائل، م 396.
3- توضیح المسائل، م 412.
4- توضیح المسائل، م 391.
5- توضیح المسائل، م 511.
6- توضیح المسائل، م 515.
7- توضیح المسائل، م 513.
8- العروه الوثقی، ج 1، ص 210، سطر 3 و توضیح المسائل، م 391.

درس (15) تیمم

اشاره

و ان کنتم مرضی او علی سفر اوجاء احد منکم من الغائط او لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم منه… اگر بیمار یا در سفر باشید، یا یکی از شما از قضای حاجت آمد، یا با زنان نزدیکی کرده اید و آبی نیافتید، پس با خاک پاک تیمم کنید و از آن به صورت و دستهایتان بکشید… (سوره مائده، آیه 6)

در این موارد باید به جای وضو و غسل تیمم کرد:

1 – آب نباشد و یا دسترسی به آن نداشته باشد. 2 – آب برای انسان ضرر داشته باشد (مثلاً؛ به سبب استفاده از آب، مرضی در او پیدا می شود). 3 – اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برساند، بیم آن می رود که خود یا همسر یا فرزندان یا رفیق و یا کسانی که به انسان مربوطند، از تشنگی بمیرند یا مریض شوند یا به قدری تشنه شوند که تحمل آن مشقت دارد و همچنین کسی که حفظ جان او واجب است طوری تشنه باشد که اگر آب را به او ندهند تلف می شود. 4 – بدن یا لباس او نجس است و آب بیش از تطهیر آن ندارد، و لباس دیگری هم ندارد. 5 – وقت برای وضو گرفتن یا غسل کردن بطوری که اگر وضو بگیرد یا غسل کند، تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود(1).

مقدار جستجو برای پیدا کردن آب:

الف: در آبادی: تا وقتی که از پیدا شدن آب ناامید شود. با) در بیابان: زمین آن پست و بلند است یا به واسطه درخت و مانند آن عبور در آن مشکل است، باید از هر طرف به اندازه پرتاب یک تیر کمان که تقریباً دویست گام است به دنبال آب برود. زمین آن پست نیست و عبور مشکل نمی باشد، باید در هر طرف به اندازه پرتاب دو تیر به دنبال آب برود(2).

چند مساله:

1 – در هر طرفی که یقین دارد آب نیست، در آن طرف جستجو لازم نیست(3). 2 – برای تیمم لازم نیست یقین کند که آب برای او ضرر دارد، بلکه اگر احتمال ضرر بدهد، و احتمال او در نظر مردم بجا باشد، و از آن احتمال ترس برای او پیدا شود، باید تیمم کند(4). 3 – کسی که مبتلا به درد چشم است و آب برای او ضرر داد، باید تیمم کند(5). 4 – اگر تیمم کند و پیش از نماز بفهمد آب برایش ضرر ندارد، تیمم او باطل است، اگر بعد از نماز بفهمد نمازش صحیح است(6). 5 – کسی که می داند آب برایش ضرر ندارد، چنانچه غسل کند یا وضو بگیرد و بعد بفهمد آب برای او ضرر داشته، وضو و غسل او صحیح است(7). 6 – اگر عمداً نماز را به قدری تاخیر بیندازد که وقت وضو یا غسل نداشته باشد، معصیت کرده ولی نماز او با تیمم صحیح است، گرچه احتیاط مستحب است قضای آن نماز را بخواند(8). 7 – کسی که شک دارد که اگر وضو بگیرد، یا غسل کند وقت باری نماز او می ماند یا نه، باید تیمم کند(9). 8 – اگر انسان به قدری وقت دارد که می تواند وضو بگیرد یا غسل کند و نماز را بدون کارهای مستحبی آن؛ مثل اقامه و قنوت بخواند، باید غسل کند با وضو بگیرد و نماز را بدون کارهای مستحبی آن بجا آورد، بلکه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون سوره بخواند(10).

ص: 2338


1- توضیح المسائل، تیمم.
2- توضیح المسائل، م 648.
3- توضیح المسائل، م 650.
4- توضیح المسائل، م 670.
5- توضیح المسائل، م 671.
6- توضیح المسائل، م 672.
7- توضیح المسائل، م 672.
8- توضیح المسائل، م 679.
9- توضیح المسائل، م 680.
10- توضیح المسائل، م 683.
استفتاء

س – اگر در جایی انسان؛ مانند منزل خود جنب شود و به عللی؛ مثل دور بودن حمام یا خجالت کشیدن یا… در حال جنابت بماند تکلیف چیست و همینطور در کوه و بیابان که به موقع دسترسی به آب ندارد؟ ج – عذرهای ذکر شده، مجوز تیمم نیست و باید غسل کند ولی اگر غسل کردن به واسطه نبودن آب یا دور بودن آب و دسترسی نداشتن به آن میسور نبود، باید برای نماز تیمم کند(1). چگونه تیمم کنیم؟

اعمال تیمم

زدن کف دو دست با هم بر چیزی که تیمم بر آن صحیح است. کشیدن کف هر دو دست بر تمام پیشانی و دو طرف آن، از جایی که موی سر می روید تا ابروها و بالای بینی و بنابر احتیاط واجب باید دستها روی ابروها هم کشیده شود. کشیدن کف دست چپ بر تمام پشت دست راست. کشیدن کف دست راست بر تمام پشت دست چپ. تمام کارهای تیمم باید با قصد تیمم و برای اطاعت از دستور الهی انجام شود و همچنین باید معلوم کند که تیمم به جای وضو است یا غسل(2).

چیزهایی که تیمم بر آنها صحیح است:

خاک

ریگ

اقسام سنگها؛ مانند سنگ سیاه، سنگ مرمر، سنگ گچ و سنگ آهک (قبل از پخته شدن) ولی تیمم بر جواهر، مانند عقیق و فیروزه باطل است. گل پخته؛ مانند اجر و کوزه(3).

چند مساله:

1 – تیممی که به جای وضو است با تیممی که به جای غسل است، فرقی ندارد مگر در نیت(4).

2 – به هنگام نیت باید معین کند که تیمم او بدل از غسل است یا بدل از وضو و اگر به جای غسل است باید آن غسل را معین کند(5). 3 – کسی که به جای وضو تیمم کرده است؛ اگر یکی از چیزهایی که وضو را باطل می کند از او سر بزند تیممش باطل می شود(6). 4 – کسی که به جای غسل تیمم کرده است، هرگاه یکی از اسباب غسل، مثل جنابت یا مس میت پیش آید تیممش باطل می شود(7). 5 – تیمم در صورتی صحیح است که نتواند وضو بگیرد، یا غسل کند، بنابر این اگر بدون عذر تیمم کند صحیح نیست و اگر عذر داشته باشد و بر طرف شود؛ مثلاً آب نداشته و آب پیدا کند، تیمم او باطل می شود(8). 6 – اگر به جای غسل جنابت تیمم کند، لازم نیست برای نماز وضو بگیرد ولی اگر به جای غسلهای دیگر تیمم کند، با آن تیمم نمی تواند نماز بخواند و باید برای نماز وضو بگیرد و اگر نتواند و اگر نتواند وضو بگیرد، باید تیمم دیگری به جای وضو انجام دهد(9).

شرایط صحت تیمم

ص: 2339


1- استفتائات، ج 1، ص 92، س 236.
2- توضیح المسائل، م 700.
3- توضیح المسائل، م 684 و 685؛ و العروه الوثقی، ج 1، فصل فی بیان ما یصح التیمم به، ص 485.
4- توضیح المسائل، م 701.
5- توضیح المسائل، م 705.
6- توضیح المسائل، م 720.
7- توضیح المسائل، م 720.
8- توضیح المسائل، م 722.
9- توضیح المسائل، م 723.

اعضای تیمم پاک باشد؛ یعنی پیشانی و دستها. پیشانی و پشت دستها را از بالا به پایین مسح کند.

چیزی که برای آن تیمم می کند پاک و مباح باشد. ترتیب را رعایت کند. موالات را رعایت کند. چیزی بین دست و پیشانی و دست و پشت دست، به هنگام مسح، فاصله نباشد(1).

احکام تیمم

1 – اگر خاک و ریگ و کلوخ و سنگ پیدا نشود، باید به گرد و غباری که روی فرش و لباس و مانند اینهاست تیمم کند(2). 2 – اگر با خاک و ریگ چیز دیگری؛ مثلاً کاه، که تیمم بر آن باطل است، مخلوط باشد نمی تواند بر آن تیمم کند، ولی اگر آن چیز به قدری کم باشد که در خاک یا ریگ از بین رفته حساب شود، اشکال ندارد(3). 3 – برای آن که یقین کند تمام پشت دست را مسح کرده، باید مقداری بالاتر از مچ را هم مسح کند، ولی مسح بین انگشتان لازم نیست(4). 4 – پیشانی و پشت دستها را باید از بالا به پایین مسح کند و کارهای آن را نیز پشت سر هم انجام دهد و اگر بین آنها به قدری فاصله دهد، که نگویند تیمم می کند، باطل است(5). 5 – انسان باید برای تیمم، انگشتر را از دست بیرون آورد و مانعی اگر بر پیشانی یا دستها باید بر طرف کند(6). 6 – اگر پیشانی و پشت دستها، مو داشته باشد اشکال ندارد، ولی اگر موی سر، روی پیشانی آمده باشد، باید آن را عقب بزند(7). 7 – کسی که وظیفه اش تیمم است، اگر بداند تا آخر وقت عذر او بر طرف می شود، باید صبر کند و با وضو یا غسل نماز بخواند، ولی اگر بداند که تا آخر وقت عذرش باقی می ماند، می تواند در وسعت وقت هم با تیمم نماز بخواند(8). 8 – کسی که نمی تواند وضو بگیرد یا غسل کند، می تواند نمازهای قضای خود را با تیمم بخواند. هر چند احتمال بدهد بزودی عذر او بر طرف می شود، ولی در صورتی که بداند عذرش برطرف می شود باید تا پیش از تنگ شدن وقت منتظر بماند(9).

9 – کسی که نمی تواند وضو بگیرد یا غسل کند، جایز است آن دسته از نمازهای مستحبی که وقت معین دارد، مثل نافله های شبانه روز را با تیمم بخواند(10).

احکام کلی

1 – تمام

کارهایی که با وضو صحیح است، با تیمم بدل از وضو هم صحیح است(11).

2 – تمام کارهایی که باید با طهارت از حدث اکبر انجام شود، با تیمم بدل از غسل نیز صحیح است (تا زمانی که تیمم و عذر او باقی است)(12).

3 – تمام مبطلات وضو، تیمم بدل از وضو را باطل می کند و تمام موجبات غسل تیمم بدل از غسل را باطل می کند(13).

استفتاء

س – کسی که آب نداشته یا آب برای او ضرر داشته و تیمم بدل از غسل جنابت کرده، آیا می تواند نماز را با جماعت بخواند و می تواند به مسجد برود و حکم در خواندن قرآن چیست؟

ج – مانع ندارد و حکم کسی را دارد که غسل کرده است(14).

پرسش

ص: 2340


1- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی کیفیه التیمم، ص 495 و توضیح المسائل، م 692 – 694، 704 تا 706.
2- توضیح المسائل، م 686.
3- توضیح المسائل، م 689.
4- توضیح المسائل، م 703.
5- توضیح المسائل، م 704.
6- توضیح المسائل، م 707.
7- توضیح المسائل، م 709.
8- توضیح المسائل، م 715.
9- توضیح المسائل، م 716.
10- توضیح المسائل، م 717.
11- توضیح المسائل، م 726.
12- استفتائات، ج 1، ص 97،م 251.
13- تحریر الوسیله، ج 1، ص 112،م 5.
14- استفتائات، ج 1، ص 97، س 251.

1 – در چه صورتی در تنگی وقت باید بجای وضو یا غسل، تیمم کرد؟

2 – تیمم بر موزائیک، بتون، خشت، کاشی و کوزه چه حکمی دارد؟ 3 – در چه صورتی جستجو برای پیدا کردن آب واجب نیست؟ 4 – ایا می دانید کسی که یک دست او از آرنج قطع شده چگونه باید تیمم کند؟

5 – کدامیک از شرایط وضو، شرط صحت تیمم نیز هست؟

6 – آیا جنب می تواند با تیمم بدل از غسل به مسجد برود؟

درس (16) طهارت (2)

اشاره

از جمله مسائلی که دین اسلام به آن اهمیت فوق العاده ای داده و مقررات ویژه ای برای آن دارد، مساله طهارت و پاکیزگی بدن و محیط زندگی است. تا آنجا که یکی از شرایط قبولی برخی عبادات از جمله نماز و طواف پاکی بدن و لباس است، و بخش عمده ای از احکام شرعی نیز به این امر اختصاص یافته است. در درس 6 گفته شد، افزون بر طهارت روح و باطن که با انجام وضو، غسل یا تیمم حاصل می شود، بدن و لباس نمازگزار باید از نجاسات (آلودگیها) پاک باشد.

لباس نماز گزار، علاوه بر طهارت، شرایط دیگری نیز دارد که در بحث لباس نمازگزار خواهد آمد. طهارت غیر از نظافت و نجاست غیر از کثافت است. ممکن است چیزی تمیز باشد ولی از نظر احکام اسلام پاک نباشد، خواسته اسلام، هم طهارت است و هم نظافت؛ یعنی انسان باید به فکر پاکی و تمیزی خود و محیط و زندگی اش باشد و اکنون سخن درباره طهارت است: برای پاکی از نجاسات، شناخت آنها و راه پاک کردن اشیاء نجس نیز لازم است(1). صفحه 97 نیاز به اسکن دارد. 1 – ادرار و مدفوع انسان و تمامی حیوانهای حرام گوشت که خون جهنده دارند نجس است مثل گربه و روباه. 2 – ادرار و مدفوع حیوانهای حلال گوشت، مانند گاو و گوسفند و حیوانهایی که خون جهنده ندارند، مانند: مار و ماهی پاک است(2). 3 – بول و غایط حیوانهایی که گوشت آنها مکروه است پاک می باشد؛ مانند اسب و الاغ(3). 4 – فضله پرندگان حرام گوشت؛ مانند کلاغ نجس است(4).

احکام مردار

1 – انسان

مرده هر چند تازه مرده و بدنش سر نشده باشد (بجز اجزاء بی روح او؛ مانند ناخن و مو و دندان) تمام بدنش نجس است، مگر آن که(5): الف: شهید معرکه باشد. ب: او را غسل داده باشند (سه غسلش تمام شده باشد).

2 – کسانی که در بمب گذاریها یا مترو دشمنان به شهادت می رسند یا افرادی که در جبهه نبرد مجروح می شوند و بیرون معرکه جان می دهند، مشمول این حکم نیستند(6). 3 – معرکه، محدوده تیررس دشمن است تا آنجایی که درگیری بین نیروهای دو طرف جریان دارد و اختصاص به خط مقدم یا وقت حمله ندارد(7). صفحه 98 نیاز به اسکن دارد. 5 – اجزایی که در حال حیات (قبل از مردن) از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد جدا می شود. در حکم طهارت و نجاست با اجزای مردار تفاوتی ندارد؛ یعنی اگر جزء بی روح باشد پاک است و اگر روح دار باشد نجس است(8).

6 – اگر جزئی از بدن انسان زنده قطع شود ولی به وسیله پوست به بدن متصل باشد، هر چند آن پوست بسیار نازک باشد، تا وقتی که کاملاً جدا نشده، آن عضو پاک است و حکم مردار را ندارد(9).

در موارد زیر حکم به طهارت می شود:

ص: 2341


1- پاک بودن بدن و لباس اختصاص به نماز ندارد و در مواردی دیگر از جمله در حال احرام و طواف نیز لازم است و این بحث در ابواب دیگر فقهی نیز به تناسب مطرح خواهد شد.
2- العروه الوثقی – ج 1 ص 55.
3- العروه الوثقی – ج 1 ص 55.
4- توضیح المسائل، م 85.
5- العروه الوثقی – ج 1، ص 58. الرابع و ص 61،م 12.
6- استفتاات، ج 1، ص 83، س 206.
7- همان، ج 1، ص 4، س 42.
8- العروه الوثقی، ج 1، ص 62،م 14).
9- همان.

1 – بول و غائط حیوانی که انسان نمی داند حلال گوشت است یا حرام گوشت؛ مثلاً فضله پرنده ای که انسان نمی داند آن پرنده حلال گوشت است یا حرام گوشت(1). 2 – فضله ای که انسان نمی داند از حیوانی است که خون جهنده دارد، یا از حیوانی است که خون جهنده ندارد؛ مثلاً در غذا فضله ای می بیند و نمی داند که فضله موش است یا سوسک(2). 3 – استخوانی یافت شده که گوشت بر آن نیست و نمی دانیم از حیوان نجس العین (سگ و خوک) است یا غیر آن(3). 4 – استخوان انسانی پیدا شده و گوشت بر آن نیست و نمی دانیم از کافر است یا از مسلمان(4). 5 – پوستی که نمی دانیم از حیوان خون جهنده دار است یا از حیوانی که خون جهنده ندارد(5).

حکم اشیاء چرمی

1 – اشیایی

که از اجزاء بی روح حیوان تهیه شده پاک است، هر چند ذبح شرعی نشده باشد، بنابر این لباسهای پشمی، کرکی، مویی، پاک است، هر چند غیر مسلمان آن را ساخته باشد و یا در بازار غیر مسلمین به فروش می رسد، ولی اگر از حیوان حرام گوشت باشد، نماز خواندن با آن لباس باطل است(6). 2 – اشیائی که از اجزاء روحدار حیوان خون جهنده دار تهیه شده باشد نجس است، مانند چیزهایی که از چرم تهیه می شود؛ مانند کفش، کیف، کلاه، کمربند، کاپشن، دستکش و بند ساعت(7). 3 – چیزی که معلوم نیست چرم است یا نه محکوم به طهارت است(8).

4 – چیزی که معلوم نیست از اجراء حیوان خون جهنده دار است یا از حیوانی که خون جهنده ندارد محکوم به طهارت است؛ مانند کمربندی که معلوم نیست از پوست مار است یا غیر آن(9). 5 – چیزی که از چرم حیوان خون جهنده دار تهیه شده، مانند کفشی که معلوم است از چرم گاو دوخته اند، اگر ذبح شرعی آن معلوم نیست؛ یعنی نمی دانیم به طریق شرعی ذبح شده یا نه، مساله اقسام مختلفی دارد، بدین شرح: از مسلمانان خریداری می شود و ساخت کشور اسلامی است: پاک است.

از مسلمان خریداری می شود ولی ساخت کشور غیر اسلامی است؛ مثلاً در بازار کویت کفشی می خرد که ساخت ایتالیا است: نجس است، مگر آن که معلوم شود ذبح شرعی شده و وارد کننده مسلمان، با احراز این که ذبح شرعی شده وارد کرده است.

از غیر مسلمان خریداری می شود ولی ساخت کشور اسلامی است؛ مثلاً در لندن کفشی می خرد که ساخت سوریه می باشد: پاک است. از غیر مسلمان خریداری می شود و ساخت کشور غیر اسلامی است: نجس است.

از مسلمان می خرد لیکن معلوم نیست از چه کشوری است: پاک است.

از غیر مسلمان می خرد ولی معلوم نیست از چه کشوری است: نجس است(10).

فرآورده های لبنیاتی

فرآورده های لبنیاتی که از حیوان حلال گوشت زنده گرفته می شود؛ مانند شیر، ماست، پنیر، کشک، کره و خامه که از گاو و گوسفند می باشد، همگی پاک و خوردن آن حلال است، هر چند شخص کافر آن را تهیه کرده باشد و یا در بازار غیر مسلمان به فروش برسد و یا از کشورهای غیر اسلامی وارد کرده باشند، مگر آن که انسان یقین کند که با بدن کافر تماس پیدا کرده و نجس شده است و شک و احتمال کافی نیست و نیازی به تحقیق و جستجو ندارد(11).

دو حکم کلی

ص: 2342


1- العروه الوثقی، ج 1، ص 57،م 3.
2- همان.
3- العروه الوثقی، ج 1، ص 62،م 17 و 18.
4- همان.
5- همان.
6- العروه الوثقی، ج 1، ص 58.
7- همان.
8- العروه الوثقی، ج 1، ص 62.
9- همان.
10- العروه الوثقی، ج 1، کتاب الصلاه، فی شرائط لباس المصلی، ص 558،م 9، ص 559،م 10 و فی النجاسات ص 60،م 6 و 7.
11- برای آشنایی بیشتر به درس 60مراجعه کنید.

1 – همه چیز در عالم پاک است، مگر یازده چیز و هر آنچه با اینها برخوردی موثر داشته باشد(1).

2 – هر چیز نجس حرام است، ولی هر حرامی نجس نیست(2).

پرسش

1 – ادرار و مدفوع و خون چه حیواناتی نجس است؟

2 – مردار این حیوانات چه حکمی دارد: مرغ، مرغابی، موش، میش، مار، ماهی، سوسک، مارمولک؟

3 – کیف و کفش و کلاهی که ساخت کشورهای غیر اسلامی است ولی در کشور اسلامی به فروش می رسد. پاک است یا نجس؟

4 – خون این حیوانات چه حکمی دارد: گنجشک گوسفند، پشه، قورباغه؟ 5 – آیا از پشم گوسفند مرده می توان استفاده کرد؟

6 – اگر بدن انسان خراش بردارد و قسمتی از پوست آن کنده شود. آیا پوست جدا شده پاک است؟

درس (17) نجاسات

احکام خون

1 – خون

انسان و هر حیوانی که خون جهنده دارد نجس است؛ مانند: مرغ و گوسفند.

2 – خون حیوانی که جهنده نیست، پاک است: مانند ماهی و پشه.

3 – خونی که گاهی در تخم مرغ یافت می شود نجس نیست، ولی بنابر احتیاط واجب باید از خوردن آن اجتناب کرد و اگر خون را با زرده تخم مرغ به هم بزنند که از بین برود، خوردن زرده هم مانعی ندارد. 4 – خونی که از لای دندان (لثه) می آید، اگر با آب دهان مخلوط شده و از بین برود پاک است و در آن صورت فرو بردن آب دهان هم اشکال ندارد.

5 – خونی که به واسطه کوبیده شدن زیر ناخن یا زیر پوست می میرد، اگر به گونه ای عوض شود که به آن خون نگویند (استحاله شده و) پاک است و اگر هنوز به آن خون گفته می شود، نجس است (تا زمانی که زیر ناخن یا پوست است و راهی به بیرون ندارد، بیرون آوردن لازم نمی باشد و برای وضو و غسل هم اشکال ندارد)(3).

در موارد زیر حکم به طهارت می شود

1 – شی ء قرمز رنگی که خون بودن آن معلوم نباشد(4). 2 – خونی که نمی داند از حیوان خون جهنده دار است یا نه؟ مثل اینکه خونی در لباس خود می بیند و نمی داند خون پشه است یا بدن خودش(5).

3 – خون حیوانی که نمی داند آن حیوان خون جهنده دار است یا نه(6).

4 – آنچه از دهانه زخم بیرون می آید و نمی داند خون است یا چرک (در صورتی که دهانه زخم پاک است. اما اگر نجس باشد چرک یا زردابه ای که بیرون می آید، با برخورد به محل نجس، نجس می شود)(7). 5 – بر اثر خراش برداشتن بدن، رطوبتی از آن بیرون آید که معلوم نیست خون است یا نه؟

6 – زردابه ای که در حال بهبودی زخم در اطراف آن پیدا می شود، اگر معلوم نباشد که با خون مخلوط است، پاک می باشد(8).

شراب

ص: 2343


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 114،م 1 و ص 121.
2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 163.
3- توضیح المسائل – م 96 و 98 تا 101.
4- العروه الوثقی، ج 1، فی النجاسات، ص 64. م 7.
5- همان.
6- همان.
7- همان، ص 65،م 8 و 9.
8- توضیح المسائل، م 104.

1 – شراب و هر مایع مست کننده نجس است(1). 2 – مایع مست کننده (که در اصل مایع می باشد) گر چه به شکل جامد در آید نجس است(2). 3 – شی ء جامد مست کننده؛ مانند بنگ و حشیش نجس نیست، هر چند آن را ساییده و با آب مخلوط کنند و به صورت مایع در آورند(3). 4 – آب انگور جوش آمده اگر مست کننده باشد، نجس است و اگر مست کننده نباشد، گرچه خوردن آن حرام است ولی نجس نیست(4). 5 – خرما و کشمش را اگر همراه غذا (مثل برنج) بپزند حرام نیست، هر چند به جوش آید(5).

استفتاء

س – آیا الکل صنعتی که در انواع اودکلن و عطرها و برخی رنگها و داروها و امثال آن به کار می رود پاک است یا خیر؟ ج – الکل صنعتی پاک است، مگر آن که یقین به نجاست آن پیدا شود(6).

کافر

این افراد کافر و نجس هستند:

منکر خدا (کسی که وجود خداوند را انکار کند). منکر توحید (کسی که برای خدا شریک قرار دهد). منکر پیامبری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، (کسی که نبوت پیامبر اکرم را انکار کند). منکر ضروری دین؛ (7) در صورتی که بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن به انکار رسالت یا تکذیب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا نقص دین برگردد. کسی که به ائمه اطهار دشنام دهد یا با آنها دشمنی ورزد، هر چند با یکی از آنها(8).

چند مساله:

1 – تمام بدن کافی، حتی مو و ناخن و رطوبتهای او نجس است(9). 2 – طفلی که از زنا به دنیا آمده، اگر پدر یا مادر او یا هر دو مسلمان باشند پاک است(10). 3 – گروههای شیعی غیر دوازده امامی، اگر دشمن ائمه (علیهم السلام) نباشند و به آنها دشنام ندهند نجس نمی باشند(11). 4 – کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک می باشد ولی احکام سایر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمی تواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود(12).

چگونه چیز پاک نجس می شود؟

در درس پیش آمد که در عالم، همه چیز پاک است، مگر برخی از آنها، ولی چیزهای پاک هم ممکن است به وسیله برخورد با نجاسات، نجس شود، البته در صورتی که یکی از آن دو (چیز پاک یا نجس) طوری تر باشد که رطوبت یکی از آن دو به دیگری برسد(13).

در موارد زیر حکم به پاکی می شود:

نداند پاک و نجس به هم برخورد کرده اند یا نه. نداند چیز پاک و نجس مرطوب بوده اند یا نه. نداند رطوبت یکی به دیگری سرایت کرده است یا نه(14).

چند مساله:

ص: 2344


1- العروه الوثقی، ج 1، فی النجاسات، ص 69، التاسع – تحریر الوسیله، ج 1، فصل فی النجاسات،م 10.
2- همان.
3- همان.
4- همان، ص 69،م 1.
5- همان، ص 70،م 3.
6- استفتائات، ج 1، ص 100، س 261.
7- ضروری دین، یعنی چیزی که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مانند نماز و روزه.
8- تحریر الوسیله، ج 1، ص 118، العاشر.
9- توضیح المسائل، م 107.
10- العروه الوثقی، ج 1، ص 68،م 1.
11- همان، ص 69،م 3؛ تحریر الوسیله، ج 1، فصل فی النجاسات، ص 119،م 12.
12- توضیح المسائل، م 109.
13- توضیح المسائل – م 125.
14- توضیح المسائل – م 126؛ و العروه الوثقی، احکام النجاسات، ج 1، ص 79،م 1.

1 – خوردن و آشامیدن و چیز نجس حرام است(1). 2 – اگر انسان ببیند کسی چیز نجسی را می خورد یا با لباس نجس نماز می خواند، لازم نیست به او تذکر دهد(2). 3 – چیز پاک را از انسان شک کند نجس شده یا نه، پاک است و جستجو و وارسی هم لازم نیست، هر چند بتواند نجس بودن یا پاک بودن آن را بفهمد، بنابر این در نمونه مثالهایی که آورده می شود، حکم به طهارت می شد و نیاز به سوال کردن و تحقیق و پرهیز نیست (3)، بنابراین: عطر و ادکلنی که غیر مسلمان ساخته است ولی معلوم نیست که با بدن وی تماس داشته است یا نه، پاک است. وسایل و لوازمی که در هتل ها یا منزلها – در کشورهای غیر اسلامی – وجود دارد، از جمله ظروف غذا، حوله، حمام، دستشویی، صابون، رختخواب، تخت، فرش و سایر چیزها اگر یقین به تماس با بدن کافر به گونه ای که رطوبت سرایت کرده باشد و یا یقین به نجس شدن آن از راه دیگر نمی باشد، پاک است. صندلی اتوبوس و تاکسی در کشورهای غیر اسلامی، در مواقعی که باران می بارد و بدن خیس است، ولی یقین به نجس شدن صندلی ماشین وجود ندارد، با نشستن بر آن، بدن نجس نمی شود. استفاده از قاشق، چنگال، بشقاب، لیوان و سایر امکانات در رستورانها، در صورتی که یقین به نجس شدن آنها نباشد، پاک است. نوشابه ها و سایر نوشیدنیهایی که اصل آنها پاک و حلال است و معلوم نیست که با بدن کافر تماس داشته است یا نه پاک است. (امروزه غالباً اینگونه چیزها را بیشتر با دستگاه می سازند و پر می کنند). خوراکی هایی که قبیل: قند، شکر، بیسکویت، شکلات، آدامس و غیره، اگر در ساخت آنها غیر مسلمان دست داشته باشد، ولی یقین به تماس با بدن وی نداریم و به گونه ای دیگر نجس نشده، پاک است. حبوبات و سبزیجات و میوه هایی که غیر مسلمان می فروشد و یقین به نجس شدن آنها نیست، پاک می باشد هر چند غیر مسلمان آن را کاشته و چیده و حمل کرده باشد. روغن؛ اعم از حیوانی و غیر آن، که یقین به نجس بودن یا نجس شدن آن نباشد پاک است. مایعات مورد نیاز وسایل نقلیه یا منزل؛ اعم از بنزین، گازوئیل، نفت سفید، روغن، گریس و غیره که استخراج و تصفیه و توزیع آن به دست غیر مسلمان است ولی یقین به نجس شدن آن نیست، پاک می باشد. وسایل که برای کار به غیر مسلمان داده شده؛ مانند پاچه برای دوخت لباس و ماشین برای تعمیر، اگر پس از تحویل گرفتن، یقین به نجس شدن آن نباشد، پاک است. لباسی که برای شستن یا اتو کردن به خشک شویی داده شده و غیر مسلمان کار آن را انجام داده است در صورتی که یقین به نجس شدن آن نباشد، پاک است.

نان و دیگر پختنیها، که غیر مسلمان طبخ آن را انجام داده و ماده اولیه آن پاک بوده است و ما یقین به نجس شدن آن نداریم، پاک می باشد.

اگر مسلمانی با کفار دست بدهد، در حالی که دست او رطوبت ندارد و یا رطوبت به حدی نیست که سرایت کند یا یقین به سرایت نباشد، دستش نجس نمی شود.

پرسش

1 – پنیر،

کره، نوشابه، روغن، قند و شکری که از کشورهای غیر اسلامی آورده می شود چه حکمی دارد؟

2 – فرق منکر خدا با منکر توحید در چیست؟

3 – این مساله را توضیح دهید و دو مثال ذکر کنید. کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک می باشد ولی احکام سایر مسلمانان را ندارد.

4 – اگر انسان ببیند کسی با لباس نجس نماز می خواند، ایا باید به او بگوید یا لازم نیست. چرا؟

5 – نان و دیگر پختنیها که غیر مسلمان آن را طبخ کرده، پاک است یا نجس؟

درس (18) مطهرات (1)

اشاره

ص: 2345


1- توضیح المسائل – م 141.
2- توضیح المسائل – م 143.
3- توضیح المسائل، م 123 – العروه الوثقی، ج 1، احکام النجاسات، ص 79،م 1.

… و ینزل علیک من السماء ماء لیطهرکم به و یذهب عنکم رجز الشیطن…. خداوند به شما آب را از آسمان فرو می فرستد، تا شما را پاک سازد و پلیدی شیطان را از شما ببرد. (سوره انفال، آیه 11)

چگونه چیز نجس پاک می شود؟

همه اشیاء نجس پاک می شود و پاک کننده ها عبارتند از: 1 – آب

2 – زمین

3 – آفتاب

4 – استحاله

5 – انتقال

6 – اسلام

7 – تبعیت

8 – بر طرف شدن نجاست

9 – استبراء حیوان نجاستخوار

10 – غایب شدن مسلمان(1)

آب

آب، بسیاری از چیزهای نجس را پاک می کند و اقسام مختلفی دارد که شناخت آنها ما را برای یاد گرفتن بهتر مسائل مربوط به آن کمک می کند. صفحه 109 نیاز به اسکن دارد. آب مضاف: آبی است که از چیزی گرفته باشند؛ مانند آب سیب و هنداونه یا با چیزی مخلوط کرده باشند، به قدری که دیگر به آن آب نگویند؛ مانند شربت(2).

آب مطلق: آبی است که مضاف نباشد.

احکام آب مضاف

1 – آب مضاف چیز نجس را پاک نمی کند (از مطهرات نیست). 2 – با برخورد به نجاست نجس می شود، هر چند نجاست کم باشد و بو یا رنگ یا مزه آب عوض نشود. 3 – وضو و غسل با آب مضاف باطل است.(3)

اقسام آب مطلق

آب یا از زمین می جوشد، یا از آسمان می بارد و یا نه می جوشد و نه می بارد.

به آبی که از آسمان ببارد باران گویند.

و آبی که از زمین می جوشد، اگر جریان داشته باشد آب جاری است و اگر بدون جریان باشد، به آن آب چاه گویند(4).

آبی که از زمین نمی جوشد و از آسمان نمی بارد، آب راکد است.

آب راکد اگر مقدارش زیاد باشد، کر و اگر کم باشد قلیل است.

مقدار کر: حجم: 875/42 وجب. مقدار آبی را در ظرفی که درازا و پهنا و گودی آن هر یک حداقل 5/3 وجب باشد بریزند و آن ظرف پر شود، به مقدار کر است.

وزن: 419/377 کیلو گرم. مقدار آب قلیل: آبی که از کر کمتر باشد قلیل است.

ص: 2346


1- توضیح المسائل، م 148.
2- همان،م 15.
3- توضیح المسائل، م 47 و 48.
4- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الطهارات، ص 13،م 8.

تنها آب مطلق، نجس را پاک می کند. گرچه ممکن است آب مضاف چیز کثیفی را تمیز کند ولی، همانگونه که پیشتر گفته شد، هرگز نجس را پاک نمی کند. احکام آبهای مطلق و چگونگی تطهیر با آنها آشنا در درس بعد خواهد آمد.

احکام آب قلیل

1 – آب قلیل با برخورد به نجاست، نجس می شود (روی چیز نجس ریخته شود یا چیز نجس به آن برسد)(1). 2 – اگر آب قلیل از بالا با فشار بر چیز نجس بریزد، مقداری که به شی ء نجس می رسد، نجس است و هر چه بالاتر از آن است پاک می باشد؛ مثلاً با آفتابه، آب را بر شی ء نجس بریزد(2). 3 – اگر آب قلیل از پایین با فشار به بالا رود؛ مانند فواره، اگر نجاست به قسمت بالای آن برسد، پایین نجس نمی شود و اگر نجاست به پایین برسد، بالا هم نجس می شود(3). 4 – آب قلیلی که برای بر طرف کردن عین نجاست روی چیز نجس ریخته می شود و از آن جدا می گردد نجس است و باید از آبی که بعد از برطرف شدن عین نجاست برای تطهیر چیز نجس روی آن می ریزند و از آن جدا می شود اجتناب کنند(4).

احکام آب کر، جاری و چاه

1 – تمام

اقسام آبهای مطلق – بجز آب قلیل – تا زمانی که بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد پاک است و هر گاه بر اثر برخورد با نجاست، بو یا رنگ یا مزه نجاست بگیرد نجس می شود، بنابراین، آب جاری، چاه، کر و حتی باران در این حکم مشترکند(5).

2 – آب لوله های ساختمانها، که متصل به منبع کر می باشد، در حکم آب کر است(6).

برخی از خصوصیات باران

اگر بر چیز نجسی که عین نجس در آن نیست یکبار ببارد پاک می شود. اگر بر فرش لباس نجس ببارد پاک می شود و فشار لازم ندارد.

اگر بر زمین نجس ببارد پاک می شود. هرگاه باران در جایی جمع شود، اگر چه کمتر از کر باشد، چنانچه تا موقعی که باران می بارد چیز نجسی را در آن بشویند، البته تا زمانی که بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته است، پاک است(7).

احکام شک در آب

1 – مقدار

آبی که معلوم نیست کر است یا نه: با برخورد نجاست نجس نمی شود، اما سایر احکام آب کر را ندارد. 2 – مقدار آبی که پیشتر کر بوده و معلوم نیست قلیل شده یا نه: حکم آب کر را دارد. 3 – آبی که معلوم نیست، پاک است یا نجس: پاک می باشد.

4 – آبی که پاک بوده و شک در آن است که نجس شده یا نه: حکم آب پاک را دارد. 5 – آبی که نجس بوده ولی معلوم نیست پاک شده یا نه: حکم آب نجس را دارد.

6 – آبی که مطلق بوده و معلوم نیست مضاف شده است یا نه: حکم آب مطلق را دارد(8).

دو حکم کلی

1 – مطهرات،

تمام چیزهای نجس را پاک می کند، یعنی تمام اشیاء نجس قابل پاک شدن است، هر چند با استحاله(9). 2 – هیچ کدام از آبهای مضاف پاک کننده نیست و با برخورد با نجاست، نجس می شود(10).

ص: 2347


1- همان، ص 14،م 14؛ توضیح المسائل، م 16.
2- همان،م 26.
3- همان.
4- توضیح المسائل، م 27.
5- تحریر الوسیله، ج 1، ص 13،م 4.
6- توضیح المسائل، م 35.
7- توضیح المسائل، م 37، 40، 41، 42.
8- العروه الوثقی، ج 1 ص 49؛ تحریر الوسیله، ج 1 ص 15،م 15.
9- تحریر الوسیله، ج 1، ص 114،م 1 و ص 121.
10- تحریر الوسیله، ج 1، ص 12،م 1.
پرسش

1 – کدامیک

از مطهرات، تمام اشیاء نجس را پاک می کند؟

2 – کدامیک از نجاست با با قابل تطهیر نیست؟

3 – تفاوت آب چاه و جاری چیست؟

4 – در چه صورتی ممکن است مقداری از آب قلیل نجس و مقداری پاک باشد؟ 5 – ویژگی برتر باران از آب کر چیست؟

6 – منبعی که بیش از کر، آب داشته ولی مقداری از آن مصرف شده آیا باز هم حکم آب کرد را دارد؟

درس (19) مطهرات (2)

چگونگی تطهیر اشیاء نجس با آب

آب، مایه زندگی و از جمله مطهراتی است – همه روزه تمام افراد با آن سر و کار دارند و در تطهیر بسیاری از چیزهای نجس بکار می رود. صفحه 113 نیاز به اسکن دارد. صفحه 114 نیاز به اسکن دارد.

چند نکته:

الف: برای تطهیر اشیاء نجس، ابتدا باید عین نجس را بر طرف کرد سپس به همان تعداد که در نمودار آمده است آن را آب کشید. مثلاً: ظرف نجس را بعد از بر طرف کردن آلودگی، اگر یک مرتبه در آب کر بشویند کافی است. ب: فرش و لباس و چیزهایی مانند فرش و لباس که آب را به خود می گیرد و قابل فشردن است، چنانچه با آب قلیل تطهیر می کنند باید بعد از هر بار شستن، آن را بفشارند تا آبهای داخلش بیرون بیاید و یا به گونه ای دیگر آب آن گرفته شود در آب کر و جاری هم احتیاط واجب آن است که آب داخل آن گرفته شود. ج: آب جاری و چاه در احکامی که برای تطهیر اشیاء نجس بیان شد، مانند آب کر است.

مساله:

ظرف نجس را می توان این گونه آب کشید: با آب کر: یک بار در آب فرو برده، بیرون آورند.

با آب قلیل: آن را سه مرتبه پر از آب کرده، خالی کنند، یا سه مرتبه قدری آب در داخلش بریزند و هر مرتبه آب را به طوری در آن بگردانند که به جاهای نجس برسد و بیرون بریزند.

دو مساله:

1 – خاکی که برای خاکمال استعمال می شود باید پاک باشد. 2 – ظرفی که خوک لیسیده، به احتیاط واجب حکم ظرفی دارد که از آن چیز روان خورده(1).

استفتاء

س 1 – آیا لباس شستن با هر نوع ماشین لباسشویی خانگی، پاک کننده می باشد یا خیر؟

اگر پاک می کند شرایط آن به چه صورت است؟

ص: 2348


1- توضیح المسائل، م 150 و 152 و 153.

ج – اگر بعد از زوال عین نجاست یک مرتبه با آب لوله یا دو مرتبه با آب قلیل می شوید، پاک می کند(1).

س 2 – در رابطه با لباسشویی های عمومی، با توجه به اینکه در هر منطقه و محله افرادی که طهارت اسلامی را رعایت نمی کنند کم و بیش وجود دارند، (هر چند این امر یقینی نیست لیکن احتمال آن زیاد است) آیا لباسهایی که در این لباسشویی ها شسته می شوند پاکند یا خیر؟

ج – اگر لباس را پاک تحویل داده اند و شک داشته باشند که نجس شده، پاک است و همچنین اگر لباس نجس بوده و کسی – متصدی شستن است بگوید تطهیر نموده است محکوم به طهارت است(2).

تطهیر آب نجس

1 – برای

تطهیر آب قلیلی که نجس شده، باید به آب کر، یا جاری، یا چاه متصل گردد یا باران بر آن ببارد و با آن مخلوط شود، و اگر بو یا رنگ یا مزه نجاست گرفته، باید به قدری آب با آن مخلوط شود تا بو و رنگ و مزه اش از بین برود(3). 2 – برای تطهیر آب کرد، یا جاری، یا چاه، باید به قدری آب کر یا جاری یا چاه بر آن افزوده شود، یا باران بر آن ببارد که بو و رنگ مزه نجاست از بین برود، بنابر این اگر با افزودن ماده ای شیمیایی، رنگ و بو و طعم آن عوض گردد، پاک نمی شود(4).

تطهیر زمین نجس

صفحه 116 نیاز به اسکن دارد.

هنگام تطهیر زمین، اگر آبها جاری شده و به داخل چاه می رود یا از آن محل بیرون می رود، تمام جاهایی که آب جاری شده، پاک می شود(5).

آب کشیدن حبوبات

1 – اگر ظاهر آن نجس شده: با فرو بردن در آب کر یا جاری و یا ریختن آب قلیل (جاری کردن) بر آن پاک می شود. 2 – اگر باطن آن هم نجس شده: پاک نمی شود، نه با آب قلیل و نه با آب کر(6). 3 – در صورتی که نجس شدن باطن آن مورد شک است: تطهیر ظاهر آن کافی است(7).

چند مساله:

1 – اگر موی سر و صورت را، که زیاد است، با آب قلیل آب بکشند، باید فشار دهند تا آبهای جمع شده بین موها جدا شود(8). 2 – گوشت و دنبه ای که نجس شده، مثل چیزهای دیگر آب کشیده می شود و همچنین اگر بدن یا لباس، چربی کمی داشته باشد که از رسیدن آب به آنها جلوگیری نکند(9). 3 – اگر چیزی با بول پسر بچه سیر خواری که غذا خور نشده و شیر خوک نخورده نجس شود، چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزند که به تمام جاهای نجس برسد پاک می شود و در فرش و لباس و مانند اینها هم فشار لازم ندارد(10).

شرایط مطهر بودن آب

(11)

1 – مطلق باشد. 2 – پاک باشد.

3 – هنگام تطهیر شی ء نجس، مضاف نشود.

ص: 2349


1- استفتائات، ج 1، ص 119، س 327.
2- استفتائات، ج 1، ص 120، س 329.
3- العروه الوثقی، ج 1، فصل المیاه، ص 43،م 2 و تحریر الوسیله، ج 1، فصل فی المیاه، ص 14،م 11.
4- همان و استفتائات، ج 1، ص 119، س 324.
5- همان،م 180.
6- تحریر الوسیله، ج 1، ص 128،م 5 و 6 – العروه الوثقی، ج 1، ص 115،م 20.
7- توضیح المسائل، م 165.
8- توضیح المسائل، م 173.
9- توضیح المسائل، م 175.
10- توضیح المسائل، م 161.
11- توضیح المسائل، م 149.

4 – هنگام

تطهیر شی ء نجس، بو یا رنگ یا مزه نجاست نگیرد. 5 – پس از آب کشیدن چیز نجس، عین نجاست در آن نباشد.

استفتاء

س – اگر شخصی در عبادات یا طهارت و نجاست دچار وسواسی شده باشد و زیاد شک کند تکلیف شرعی او چیست؟ ج – نباید به شکهای خود اعتنا کند و اگر اعتنا کند کار حرامی کرده است و هر عمل را بیش از یک بار نباید انجام دهد و اگر انجام دهد حرام است و هرگاه شک در نجاست چیزی یا صحت عمل کرد، باید بنابر طهارت و صحت بگذارد و اگر بر خلاف آن عمل کرد جایز نیست(1).

پرسش

1 – فرشی که به بول دختر بچه شیر خواری نجس شده، با آب قلیل یا کر چگونه باید تطهیر کرد؟ 2 – اگر در ظرفی که مقداری برنج در آن خیسانده اند فضله موشی یافت شود، تکلیف چیست؟

3 – در تطهیر اشیاء نجس با آب، چه چیزی را بیش از همه اشیاء باید شستشو داد؟

4 – شرایط مطهر بودن آب را بر شمارید. 5 – اگر گربه ای یا گوسفندی داخل چاهی بیفتد و بمیرد، آب چاه چه وقت پاک می شود؟

درس (20) مطهرات (3)

زمین

1 – اگر کف پا یا کف کفش، هنگام راه رفتن، نجس شود، و به سبب تماس با زمین، آلودگی ها برطرف گردد، پاک می شود. پس زمین، فقط پاک کننده کف پا و کف کفش است، انهم با این شرایط:

زمین پاک باشد. زمین خشک باشد، (تر نباشد). زمینی پاک کننده است که خاک، شن و سنگ، آجر فرش و مانند اینها باشد(2). 2 – اگر بر اثر تماس ته کفش یا کف پا با زمین، نجاست بر طرف شود پاک می گردد، ولی بهتر است حداقل پانزده قدم راه برود(3). 3 – این اشیاء پاک کننده نیست: موزائیک آسفالت فرش زمینی که با چوب فرش شده است حصیر سبزه و گیاه، مگر به قدری کم باشد که چیزی به حساب نیاید و عرفا بگویند بر زمین راه می رود(4).

4 – بنابر احتیاط واجب زمین موارد زیر را پاک نمی کند:

دست و زانوی معلولانی که با دست یا زانو راه می روند.

نعل چهار پایان. نوک عصا. جوراب (مگر جورابی که کف آن از پوست باشد). ته پای مصنوعی. چرخ اتومبیل(5).

چند مساله:

1 – بعد از آن که کف پا یا ته کفش پاک شد، مقداری از اطراف آن هم که معمولاً به گل آلوده می شود، اگر زمین یا خاک به آن اطراف برسد پاک می گردد(6).

2 – داخل کفش و مقداری از کف پا، که به زمین نمی رسد، با راه رفتن پاک نمی شود(7).

ص: 2350


1- استفتائات، ج 1، ص 111، س 298.
2- توضیح المسائل، مساله 183، 192.
3- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی المطهرات، ص 124.
4- همان، ص 125.
5- همان، ص 126 و توضیح المسائل، م 188.
6- توضیح المسائل، م 187.
7- توضیح المسائل، م 190.

3 – لازم

نیست کف پا و ته کفش نجس تر باشد، بلکه اگر خشک هم باشد با راه رفتن پاک می شود(1).

آفتاب

آفتاب هم با شرایطی که خواهد آمد، این موارد را پاک می کند: زمین. ساختمان و چیزهایی که در آن بکار رفته است؛ مانند در و پنجره.

درخت و گیاه(2).

شرایط مطهر بودن آفتاب

چیز نجس تر باشد: به قدری که اگر چیزی به آن برسد تر شود. با تابش آفتاب خشک شود، اگر مرطوب بماند پاک نشده است.

چیزی مانند ابر یا پرده، مانع تابش آفتاب نباشد، مگر آن که رقیق و نازک باشد و از تابش آفتاب جلوگیری نکند. آفتاب به تنهایی آن را خشک کند؛ مثلاً با کمک باد خشک نشود.

هنگام تابش آفتاب عین نجاست (3) در آن نباشد، پس اگر عین نجاست هست، پیش از تابش آفتاب بر طرف شود. قسمت بیرون و درون دیوار یا زمین را یکباره خشک کند، پس اگر روی آن امروز خشک شود و درون آن فردا، تنها روی آن پاک می شود.

دو مساله:

1 – اگر زمین و مانند آن نجس شود، ولی رطوبتی نداشته باشد، می توانیم مقداری آب یا چیز دیگری که سبب مرطوب شدن آن شود، بر آن بریزیم تا آفتاب بتابد و آن را پاک کند(4).

2 – ریگ و خاک و گل و سنگ، تا زمانی – بر زمین است و جزء آن به حساب می آید، با آفتاب پاک می شود و اگر جدا شد با آفتاب پاک نمی شود و همچنین میخ و چوب و مانند آن تا وقتی که بر دیوار است و جزء آن به حساب می آید، حکم ساختمان را دارد اگر جدا شد این حکم را ندارد و آفتاب پاکش نمی کند(5).

استحاله

1 – اگر جنس چیز نجسی به گونه ای عوض شود که به صورت چیز پاکی در آید، پاک می شود، و گویند استحاله شده است؛ مانند این موارد: – مردار تبدیل به خاک شود. – دانه نجس تبدیل به گیاه گردد. – چوب نجس بسوزد و خاکستر شود. – مواد سوختی بسوزد و دود شود. – شراب سرکه شود(6). 2 – اگر جنس چیز نجس عوض نشود و فقط تغییر شکل دهد، پاک نمی شود؛ مثل: اینکه: – گندم نجس را آرد کنند یا نان بپزند. – انگور نجس سرکه شود(7). 3 – چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است(8).

انتقال

ص: 2351


1- توضیح المسائل، م 186.
2- العروه الوثقی، ج 1، ص 139، و تحریر الوسیله، ج 1، ص 130.
3- آنچه خود بخود نجس است مانند خون عین نجاست است.
4- العروه الوثقی، ج 1، ص 129 تا 131 و تحریر الوسیله، ج 1، ص 130.
5- تحریر الوسیله، ج 1، ص 130،م 10.
6- تحریر الوسیله، ج 1، ص 131 و توضیح المسائل، م 195.
7- توضیح المسائل، م 197.
8- همان،م 195 و 199.

اگر خون بدن حیوانی که خون جهنده دارد، به بدن حیوانی که خون جهنده ندارد، منتقل شود و جزء بدن آن حیوان به حساب آید پاک می گردد و همچنین اگر جزئی از بدن انسان یا حیوان بدن بدن انسان دیگر یا حیوان زنده غیر نجس العین منتقل شود و جزء آن به حساب آید پاک می گردد؛ مثل اینکه:

– خون بدن انسان به بدن پشه یا مگس منتقل شود. – جزئی از بدن حیوانی (مانند چشم) را جدا کرده و به بدن انسان منتقل کنند. – مقداری از گوشت بدن را بریده و به جای دیگر بدن پیوند دهند(1).

اسلام

1 – اگر کافر شهادتین بگوید، مسلمان می شود، و با اسلام، تمام بدن او (حتی عرق و آب دهانش) پاک می گردد؛ یعنی بگوید: اشهدان لا اله الا الله – اشهدان محمدا رسول الله(2).

2 – اگر کافر شهادتین بگوید و انسان نداند که قلباً مسلمان شده یا نه، پاک است. ولی اگر بداند که قلباً مسلمان نشده، بنابر احتیاط واجب باید از او اجتناب کرد(3). 3 – اگر بدن کافر با نجاست دیگری (عارضی) نجس شده باشد؛ مثلاً جایی از بدن او زخم شده و به خون آلوده است، آن نجاست با اسلام پاک نمی شود(4).

4 – لباسهایی که قبل از اسلام با رطوبت بدن کافر نجس شده، با اسلام پاک نمی شود. بلکه لباسهایی هم که در هنگام اسلام آوردن به تن دارد و با رطوبت بدن نجس شده، بنابر احتیاط واجب باید از آنها اجتناب کرد(5).

پرسش

1 – اگر کف کفش بر اثر راه رفتن بر زمین مرطوب نجس شود، با راه رفتن پاک می شود یا نه؟ 2 – آیا آفتاب، دری را که از چوب ساخته اند و گندمی که از کاه جدا کرده اند، پاک می کند، یا نه؟

3 – برای استحاله دو مثال دیگر بیاورید. 4 – برای انتقال دو مثال دیگر بیاورید. 5 – کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چه حکمی دارد؟

درس (21) مطهرات (4)

تبعیت

1 – تبعیت آن است که شی ء نجسی به واسطه پاک شدن چیز دیگری پاک شود. 2 – در موارد زیر اشیاء نجس به تبعیت پاک می شود. شراب سرکه شود، ظرف آن هم پاک می شود؛ حتی جاهایی که هنگام جوش آمدن نجس شده. و حتی اگر پشت ظرف هم نجس شده باشد. پس از اتمام سه غسل میت، تختی که میت را بر آن خوابانده اند و دست غسال و پارچه ای که بر میت انداخته اند (لنگ) پاک می شود. کسی که چیزی را تطهیر می کند، اگر دست و آن چیز با هم آب کشیده شود، دست او هم پاک می شود و احتیاج به تطهیر مجدد ندارد(6).

بر طرف شدن عین نجاست

در دو مورد اگر عین نجس بر طرف شود، چیز نجس پاک می شود و احتیاج به آب کشیدن ندارد:

1 – بدن حیوان: مثلاً منقار مرغی که نجاست خورده، هنگامی که نجس برطرف شود منقارش پاک است.

ص: 2352


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 131، توضیح المسائل، م 205.
2- همان،م 207.
3- همان،م 209.
4- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی المطهرات، ص 141 الثامن.
5- توضیح المسائل، م 208.
6- تحریر الوسیله، ج 1، ص 131 و توضیح المسائل، م 211 – 215.

2 – باطن بدن انسان: مانند داخل دهان و بینی و گوش؛ مثلاً اگر هنگام مسواک کردن از لثه ها خون بیاید و یا شخصی غذای نجس بخورد، زمانی که در دهان غذای نجس و خون نباشد و یا به قدری کم است که با آب دهان مخلوط شده و از بین برود پاک است و آب کشیدن داخل دهان لازم نیست(1).

استفتاء

س – اگر دهان خونی شود و در دهان دندان مصنوعی طوری باشد که به دندان طبیعی چسبیده باشد و نشود آن را برای آب کشیدن به بیرون از دهان آورد، ایا نحوه تطهریش مانند دندان طبیعی است؟ ج – بنابر احتیاط واجب، حکم دندان طبیعی را ندارد و باید تطهیر شود(2).

استبراء حیوان نجاستخوار

1 – بول و غایط حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده، نجس است (هر چند حلال گوشت باشد).

2 – اگر بخواهند بول و غایط، چنین حیوانی پاک شود باید آن را استبراء کنند، یعنی مدتی آن را از نجاست بازداشته و غذای پاک به آن بدهند.

3 – برای استبراء حیوانات بنابر احتیاط واجب باید مدتهای زیر مراعات شود. شتر 40 روز

گاو 20 روز

گوسفند 10 روز

مرغابی 5 روز

مرغ خانگی 3 روز(3).

غایب شدن مسلمان

اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری که در اختیار اوست (مانند ظرف و فرش) نجس شود آن مسلمان غائب گردد. اگر انسان احتمال بدهد آن چیز را تطهیر کرده، محکوم به طهارت است و اجتناب از آن لازم نیست(4).

احکام تخلی (توالت رفتن)

چون یکی از مسائل تخلی تطهیر مخرج بول و غایط است، احکام تخلی را در پایان مبحث مطهرات می آوریم:

واجب: پوشاندن عورت از دیگران حتی دیوانه و بچه ممیز (بجز همسر)

حرام: رو به قبله یا پشت به آن بودن.

مستحب: 1 – جایی بنشیند که کسی او را نبیند.

2 – هنگام وارد شدن به توالت با پای چپ داخل شود.

3 – هنگام بیرون آمدن اول پای راست را بیرون بگذارد. 4 – هنگام تخلی سر را بپوشاند.

5 – سنگینی بدن را روی پای چپ بیندازد.

مکروه: 1 – توقف زیاد.

2 – روبروی خورشید یا ماه بودن.

3 – روبروی باد.

4 – حرف زدن، مگر در حال ضرورت و گفتن ذکر.

ص: 2353


1- توضیح المسائل، م 216 – 217.
2- استفتائات، ج 1، ص 99، س 258.
3- تحریر الوسیله، ج 1، ص 132.
4- توضیح المسائل، م 221، تحریر الوسیله، ج 1، ص 132.

5 – تطهیر با دست راست. خوردن و آشامیدن در حالی تخلی. ایستاده بول کردن(1).

مکانهایی که تخلی در آنها حرام است:

1 – در کوچه های بن بست که صاحبان آنها اجازه نداده باشند. 2 – در ملک کسی که اجازه تخلی نداده است. 3 – در جایی که برای افراد خاصی وقف شده است. 4 – بر قبر مومنان، در صورتی که بی احترامی به آنان باشد(2).

مکانهایی که تخلی در آنها مکروه است:

1 – در جاده، خیابان، کوچه، درب خانه. 2 – زیر درختی که میوه می دهد. 3 – بر زمین سخت. 4 – در لانه جانوران. 5 – در آب(3). احتیاط واجب آن است که بچه را به هنگام تخلی رو به قبله یا پشت به آن ننشانند، ولی اگر خود بچه بنشیند، جلوگیری از او واجب نیست(4).

تطهیر مخرج بول و غایط

1 – مخرج بول با غیر آب (سنگ، کلوخ، پارچه و…) پاک نمی شود. 2 – برای تطهیر مخرج بول، بعد از بر طرف شدن بول یک بار شستن آن کافی است. 3 – پاک شدن مخرج غایط با غیر آب: محل تامل است (به احتیاط واجب پاک نمی شود) ولی می توان با آن حال (پس از برطرف کردن نجاست و قبل از تطهیر با آب) نماز خواند(5). 4 – بر مردان مستحب است، بعد از بیرون آمدن بول، استبراء کنند و چنانچه انسان بعد از بول استبراء کند و بعد آبی از او خارج شد و شک کند بول است یا نه، حکم بول ندارد (کیفیت استبراء در رساله توضیح المسائل آمده است)(6).

پرسش

1 – در چه مواردی برطرف شدن عین نجاست مطهر است؟

2 – تبعیت را توضیح داده و دو مثال بزنید. 3 – برای غایب شدن مسلمان که جزو مطهرات می باشد دو مثال بزنید.

4 – اگر الاغی نجاستخوار شود، آیا قابل استبراء می باشد یا نه؟ 5 – محرمات تخلی کدام است؟

درس (22) وقت نماز

اشاره

و اقم الصلوه طرفی النهار و زلفا من الیل… نماز را در دو طرف روز و ساعات نزدیک شب بپادار…

(سوره هود، آیه 116)

برای آشنایی با مسائل و احکام نماز، ابتدا یادآور می شویم که نماز یا واجب است یا مستحب، نمازهای واجب هم دو دسته اند؛ بعضی از آنها تکلیف هر روزه می باشد و در هر شبانه روز، در زمانهای خاصی باید بجا آورده شود و برخی دیگر نمازهایی هستند که گاهی از اوقات به سببی

ص: 2354


1- العروه الوثقی، ج 1، فصل فی مستحبات التخلی و مکروهاته، ص 178، 179، 180، 181، 182 و توضیح المسائل، م 57 – 59 و 78، 79، 80.
2- توضیح المسائل، م 64.
3- توضیح المسائل، م 79 و 80.
4- توضیح المسائل، م 63.
5- توضیح المسائل، م 66 و 68.
6- همان،72 و 73.

خاص واجب می شود و برنامه همیشگی و هر روز نمی باشد. صفحه 129 نیاز به اسکن دارد.

وقت نمازهای یومیه

برای نمازهای یومیه سه وقت است:

1 – وقت مخصوص

2 – وقت مشترک

3 – وقت فضیلت

وقت نماز صبح

از اذان صبح (طلوع فجر دوم) تا طلوع آفتاب، وقت مخصوص نماز صبح است و چون نماز دیگری در این وقت واجب نیست، وقت مشترکی ندارد(1).

وقت مخصوص و مشترک نماز ظهر و عصر

1 – از اذان ظهر تا مغرب وقت خواندن نماز ظهر و عصر است که از اول آن به مقدار خواندن نماز ظهر وقت مخصوص نماز ظهر است و اگر نماز عصر در این وقت خوانده شود باطل است. و در آخر وقت، به مقدار خواندن نماز عصر به مغرب مانده وقت مخصوص نماز عصر است و فاصله بین این دو زمان، وقت مشترک بین ظهر و عصر است که هر دو نماز را می توان خواند ولی نماز ظهر باید قبل از نماز عصر خوانده شود(2). 2 – اگر کسی تا وقت مخصوص عصر، نماز ظهر را نخوانده باشد، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند(3).

وقت مخصوص و مشترک نماز مغرب و عشا

1 – از اذان مغرب تا نصف شب وقت خواندن نماز مغرب و عشا است که از اول آن به مقدار خواندن یک نماز سه رکعتی، وقت مخصوص نماز مغرب است و در آخر وقت، به مقدار خواندن نماز عشا وقت مخصوص نماز عشا است و فاصله این زمان، وقت مشترک بین مغرب و عشا است که هر دو نماز را می توان خواند، ولی نماز عشا باید پس از نماز مغرب خوانده شود(4).

2 – وقت مخصوص و مشترک برای مسافر، وقت مخصوص نمازهای چهار رکعتی به مقدار خواندن دو رکعت نماز است و برای کسی که مسافر نیست به اندازه خواندن چهار رکعت نماز است(5). 3 – اگر عمداً یا به واسطه عذری مانند فراموشی یا خواب ماندن یا حائض بودن نماز مغرب یا عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتیاط واجب، باید تا قبل از اذان صبح بدون این که نیت ادا یا قضا کند بجا آورد(6). 4 – وقت نماز جمعه که در روز جمعه به جای نماز ظهر خوانده می شود، اول ظهر است و احتیاط واجب آن است که از اوایل وقت تاخیر نیندازد(7).

وقت فضیلت نمازهای یومیه

وقت فضیلت، زمانی است که اگر نماز در آن وقت خوانده شود، ثواب بیشتری دارد.

وقت فضیلت نماز ظهر: از اول ظهر است تا زمانی که سایه پدید آمده شاخص (8) به اندازه طول شاخص افزوده گردد؛ مثلاً اگر طول شاخص یک متر باشد و هنگام ظهر 20 سانتی متر سایه داشته باشد، پایان وقت فضیلت نماز ظهر وقتی است که سایه شاخصی به 120 سانتی متر برسد.

ص: 2355


1- همان،م 741.
2- همان،م 731.
3- توضیح المسائل، م 731.
4- توضیح المسائل، م 736.
5- توضیح المسائل، م 737.
6- توضیح المسائل، م 740.
7- توضیح المسائل، م 734.
8- شاخص، جسم میله مانندی را گویند که به طور قائم بر سطح افقی نصب شده باشد، مثلا چوبی که عمود بر زمین باشد.

وقت فضیلت نماز عصر: پس از وقت مخصوص نماز ظهر است تا زمانی که سایه شاخص دو برابر طول آن اضافه شود.

وقت فضیلت نماز مغرب: از اول مغرب است تا زمانی که سرخی طرف مغرب از بین برود. وقت فضیلت نماز عشا: شروع آن از پایان وقت فضیلت نماز مغرب است و پایان آن ثلث شب؛ به عبارت دیگر از هنگام بر طرف شدن سرخی طرف مغرب تا گذشتن (یک بر روی سه) شب. وقت فضیلت نماز صبح: وقت فضیلت نماز صبح از اذان صبح است تا زمانی که هوا روشن شود(1).

وقت اذان صبح

نزدیک اذان صبح، از طرف مشرق، سفیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول گویند، هنگامی که آن سفیده پهن شد، فجر دوم و ابتدای وقت نماز صبح است(2).

ظهر

اگر چوب یا چیزی مانند آن را عمود بر زمین قرار دهیم، وقتی که سایه آن به کمترین مقدار رسید و رو به افزایش گذاشت ظهر شرعی و ابتدای وقت نماز ظهر است(3).

مغرب

مغرب موقعی است که سرخی طرف مشرق، که بعد از غروب آفتاب پیدا می شود از بین برود(4).

نیمه شب

اگر فاصله بین غروب آفتاب و اذان صبح را دو نیم کنیم، وسط آن نیمه شب و آخر وقت نماز عشاء است(5).

احکام وقت نماز

1 – نمازهای غیر روزانه و مقطعی، دارای وقت مشخصی نیست، بلکه وقت انجام آنها بستگی به زمانی دارد که به علتی آن نماز واجب شود؛ مثلاً نماز آیات بستگی به زلزله، کسوف، خسوف و یا حادثه ای دارد که پیش آمده است و نماز میت زمانی واجب می شود که مسلمانی از دنیا برود و تفصیل هر کدام در جای خود خواهد آمد.

2 – اگر تمام نماز قبل از وقت خوانده شود و یا عمدا نماز را قبل از وقت شروع کند، باطل است(6).

اگر نماز در وقت خودش خوانده شود در اصطلاح احکام گویند: نماز اداء شده است. اگر نماز بعد از وقت خوانده شود، در اصطلاح احکام گویند: نماز قضاء شده است. 3 – مستحب است انسان نماز را اول وقت بخواند و هر چه به اول وقت نزدیکتر باشد بهتر است، مگر آن که تاخیر آن از جهتی بهتر باشد؛ مثلاً صبر کند که نماز را بر جماعت بخواند(7).

4 – اگر وقت نماز تنگ باشد، که اگر مستحبات نماز را بجا آورد، بخشی از نماز بعد از وقت خوانده می شود باید مستحبات را بجا نیاورد؛ مثلاً اگر بخواهد قنوت بخواند، وقت می گذرد، باید قنوت نخواند(8).

5 – اگر انسان نماز ظهر و عصر را قبل از سفر، در اول وقت آن بخواند و سپس با هواپیما مسافرت را آغاز کند و زمانی به مقصد برسد که هنوز ظهر آن روز فرا نرسیده باشد، لازم نیست نماز ظهر و عصر را دوباره بخواند و همچنین اگر زمانی برسد که هنوز وقت نماز ظهر و عصر باقی است(9).

6 – اگر پس از طلوع آفتاب، با این که نماز صبح آن روز را نخوانده است، سفر را آغاز کند و قبل از

ص: 2356


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 137.
2- توضیح المسائل، م 741.
3- توضیح المسائل، م 729.
4- همان،م 735.
5- احتیاط واجب آن است که برای نماز عشاء همانگونه که در متن آمده است و برای نماز شب بین غروب آفتاب و اذان صبح حساب شود (توضیح المسائل، م 739).
6- همان،م 744.
7- همان،م 751.
8- توضیح المسائل، م 747.
9- همان،م 3.

طلوع آفتاب به مقصد برسد، باید نماز صبح آن روز را به نیت ادا بخواند(1). 7 – اگر نماز ظهر و عصر را نخوانده باشد و پس از مغرب (که نمازش قضا شده) با هواپیما مسافرت را آغاز کند و پس از اوج گرفتن هواپیما خورشید را ببیند، باید داخل هواپیما قبل از آنکه وقت بگذرد، نماز را به نیت ادا بخواند، حتی اگر به مقدار خواندن یک رکعت از نماز، وقت باقی باشد(2). 8 – اگر هنگام حرکت هواپیما وقت نماز فرا نرسیده؛ مثلاً پرواز قبل از اذان صبح باشد و در هواپیما وقت نماز فرا رسیده و تمام می شود؛ یعنی قبل از طلوع آفتاب به مقصد نمی رسد، باید نماز را داخل هواپیما بخواند(3).

استفتاء

س 1 – بیدار نمودن افراد خانواده برای نماز صبح با چه کیفیتی مجاز است؟

ج – اگر بیدار نکردن آنها موجب سهل انگاری و استخفاف به امر نماز باشد، باید آنها را بیدار نماید(4). س 2 – هنگامی که میهمانی برای ما می آید و وقت نماز خواندن هم شده است ما باید کدامیک را از نظر اسلام در آن شرایط که مهمان آمده ارجحیت بیشتری بدان دهیم، ایا باید پس از کمی که پیش مهمان نشستیم از او عذر بخواهیم و به خواندن نماز مشغول شویم و یا اینکه هنگامی که مهمان رفت نمازمان را بخوانیم؟ ج – مستحب است نماز را اول وقت بخوانند(5).

پرسش

1 – تفاوت

وقت مخصوص با وقت فضیلت چیست؟

2 – وقت مخصوص و فضیلت نماز عشاء چه زمانی است؟

3 – محاسبه فرمایید، امشب، پایان وقت نماز عشاء چه ساعتی است؟ 4 – در چه صورتی نماز عصر را باید قبل از نماز ظهر خواند؟ 5 – در چه مواردی اگر نماز عشا قبل از نماز مغرب خوانده شود صحیح است؟ 6 – اگر انسان در بین نماز متوجه شود، اکنون وقت نماز داخل شد، نمازش چه حکمی دارد؟

درس (23) قبله

اشاره

قد نری تقلب وجهک فی السماء فلنولینک قبله ترضیها فول وجهک شطر المسجد الحرام وحیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره…

توجه روی تو را به آسمان می بینیم، پس تو را به قبله ای که بدان خشنودی شوی برگردانیم پس روی خود را به جانب مسجد الحرام بگردان، و هر جا بودید روی خود را به سوی آن بگردانید… (سوره بقره، آیه 144) 1 – خانه کعبه، قبله مسلمانان است و نمازگزار باید رو به آن نماز بخواند. دفن میت و ذبح حیوان نیز باید رو به قبله باشد. 2 – کسی که بیرون شهر مکه و دور از آن است، اگر طوری بایستد که بگویند رو به قبله نماز می خواند، کافی است(6). 3 – کسی که نماز واجب را ایستاده می خواند، باید طوری بایستد که بگویند رو به قبله ایستاده و لازم نیست زانوها و نوک پای او هم رو به قبله باشد(7).

راههای تشخیص قبله

خود انسان یقین کند؛ یعنی جهت قبله را می داند. دو نفر عادل بگویند. کسی که از روی قاعده علمی قبله را می شناسد و مورد اطمینان است بگوید. گمانی که از محراب مساجد و قبور مسلمین حاصل شود(8).

ص: 2357


1- تحریر الوسیله، ج 2، ص 632،م 4.
2- همان.
3- یاد آوری می شود که اگر هواپیما به قدری از شهر فاصله گرفته است که دیوارهای آن دیده نمی شود و در همین فاصله به طور معمول صدای اذان انجا شنیده نمی شود باید نماز را شکست بخواند.
4- استفتاات، ج 1، ص 133، س 25.
5- همان، ص 26.
6- توضیح المسائل، م 776.
7- توضیح المسائل، م 777.
8- توضیح المسائل، م 782.
تابش خورشید و تعیین قبله

در دو روز از سال؛ یعنی روزهای 6 خرداد و 24 تیر، هنگام ظهر، خورشید کاملاً عمود بر کعبه می تابد و در سایر مناطق جهان می توان به کمک خورشید جهت قبله را مشخص کرد؛ یعنی اگر هنگام ظهر شرعی (به وقت مکه) رو به خورشید بایستیم، به سمت قبله قرار می گیریم و دقیق تر آن که؛ اگر در آن دو روز، هنگام ظهر (به وقت مکه) در هر جای کرده زمین شاخصی نصب کنیم، سایه آن از نوک سایه به سمت پایه شاخص، جهت قبله خواهد بود(1).

وظیفه کسی که جهت قبله را نمی داند

اگر انسان در موقعیتی قرار گرفته است که پس از تلاش برای پیدا کردن قبله، نتوانسته جهت آن را تشخیص دهد، به هر طرف که گمان دارد جهت قبله است نمازش را بخواند و اگر گمان هم پیدا نشد و به طور کلی قبله بر او نامعلوم باشد، چنانچه وقت دارد باید به چهار طرف نماز بخواند و اگر بدین مقدار وقت ندارد به سه طرف و با کمبود وقت به دو طرف و در کمتر از آن به طرف نماز بخواند. در صورتی که نماز گزار بعد از نماز متوجه شد رو به قبله نبوده، اگر:

انحراف از قبله به قدری نبوده که به سمت راست یا چپ قبله نماز خوانده باشد، نمازش صحیح است. و در صورتی که به سمت راست یا چپ قبله بوده: – اگر در وقت نماز متوجه شود، باید نماز را اعاده کند.

– اگر پس از وقت متوجه شود، نماز خوانده شده صحیح است ولی احتیاط مستحب است که قضای آن را بجا آورد(2).

توضیح:

چنانچه به چهار طرف نماز بخواند، به یقین، یکی از آنها رو به قبله و یا با کمی انحراف از قبله خواهد بود.

و اگر به سه یا دو طرف نماز خوانده باشد و یکی از آنها رو به قبله و یا کمی با انحراف باشد، کافی است. در صورتی که نمازگزار در بین نماز متوجه شود رو به قبله نیست، اگر:

انحراف به حد سمت راست یا چپ قبله یا پشت به قبله نباشد، باید به سمت قبله بگردد و نماز را ادامه دهد و صحیح است. و در صورتی که انحراف به حد سمت راست یا چپ قبله با پشت به آن باشد، اگر: – وقت نماز وسعت دارد باید این نماز را بر هم زند و دوباره شروع کند.

– وقت نماز تنگ است باید به سمت قبله برگردد و نماز را ادامه دهد و احتیاط مستحب است قضای آن را نیز بجا آورد(3).

حکم کلی

تمام نمازها باید رو به قبله انجام شود، مگر نماز مستحب که اگر رو به قبله هم نباشد صحیح است ولی اگر رو به قبله باشد، ثواب بیشتری دارد(4).

لباس نمازگزار

یکی از مسائلی که قبل از شروع نماز توجه به آن لازم است، مساله پوشش است، و اکنون به بیان مقدار پوشش و شرایط آن می پردازیم:

ص: 2358


1- مجله نور علم، ش 8، ص 9.
2- تحریر الوسیله، ج 1، ص 141،م 4.
3- همان.
4- تحریر الوسیله، ص 113،م 6.
مقدار پوشش

1 – مردان؛

باید عورت را بپوشانند و بهتر است از ناف تا زانو را بپوشاند(1).

2 – زنان؛ باید تمام بدن را بپوشانند بجز: دستها تا مچ. پاها تا مچ. صورت به مقداری که در وضو باید شسته شود(2). 3 – بر زنان پوشاندن دستها و پاها و صورت، به مقداری که در مساله پیش گفته شد، در نماز واجب نیست، گرچه پوشاندن آن هم مانع ندارد(3).

4 – لباس نماز گزار باید دارای این ویژگی ها باشد: پاک باشد (نجس نباشد). مباح باشد (غصبی نباشد). از اجزاء مردار نباشد؛ مثلاً از پوست حیوانی که مطابق دستور اسلام ذبح نشده، تهیه نگردیده باشد، حتی کمربند و کلاه. از حیوان حرام گوشت نباشد؛ مثلاً از پوست پلنگ و یا خوک تهیه نشده باشد. اگر نمازگزار مرد است لباس او طلاباف یا ابریشم خالص نباشد(4).

5 – اگر لباس نمازگزار از اجزای حیوان حرام گوشت تهیه شده باشد هر چند اجزای بی روح آن، مانند پشم یا مو، نماز خواندن با آن باطل است(5).

6 – بجز لباس نمازگزار هیچ جزئی از حیوان حرام گوشت نباید همراه نمازگزار باشد بنابر این اگر بند ساعت یا کمربند یا دکمه یا بند لباس از حیوان حرام گوشت باشد، نماز باطل است(6). 7 – لباسی که از پشم و کرک و موی حیوان حلال گوشت تهیه شده، نماز خواندن با آن صحیح است، چون نه نجس است و نه از اجزای روح دار مردار و نه حیوان حرام گوشت(7). 8 – در کشورهای غیر اسلامی لباسهایی که از اجزای روح دار حیوان تهیه شده است نماز خواندن با آن باطل است مگر آن که ذبح شرعی آن محرز شود.

9 – اگر قسمتی از لباس و حتی جزء کوچکی از آن از مردار باشد، نماز با آن باطل است(8). 10 – چیزی که از اجزای روح دار مردار تهیه شده، هر چند لباس نباشد، بنابر احتیاط واجب نباید همراه نماز گزار باشد(9). 11 – اگر انسان شک داشته باشد، که لباس از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت، چه در کشور اسلامی و چه غیر اسلامی تهیه شده باشد، نماز خواندن با آن مانعی ندارد(10). 12 – اگر سهواً با لباسی که از حیوان حرام گوشت است، نماز بخواند و بعد از آن متوجه شود، بنابر احتیاط واجب باید آن نماز را دوباره بخواند(11).

استفتاء

س – اگر خانمی با لباس محفوظ؛ مثل مانتوی گشاد و شلوار و روسری یا مقنعه بزرگ نماز بخواند درست است یا خیر؟ ج – اشکال ندارد(12).

در این موارد نماز خواندن با بدن یا لباس نجس، باطل است:

عمداً با بدن یا لباس نجس نماز بخواند. در یاد گرفتن احکام شرعی کوتاهی کرده و به جهت ندانستن مساله، با بدن یا لباس نجس نماز خوانده است(13). نجس بودن بدن یا لباس را می دانسته، ولی هنگام نماز فراموش کرده و با آن نماز خوانده است(14).

در این موارد، اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند صحیح است:

ص: 2359


1- توضیح المسائل، م 788.
2- همان،م 789.
3- توضیح المسائل، م 789.
4- همان،م 798.
5- توضیح المسائل، م 824.
6- همان.
7- توضیح المسائل، م 823.
8- توضیح المسائل، م 822.
9- توضیح المسائل، م 822.
10- توضیح المسائل، م 827.
11- توضیح المسائل، م 830.
12- استفتااات، ج 1، ص 137، س 35.
13- توضیح المسائل، م 800.
14- توضیح المسائل، م 803.

نداند بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز متوجه شود(1). به واسطه زخمی که در بدن اوست، بدن یا لباسش نجس شده و آب کشیدن یا عوض کردن آن هم دشوار است. لباس یا بدن نمازگزار به خون نجس شده است ولی مقدار آلودگی کمتر از درهم (2) است. ناچار باشد که با بدن یا لباس نجس نماز بخواند؛ مثلاً آب برای تطهیر ندارد(3).

چند مساله:

1 – اگر

لباسهای کوچکی نمازگزار؛ مثل دستکش و جوراب، نجس باشد، یا دستمال کوچک نجسی در جیب داشته باشد، چنانچه از اجزاء مردار یا حرامگوشت نباشد اشکال ندارد(4).

2 – پوشیدن عبا و لباس سفید و پاکیزه ترین لباسها و استعمال بوی خوش و دست کردن انگشتری عقیق در نماز، مستحب است(5). 3 – پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباسی که نقش صورت دارد و باز بودن دکمه های لباس در نماز مکروه است(6).

حکم کلی

طهارت بدن و لباس در تمام نمازها شرط است، بجز نماز میت(7).

پرسش

1 – در چه روزهایی از سال، بوسیله جهت تابش خورشید می توان قبله را تشخیص داد، چگونه؟ 2 – اگر انسان پس از نماز متوجه شود که به سمت راست یا چپ قبله نماز خوانده، تکلیف چیست؟

3 – اگر تسبیح عاج همراه نمازگزار باشد، اشکال دارد یا نه چرا؟ 4 – اگر پس از نماز نجس بودن بدن را یادش بیاید، نماز خوانده شده چه حکمی دارد؟

5 – در چه مواردی، نماز با بدن یا لباس نجس صحیح است.

6 – اگر کیف یا کمر بندی که از پوست مار تهیه شده همراه نماز گزار باشد، نماز چه حکمی دارد، چرا؟

درس (24) مکان نمازگزار

اشاره

مکانی که انسان بر آن نماز می خواند باید دارای شرایط زیر باشد: مباح باشد. بی حرکت باشد. تنگ و سقف آن کوتاه نباشد تا بتواند قیام و رکوع و سجود را به طور صحیح انجام دهد. جایی که پیشانی را می گذارد پاک باشد. مکان نمازگزار اگر نجس است طوری تر نباشد که به بدن یا لباس نمازگزار سرایت کند. جایی که پیشانی را می گذارد از جای زانوها و بنا بر احتیاط واجب از جای انگشتان پا، بیش از چهار انگشت بسته پست تر یا بلندتر نباشد(8).

احکام مکان نمازگزار

1 – یکی از شرایط مکان نمازگزار مباح بودن آن است پس در این مکانها نماز باطل است: نماز در ملک دیگران بدون اجازه صاحبش.

نماز در ملکی که منفعت آن از دیگری است؛ مثلاً نماز خواندن در خانه ای که اجاره داده شده بدون اجازه مستاجر.

ص: 2360


1- توضیح المسائل، م 802.
2- یک درهم، تقریبا به اندازه یک سکه دو ریالی است.
3- توضیح المسائل، م 848.
4- توضیح المسائل، م 861.
5- توضیح المسائل، م 864.
6- توضیح المسائل، م 865.
7- تحریر الوسیله، ج 1، ص 143،م 8.
8- توضیح المسائل، مکان نمازگزار.

نماز خواندن در ملکی که شریک دارد و سهم او جدا نیست (ملک مشاع) بدون اجازه شریک. اگر با عین پولی که خمس و زکات آن را نداده، ملکی بخرد و در آن نماز بخواند. نماز خواندن در ملک میتی که خمس یا زکات بدهکار است.

نماز خواندن در ملک میتی که قرض ندارد ولی بعضی از ورثه او صغیر یا دیوانه باشند، یا غایب باشند بدون اجازه قیم. نماز خواندن بر تخت و فرش غصبی. کسی که در مسجد نشسته اگر دیگری جای او را غصب کند و در آنجا نماز بخواند، بنابر احتیاط واجب باید دوباره نمازش را در محل دیگری بخواند(1).

2 – نماز خواندن در زمین بسیار وسیعی که از ده دور و چراگاه حیوانات است، اگر چه صاحبش راضی نباشد، نماز خواندن و نشستن و خوابیدن در آن اشکال ندارد و در زمینهای زراعتی هم که نزدیک ده است و دیوار ندارد، اگر چه صاحبان آن صغیر و دیوانه باشند نماز و عبور و تصرفات جزیی اشکال ندارد، ولی اگر یکی از صاحبان آن صغیر و دیوانه باشند نماز و عبور و تصرفات جزئی اشکال ندارد، ولی اگر یکی از صاحبان ناراضی باشند تصرف در آن حرام و نماز باطل است(2). 3 – در جاهایی که نمی داند غصبی است یا نه، نماز خواندن اشکال ندارد(3). 4 – اگر در جایی که نمی داند غصبی است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد غصبی بوده، نمازش صحیح است(4). 5 – یکی از شرایط مکان نمازگزار بی حرکت بودن آن است، بنابراین نماز خواندن در هواپیما، کشتی، قطار و اتومبیل در حال حرکت صحیح نیست، ولی اگر انسان ناچار شود که در آن حال نماز بخواند، مثلاً اگر بخواهد صبر کند تا در هنگام توقف نماز بخواند وقت می گذرد و نماز قضا می شود، باید نماز را در آن حال بخواند ولی سایر شرایط نماز را در حد امکان مراعات کند؛ یعنی این گونه عمل کند:

برای نماز وضو بگیرد و اگر نتواند باید تیمم کند، و چنانچه تیمم هم ممکن نباشد، احتیاط مستحب است نماز را بخواند و بعد قضای آن را به جا آورد.

اگر می تواند باید نماز را ایستاده بخواند و اگر نه، در حال نشسته نماز بخواند. جهت قبله را مراعات کند، پس اگر آن وسیله نقلیه به طرف دیگر بگردد، نماز گزار نیز باید خود را با قبله تطبیق دهد. سجده بر کاغذ نیز صحیح است، چنانچه مهر یا خاک یا سنگ برای سجده ندارد بر آن سجده می کند. اگر برخی از شرایط نماز را نتواند مراعات کند، باید به هر نحو که می تواند نماز را بخواند(5). 6 – در حال ناچاری نماز خواندن در مکان غصبی و در جایی که سقف آن کوتاه است و یا جایش تنگ است؛ مانند سنگر و در مکان ناهموار اشکال ندارد(6).

7 – انسان باید رعایت ادب را بکند و جلوتر از قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام (علیه السلام) نماز نخواند(7). 8 – بنابر احتیاط مستحب زن باید عقب تر از مرد باشد و جای سجده او از جای ایستادن مرد کمی عقب تر باشد. 9 – اگر زن برابر مرد یا جلوتر باشد و با هم وارد نماز شوند، بهتر آن است که نماز را دوباره بخوانند. 10 – اگر بین مرد و زن، دیوار یا پرده یا چیز دیگری باشد نمازشان صحیح است. 11 – بودن مرد و زن نامحرم در جای خلوت جایز نیست و احتیاط در نماز نخواندن در آن جاست، لیکن اگر خواند نمازش باطل نیست(8). 12 – مستحب است، انسان نماز را در مسجد بخواند و در اسلام بر این مساله سفارش بسیار شده است(9).

استفتاء

س – نماز خواندن در بانکها و ادارات و امثال آن و مدارس که اغلب وضعیت ملکی آنها مشخص نیست چه صورتی دارد؟ ج – اگر علم به غصب بودن محل ندارند اشکال ندارد(10).

احکام مسجد

ص: 2361


1- توضیح المسائل، م 866 تا 877.
2- توضیح المسائل، م 879.
3- توضیح المسائل، م 869، و تحریر الوسیله، ج 1، ص 147،م 1.
4- توضیح المسائل، م 870.
5- تحریر الوسیله، ج 1، ص 151،م 15.
6- تحریر الوسیله، ج 1، المقدمه فی المکان،م 1، توضیح المسائل، م 883.
7- توضیح المسائل، م 884.
8- همان،م 886 تا 889.
9- همان،م 893.
10- استفتاات، ج 1، ص 147، س 69.
این کارها در رابطه با مسجد حرام است:

زینت کردن مسجد با طلا (بنابر احتیاط واجب)(1). فروش مسجد، هر چند خراب شده باشد و حتی فروختن زمین(2).

نجس کردن مسجد و چنانچه نجس شود باید فوراً تطهیر کنند(3).

بردن خاک و ریگ از مسجد، مگر خاکهای زیادی(4).

برای مطالعه

این کارها درباره مسجد مستحب است:

زودتر از همه به مسجد رفتن و دیرتر از همه از مسجد بیرون آمدن. چراغ مسجد را روشن کردن. تمیز کردن مسجد. هنگام وارد شدن، ابتدا پای راست را داخل مسجد گذاشتن.

هنگام بیرون آمدن از مسجد اول پای چپ را بیرون گذاشتن.

خواندن دو رکعت نماز مستحبی تحیت و احترام مسجد.

خوشبو کردن خود و پوشیدن بهترین لباسها برای رفتن به مسجد(5).

این کارها درباره مسجد مکروه است:

گلدسته ها را بیش از پشت بام مسجد بالا بردن. عبور از مسجد، به عنوان محل عبور؛ بدون آن که در آنجا نماز بخواند.

انداختن آب دهان و بینی در مسجد. خوابیدن در مسجد، مگر در حال ناچاری. فریاد زدن در مسجد و صدا را بلند کردن، مگر برای اذان.

خرید و فروش در مسجد. سخن گفتن از امور دنیا. رفتن به مسجد، برای کسی که سیر یا پیاز خورده و بوی دهانش مردم را آزار می دهد(6). همسایه مسجد اگر عذری نداشته باشد مکروه است در غیر مسجد نماز بخواند. مستحب است، انسان با کسی که در مسجد حاضر نمی شود، غذا نخورد، در کارها با او مشورت نکند، همسایه او نشود، از او زن نگیرد و به او نزن ندهد(7).

ترتیب اولویت مساجد برای نماز خواندن، از نظر ثواب:

1 – مسجد

الحرام. 2 – مسجد النبی در مدینه منوره. 3 – مسجد کوفه. 4 – مسجد بیت المقدس. 5 – مسجد جامع هر شهر. 6 – مسجد محله. 7 – مسجد بازار(8). برای زنها نماز خواندن در خانه بهتر است، ولی اگر بتوانند کاملاً خود را از نامحرم حفظ کنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند(9).

نماز در حرم امامان (علیهم السلام) مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم امیر المومنین (علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است(10).

جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است:

ص: 2362


1- همان،م 908.
2- همان،م 909.
3- همان،م 900.
4- العروه الوثقی، ج 1. کتاب الصلاه، فصل 15 فی بعض احکام المسجد، الرابع.
5- توضیح المسائل، م 912 و 913.
6- العروه الوثقی، ج 1، کتاب الصلاه، فصل 15 فی بعض احکام المسجد، ص 600.
7- توضیح المسائل، م 896 و 897.
8- همان،م 893.
9- همان،م 894.
10- همان،م 895.

حمام. زمین نمکزار. مقابل دری که باز است. در جاده و خیابان و کوچه، اگر برای کسانی که عبور می کنند زحمت نباشد و اگر زحمت باشد حرام است ولی نماز باطل نیست. مقابل آتش و چراغ. در آشپزخانه و هر جا که کوره آتش باشد. مقابل چاه و چاله ای که محل بول است. روبروی عکس و مجسمه انسان یا حیوان، مگر آن که روی آن پرده بکشند.

در جایی که عکس باشد هر چند روبروی نمازگزار نباشد.

در اطاقی که شخص جنب در آن باشد. مقابل قبر و روی آن و بین دو قبر. در قبرستان(1).

مساله:

کسی که در محل عبور مردم نماز می خواند، یا کسی روبروی اوست، مستحب است جلوی خود چیزی بگذارد، و اگر چوب یا ریسمان یا تسبیح هم باشد کافی است(2).

پرسش

1 – اگر صاحب خانه بدون اجازه مستاجر در خانه خود نماز بخواند، نمازش چه حکمی دارد، چرا؟ 2 – نماز خواندن در خانه کسی که از دنیا رفته در چه مواردی باطل است؟ 3 – اگر انسان بداند، قبل از گذشتن وقت نماز، هواپیما فرود می آید، نماز خواندن داخل هواپیما چه حکمی دارد؟

4 – اگر در نماز جماعت زنان و مردان در یک صف – بدون پرده و مانع – بایستند، نمازشان چه حکمی دارد؟

5 – کیفیت معاشرت با کسی که در مسجد حاضر نمی شود چگونه است؟ 6 – آیا می دانید چرا نماز خواندن در مسجد بازار ثوابش از سایر مساجد کمتر است؟

درس (25) اذان و اقامه، واجبات نماز

اشاره

1 – بر نماز گزار مستحب است قبل از نمازهای یومیه، ابتدا اذان بگوید و بعد از آن اقامه و سپس نماز را شروع کند(3). 2 – اذان و اقامه باید در وقت نماز گفته شود و اگر قبل از وقت بگوید باطل است(4). 3 – اقامه باید بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگوید، صحیح نیست(5). 4 – بین جمله های اذان و اقامه باید زیاد فاصله نشود و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد، باید دوباره آن را از سر بگیرد(6).

5 – اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند، کسی که با آن جماعت نماز می خواند، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید(7). 6 – مستحب است کسی را که برای گفتن اذان معین می کنند، عادل، وقت شناس و صدایش بلند باشد(8). 7 – مستحب است در روز اولی که بچه به دنیا می آید، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند(9).

حکم کلی

هیچ یک از نمازهای مستحبی اذان و اقامه ندارد(10).

ص: 2363


1- توضیح المسائل، م 898.
2- توضیح المسائل، م 899.
3- توضیح المسائل، م 918.
4- همان 935.
5- همان،م 931.
6- همان،م 920.
7- همان،م 923.
8- توضیح المسائل – م 941.
9- همان،م 917.
10- العروه الوثقی، ج 1، ص 601.
واجبات نماز

1 – نماز با گفتن الله اکبر آغاز می شود و با سلام به پایان می رسد. 2 – آنچه در نماز انجام می شود یا واجب است یا مستحب.

3 – واجبات نماز، یازده چیز است که برخی رکن و برخی غیر رکن است.

صفحه 151 نیاز به اسکن دارد.

فرق بین رکن و غیر رکن:

ارکان نماز، اجزاء اساسی آن به شمار می آید و چنانچه یکی از آنها بجا آورده نشود و یا اضافه شود، هر چند بر اثر فراموشی هم باشد، نماز باطل است. واجبات دیگر، گرچه انجام آنها لازم است ولی چنانچه از روی فراموشی کم یا زیاد شود نماز باطل نیست(1). احکام واجبات نماز

نیت

1 – نماز

گزار از آغاز تا پایان نماز، باید بداند چه نمازی می خواند و آن را برای انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد(2). 2 – به زبان آوردن نیت لازم نیست، ولی چنانچه به زبان هم بگوید اشکال ندارد(3). 3 – نماز باید از هر گونه ریا و خود نمایی بدور باشد؛ یعنی نماز را تنها برای انجام دستور خداوند بجا آورد و چنانچه تمام نماز یا قسمتی از آن برای غیر خدا باشد، باطل است(4). 4 – اگر نماز گزار، غیر از اطاعت امر الهی، قصد دیگری هم در نماز خواندن داشته باشد، به سه شرط اشکال ندارد: قصد ریا و خودنمایی نداشته باشد. قصد قربت و اطاعت الهی اصل باشد و نیت دیگر فرع و ضمیمه.

ضمیمه هم امری مباح یا مطلوب باشد، بنابر این اگر برای اطاعت الهی نماز بخواند و در ضمن به دیگری هم نماز خواندن یاد دهد اشکال ندارد(5).

عدول از نیت

1 – برگرداندن نیت از یک نماز به نماز دیگر در این موارد اشکال ندارد:

از نماز عصر به نماز ظهر، در صورتی که بین نماز عصر متوجه شود نماز ظهر را نخوانده یا باطل بوده، واجب است نیت را به نماز ظهر برگرداند.

از قضای عصر به قضای ظهر.

از عشاء به مغرب. از قضای عشاء به قضای مغرب.

از اداء به قضاء. از جماعت به فرادا. 2 – برگرداندن نیت در این موارد صحیح نمی باشد:

از نماز ظهر به نماز عصر.

از مغرب به عشاء. از قضاء به اداء. از فرادا به جماعت (بنابر احتیاط واجب).

از مستحبی به واجب. از مستحب به نماز مستحبی دیگر.

از واجب به مستحب، مگر در این دو موارد:

الف: در ظهر روز جمعه یک کسی که خواندن سوره جمعه را فراموش کرده و سوره دیگری شروع

ص: 2364


1- توضیح المسائل، م 942.
2- توضیح المسائل، م 943 و 944.
3- همان،م 943.
4- همان،م 946 – 947.
5- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الصلاه، فصل فی افعال الصلاه، ص 157،م 3.

کرده و به نصف آن سوره رسیده یا از نصف گذشته است. ب: مشغول نماز واجب باشد و داخل در رکوع رکعت سوم نشده باشد و نماز جماعت برپا شود و خوف آن داشته باشد که از جماعت عقب بماند(1).

تکبیره الاحرام

تکبیر اول نماز را تکبیره الاحرام می گویند. چون با همین تکبیر است که بسیار از کارها که قبل از نماز جایز بوده بر نماز گزار حرام می شود؛ مانند خوردن و آشامیدن، خندیدن و گریستن.

واجبات تکبیره الاحرام:

1 – به عربی صحیح گفته شود. 2 – هنگام گفتن الله اکبر بدن آرام باشد. 3 – تکبیره الاحرام را بطوری بگوید که اگر مانعی در کار نباشد خودش بشنود؛ یعنی بسیار آهسته نگوید. 4 – بنابر احتیاط واجب آن را به چیزی که پیش از آن می خواند وصل نکند(2). مستحب است موقع گفتن تکبیره الاحرام تکبیرهای بین نماز دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد(3).

پرسش

1 – فرق اذان و اقامه چیست؟

2 – فرق رکن یا غیر رکن چیست؟

3 – برگرداندن نیت از نماز قضای به اداء و جماعت به فرادا و فرادا به جماعت و عصر به ظهر و مغرب به عشاء چه حکمی دارد؟

4 – در چه صورتی می توان نیت را از نماز واجب به مستحب برگرداند.

5 – نماز ظهر چند تکبیر واجب دارد؟

درس (26) واجبات نماز (2)

قیام

قیام یعنی ایستاده بودن، که در بعضی موارد، از ارکان نماز است و ترک آن، نماز را باطل می کند، ولی افرادی که نمی توانند ایستاده نماز بخوانند، وظیفه دارند که در مسائل آینده خواهد آمد.

اقسام قیام

رکن: 1 – قیام هنگام تکبیره الاحرام

2 – قیام پیش از رکوع (متصل به رکوع) غیر رکن: 1 – قیام هنگام قرائت

2 – قیام بعد از رکوع(4).

احکام قیام

ص: 2365


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 159،م 12 و 13، فصل صلاه الجماعه، ص 266،م 6 و 7.
2- توضیح المسائل، م 948 و 949 و 951 و 952.
3- توضیح المسائل، م 955.
4- توضیح المسائل، م 958.

1 – واجب است پیش از گفتن تکبیره الاحرام و بعد از آن، مقداری بایستد تا یقین کند که تکبیر را در حال قیام گفته است(1). 2 – قیام متصل به رکوع بدان معنی است که در حالت ایستاده به رکوع برود، بنابراین اگر رکوع را فراموش کند و بعد از قرائت به سجده برود و قبل از وارد شدن به سجده یادش بیاید، باید کاملاً بایستد سپس به رکوع برود و پس از آن سجده ها را بجا آورد(2). 3 – اموری که در حال قیام باید از آن پرهیز شود: بدن را حرکت دادن. به طرفی خم شدن. به جایی یا چیزی تکیه کردن. پاها را زیاد باز گذاشتن. پاها را از زمین بلند کردن(3). 4 – نمازگزار باید هنگام ایستادن، هر دو پا را بر زمین بگذارد، ولی لازم نیست سنگینی بدن روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد اشکال ندارد(4).

5 – اگر انسان در نماز بخواهد کمی جلو یا عقب برود، یا کمی بدن را به طرف راست یا چپ حرکت دهد، باید به هنگام حرکت چیزی نگوید(5). 6 – حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشکال ندارد، گرچه احتیاط مستحب آن است که آنها را هم حرکت ندهد(6). 7 – اگر هنگام خواندن حمد و سوره یا تسبیحات، بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن خارج شود، احتیاط واجب آن است که بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حرکت خوانده دوباره بخواند(7). 8 – کسی که به هیچ وجه نتواند ایستاده نماز بخواند، باید نشسته و رو به قبله نماز بخواند و اگر نشسته هم نتواند، باید خوابیده بخواند(8).

9 – کسی که خوابیده نماز می خواند باید به پهلوی راست، رو به قبله بخوابد و اگر نمی تواند، به پهلوی چپ رو به قبله بخوابد و اگر آن هم نیست به پشت بخوابد، به طوری که کف پاهای او، رو به قبله باشد(9). 10 – – واجب است بعد از رکوع به طور کامل بایستد و سپس به سجده برود و چنانچه این قیام عمداً ترک شود نماز باطل است(10).

استفتاء

س 1 – برای شخص مریض که نشسته نماز می خواند قیام متصل به رکوع چه وضعی دارد؟

ج – باید از حالت نشسته به رکوع رود(11). س 2 – آیا تکانهای مختصر، هنگام خواندن اذکار نماز، چنانچه سهواً انجام شود و نمازگزار نتواند مانع آن شود، باعث اشکال در نماز می شود؟ ج – اشکال ندارد(12).

قرائت

1 – در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، انسان باید اول حمد و بعد از آن یک سوره تمام بخواند(13). 2 – در رکعت سوم و چهارم نماز، باید سوره حمد، یا سه مرتبه تسبیحات اربعه خوانده شود و اگر یک مرتبه هم بخواند کافی است(14). 3 – اگر نماز گزار در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنابر احتیاط واجب باید بسم الله الرحمن الرحیم آن را نیز آهسته بگوید(15).

احکام قرائت

ص: 2366


1- توضیح المسائل، م 959.
2- توضیح المسائل، م 960.
3- همان،م 961 و 963 و 964.
4- همان،م 963.
5- توضیح المسائل، م 965.
6- همان،م 967.
7- همان،م 968.
8- توضیح المسائل، م 970 و 971.
9- توضیح المسائل، م 971.
10- تحریر الوسیله، ج 1، ص 162،م 1؛ و العروه الوثقی، ج 1، ص 665، الرابع.
11- استفتاات، ج 1، ص 153، س 92.
12- همان، ص 154، س 93.
13- توضیح المسائل، م 978.
14- توضیح المسائل، م 1005.
15- توضیح المسائل، م 1008.

1 – در رکعت سوم و چهارم نماز حمد یا تسبیحات باید آهسته خوانده شود ولی حکم حمد و سوره در رکعت اول و دوم نماز به این شرح است(1): صفحه 158 نیاز به اسکن دارد. 2 – اگر در جایی که باید نماز را بخواند، عمداً آهسته بخواند یا در جایی که باید آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است، ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مساله باشد، صحیح است(2). 3 – اگر در بین خواندن حمد و سوره بفهمد اشتباه کرده است، (مثلاً می بایست بلند بخواند ولی آهسته خوانده است) لازم نیست مقداری را که خوانده، دوباره بخواند(3). 4 – انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که اصلاً نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می تواند بخواند و احتیاط مستحب است که نماز را به جماعت بجا آورد(4). 5 – احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننمایند(5). 6 – اگر در نماز یکی از چهار سوره ای را که آیه سجده دارد عمداً بخواند، نمازش باطل است(6). 7 – اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره قل هو الله احد یا سوره قل ایها الکافرون شود، نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگری بخواند ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقون یکی از این دو سوره را بخواند تا به نصف نرسیده می تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند(7). 8 – اگر در نماز، غیر سوره قل هو الله احد و قل یا ایها الکافرون سوره دیگری بخواند تا به نصف نرسیده می تواند رها کند و سوره دیگری بخواند(8).

9 – اگر مقداری از سوره را فراموش کند، می تواند آن سوره را رها کند و سوره دیگری بخواند گر چه از نصف گذشته باشد یا سوره ای که می خواند قل هو الله احد یا قل یا ایها الکافرون باشد(9). 10 – اگر انسان کلمه ای را صحیح بداند؛ مثلاً کلمه عبده را در تشهد عبده می دانسته و در نماز همانطور بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده است، لازم نیست دوباره نماز را بخواند(10). 11 – در این موارد نمازگزار نباید در رکعت اول و دوم، سوره بخواند و تنها به خواندن حمد اکتفا می کند: وقت نماز تنگ باشد. ناچار باشد که سوره نخواند؛ مثلاً بترسد که اگر سوره را بخواند دزد یادرنده یا چیزی دیگری به او صدمه می زند(11). 12 – در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید(12).

13 – احتیاط واجب آن است که برای یاد دادن واجبات نماز مزد نگیرند، ولی برای مستحبات آن اشکال ندارد(13).

استفتاء

س – با توجه به اینکه تلفظ حرف ض در تجوید چند قول است، بفرمایید شما به کدام قول عمل می کنید؟ یک قول می گوید: که برخورد نوک زبان با دندان آسیا و یک قول هم می گوید: که برخورد کناره بن زبان با دندان آسیا. ج – شناختن مخارج حروف طبق قول علماء تجوید واجب نیست، باید تلفظ هر حرف به نحوی باشد که در عرف عرب صدق کند آن حرف ادا شده(14).

جابجایی حمد و تسبیحات

1 – در دو رکعت اول، به خیال این که در دو رکعت آخر است تسبیحات بگوید:

الف: اگر پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و نماز صحیح است. ب: اگر در رکوع یا پس از آن بفهمد، نماز را ادامه می دهد و صحیح است. 2 – در دو رکعت آخر:

به خیال اینکه رکعت اول است حمد بخواند، نمازش صحیح است.

می خواست حمد بخواند، تسبیحات به زبانش آمد، یا می خواست تسبیحات بخواند، حمد به

ص: 2367


1- توضیح المسائل، م 992 تا 994 و 1007.
2- توضیح المسائل، م 995.
3- همان.
4- توضیح المسائل، م 997.
5- توضیح المسائل، م 1004.
6- توضیح المسائل، م 983.
7- توضیح المسائل، م 988.
8- توضیح المسائل، م 990.
9- توضیح المسائل، م 991.
10- توضیح المسائل، م 1001.
11- توضیح المسائل، م 979.
12- توضیح المسائل، م 1006.
13- توضیح المسائل، م 999.
14- استفتاات، ج 1، ص 160، س 119.

زبانش آمد، باید رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات بخواند ولی اگر عادتش خواندن چیزی بوده که به زبانش آمده و در خزانه قلبش آن را قصد داشته، می تواند همان را تمام کند و نمازش صحیح است.

عادت دارد تسبیحات بخواند ولی بدون قصد مشغول خواندن حمد می شود، باید آن را رها کند و دوباره مشغول خواندن حمد یا تسبیحات شود(1).

برای مطالعه

بعضی از مستحبات قرائت

(2)

1 – در رکعت اول پیش از حمد بگوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. 2 – در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر بسم الله الرحمن الرحیم را بلند بگوید. 3 – حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند؛ یعنی آن را به آیه بعد نچسباند. 4 – در حال خواندن حمد و سوره به معنای آن توجه داشته باشد.

5 – در تمام نمازها در رکعت اول، سوره انا انزلناه و در رکعت دوم سوره قل هو الله احد را بخواند. 6 – اگر نماز را به جماعت می خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادا می خواند، بعد از تمام شدن حمد خودش، بگوید: الحمد لله رب العالمین.

7 – بعد از خواندن سوره قل هوالله احد، یک یا دو یا سه مرتبه بگوید: کذلک الله ربی یا سه مرتبه بگوید: کذلک الله ربنا.

پرسش

1 – قیامهای

واجب نماز کدام است؟

2 – اگر نمازگزار در حال قرائت کمی حرکت کند تکلیف چیست؟ 3 – دخترها در چه صورتی می توانند حمد و سوره نماز را بلند بخوانند؟ 4 – در چه مواردی نمازگزار می تواند سوره ای که شروع کرده رها کند و سوره دیگری بخواند؟

5 – اگر نمازگزار در رکعت چهارم حمد بخواند، تکلیف چیست؟

درس (27) واجبات نماز (3)

ذکر

یکی از واجبات رکوع و سجده ذکر است، یعنی گفتن سبحان الله یا الله اکبر و مانند آن، که تفصیل هر یک خواهد آمد.

رکوع

1 – در هر رکعت بعد از قرآن، نمازگزار باید به اندازه ای خم شود که بتواند دست را به زانو بگذارد و این عمل را رکوع می گویند(3).

واجبات رکوع

1 – خم شدن به مقداری که بیان شد. 2 – ذکر. 3 – آرامش بدن در حال گفتن ذکر رکوع. 4 – ایستادن بعد از رکوع. 5 – آرامش بدن بعد از رکوع(4).

ص: 2368


1- توضیح المسائل، م 1011 تا 1013.
2- توضیح المسائل، م 1017 و 1018.
3- توضیح المسائل، م 1022.
4- توضیح المسائل، م 1028.
ذکر رکوع

در رکوع، هر ذکری گفته شود کافی است، ولی احتیاط واجب آن است که به قدر سه مرتبه سبحان الله یا یک مرتبه سبحان ربی العظیم و بحمده کمتر نباشد(1).

آرامش بدن در رکوع

1 – در رکوع باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد(2). 2 – اگر پیش از آن که به مقدار رکوع خم شود و بدن آرام گیرد. عمداً ذکر رکوع را بگوید، نماز باطل است(3). 3 – اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمداً سر از رکوع بردارد نمازش باطل است(4).

ایستادن و آرامش بعد از رکوع

بعد از تمام شدن ذکر رکوع، باید بایستد و بعد از آنکه بدن آرام گرفت به سجده برود و اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده برود نمازش باطل است(5).

وظیفه کسی که نمی تواند به طور معمول رکوع انجام دهد

1 – کسی که نمی تواند به مقدار رکوع خم شود، باید به هر اندازه که می تواند خم شود.

2 – کسی که در حالت ایستاده اصلاً نتواند خم شود، باید نشسته رکوع کند.

3 – کسی که نشسته رکوع می کند، باید به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد و بهتر است به قدری خم شود که صورت نزدیک سجده برسد.

فراموش کردن رکوع

1 – اگر رکوع را فراموش کند و پیش از آنکه به سجده برسد یادش بیاید، باید بایستد بعد به رکوع رود و چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع برگردد نمازش باطل است(6).

2 – اگر بعد از آن که پیشانی به زمین برسد، یادش بیاید که رکوع نکرده، بنابر احتیاط واجب باید بایستد و رکوع را بجا آورد و نماز را تمام کند و دوباره بخواند(7). برای مطالعه

برخی از مستحبات رکوع:

ذکر رکوع را سه یا پنج یا هفت مرتبه بلکه بیشتر بگوید. پیش از رفتن به رکوع در حالی که راست ایستاده تکبیر بگوید.

در حال رکوع بین دو قدم (روی زمین) را نگاه کند.

پیش از ذکر رکوع یا بعد از آن صلوات بفرستد. بعد از رکوع، هنگامی که ایستاده و بدن آرام گرفت بگوید:

سمع الله لمن حمده(8)

سجود

1 – نماز

گزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، بعد از رکوع دو سجده بجا آورد(9).

2 – سجده آن است که پیشانی و کف دو دست و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها (شست) را بر زمین بگذارد.

ص: 2369


1- توضیح المسائل، م 1028.
2- توضیح المسائل، م 1030.
3- توضیح المسائل، م 1032.
4- توضیح المسائل، م 1033.
5- توضیح المسائل، م 1040.
6- توضیح المسائل، م 1041.
7- توضیح المسائل، م 1042.
8- توضیح المسائل، م 1029 و 1043.
9- توضیح المسائل، م 1045.
واجبات سجده:

1 – گذاشتن

هفت عضو از بدن بر زمین. 2 – ذکر. 3 – آرامش بدن در حال ذکر سجده. 4 – سر برداشتن و نشستن و آرامش بین دو سجده. 5 – بر زمین بودن هفت عضو در هنگام ذکر. 6 – مساوی بودن جاهای سجده است (پست و بلند نبودن). 7 – گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است.

8 – پاک بودن جایی که پیشانی را می گذارد. 9 – موالات بین دو سجده. 10 – مواظبت بر عربی بودن ذکر و حفظ ترتیب و موالات آن(1).

ذکر:

در سجده هر ذکری بگوید کافی است ولی احتیاط واجب آن است که مقدار ذکر از سه مرتبه سبحان الله یا یک مرتبه سبحان ربی الاعلی و بحمده کمتر نباشد(2).

آرامش:

1 – در سجده باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد و موقع گفتن ذکر مستحب نیز، اگر آن را به قصد ذکری که برای سجده دستور داده اند بگوید، آرام بودن بدن لازم است(3).

2 – اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و آرام گیرد، عمداً ذکر را بگوید، نماز باطل است و چنانچه از روی فراموشی باشد، باید دوباره در حال آرام بودن ذکر را بگوید(4).

سر بر داشتن از سجده:

1 – بعد از تمام شدن ذکر سجده اول باید بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود(5).

2 – اگر پیش از تمام شدن ذکر، عمداً سر از سجده بر دارد، نماز باطل است(6). 3 – اگر پیشانی بی اختیار از جای سجده بلند شود، چنانچه ممکن باشد باید نگذارد دوباره به جای سجده برسد، و این یک سجده حساب می شود، چه ذکر سجده را گفته باشد یا نه و اگر نتواند سر را نگهدارد و بی اختیار دوباره به جای سجده برسد، با هم یک سجده حساب می شود و اگر ذکر نگفته باشد، باید بگوید(7).

بر زمین بودن هفت عضو:

1 – اگر

موقعی که ذکر سجده را می گوید، یکی از هفت عضو را عمداً از زمین بردارد، نماز باطل می شود، ولی موقعی که مشغول گفتن ذکر نیست اگر غیر از پیشانی، جاهای دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد، اشکال ندارد(8). 2 – اگر هماره با انگشتان شست پا، انگشتان دیگر هم به زمین باشد مانع ندارد(9).

مساوی بودن مواضع سجده:

1 – جای

پیشانی نماز گزار باید از جای زانوهایش پست تر و بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد(10). 2 – احتیاط واجب آن است که جای پیشانی نمازگزار از جای انگشتان پایش هم پست تر و بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد(11).

ص: 2370


1- العروه الوثقی، ج 1، ص 673.
2- توضیح المسائل، م 1049.
3- توضیح المسائل، م 1050.
4- توضیح المسائل، م 1051 و 1052.
5- توضیح المسائل، م 1056.
6- توضیح المسائل، م 1051.
7- توضیح المسائل، م 1071.
8- توضیح المسائل، م 1054.
9- تحریر الوسیله، ج 1، ص 173،م 2 د و العروه الوثقی، ج 1، ص 676،م 7.
10- توضیح المسائل، م 1057.
11- توضیح المسائل، م 1057.
گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است:

1 – در سجده باید پیشانی را بر زمین و یا آنچه از زمین می روید ولی خوراکی و پوشاکی نیست قرار دهد(1). 2 – نمونه هایی از چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است:

خاک، سنگ، گل پخته، گچ، چوب، چمن. 3 – جایی که انسان باید تقیه کند می تواند بر فرش و مانند آن سجده نماید و لازم نیست برای نماز به جای دیگر برود(2).

استفتاء

س – نماز خواندن بر مهر شکسته صحیح می باشد یا نه؟

ج – اشکال ندارد(3).

پرسش

1 – فرق رکوع و ذکر رکوع چیست؟

2 – رکوع در حالت نشسته چگونه است؟

3 – اگر برای سجده بر مهر بخورد و بی اختیار بلند شود، تکلیف چیست؟ 4 – سجده بر آجر، چوب، سنگ مرمر، مقوا، موزائیک، پوست هنداونه چه حکمی دارد؟

5 – آیا نمازگزار می تواند در حال سجده یکی از دستها را از زمین بردارد و دوباره به زمین بگذارد؟

درس (28) واجبات نماز (4)

احکام سجده

1 – سجده بر چیزهای معدنی؛ مانند طلا و نقره و عقیق و فیروزه، صحیح نیست(4):

2 – سجده کردن برای غیر خداوند حرام است(5). 3 – سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و خوراک حیوان است؛ مثل علف و کاه، صحیح است(6). 4 – سجده بر کاغذ، اگر چه از پنبه و مانند آن ساخته شده باشد صحیح است(7). 5 – برای سجده، بهتر از هر چیز تربت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) می باشد و بعد از آن بدین ترتیب: خاک سنگ گیاه(8). 6 – اگر در سجده اول، مهر به پیشانی بچسبد و بدون اینکه مهر را بردارد دوباره به سجده رود نماز باطل است(9).

وظیفه کسی که نمی تواند بطور معمول سجده کند

1 – کسی که نمی تواند پیشانی را به زمین برساند، باید به قدری که می تواند خم شود و مهر را بر جای بلندی؛ مثل بالش بگذارد و پیشانی را طوری بر آن بگذارد که بگویند سجده کرده است، ولی باید کف دستها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول بر زمین بگذارد(10).

2 – اگر نمی تواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند، (11) ولی احتیاط واجب آن است که مهر را بالا بیاورد و پیشانی را بر آن بگذارد.

کم یا زیاد کردن سجده

ص: 2371


1- توضیح المسائل، م 1076.
2- توضیح المسائل، م 1072.
3- استفتاات، ج 1، ص 165، س 138.
4- توضیح المسائل م 1076.
5- توضیح المسائل، م 1090.
6- توضیح المسائل، م 1078.
7- توضیح المسائل، م 1082.
8- توضیح المسائل، م 1083.
9- توضیح المسائل، م 1086.
10- توضیح المسائل، م 1068.
11- توضیح المسائل،م 1069.

صفحه 169 نیاز به اسکن دارد.

برای مطالعه

بعضی از مستحبات سجده:

1 – در این موارد، مستحب است تکبیر بگوید: بعد از رکوع و قبل از سجده اول. بعد از سجده اول، در حالی که نشست و بدنش آرام گرفت.

قبل از سجده دوم، در حالی که نشسته است و بدنش آرام است.

بعد از سجده دوم. 2 – طول دادن سجده ها مستحب است. 3 – گفتن استغفرالله ربی و اتوب الیه بعد از سجده اول در حالی که بدنش آرام گرفت مستحب است. 4 – صلوات فرستادن در سجده ها مستحب است(1).

سجده واجب قرآن

1 – در چهار سوره قرآن، آیه سجده وجود دار که اگر انسان آن آیه را بخواند یا وقتی که دیگری آن را می خواند به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آیه باید فوراً سجده کند(2).

2 – سوره هایی که آیه سجده دارد. 1 – سوره شماره 32 سجده، آیه 15. 2 – سوره شماره 41 فصلت، آیه 37. 3 – سوره شماره 53 نجم، آیه آخر

4 – سوره شماره 96 علق، آخرین آیه (3) 3 – چنانچه سجده را فراموش کند، هر وقت یادش آمد باید سجده کند(4).

4 – اگر آیه سجده را از ضبط صوت بشنود، لازم نیست سجده کند(5).

5 – اگر آیه سجده را از بلندگو یا رادیو یا تلویزیون بشنود، چنانچه صدای انسان را می رساند و از نوار استفاده نمی شود، یعنی همان وقت که صدا پخش می شود، شخصی در حال خواندن آن آیه است و این وسیله، صدای او را می رساند واجب است سجده کند(6). 6 – هنگام سجده برای این آیه ها، باید پیشانی را بر چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد ولی مراعات سایر شرایط سجده لازم نیست(7). 7 – گفتن ذکر در این سجده واجب نیست، اما مستحب می باشد(8).

تشهد

1 – در رکعت دوم و آخر نماز، نماز گزار باید بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن، تشهد بخواند، یعنی بگوید: اشهدان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهدان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و ال محمد(9). 2 – اگر تشهد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع یادش بیاید که تشهد را نخوانده، باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود، بخواند و نماز را تمام کند و اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید، باید نماز را تمام کند و بعد از سلام نماز، تشهد را قضا کند و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو بجا آورد(10).

سلام

1 – در رکعت آخر هر نماز پس از تشهد باید سلام دهد و نماز را به پایان ببرد. 2 – مقدار واجب سلام یکی از این دو جمله است:

ص: 2372


1- توضیح المسائل، م 1091.
2- توضیح المسائل، م 1093.
3- توضیح المسائل، م 1093.
4- توضیح المسائل، م 1093.
5- توضیح المسائل، م 1096.
6- توضیح المسائل، م 1096.
7- توضیح المسائل، م 1097.
8- توضیح المسائل، م 1099.
9- توضیح المسائل، م 1100.
10- توضیح المسائل، م 1102.

السلام علینا و علی عبادالله الصالحین. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته(1). 3 – مستحب است قبل از این دو سلام بگوید: السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته. و هر سه را نیز بگوید(2).

ترتیب

1 – نماز

باید بدین ترتیب خوانده شود: تکبیره الاحرام، قرائت، رکوع، سجود، و در رکعت دوم پس از سجود، تشهد بخواند و در رکعت آخر، پس از تشهد، سلام دهد. 2 – اگر رکنی از نماز را فراموش کند و رکن بعد از آن را بجا آورد؛ مثلاً پیش از آن که رکوع کند، دو سجده نماید، نماز باطل است(3).

3 – اگر رکنی را فرامش کند و چیزی را که بعد از آن است و رکن نیست بجا آورد؛ مثلاً پیش از آن که دو سجده کند تشهد بخواند، باید رکن را به جا آورد و آنچه را که به اشتباه پیش از آن خوانده دوباره بخواند(4). 4 – اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و رکن بعد از آن را بجا آورد؛ مثلاً حمد را فراموش کند و مشغول رکوع شود، نمازش صحیح است(5).

موالات

1 – موالا،یعنی پشت سر هم بودن اجزای نماز و فاصله نینداختن بین آنها. 2 – اگر بقدری بین اجزای نماز فاصله بیندازد که نگویند نماز می خواند، نمازش باطل است(6). 3 – طول دادن رکوع و سجود و خواندن سوره های بزرگ، موالات را به هم نمی زند(7).

قنوت

1 – مستحب

است در رکعت دوم نماز، بعد از حمد و سوره و پیش از رکوع، قنوت بخواند.

– در نماز جمعه، در هر رکعت یک قنوت،

– در نماز آیات در هر رکعت پنج قنوت،

– در نماز عید فطر و قربان، در رکعت اول پنج قنوت و در رکعت دوم چهار قنوت. و در نماز وتر که یک رکعت است، خواندن قنوت بیش از رکوع مستحب است(8).

2 – در قنوت هر ذکری بگوید اگر چه یک سبحان الله باشد کافی است، و می تواند این دعا را بخواند. ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار(9).

3 – اگر نماز گزار بخواهد قنوت بخواند، بنابر احتیاط واجب باید دستها را بلند کند و مستحب است دستها را تا مقابل صورت بالا آورد و کف دستها رو به آسمان باشد(10).

تعقیب نماز

تعقیب (در بحث نماز) یعنی مشغول شدن به ذکر و دعا و قرآن بعد از سلام نماز. 1 – بهتر است در حال تعقیب رو به قبله باشد. 2 – لازم نیست تعقیب به عربی باشد، ولی بهتر است چیزهایی را که در کتابهای دعا دستور داده اند بخواند. 3 – گفتن تسبیح حضرت زهرا؛ یعنی: 34 مرتبه الله اکبر و 33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبه سبحان الله مستحب است(11).

استفتاء

ص: 2373


1- توضیح المسائل، م 1105.
2- توضیح المسائل، م 1105؟
3- توضیح المسائل، م 1109.
4- توضیح المسائل، م 1110.
5- توضیح المسائل، م 1111.
6- توضیح المسائل، م 1114.
7- توضیح المسائل، م 1116.
8- توضیح المسائل، م 1117.
9- توضیح المسائل، م 1119.
10- توضیح المسائل، م 1118.
11- توضیح المسائل، م 1122.

س – آیا بعد از نمازها شعارهای اسلامی بگوییم یا تسبیحات حضرت زهرا (علیها السلام) را؟ با توجه به تاکید فراوان روایات درباره تسبیحات حضرت زهرا بعد از نماز. ج – اختیار با نمازگزار است و جمع بین هر دو بهتر است(1).

پرسش

1 – کسی که نمی تواند برای سجده به طور کامل خم شود، اگر مهر را با دست بالا بیاورد و به پیشانی بگذارد چه حکمی دارد؟ چرا؟

2 – اگر در حال تشهد یادش بیاید که یک سجده بجا آورده، تکلیف چیست؟ 3 – مراعات کدام یک از شرایط و واجبات سجده نماز در سجده واجب قرآن نیز لازم است؟

4 – اگر در رکعت سوم نماز متوجه شود، تشهد را فراموش کرده، تکلیف چیست؟ 5 – کدام یک از اجزای نماز اگر فراموش شود، قضا دارد؟

درس (29) مبطلات نماز

اشاره

آنگاه که نماز گزار، تکبیره الاحرام می گوید و نماز را شروع می کند، تا پایان آن، بعضی از کارها بر او حرام می شود که اگر در نماز، یکی از آنها را انجام دهد نمازش باطل است، مبطلات نماز عبارت است از: از بین رفتن یکی از شرطهای نماز. پیش آمدن چیزی که وضو یا غسل را باطل می کند. خوردن و آشامیدن. سخن گفتن. گریستن. روی از قبله برگرداندن. کم یا زیاد کردن ارکان نماز. بر هم زدن صورت نماز. دستها را بر هم گذاشتن. آمین گفتن بعد از حمد. پیش آمدن یکی از شکهایی که مبطل نماز است(2).(3)

احکام مبطلات نماز

1 – اگر در بین نماز یکی از شرایط صحیح بودن آن از بین برود؛ مثلاً در بین نماز بفهمد مکانش غصبی است، نماز باطل است(4). 2 – اگر در بین نماز وضویش باطل شود یا یکی از موجبات غسل پیش آید، نماز باطل است(5). 3 – اگر در بین نماز خوابش ببرد نمازش باطل است(6).

4 – اگر در حال سجده از خواب بیدار شود و شک کند که در سجده آخر نماز است یا در سجده شکر، باید نماز را دوباره بخواند(7).

سخن گفتن

1 – اگر نمازگزار عمداً کلمه ای بگوید و بخواهد با آن معنایی را برساند، نمازش باطل است، اگر چه آن کلمه معنایی نداشته باشد و یک حرف هم باشد(8).

2 – سرفه کردن آروغ زدن و آه کشیدن نماز را باطل نمی کند ولی گفتن آخ و آه و مانند اینها که دو حرف است، اگر عمدی باشد نماز را باطل می کند(9). 3 – در نماز نباید به کسی سلام کرد، ولی اگر کسی به نماز گزار سلام کند واجب است جواب او را بدهد و باید سلام را مقدم بدارد؛ مثلاً بگوید: السلام علیک یا السلام علیکم و نباید علیکم السلام بگوید(10).

ص: 2374


1- استفتاات، ج 1، ص 167، ص 148.
2- توضیح المسائل، م 1126.
3- شکهایی که نماز را باطل می کند به تفصیل خواهد آمد.
4- توضیح المسائل، م 1126.
5- همان.
6- همان.
7- توضیح المسائل، م 1129.
8- توضیح المسائل، ص 154.
9- توضیح المسائل، م 1133.
10- توضیح المسائل، م 1137.

4 – اگر کلمه ای را به قصد ذکر بگوید؛ مثلاً بگوید: الله اکبر و در موقع گفتن آن، صدا را بلند کند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد ولی اگر به قصد این که چیزی به کسی بفهماند بگوید، اگر چه قصد ذکر هم داشته باشد نماز باطل است، چون قصد غیر ذکر اصل است و قصد ذکر فرع بر آن(1).

استفتاء

س – اگر کسی به نمازگزار سلام کند و فقط بگوید: سلام نمازگزار چگونه باید پاسخ دهد؟

ج – جواب واجب است و در جواب یا باید به لفظ سلام اکتفا کند و یا بگوید: سلام علیکم(2).

خندیدن و گریستن

1 – اگر

نمازگزار عمداً با صدا بخندد، نمازش باطل است. 2 – لبخند زدن نماز را باطل نمی کند. 3 – اگر نماز گزار برای کار دنیا عمداً با صدا گریه کند نمازش باطل است.

4 – گریه بدون صدا و گریه از ترس خدا یا برای آخرت – هر چند با صدا باشد – نماز را باطل نمی کند(3).

روی از قبله برگرداندن

1 – اگر

عمداً به مقداری روی خود را از قبله برگرداند، به طوری که نگویند رو به قبله است، نمازش باطل است. 2 – اگر سهواً تمام صورت را به طرف راست یا چپ قبله برگرداند، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند. ولی اگر به طرف راست یا چپ قبله نرسیده است، نماز صحیح است(4).

بر هم زدن صورت نماز

1 – اگر در بین نماز کاری کند که صورت نماز را بر هم زند؛ مثل دست زدن، به هوا پریدن و مانند اینها، هر چند از روی فراموشی باشد، نماز باطل می شود(5). 2 – اگر در بین نماز به قدری ساکت بماند که نگویند نماز می خواند، نمازش باطل می شود(6). 3 – رها کردن نماز واجب (شکستن نماز) حرام است مگر در حال ناچاری؛ مانند این موارد: حفظ جان

حفظ مال

جلوگیری از ضرر مالی و بدنی

4 – شکستن نماز برای پرداخت بدهی مردم با این شرایط اشکال ندارد:

طلبکار، طلب خود را می خواهد. وقت نماز تنگ نیست؛ یعنی می تواند پس از پرداخت بدهی، نماز را در وقت آن بخواند. در بین نماز نمی تواند بدهی را بپردازد(7). 5 – اگر در بین متوجه که مسجد نجس است و وقت نماز وسعت نداشته باشد و در بین نماز نتواند مسجد را تطهیر کند، باید نماز را رها کند و مسجد را تطهیر نماید و بعد نماز بخواند(8). 6 – شکستن نماز برای مالی که اهمیت ندارد مکروه است(9).

دستها را بر هم گذاشتن

اگر مثل بعضی افراد که شیعه نیستند در حال نماز دستها را روی هم بگذارد نماز باطل است(10).

ص: 2375


1- توضیح المسائل، م 1134.
2- استفتائات، ج 1، ص 300، س 560.
3- توضیح المسائل، ص 156 هفتم و هشتم از مبطلات نماز.
4- توضیح المسائل، م 1131.
5- توضیح المسائل، ص 156، تهم از مبطلات نماز.
6- توضیح المسائل، م 1152.
7- توضیح المسائل، م 1159 تا 1161.
8- توضیح المسائل، م 1162.
9- توضیح المسائل، م 1160.
10- توضیح المسائل، ص 153، سوم از مبطلات نماز.
آمین گفتن

اگر بعد از حمد آمین بگوید نماز باطل است ولی اگر اشتباهاً یا از روی تقیه بگوید نمازش باطل نیست(1).

چیزهایی که در نماز مکروه است:

1 – بر هم گذاشتن چشمها. 2 – بازی کردن با انگشتان و دستها. 3 – سکوت کردن هنگام خواندن حمد یا سوره یا ذکر، برای شنیدن حرف کسی.

4 – هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد. 5 – برگرداندن صورت به طرف راست یا چپ به مقدار کم (چون زیاد آن نماز را باطل می کند)(2).

پرسش

1 – اگر نماز گزار سهواً کلمه ای بگوید که معنا داشته باشد، نمازش چه حکمی دارد؟ 2 – اگر کسی به نمازگزار بگوید: سلام آیا جواب آن واجب آیت و در صورت وجوب چگونه باید جواب دهد؟

3 – اگر در بین قرائت برای آنکه کسی را متوجه امری کند، الله اکبر بگوید، نماز چه حکمی دارد؟

4 – در چه صورتی می توان برای پرداخت بدهی مردم نماز را رها کرد؟ 5 – اگر مسافر در بین نماز متوجه شود قطار آماده حرکت است، آیا می تواند نمازش را رها کند؟

6 – دو کاری که اهل سنت در نماز انجام می دهند و شیعه از آن پرهیز می کند، بلکه مبطل نماز می داند کدام است؟

درس (30) شکیات نماز (1)

اقسام شک در نماز

(3)

شک در اجزای نماز

(4) اگر در انجام جزئی از اجزای نماز شک کند؛ یعنی نمی داند آن جزء را به جا آورده است یا نه، اگر جزء بعدی را شروع نکرده است؛ یعنی هنوز از محل آن جزء نگذشته است؛ باید آن را بجا آورد. ولی اگر بعد از داخل شدن در جزء بعدی شک پیش آمده است؛ یعنی از محل آن گذشته است؛ به چنین شکی اعتنا نمی شود و نماز را ادامه می دهد و صحیح است؛ مثلاً اگر پس از سجده قبل از شروع کردن تشهد، شک کند یک سجده به جا آورده یا دو سجده، باید یک سجده دیگر بجا آورده ولی اگر تشهد را شروع کرده باشد، لازم نیست سجده دیگری انجام دهد و نماز را ادامه می دهد و صحیح است(5)(6) اگر در صحت جزئی از نماز شک کند؛ یعنی نمی داند جزئی که بجا آورده، صحیح انجام شده یا نه، بنا می گذارد بر صحیح بودن آن و نماز را ادامه می دهد و صحیح است؛ مثلاً در صحت کلمه یا آیه ای که خوانده است شک می کند، به شک خود اعتنا نمی کند و نماز را ادامه می دهد و صحیح است. شک در رکعات

ص: 2376


1- توضیح المسائل، ص 154، چهارم از مبطلات نماز.
2- توضیح المسائل، م 1157.
3- بحث شکیات بجز آنچه از توضیح المسائل می باشد از تحریر الوسیله، ج 1، ص 198 تا 200 آورده شده است.
4- قال علی (علیه السلام): الایمان معرفه بالقلب و قول باللسان و عمل بالارکان. (شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 51)
5- توضیح المسائل، م 1168.
6- اشاره به نوشته حضرت ولی عصر (عجل الله) است که راویان احادیث اهل بیت علیهم السلام را مرجع این گونه حوادث معرفی کرده اند. (وسائل الشیعه، ج 18، ص 101).
(3) شکهایی که نماز را باطل می کند:

شک در تعداد رکعات نمازهای دو رکعتی؛ مثل نماز صبح و نماز مسافر. شک در تعداد رکعات نماز مغرب. شک بین یک و بیشتر از یک. شک بین دو و بیشتر از آن، پیش از تمام شدن دو سجده.

نداند چند رکعت خوانده است. به علاوه شک بین 2 و 5 – 3 و 6 – 4 و 6 نیز نماز را باطل می کند(1). مساله: اگر یکی از شکهای باطل کننده برای نمازگزار پیش آید، نمی تواند نماز را به هم بزند ولی اگر بقدری فکر کند که شک پابرجا شود، به هم زدن نماز مانعی ندارد(2).

(4) شکهایی که نماز را باطل نمی کند:

اگر در نماز چهار رکعتی یکی از این شکها برای نماز گزار پیش آمد باید طبق وظیفه ای که گفته می شود عمل کند و نمازش صحیح است. صفحه 182 نیاز به اسکن دارد. بجز مواردی که در جدول آمده، موارد دیگری نیز هست که کمتر اتفاق می افتد و حکم آنها از آنچه بیان شده و قواعدی که خواهد آمد روشن می شود.

چند قانون کلی

1 – اگر یکی از شکهای صحیح پیش آید نباید نماز را بشکند، بلکه باید مطابق وظیفه ای که گفته شد عمل کند و اگر نماز را بر هم بزند، معصیت کرده است(3). 2 – اگر یکی از شکهای صحیح پیش آید، باید مقداری فکر کند، پس اگر یقین یا گمان به یک طرف شک پیدا کرد همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند وگرنه به دستورهایی که گفته شده عمل کند. 3 – در شکهای صحیح باید بنا را بر بیشتر گذاشت، مگر آنکه یکی از اطراف شک، از گذشته باشد. 4 – نماز احتیاط، برای رفع کمبود احتمالی نماز است، بنابر این در شک بین 3 و 4، که احتمال کمبود، یک رکعت است، یک رکعت نماز احتیاط لازم است ولی در شک بین 2 و 4، دو رکعت نماز احتیاط لازم است. 5 – سجده سهو، در موارد احتمال زیادی سهوی است، پس در شک بین 4 و 5 بعد از سجده دوم و شک بین 5 و 6 در حالت ایستاده، سجده سهو لازم است.

6 – در مواردی که یک رکعت نماز احتیاط واجب است می توان به جای آن، دو رکعت نشسته خواند. 7 – در مواردی که دو رکعت نماز احتیاط واجب است، نمی توان به جای آن چهار رکعت نشسته خواند. 8 – اگر برای نمازگزار در حالت ایستاده، یکی از شکهای صحیح پیش آید، بجز شک 3 و 4، در بقیه موارد، باید بدون رکوع بنشیند و پس از نشستن، از هر طرف شک یک عدد کم می شود؛ مثلاً در شک بین 4 و 5 ایستاده، پس از نشستن، به شک 3 و 4 بر می گردد و همان وظیفه را باید انجام دهد(4).

پرسش

1 – اگر نمازگزار در حال تشهد شک کند، یک سجده بجا آورده یا دو سجده، تکلیف چیست؟

2 – اگر پس از ادای حرفی از یک کلمه در صحت آن شک کند تکلیف چیست؟

3 – اگر مسافر در نماز ظهر شک بین 2 و 3 برایش پیش آید وظیفه اش چیست؟

4 – حکم شک بین 4 و 5 در حالت ایستاده چیست؟

ص: 2377


1- توضیح المسائل، م 1165.
2- توضیح المسائل، م 1166.
3- توضیح المسائل، م 2000.
4- توضیح المسائل، م 1199.

5 – حکم شک بین 2 و 3 در نماز چهار رکعتی در حال قیام پس از رکوع چیست؟

6 – در کدام یک از صورتهای شک، دو رکعت نماز احتیاط واجب می شود؟

درس (31) و (32) شکیات نماز (2)

(5) شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد

شک بعد از محل (توضیح آن در شک در اجزاء گذشت. شک پس از سلام. شک بعد از وقت نماز. شک کثیر الشک. شک امام و ماموم در نماز جماعت. شک در نماز مستحبی(1). توضیح

شک بعد از اسلام

1 – اگر پس از سلام نماز شک کند که نمازش صحیح بوده یا به؛ مثلاً شک کند در رکعت دوم یک سجده به جا آورده یا دو سجده، یا پس از سلام نماز چهار رکعتی شک کند چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت، به شک خود اعتنا نمی کند و لازم نیست نماز را دوباره بخواند(2).

2 – اگر پس از سلام شک کند و دو طرف شک باطل باشد؛ مثل آن که شک کند نماز چهار رکعتی که سه رکعت خوانده یا پنج رکعت، نمازش باطل است(3).

شک بعد از وقت

3 – اگر بعد از گذشتن وقت نماز شک کند که نماز خوانده یا نه؛ مثلاً در شب شک کند نماز ظهر و عصر را خوانده یا نه، به شک خود اعتنا نمی کند. 4 – اگر بعد از گذشتن وقت شک کند نمازی که خوانده صحیح بوده یا نه، به شک خود اعتنا نمی کند(4).

شک کثیر الشک

کثیر الشک کسی است که در یک نماز، سه مرتبه شک کند، یا در سه نماز پشت سر هم، مثلاً نماز صبح، ظهر و عصر شک کند(5).

وظیفه کثیر الشک

1 – شک در رکعات نماز

1 – طرف بیشتر شک، نماز را باطل نمی کند؛ مثلاً در نماز چهار رکعتی شک بین سه و چهار برایش پیش می آید؛ بنا را بر بیشتر می گذارد. 2 – طرف بیشتر شک، نماز را باطل می کند؛ بنا را بر کمتر می گذارد؛ مثلاً در شک بین چهار و پنج، بنا را بر چهار می گذارد. 2 – شک در اجزای نماز

1 – انجام آن نماز را باطل نمی کند: باید بنا بگذارد که آن را بجا آورده؛ مثلاً شک کند یک سجده بجا آورده یا دو سجده: بنا می گذارد بر انجام دو سجده.

2 – انجام آن نماز را باطل می کند: باید بنا بگذارد که آن را انجام نداده؛ مثلاً شک کند یک رکوع به جا آورده یا دو تا: بنا می گذارد بر انجام یک سجده(6).

ص: 2378


1- توضیح المسائل، م 1167.
2- توضیح المسائل، م 1179.
3- همان.
4- توضیح المسائل، م 1180 و 1181.
5- همان،م 1184.
6- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الصلاه القول فی الشکوک التی لا اعتبار بها، ص 207 و توضیح المسائل، م 1185.
شک امام و ماموم

در نماز جماعت اگر امام جماعت شک کند ولی ماموم شک نداشته باشد و مثلاً با گفتن الله اکبر امام را مطلع کند، امام جماعت به شک خود اعتنا نمی کند و همچنین اگر ماموم شک کند ولی امام جماعت شک نداشته باشد، همانگونه که امام جماعت، نماز را انجام می دهد او هم عمل می کند و صحیح است(1).

شک در نماز مستحبی

(2)

وظیفه نمازگزار 1 – در رکعات نماز مستحبی شک کند: مانند وظیفه ای که برای کثیر الشک گفته شد عمل می کند. 2 – در اجزاء نافله شک کند، خواه رکن باشد یا غیر رکن:

محل آن نگذشته: باید آن را بجا آورد. محل آن گذشته: به شک اعتنا نمی کند. شک در اصل نماز(3)

(6) شک در انجام نماز

قبل از گذشتن وقت – باید نماز را بخواند. پس از گذشتن وقت – لازم نیست آن نماز را بخواند.

(7) شک در صحت نماز – اعتنا نمی شود.

مساله: کسی که در انجام نماز کثیر الشک است حکم افراد عادی را دارد ولی وسواسی به شک خود اعتنا نمی کند، هر چند در وقت نماز شک کند(4).

حکم گمان در نماز

در اصل نماز: حکم شک را دارد(5).

در رکعات نماز: حکم یقین را دارد(6). در اجزاء و افعال نماز: در مواردی که با وظیفه شک مخالف است، بنابر احتیاط واجب، باید احتیاط کند؛ مثلاً اگر در حال قیام قبل از رفتن به سجده گمان به انجام رکوع دارد ولی یقین ندارد، رکوع را بجا می آورد و نماز را هم اعاده می کند(7).

نماز احتیاط

1 – در

مواردی که نماز احتیاط واجب می شود؛ مثل شک بین 3 و 4، باید بعد از سلام نماز بدون آن که صورت نماز را بهم بزند یا مبطلی از مبطلات نماز را انجام دهد، برخیزد و بدون اذان و اقامه تکبیر بگوید و نماز احتیاط را بخواند(8).

فرق نماز احتیاط با نمازهای دیگر:

نیت آن را نباید به زبان آورد. سوره و قنوت ندارد (هر چند دور رکعتی باشد).

حمد را باید آهسته بخواند (بنابر احتیاط واجب).

ص: 2379


1- همان.
2- همان،م 1193 و 1195.
3- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الصلاه، القول فی الشک، ص 198 – 206.
4- همان، ص 200،م 8.
5- همان، ص 198،م 1.
6- همان، ص 209،م 1.
7- همان.
8- همان، القول فی رکعات الاحتیاط، ص 210،م 1 و 2.

2 – اگر یک رکعت نماز احتیاط واجب باشد، پس از سجده ها، تشهد می خواند و سلام می دهد و اگر دو رکعت واجب شده باشد، نباید در رکعت تشهد و سلام بخواند، بلکه باید یک رکعت دیگر هم (بدون تکبیره الاحرام) بخواند و در پایان رکعت دوم تشهد خوانده، سلام می دهد(1).

3 – اگر پس از سلام نماز، نماز را عمداً یا سهواً نخواند، بنابر احتیاط واجب باید نماز احتیاط را بخواند و نماز را هم اعاده کند(2).

استفتاء

س – کسی که وظیفه اش خواندن نماز به طور خوابیده است، اگر شک بین 3 و 4 کند باید یک رکعت نماز احتیاط بخواند یا دو رکعت؟ یا بستگی به نیت دارد؟

ج – مخیر است بین یک رکعت خوابیده به جای یک رکعت ایستاده یا دو رکعت خوابیده به جای دو رکعت نشسته(3).

سجده سهو

1 – در

مواردی که سجده واجب می شود، باید بعد از سلام نماز، به سجده رود و بگوید: بسم الله و بالله اللهم صل علی محمد و آل محمد و بهتر است بگوید: بسم الله و بالله السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته و بعد بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهای بالا را بگوید سپس بنشیند و تشهد و سلام را بجا آورد(4).

2 – سجده سهو تکبیره الاحرام ندارد. 3 – موارد سجده سهو: واجب: 1 – در بین نماز سهواً حرف بزند. 2 – یک سجده را فراموش کند، پس از وارد شدن به رکوع رکعت بعد، یادش بیاید. 3 – در نماز چهار رکعتی، شک بین 4 و 5 در حالت نشسته یا 5 و 6 در حالت ایستاده پیش آید (به تفصیلی که گذشت).

احتیاط واجب:

1 – سلام بی جا (مثلاً در رکعت سوم نماز چهار رکعتی سهواً سلام بدهد). 2 – تشهد را فراموش کند

احتیاط مستحب

مقداری از سلام واجب نماز بی جا گفته شود(5).

4 – اگر چیزی را که غلط خوانده دوباره صحیح بخواند، سجده سهو واجب نیست(6).

5 – اگر در نماز سهواً مدتی حرف بزند و تمام آن یک مرتبه حساب شود، دو سجده سهو کافی است(7).

اجزای فراموش شده نماز

1 – هیچیک از اجزای فراموش شده نماز، قضا ندارد، بجز تشهد و یک سجده که سهواً ترک شده باشد ولی سایر اجزاء واجب نماز اگر عمداً ترک شود، نماز باطل است و اگر واجبات غیر رکنی سهواً ترک شود، نماز باطل نیست و قضا کردن آن لازم نیست(8).

2 – اگر نماز گزار، سجده یا تشهد را فراموش کند، بنابر احتیاط واجب، پس از سلام نماز، بدون آن که صورت نماز را بر هم بزند، باید قضای آن را بجا آورد و سپس سجده سهوی که لازم شده است بجا آورد(9).

3 – اگر بین نماز و قضای تشهد یا سجده کاری کند که عمدی و سهوی آن، نماز را باطل می کند؛

ص: 2380


1- توضیح المسائل، م 1215 و 1216.
2- تحریر الوسیله، ج 1، ص 210،م 1.
3- استفتائات، ج 1، ص 168، س 155.
4- توضیح المسائل، م 1250.
5- توضیح المسائل، م 1236 و 1242.
6- توضیح المسائل، م 1239.
7- توضیح المسائل، م 1240.
8- تحریر الوسیله، ج 1، ص 312،م 1.
9- همان.

مثلاً پشت به قبله کند، باید قضای سجده را به جا آورد و نمازش صحیح است(1). 4 – کسی که باید سجده یا تشهد را قضا کند، اگر برای کار دیگری هم سجده سهو بر او واجب شده باشد، باید بعد از نماز، سجده یا تشهد را قضا کند، بعد سجده سهو را بجا آورد(2).

پرسش

1 – شک بعد از وقت با شک بعد از سلام چه نسبتی دارند و مورد اشتراک آنها چیست؟ 2 – شخص کثیر الشک، اگر در رکعت اول پس از سجده شک کند که یک سجده بجا آورده یا دو تا تکلیفش چیست؟

3 – اگر در نماز مستحبی شک بین 1 و 2 پیش آید، وظیفه اش چیست؟ 4 – اگر ساعت 4 بعد از ظهر شک کند نماز عصر را خوانده یا نه تکلیف چیست؟

5 – اگر پس از اتمام نماز، نماز احتیاط یا سجده سهو را سهواً انجام ندهد، تکلیف چیست؟

6 – در چه صورتی ممکن است نماز احتیاط و سجده سهو، هر دو واجب شود، مثالی بزنید. 7 – اگر ناز احتیاط و سجده سهو، هر دو واجب شود، کدام را باید مقدم بدارد، چرا؟

8 ظن در افعال نماز چه حکمی دارد. دو مثال بزنید.

درس (33) نماز مسافر

اشاره

و اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوه… هرگاه در زمین راه می پیمایید (به سفر می روید) بر شما باکی نیست که نماز را کوتاه کنید… (سوره نساء، آیه 102) انسان باید در سفر، با شرایطی که خواهد آمد، نمازهای چهار رکعتی را دو رکعت (یعنی شکسته) به جا آورد: 1 – سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی (3) نباشد. 2 – از اول مسافرت قصد پیمودن هشت فسخ را داشته باشد.

3 – به حد ترخص برسد. 4 – در بین راه، پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برنگردد.

5 – قصد ندارد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیشتر در جایی بماند. 6 – برای کار حرام سفر نکند و خود سفر هم حرام نباشد.

7 – بیابانگرد نباشد. 8 – شغل او مسافرت نباشد(4).

شرط اول

1 – کسی که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، اگر رفتن او کمتر از چهار فرسخ نباشد باید نماز را شکسته بخواند، ولی اگر رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد، مثلاً سه فرسخ می رود و پنج فرسخ بر می گردد، باید نماز را تمام بخواند(5). 2 – اگر شک کند که سفرش هشت فرسخ است یا کمتر: اگر تحقیق کردن برایش مشقت ندارد: بنابر احتیاط واجب باید تحقق کند.

اگر تحقیق کردن برایش مشقت دارد: باید نمازش را تمام بخواند(6).

3 – اگر بین دو محلی که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، گرچه روی هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند(7).

4 – اگر شهر دیوار دارد، باید ابتدای هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب کند و اگر دیوار ندارد باید از خانه های آخر شهر حساب کند(8).

5 – اگر به جایی می رود که دو راه دارد؛ یکی راه آن کمتر از هشت فرسخ است و راه دیگرش هشت فرسخ یا بیشتر، اگر از راهی که هشت فرسخ است برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر از راهی که هشت فرسخ نیست برود باید نماز را چهار رکعتی بخواند(9).

ص: 2381


1- توضیح المسائل، م 1255.
2- توضیح المسائل، م 1261.
3- هشت فرسخ شرعی تقریبا 45 کیلومتر است.
4- توضیح المسائل، نماز مسافر.
5- توضیح المسائل، م 1272.
6- توضیح المسائل، م 1274.
7- توضیح المسائل، م 1278.
8- توضیح المسائل، م 1280.
9- توضیح المسائل، م 1279.
شرط دوم

1 – اگر از ابتدا قصد مسافرت هشت فرسخ نداشته باشد و به جایی مسافرت کند که کمتر از هشت فرسخ است و بعد از رسیدن به آن جا، تصمیم بگیرد که سفر را ادامه دهد، پس اگر بخواهد:

هشت فرسخ دیگر برود یا چهار فرسخ برود و به وطنش یا جایی که می خواهد ده روز بماند برگردد، باید نماز را شکسته بخواند. به جایی برود که با مقدار راه آمده، هشت فرسخ می شود و خود به تنهایی هشت فرسخ نیست، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، نمازش تمام است(1).

2 – کسی که در سفر به اختیار دیگری است، مانند فرزند که همراه پدر و مادر به سفر می رود یا سربازی که با فرمانده است، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند(2).

شرط سوم

1 – کسی که به مسافرت می رود، وقتی که به حد ترخص رسید باید نماز را شکسته بخواند؛ یعنی حداقل به مقداری دور شود که دیوارهای آنجا را نبیند و اذان آنجا را هم نشنود و چنانچه کمتر از این مقدار دور شود باید تمام بخواند(3). 2 – هرگاه شهر یا روستا در بلندی باشد که از دور دیده شود، یا به قدری گود باشد که اگر انسان کمی دور شود دیوار آن را نبیدند، کسی که از آن شهر یا روستا مسافرت می کند، وقتی به اندازه ای دور شود که اگر آن شهر و زمین هموار بود، دیوارش از آنجا دیده نمی شد، باید نماز را شکسته بخواند و نیز اگر پستی و بلندی خانه ها بیشتر از معمول باشد، باید ملاحظه معمول را بنماید(4). 3 – اگر از محلی مسافرت می کند که خانه و دیوار ندارد، وقتی به جایی برسد که اگر آن محل دیوار داشت، از آنجا دیده نمی شود، و اذان آنجا را نیز نمی شنود، باید نماز را شکسته بخواند(5). 4 – کسی که به سفر می رود، اگر به جایی برسد که اذان را نشنود ولی دیوار شهر را ببیند، یا دیوارها را نبیند و صدای اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتیاط واجب باید هم شکسته و هم تمام بخواند(6).

5 – مسافری که به وطنش بر می گردد، وقتی دیوار وطن خود را ببیند و صدای اذان آن را بشنود، باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر به جایی می رود که می خواهد ده روز در آنجا بماند، بنابر احتیاط واجب، باید نماز را تاخیر بیندازد تا به منزل برسد، یا نماز را هم تمام و هم شکسته بخواند(7).

شرط چهارم

اگر در بین راه از ادامه سفر منصرف شود: پیش از رسیدن به چهار فرسخ، باید نماز را تمام بخواند.

بعد از رسیدن به چهار فرسخ 1 – بخواهد همانجا بماند و بعد از ده روز برگردد 2 – مردد شود که بماند یا برگردد 3 – بخواهد برگردد، باید نماز را شکسته بخواند. (8) نماز را تمام بخواند.

شرط پنجم

1 – کسی که می خواهد، در بین راه، پیش از پیمودن هشت فرسخ، از وطن خود عبور کند، یا ده روز در محلی بماند، باید نماز را تمام بخواند، چون با رسیدن به وطن یا جایی که ده روز می ماند، سفر تمام می شود و این سفر کمتر از هشت فرسخ است(9). 2 – اگر در سفر، پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد یا جایی ده روز در محلی بماند، اگر باقیمانده سفر هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، باید در باقیمانده سفر، نماز را شکسته بخواند(10).

ص: 2382


1- توضیح المسائل، نماز مسافر، شرط دوم.
2- توضیح المسائل، م 1284.
3- توضیح المسائل، نماز مسافر، شرط هشتم.
4- توضیح المسائل، م 1320.
5- توضیح المسائل، م 1321.
6- توضیح المسائل، م 1318.
7- توضیح المسائل، م 1319.
8- توضیح المسائل، نماز مسافر، شرط سوم و مساله 1287 و 1288.
9- توضیح المسائل، نماز مسافر، شرط چهارم.
10- توضیح المسائل، م 1294.
شرط ششم

1 – اگر سفر، به خودی خود حرام باشد؛ مثل فرار از جبهه جهاد، یا برای کار حرام باشد؛ مانند سفر برای سرقت، در چنین سفری نماز تمام است(1). 2 – کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمی کند، اگر چه معصیتی انجام دهد؛ مثلاً غیبت کند، باید نماز را شکسته بخواند(2).

شرط هفتم

1 – صحرا

نشینانی که در بیابانها گردش می کنند و هر جا آب و خوراک برای خود و حیوانهایشان پیدا کنند می مانند و بعد از چندی به جای دیگر می روند، در این سفرها باید نماز را تمام بخوانند(3). 2 – اگر صحرانشین برای زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند(4).

شرط هشتم

1 – کسی که شغل او مسافرت است؛ مانند خلبان، ملوان و راننده، در سفرهایی که شغل اوست باید در غیر سفر اول نماز را تمام بخواند، ولی در سفر اول، هر چند طول بکشد، نمازش شکسته است(5). 2 – کسی که شغلش مسافرت است، اگر برای کار دیگری؛ مثلاً برای زیارت یا حج مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند ولی اگر مثلاً راننده مسافران را می برد و کرایه می گیرد و خودش نیز زیارت می کند، باید نمازش را تمام بخواند(6).

3 – راننده و دوره گردی که در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد می کند، شغل او مسافرت نیست و چنانچه اتفاقاً سر هشت فرسخی برود، باید نماز را شکسته بخواند(7). 4 – کسی که شغلش مسافرت است، اگر ده روز یا بیشتر در وطن یا غیر وطن بماند و به مسافرت شغلی نرود باید در سفر اولی که بعد از ده روز می رود، نماز را شکسته بخواند(8).

پرسش

1 – معلمی

برای تدریس هر روز صبح از وطن خود به روستایی در شرق که فاصله آن 20 کیلومتر است می رود و بعد از ظهر به روستایی در غرب که فاصله آن با روستای اول 50 کیلومتر می باشد می رود و شب به وطن بر می گردد، نماز او در دو روستا و در بین راه تمام است یا شکسته؟

2 – مامور بررسی قطع سیم برق برای یافتن محل قطع از محل خود حرکت می کند و بدون قصد 58 کیلومتر از شهر دور می شود، نماز او در این ماموریت، از آغاز تا پایان، تمام است یا شکسته؟

3 – همسر و فرزندان که همراه مرد خانواده مسافرت می روند نمازشان تمام است یا شکسته؟

4 – کشاورزی که هر روز از روستا به مزرعه خود که در فاصله 12 فرسخی است می رود و بر می گردد، نمازش چه حکمی دارد؟

5 – شخصی پس از پیمودن پنج فرسخ از راه به علت پدید آمدن نقص فنی وسیله نقلیه خود، تصمیم به برگشت می گیرد، اگر همانجا یا در برگشت بخواهد نماز بخواند، نمازش تمام است یا شکسته؟

6 – آیا این افراد شغلشان مسافرت است؟

مامور خرید یک وزارتخانه که از شهرهای مختلف خرید می کند.

آموزگاری که هر روز برای تدریس به شهر دیگری می رود و بر می گردد.

راننده گریدر که جاده را تیغ می زند. راننده اتوبوسهای شرکت واحد. مهمانداران هواپیما، کشتی، قطار.

ص: 2383


1- توضیح المسائل، نماز مسافر، شرط پنجم.
2- توضیح المسائل، م 1296.
3- توضیح المسائل، نماز مسافر، شرط ششم.
4- توضیح المسائل، م 1306.
5- توضیح المسائل، نماز مسافر، شرط هفتم.
6- توضیح المسائل، م 1307.
7- توضیح المسائل، م 1311.
8- توضیح المسائل، م 1312 و 1313.

درس (34) نماز مسافر، نماز قضا

در این مکانها نماز تمام است

1 – در وطن.

2 – در جایی که می داند ده روز می ماند، یا بنا دارد بماند.

3 – در جایی که سی روز با تردید مانده؛ یعنی معلوم نبوده است که می ماند یا می رود و تا سی روز به همین حالت مانده، و از آنجا به جای هم نرفته است، در این صورت باید بعد از سی روز نماز را تمام بخواند(1).

وطن کجاست؟

1 – وطن،

جایی است که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده است؛ مثلاً یک شهر یا روستا، خواه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده است(2). 2 – تا انسان قصد ماندن همیشگی در غیر وطن اصلی خودش را نداشته باشد، آنجا وطن او حساب نمی شود(3). 3 – اگر قصد دارد در محلی که وطن اصلی او نیست مدتی بماند و بعد به جای دیگری برود، آنجا وطن او حساب نمی شود؛ مانند دانشجویی که مدتی برای تحصیل در شهری می ماند(4). 4 – کسی که در دو محل زندگی می کند؛ مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند، هر دو وطن اوست. و اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد اشکال دارد و باید احتیاط مراعات شود(5). 5 – اگر انسان بدون قصد ماندن همیشگی در جایی آن قدر بماند که مردم او را اهل آنجا بدانند، آن جا برای او حکم وطن را دارد(6). 6 – اگر به جایی برود که پیشتر وطن او بوده ولی هم اکنون از آنجا صرف نظر کرده است، نباید نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن دیگری هم برای خود اختیار نکرده باشد(7).

استفتاء

س – در مورد همسر و یا فرزندی که تکلیف شده و در منزل تابع شوهر و یا پدر خود می باشند، آیا در مساله ترک وطن تابع پدر و یا شوهر خود هستند و اگر پدر و یا شوهر ترک وطن نمود، آنها هم همان حکم را پیدا می کنند و یا باید مستقلاً تصمیم بگیرند؟

ج – زن و فرزندی که از حد تبعیت بالطبع بیرون آمده و صاحب اراده است، در اتخاذ وطن و اعراض از آن و قصد اقامه تابع نیست و میزان تصمیم خود او است(8).

قصد ده روز

1 – مسافری

که قصد کرده ده روز در محلی بماند، اگر بیش از ده روز در آنجا بماند، تا وقتی که مسافرت نکرده، باید نمازش را تمام بخواند و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند(9). 2 – اگر مسافر از قصد ده روز برگردد: الف: قبل از خواندن نماز چهار رکعتی از قصد خود برگردد: باید نماز را شکسته بخواند. ب: بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی از قصد خود برگردد: تا وقتی که در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند(10).

استفتاء

ص: 2384


1- توضیح المسائل، شرط چهارم و مسئله 1328 – 1335 – 1353.
2- توضیح المسائل، م 1329.
3- توضیح المسائل، م 1331.
4- توضیح المسائل، م 1330.
5- توضیح المسائل، م 1332.
6- توضیح المسائل، م 1331.
7- توضیح المسائل، م 1334.
8- استفتاات، ج 1، ص 264، س 428.
9- توضیح المسائل، م 1347.
10- توضیح المسائل، م 1342.

س – عده ای که سالهاست در منطقه ای ساکن عمارات و ساختمانهای دولتی بوده و خود نیز از کارکنان دولت هستند، اخیراً در بین آنان شایع شده که چون شما نمی دانید چند مدت در اینجا خواهید بود نماز و روزه شما قصر است و بعضی هم اکنون در خانه های مسکونی خود نمازهای خود را شکسته می خوانند، آیا در فتاوی امام امت، چنین موردی هست یا خیر؟

ج – اگر وطن اصلی آنها نیست و قصد ماندن همیشه در آنجا ندارند بدون قصد ماندن ده روز در آنجا، حکم مسافر دارند(1).

مسافری که نمازش را تمام خوانده، اگر:

الف: نمی دانست که مسافر باید نماز را شکسته بخواند: نمازی که خوانده صحیح است(2). با: حکم سفر را می دانست ولی بعضی از جزئیات را نمی دانست، یا نمی دانست که مسافر است: نمازی را که خوانده، باید دوباره بخواند(3).

غیر مسافری که نمازش را شکسته خوانده است:

کسی که باید نماز را تمام بخواند، اگر شکسته به جا آورد، در هر صورت نمازش باطل است(4).

اماکن تخییر

در این مکانها مسافر می تواند نماز را تمام یا شکسته بخواند: مسجد الحرام

مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه منوره مسجد کوفه

حرم امام حسین (علیه السلام) (5)

نماز قضا

انسان باید نمازهای واجب را در وقت خود بخواند و چنانچه بدون عذر نمازی از او قضا شود، گناهکار است و باید توبه کرده، قضای آن را هم به جا آورد. 1 – در دو مورد به جا آوردن قضای نماز واجب است:

نماز واجب را در وقت آن نخوانده باشد.

بعد از وقت متوجه شود نمازی که خوانده، باطل بوده است(6).

2 – کسی که نماز قضا دارد، نباید در خواندن آن کوتاهی کند، ولی واجب نیست فوراً آن را به جا آورد(7).

3 – حالتهای مختلف انسان نسبت به نماز قضا:

می داند نماز قضا ندارد: چیزی واجب نیست.

شک دارد نماز دارد یا نه: چیزی واجب نیست.

احتمال می دهد نماز قضایی دارد یا نمازهایی را که خوانده صحیح نبوده: مستحب است احتیاطاً قضای آن را به جا آورد.

می داند نماز قضا دارد ولی شماره آنها را نمی داند؛ مثلاً نمی داند چهار تا بوده یا پنج تا: چنانچه کمتر را بخواند کافی است.

شماره آنها را فراموش کرده: اگر مقدار کمتر را بخواند کفایت می کند.

شماره آن را هم می داند: باید قضای آن را به جا آورد(8).

4 – قضای نمازهای یومیه لازم نیست به ترتیب خوانده شود؛ مثلاً کسی که یک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، لازم نیست اول نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا کند. (9) ولی در نمازهایی که ادای آنها باید به ترتیب خوانده شود؛ مثل نماز ظهر و عصر یک روز، باید قضای آن را نیز به ترتیب به جا آورد.

ص: 2385


1- استفتاات، ج 1، ص 260، س 417.
2- توضیح المسائل، م 1359.
3- توضیح المسائل، م 1360 – 1361 – 1362.
4- توضیح المسائل، م 1363.
5- توضیح المسائل، م 1356.
6- توضیح المسائل، م 1370 – 1371.
7- توضیح المسائل، م 1372.
8- توضیح المسائل، م 1374 و 1383.
9- توضیح المسائل، م 1375.

5 – نماز قضا را با جماعت می توان خواند؛ چه نماز امام جماعت ادا باشد و چه قضا، و لازم نیست هر دو، یک نماز را بخوانند؛ مثلاً اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند اشکال ندارد(1). 6 – اگر مسافری که باید نماز را شکسته بخواند، نماز ظهر یا عصر یا عشاء از او قضا شود، باید آن را دو رکعتی به جا آورد، اگر چه در غیر سفر بخواهد قضای آن را به جا آورد(2). 7 – در سفر نمی توان روزه گرفت، حتی روزه قضا، (3) ولی نماز قضا می توان به جا آورد و تفصیل این مساله در بحث روزه مسافر خواهد آمد(4).

8 – اگر در سفر بخواهد نمازهایی را که در غیر سفر قضا شده، به جا آورد، باید نمازهای ظهر و عصر و عشاء را چهار رکعتی قضا کند(5). 9 – نماز قضا را در وقت می توان به جا آورد؛ یعنی قضای نماز صبح را می توان ظهر یا شب خواند(6).

استفتاء

س – شخصی که مدت 2 یا 3 روز بی هوش بوده، آیا نمازهایی را که در این مدت نخوانده قضا لازم است یا خیر؟ ج – اگر تمام وقت بی هوش بوده و به دست خود بیهوش نشده قضا ندارد(7).

نماز قضای پدر

1 – تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز خود عاجز باشد، شخص دیگر نمی تواند نمازهای او را قضا کند(8). 2 – پس از مرگ پدر، نمازها و روزه هایی را که به جا نیاورده، بر پسر بزرگتر او واجب آیت آن نمازها و روزه ها را قضا کند، و احتیاط مستحب است نماز و روزه هایی را که از مادرش قضا شده، به جا آورد(9). 3 – حالتهای مختلف پسر نسبت به نماز قضای پدر: الف: می داند پدر نماز قضا داشته است و: تعداد آن را هم می داند: باید آنها را قضا کند.

تعداد آن را نمی داند: اگر مقدار کمتر را به جا آورد کافی است.

شک دارد که خودش به جا آورده است یا نه: احتیاط واجب باید قضا کند(10). ب: شک دارد که پدر، نماز قضا داشته است یا نه: چیزی بر او واجب نیست(11). 4 – اگر پسر بخواهد نماز پدر یا مادر را بخواند، باید به تکلیف خود عمل کند؛ مثلاً نماز قضای صبح و مغرب و عشاء را باید بلند بخواند(12).

5 – اگر پسر بزرگتر، پیش از آن که نماز و روزه پدر را قضا کند، از دنیا برود، بر پسر دوم چیزی واجب نیست(13).

استفتاء

س – کسی که خودش نماز و روزه قضا دارد، آیا می تواند نماز و روزه استیجاری به عهده بگیرد و در صورت توانستن، آیا از دو نفر هم می تواند قبول کند؟

ج – مانع ندارد(14).

پرسش

1 – کارمندانی که چندین سال در شهری کار می کنند، آیا آنجا وطن آنان محسوب می شود؟

2 – در چه صورتی ممکن است جایی که زادگاه انسان نیست و قصد ماندن همیشگی را نیز ندارند، حکم وطن داشته باشد؟

3 – شخصی برای انجام کاری به شهری مسافرت می کند و می داند که کار او بیش از ده روز

ص: 2386


1- توضیح المسائل، م 1388.
2- توضیح المسائل، م 1368.
3- روزه گرفتن در سفر در چند مورد استثنا شده و صحیح است که از جمله آنها روزه نذری است به شرط آن که نذر کرده باشد در سفر بگیرد یا روزه معینی را نذر کرده روزه بگیرد و آن روزه مسافر است.
4- تحریر الوسیله، ج 1، ص 224،م 5 و العروه الوثقی، ج 1، ص 734،م 10.
5- توضیح المسائل، م 1368.
6- تحریر الوسیله، ج 1، ص 293،م 1. العروه الوثقی، ج 1، ص 734،م 10.
7- استفتاات، ص 173، س 176.
8- توضیح المسائل، م 1387.
9- توضیح المسائل، م 1390.
10- توضیح المسائل، م 1390 – 1392.
11- توضیح المسائل، م 1391.
12- توضیح المسائل، م 1395.
13- توضیح المسائل، م 1398.
14- استفتاات، ج 1، س 232.

طول می کشد، ولی پس از گذشت سه روز متوجه می شود که پنج روز دیگر، کارش به انجام می رسد و از آنجا خواهد رفت، تکلیف نمازهای خوانده شده وی در ایامی که گذشته و پنج روز آینده چیست؟ 4 – شخصی به گمان آن که سفرش کمتر از هشت فرسخ است، نماز را تمام خوانده و پس از تمام متوجه می شود که بیش از هشت فرسخ بوده، نمازهای خوانده شده چه حکمی دارد؟

5 – کسی که می داند یکی از نمازهای یومیه اش قضا شده ولی نمی داند کدام بوده تکلیفش چیست؟

6 – آیا در سفری که نماز شکسته است می توان فضای نماز چهار رکعتی خواند؟

7 – در حادثه ای پدر و پسر بزرگ از فوت می کنند، آیا نماز قضای پدر، بر پسر بعدی او واجب است؟

درس (35) نماز جماعت (1)

اشاره

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): صلاه الرجل فی جماعه خیر من صلاته فی بیته اربعین سنه. قیل: یا رسول الله! صلاه یوم؟ قال (صلی الله علیه و آله و سلم): صلاه واحده پیامبر اکرم فرمود: یک نماز با جماعت، بهتر از چهل سال نماز فرادا در خانه است. پرسیدند: آیا یک روز نماز؟ فرمود: بلکه یک نماز. (مستدرک الوسائل، ج 6، ص 466) وحدت امت اسلامی از مسائلی است که اسلام به آن اهمیت بسیار داده است و برای حفظ و ادامه آن، برنامه های ویژه ای دارد که یکی از آنها نماز جماعت است.

اهمیت نماز جماعت

گذشته از آن که در روایات برای نماز جماعت اجر و پاداش بسیاری وارد شده است، با دقت در برخی از مسائل فقهی، به اهمیت این عبادت پی بریم و در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1 – مستحب است نمازهای واجب، به خصوص نمازهای یومیه، را به جماعت بخوانند. 2 – شرکت در نماز جماعت برای هر کس مستحب است، به ویژه برای همسایه مسجد. 3 – مستحب است، انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.

4 – نماز جماعت، هر چند اول وقت خوانده نشود، از نماز فرادای اول وقت بهتر است. 5 – نماز جماعتی که مختصر خوانده می شود، از نماز فرادایی که طول بدهد بهتر است. 6 – سزاوار نیست انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.

7 – حاضر که جماعت از روی بی اعتنایی به آن، جایز نیست.

8 – وقتی که جماعت برپا می شود، مستحب است کسی که نمازش را فرادا خوانده دوباره به جماعت بخواند. 9 – امام یا ماموم می تواند نمازی را که به جماعت خوانده، دوباره به جماعت بخواند، در صورتی که جماعت دوم و اشخاص آن غیر از اول باشد(1).

استفتاء

س – اگر کسی در نماز جماعت توجه کافی نداشته باشد ولی در منزل و به طور فرادا نمازش از توجه بیشتری برخوردار باشد می تواند در منزل نماز بخواند به جای جماعت؟

ج – مانع ندارد و جماعت بهتر است(2).

شرایط نماز جماعت

هنگام برپایی نماز جماعت، شرایط زیر باید مراعات شود: ماموم از امام جلوتر نایستد و احتیاط واجب آن است که کمی عقب تر بایستد.

ص: 2387


1- توضیح المسائل، م 1399 تا 1404.
2- استفتاات، ج 1، ص 277، س 476.

جایگاه امام جماعت از جایگاه مامومین بالاتر نباشد. فاصله امام و ماموم و فاصله صف ها، زیاد نباشد.

بین امام و ماموم و همچنین بین صف ها چیزی مانند دیوار یا پرده مانع نباشد، ولی نصب پرده بین صف مردها و زنها اشکال ندارد(1).

توضیح:

مامومین باید با امام جماعت مرتبط باشند و ارتباط آنها یا بدون واسطه است که بین امام و ماموم نباید بیش از یک گام فاصله باشد؛ یعنی از محل سجده ماموم تا محل ایستادن امام، یا با واسطه سایر مامومین که از جلو یا سمت راست یا چپ باید این ارتباط برقرار باشد، و این ارتباط دو شرط دارد: بین نماز گزار و صف جلو، یا کسی که طرف راست و چپ او قرار دارد، بیش از یک گام فاصله نباشد. اگر در صف اول ایستاده، نباید مقابل او مانعی باشد که نتواند امام جماعت را ببیند، پس اگر امام جماعت در محراب باشد، کسانی که دو طرف محراب پشت دیوار می ایستند و امام جماعت را نمی بینند، نمی توانند اقتدا کنند. ولی اگر مانعی در کار نباشد و به جهت طولانی بودن صف، امام جماعت را نبیند اشکال ندارد.

اگر در صفوف بعدی ایستاده است، باید مانعی از دیدن صف جلو وجود نداشته باشد، پس اگر صفوف جماعت تا در شبستان برسد، کسی که بیرون شبستان مقابل در ایستاده که صف جلو را می بیند و کسانی که پشت سر او ایستاده اند نمازشان صحیح است ولی کسانی که دو طرف پشت دیوار ایستاده اند و از صف جلو، کسی (حتی یک نفر) را نمی بینند، نمازشان باطل است(2).

استفتاء

س – طبقه دوم مسجد مامومین زن یا مرد اقتدا می نمایند به لبه این طبقه یک دیوار نیم متری وجود دارد، آیا دیوار ضرری به جماعت آنها می زند یا خیر؟

ج – اشکال ندارد(3).

شرایط امام جماعت

امام جماعت باید این شرایط را دارا باشد: بلوغ و عقل. عدالت. رجولیت (مرد بودن). نماز را بطور صحیح بخواند. مسلوس و مبطون (4) نباشد. به واسطه عذری با لباس نجس نماز نخواند. بیماری خوره یا پیسی نداشته باشد(5).

مساله:

کسی که ایستاده نماز می خواند نمی تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند اقتدا کند.

استفتاء

ص: 2388


1- العروه الوثقی، ج 1، ص 777 و 778، فصل 46 و توضیح المسائل، م 1415،م 1432 و 1433.
2- توضیح المسائل، م 1411 تا 1414 و 1435 و 1436.
3- استفتائات، ج 1، ص 283، س 498.
4- مسلوس کسی است که کنتزل ادرار ندارد و مبطون کسی است که مدفوع را نمی تواند کنترل کند.
5- توضیح المسائل، م 1453، 1455، 1457 1459.

س – آیا مامومی که قرائتش فصیحتر از امام جماعت است، می تواند برای نماز جماعت به این امام اقتدا کند؟ ج – اقتدا صحیح است(1). س – آیا می شود به مامومی که در نماز چهار رکعتی دو رکعت آن را به جماعت خوانده و دو رکعت باقی مانده را فرادا می خواند اقتدا کرد؟ ج – مانع ندارد(2).

نمازها و حالتهای مختلفی که جماعت صحیح است:

صفحه 209 نیاز به اسکن دارد.

مساله:

اگر امام جماعت نماز قضاء یومیه خود یا دیگری را می خواند، در صورتی که نماز قضای قطعی باشد اقتدای به او اشکال ندارد ولی در صورتی که احتیاطاً نماز را قضا می کند، نمی توان به او اقتدا کرد(3).

نمازها و حالتهای مختلفی که جماعت صحیح نیست:

1 – نمازهای

مستحبی، به جز نماز طلب باران و نمازهای واجب که به جهتی مستحب شده است؛ مانند نماز عیدین در زمان غیبت، که به قصد رجاء به جماعت صحیح است. 2 – هیچکدام از نمازهای یومیه را نمی توان به نازهای آیات، اموات، احتیاط اقتدا کرد و عکس آن نیز صحیح نیست(4). 3 – صحیح بودن نماز طواف نیز به جماعت محل اشکال است(5).

4 – اگر انسان نداند نمازی را که امام جماعت می خواند نماز واجب یومیه است یا نماز مستحب، نمی تواند به او اقتدا کند(6).

استفتاء

س – آیا در غیر حج، شیعیان می توانند به امام جماعت اهل تسنن اقتدا نمایند یا خیر؟

ج – می توانند(7).

پرسش

1 – کدامیک

از نمازهای مستحبی را می توان به جماعت خواند؟

2 – شرایط نماز جماعت از نظر جایگاه امام و ماموم چیست؟ 3 – کسانی که در نماز جماعت حتی یک نفر از صف جلو را نمی بینند نمازشان چه حکمی دارد؟

4 – کدامیک از نمازهای واجب را نمی توان به جماعت خواند؟ 5 – با مراجعه به رساله توضیح المسائل بفرمایید، آیا کسی که با وضوی جبیره ای یا با تیمم نماز می خواند می تواند امام جماعت باشد؟

درس (36) نماز جماعت (2)

حالتهای مختلف برای پیوستن به نماز جماعت (اقتدا کردن)

ص: 2389


1- استفتاات، ج 1، ص 280، س 489.
2- همان، ص 294، س 537.
3- توضیح المسائل، م 1409.
4- العروه الوثقی، ج 1، ص 765 و 766، کتاب الصلاه، فصل فی صلاه جماعه،م 4 و 6، تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الصلاه، فصل فی صلاه الجماعه،م 1.
5- تحریر الوسیله، ج 1، ص 265،م 1.
6- توضیح المسائل، م 1410.
7- استفتاات، ج 1، ص 279، س 484.

رکعت اول

1 – در بین قرائت – ماموم حمد و سوره را نمی خواند و بقیه اعمال را با امام جماعت به جا می آورد. 2 – در رکوع – رکوع و بقیه اعمال را با امام جماعت به جا می آورد(1).

رکعت دوم

1 – در بین قرائت – ماموم حمد و سوره را نمی خواند و با امام، قنوت و رکوع و سجده را به جا می آورد و آنگاه که امام جماعت تشهد می خواند، بنا بر احتیاط واجب باید به صورت نیم خیز، بنشیند و اگر نماز دو رکعتی است یک رکعت دیگر به تنهایی بخواند و نماز را تمام کند و اگر سه یا چهار رکعتی است، در رکعت دوم که امام جماعت در رکعت سوم می باشد، حمد و سوره بخواند (هر چند امام جماعت تسبیحات بخواند) و آنگاه که امام جماعت رکعت سوم را تمام کرد و و برای رکعت چهارم بر می خیزد، ماموم باید پس از دو سجده، تشهد بخواند، و برخیزد و قرائت رکعت سوم را به جا آورد و در رکعت آخر نماز که امام جماعت با تشهد و سلام، نماز را به پایان می برد یک رکعت دیگر می خواند(2). 2 – در رکوع: – رکوع را با امام جماعت به جا می آورد و بقیه نماز را همانگونه که گفته شد، انجام می دهد. 3 – در قنوت: – قنوت را با امام جماعت می خواند و همانند آنچه برای اقتدای در بین قرائت گفته شد، عمل می کند.

رکعت سوم

1 – در بین حمد یا تسبیحات – چنانچه می داند که اگر اقتدا کند بای خواندن حمد و سوره و یا حمد تنها وقت دارد، می تواند اقتدا کند و باید حمد و سوره یا حمد را بخواند، و اگر می داند فرصت ندارد، بنابر احتیاط واجب باید صبر کند تا امام جماعت به رکوع رود، سپس به او اقتدا کند. 2 – در رکوع – چنانچه در رکوع اقتدا کند، رکوع را با امام به جا می آورد و حمد و سوره برای آن رکعت ساقط است، و بقیه نماز را همانگونه که قبلاً بیان شد به جا می آورد(3).

رکعت چهارم

1 – در بین حمد یا تسبیحات – حکم اقتدا در رکعت سوم را دارد، و آنگاه که امام جماعت در رکعت آخر نماز برای تشهد و سلام می نشیند، ماموم می تواند برخیزد و نمازش را به تنهائی ادامه دهد، و می تواند، به طور نیم خیز بنشیند تا تشهد و سلام امام جماعت تمام شود و سپس برخیزد. 2 – در رکوع – رکوع و سجده ها را با امام به جا می آورد، (اکنون رکعت چهارم امام و رکعت اول ماموم است) و بقیه نماز را همانگونه که گذشت انجام می دهد(4).

وظیفه ماموم در نماز جماعت

1 – ماموم نباید تکبیره الاحرام را پیش از امام بگوید، بلکه احتیاط واجب آن است که تا تکبیر امام تمام نشده، تکبیر نگوید(5). 2 – ماموم باید غیر از حمد و سوره، همه چیز نماز را خودش بخواند، ولی اگر رکعت اول یا دوم از، رکعت سوم یا چهارم امام باشد، باید حمد و سوره را بخواند(6).

چگونگی پیروی ماموم، از امام جماعت:

در اقوال؛ مانند حمد، سوره، ذکر و تشهد، جلو افتادن از امام یا عقب افتادن از او اشکال ندارد، مگر در تکبیره الاحرام. در اعمال؛ مانند رکوع، سر برداشتن از رکوع و سجده، پیش افتادن جایز نیست، پس اگر عمداً قبل

ص: 2390


1- توضیح المسائل، م 1427.
2- توضیح المسائل، م 1439 – 1440.
3- توضیح المسائل، م 1443 – 1442 و تحریر الوسیله، ج 1، ص 272271،م 5، 6 – 8.
4- همان.
5- توضیح المسائل، م 1467.
6- توضیح المسائل، م 1461.

از امام به رکوع برود یا از رکوع برخیزد، یا به سجده برود معصیت کرده، گرچه نمازش صحیح است، ولی عقب افتادن اگر زیاد نباشد اشکال ندارد(1).

مساله:

اگر موقعی که امام جماعت در رکوع است اقتدا کند، ممکن است یکی از این حالت ها را داشته باشد: قبل از تمام شدن ذکر رکوع امام جماعت به رکوع می رسد – نمازش به جماعت صحیح است. وقتی به حد رکوع می رسد، ذکر رکوع امام جماعت تمام شده ولی هنوز امام در رکوع است – نمازش به جماعت صحیح است. به رکوع رود ولی به رکوع امام هم نرسد – نمازش به طور فرادا صحیح است(2).

اگر ماموم، سهواً پیش از امام:

1 – به رکوع رود – واجب است برخیزد و با امام جماعت به رکوع برود. 2 – از رکوع برخیزد – چنانچه امام در رکوع باشد باید به رکوع برگردد و با امام سر از رکوع بردارد و در این صورت زیاد شدن رکوع که رکن است، نماز را باطل نمی کند(3). 3 – به سجده رود – واجب است، سر از سجده بر دارد و با امام به سجده رود(4). 4 – سر از سجده بردارد – باید به سجده برگردد(5).

احکام نماز جماعت

1 – اگر جای ماموم بلندتر از امام باشد، در صورتی که بلندی آن به مقدار متعارف باشد، اشکال ندارد؛ مثل آن که امام در صحن مسجد و ماموم در پشت بام به نماز بایستد، ولی اگر مثل ساختمانهای چند طبقه این زمان باشد، جماعت اشکال دارد(6).

2 – اگر بین کسانی که در یک صف ایستاده اند، بچه ممیز؛ یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد فاصله شود و: می دانند نماز او صحیح است – می توانند اقتدا کند.

می دانند نماز او باطل است – نمی توانند اقتدا کنند(7).

نمی دانند نمازش صحیح است یا باطل – می توانند اقتدا کنند(8).

3 – بعد از تکبیر امام جماعت، اگر صف جلو آماده نماز و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد، کسی که در صف بعد ایستاده، می تواند تکبیر بگوید(9).

4 – اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند تمام شود یا همه آنها نیست فرادا نمایند، اگر فاصله به اندازه یک قدم بزرگ نباشد، نماز صف بعد به طور جماعت صحیح است و اگر بیشتر از این مقدار باشد، فرادا می شود و صحیح است(10).

5 – اگر امام ایستاده باشد و ماموم نداند که در کدام رکعت است، می تواند اقتدا کند، ولی باید حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر چه بعد بفهمد که امام در رکعت اول یا دوم بوده، نمازش صحیح است(11).

استفتاء

س – در صف جماعت اگر در یک صف یا صفها بین مردان که در یک طرف قرار دارند و زنان که در طرف دیگرند، حجابی نباشد، آیا نماز آنها اشکال ندارد؟

ج – اشکال ندارد(12).

برخی از مستحبات و مکروهات نماز جماعت:

ص: 2391


1- توضیح المسائل، م 1467 – 1469 و 1470، العروه الوثقی، ج 1، ص 785،م 7.
2- توضیح المسائل، م 1427.
3- توضیح المسائل، م 1471.
4- همان،م 1478.
5- العروه الوثقی، ج 1، ص 786،م 12 و توضیح المسائل، م 1472.
6- توضیح المسائل، م 1416.
7- بودن یک کودک در حال نما، هر چند نمازش باطل باشد، اشکال ندارد.
8- توضیح المسائل، م 1417.
9- توضیح المسائل، م 1418.
10- توضیح المسائل، م 1438.
11- توضیح المسائل، م 1446.
12- استفتاات، ج 1 ص 280، س 490.

1 – مستحب

است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوا در صف اول بایستند.

2 – مستحب است صفهای جماعت منظم باشد و بین کسانی که در یک صف ایستاده اند فاصله نباشد. 3 – مستحب است بعد از گفتن قد قامت الصلوه مامومین برخیزند.

4 – مستحب است امام جماعت حال مامومی را که از دیگران ضعیف تر است رعایت کند و عجله نکند، تا افراد ضعیف برسند و قنوت و رکوع و سجود را طول ندهد، مگر آن که بداند همه کسانی که به او اقتدا کرده اند به طولانی شدن مایلند.

5 – اگر در صف های جماعت جا باشد، مکروه است انسان تنها بایستد.

6 – مکروه است ماموم ذکرهای نماز را طوری بگوید که امام بشنود(1).

پرسش

1 – در رکعت سوم و چهارم نماز چه وقت می توان اقتدا کرد؟

2 – تقدم و تاخر از امام جماعت در افعال نماز چه حکمی دارد؟ 3 – اگر ماموم تکبیر بگوید و نماز را شروع کند و رد حال رفتن به رکوع، امام جماعت از رکوع برخیزد تکلیف چیست؟

4 – اگر نمازگزاران صف جلو فرادا شود، نماز افراد صفهای بعد چه حکمی دارد؟

5 – اگر انسان به نماز جماعت حاضر شود و نداند رکعت چندم است، آیا می تواند اقتدا کند؟

درس (37) نماز جمعه

اشاره

یا ایها الذین ءامنوا اذا نودی للصلوه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله وذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون. ای کسانی – ایمان آورده اید، چون برای نماز جمعه ندا داده می شود، به سوی ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را رها کنید، اگر بدانید این برای شما بهتر است. (سوره جمعه، آیه 9) یکی از اجتماعات هفتگی مسلمانان نماز جمعه است و نماز گزاران در روز جمعه می توانند به جای نماز ظهر، نماز جمعه بخوانند(2).

اهمیت نماز جمعه

امام خمینی (قدس سره) در اهمیت نماز جمعه چنین نگاشته اند: نماز جمعه و دو خطبه آن، مانند حج و نماز عید فطر و قربان، از مراسم بزرگ مسلمانان است، ولی متاسفانه، مسلمانان از وظایف مهم سیاسی این عبادت، غافل و ناآگاهند، در صورتی که انسانی، با اندک مطالعه و دقت در احکام کشوری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام در می یابد که اسلام دین سیاست است و کسی که دین را از سیاست جدا می داند، نادانی است که نه اسلام را می شناسد و نه سیاست را.(3)

چگونگی نماز جمعه

واجبات:

نماز جمعه دو رکعت است؛ مانند نماز صبح، ولی دو خطبه دارد که توسط امام جمعه، قبل از نماز ایراد می شود(4).

مستحبات:

ص: 2392


1- توضیح المسائل، ص 197 – 198.
2- تحریر الوسیله، ص 231،م 1.
3- تحریر الوسیله، ج 1، ص 234،م 9.
4- همان، ج 1، کتاب الصلاه، فروع تلحق بصلاه الجمعه، فرع الخامس.

1 – خواندن

حمد و سوره با صدای بلند (توسط امام جمعه). 2 – خواندن سوره جمعه بعد از حمد و در رکعت اول (توسط امام جمعه).

3 – خواندن سوره منافقون پس از حمد، در رکعت دوم (توسط امام جمعه).

4 – خواندن دو قنوت؛ یکی در رکعت اول پیش از رکوع، دیگری در رکعت دوم پس از رکوع(1).

شرایط نماز جمعه

1 – تمام

شرایطی که در نماز جماعت باید رعایت شود، در نماز جمعه هم معتبر است؛ مثل اتصال صفوف. 2 – باید به جماعت برگزار شود فرادا صحیح نیست. 3 – حداقل تعداد افراد برای برپایی نماز جمعه پنج نفر است؛ یک نفر امام و چهار نفر ماموم. 4 – بین دو نماز جمعه، حداقل باید یک فرسخ فاصله باشد(2).

وظیفه امام جمعه هنگام ایراد خطبه ها:

1 – باید

ایستاده خطبه بخواند. 2 – بنا بر احتیاط واجب، با صدای بلند خطبه بخواند؛ به طوری که همین مستمعین بشنوند و می تواند باز بلندگو استفاده کند. 3 – باید بین دو خطبه کمی بنشیند. 4 – و مستحب است: نظیف ترین لباسها را بپوشد و خود را معطر کند. در آغاز خطبه به مستمعین سلام کند. رو به مردم باشد. بر چوب یا عصا یا شمشیری تکیه کند. هنگام ایراد خطبه نیز با طهارت باشد(3). محتوای خطبه ها

خطبه اول:

1 – حمد و سپس ثنای الهی را به جا آورد. 2 – صلوات بر پیامبر و آل او بفرستد (بنابر احتیاط واجب).

3 – مردم را به تقوا توصیه کند. 4 – سوره کوتاهی از قرآن بخواند.

خطبه دوم:

1 – حمد و سپاس الهی را به جا آورد.

2 – بر پیامبر و آل او صلوات بفرستد.

3 – مردم را به تقوا توصیه کند (بنا بر احتیاط واجب). 4 – سوره کوتاهی از قرآن بخواند (بنابر احتیاط واجب). 5 – بر ائمه مسلمین (علیهم السلام) درود بفرستد و برای مردان و زنان مومن طلب آموزش کند (بنابر احتیاط مستحب)(4).

و سزاوار است این مطالب را نیز بگوید.

1 – آنچه مسلمانان در زندگی دنیا و آخرت به آن نیاز دارند. 2 – مردم را از آنچه در جهان می گذرد و به سود و زیان مسلمانان است، آگاه کند. 3 – از مسائل سیاسی و اقتصادی که در استقلال و آزادی آنان دخالت دارد و چگونگی رفتار آنها با سایر ملت ها سخن بگوید.

ص: 2393


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 232، الثانی.
2- تحریر الوسیله، ج 1، ص 231.
3- همان،م 12 تا 14.
4- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الصلاه، القول فی شرائط صلاه الجمعه،م 7.

4 – مسلمانان

را از دخالت دولت های ستمگر و استعمار گر در امور سیاسی و اقتصادی که منجر به بهره کشی از آنان می شود، آگاه کند(1).

ویژگیهای امام جمعه

سزاوار است که امام جمعه این ویژگیها را داشته باشد: خطیب بلیغ باشد و مقتضای حال را با عبارتهای فصیح خالی از پیچیدگی بیان کند. نسبت به آنچه در کشورهای اسلامی به ویژه کشور خودش می گذرد آشنا باشد. مصالح اسلام و مسلمین را بشناسد. شجاع باشد و سرزنش هیچکس او را از طریق الهی بازندارد.

در اظهار حق و ابطال باطل صریح باشد. آنچه سبب تاثیر کلامش در نفوس می شود مراعات کند؛ از جمله:

در شکل و شمایل صالحان باشد. کردارش با موعظه هایش هماهنگ باشد. از آنچه سبب سرزنش کردن خودش یا مسخره کلامش می باشد، حتی زیاد حرف زدن و مزاح کردن بپرهیزد. همه اینها را برای رضای خدا و به دور از حب دنیا و ریاست مراعات کند(2).

استفتاء

س – آیا شرکت بانوان در نمازهای جماعت و نماز جمعه کراهت دارد یا خیر؟

ج – کراهت ندارد، بلکه در بعضی موارد مطلوب است(3).

وظیفه نمازگزاران جمعه:

1 – بنابر

احتیاط واجب باید به خطبه ها گوش دهند. 2 – احتیاط مستحب است از سخن گفتن بپرهیزند و چنانچه سخن گفتن، سبب از بین رفتن فایده خطبه ها و یا گوش ندادن به آنها شود، ترک آن واجب است.

3 – احتیاط مستحب است، شنوندگان هنگام ایراد خطبه ها، رو به امام جمعه بنشینند و بیش از مقداری که در نماز اجازه داده شده، به اطراف نگاه نکنند(4).

پرسش

1 – تفاوت

نماز جمعه با نماز ظهر چیست؟

2 – شرایط نماز جمعه علاوه بر شرایط نماز جماعت چیست؟ 3 – آنچه که در هر دو خطبه باید خوانده شود چیست؟

4 – آگاهیهایی که امام جمعه سزاوار است داشته باشد چیست؟ 5 – آنچه بر امام جمعه و نماز گزاران هنگام ایراد خطبه ها واجب می باشد چیست؟

6 – اگر به رکعت دوم نماز جمعه برسیم، برای اقتدا تکلیف چیست؟ آیا خواندن نماز ظهر لازم است؟

درس (38) نماز آیات، نمازهای مستحب

نماز آیات

یکی از نمازهای واجب نماز آیات است که به سبب برخی حوادث آسمانی یا زمینی واجب می شود؛ مانند:

ص: 2394


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 233 و 234،م 7 – 8 – 9.
2- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الصلاه، القول فی شرایط صلاه الجمعه،م 14.
3- استفتاات، ج 1، ص 272، س 456.
4- تحریر الوسیله، ج 1، ص 235،م 14.

زلزله

خسوف (ماه گرفتگی) کسوف (خورشید گرفتگی) هر چند کسی هم از آن نترسد. رعد و برق و بادهای زرد و سرخ و سیاه و مانند آن، اگر بیشتر مردم بترسند(1).

چگونگی نماز آیات

1 – نماز

آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد. 2 – در نماز آیات، قبل از هر رکوع، سوره حمد و سوره دیگری از قرآن خوانده می شود، که در این صورت، در دو رکعت، ده حمد و ده سوره خوانده می شود، ولی می توان یک سوره را پنج قسمت کرده و قبل از هر رکوع یک قسمت از آن را خواند، که در این صورت، در دو رکعت دو حمد و دو سوره خوانده می شود. در اینجا با تقسیم سوره اخلاص چگونگی نماز آیات را می آوریم.

رکعت اول

حمد و بسم الله الرحمن الرحیم – رکوع. قل هو الله احد – رکوع. الله الصمد – رکوع. لم یلد و لم یولد – رکوع. ولم یکن له کفوا احد – رکوع. و سپس سجده ها را به جا آورده، برای رکعت دوم بر می خیزد.

رکعت دوم

رکعت دوم را نیز مانند رکعت اول به جا می آورد و سپس با تشهد و سلام، نماز را به پایان می برد(2).

احکام نماز آیات

1 – اگر یکی از سبب های نماز آیات در شهری اتفاق بیفتد، فقط مردم همان شهر باید نماز آیات بخوانند و بر مردم جاهای دیگر واجب نیست(3). 2 – اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را تقسیم کند صحیح است(4). 3 – مستحب است پیس از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر تنها یک قنوت پیش از رکوع دهم بخواند کافی است(5). 4 – هر یک از رکوع های نماز آیات رکن است، که اگر عمداً یا سهواً کم یا زیاد شود، نماز باطل است(6). 5 – نماز آیات را می توان به جماعت خواند، که در این صورت حمد و سوره ها را تنها امام جماعت می خواند(7).

نمازهای مستحب

1 – نماز

مستحب را نافله گویند. 2 – نمازهای مستحب بسیار است و این نوشته گنجایش تمام آنها را ندارد، اما برخی از آنها را که اهمیت بیشتری دارد می آوریم(8):

ص: 2395


1- توضیح المسائل، م 1491 و تحریر الوسیله، کتاب الصلاه، القول فی صلاه الایات،م 1.
2- توضیح المسائل، م 1508.
3- توضیح المسائل، م 1494.
4- توضیح المسائل، م 1509.
5- توضیح المسائل، م 1512.
6- توضیح المسائل، م 1515.
7- العروه الوثقی، ج 1، ص 730،م 13.
8- توضیح المسائل، م 764.
نماز غفیله

یکی از نمازهای مستحبی، نماز غفیله است که پس از نماز مغرب خوانده می شود.

کیفیت نماز غفیله

نماز غفیله دو رکعت است، در رکعت اول، پس از حمد، به جای سوره، این آیه خوانده می شود(1): و ذا النون اذ ذهب مغا صبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین. و در رکعت دوم، پس از حمد، به جای سوره، این آیه خوانده می شود:

و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لاحبه فی ظلمات الارض ولا رطب ولا یابس الا فی کتاب مبین. و در قنوت آن این دعا خوانده می شود: اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد وان تغفرلی ذنوبی (2) اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی(3).

نافله نمازهای یومیه

صفحه 225 نیاز به اسکن دارد.

17 رکعت نماز واجب که در شبانه روز خوانده می شود. (در غیر سفر و روز جمعه) 23 رکعت نافله دارد که به علاوه 11 رکعت نماز شب، جمعاً 34 رکعت می شود، یعنی دو برابر تعداد رکعتهای نماز واجب.

دو مساله:

1 – در روز جمعه بر شانزده رکعت ظهر و عصر، چهار رکعت اضافه می شود(4). 2 – نافله ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ولی نافله عشا را به نیست این که شاید مطلوب باشد (به قصد رجاء) می توان خواند(5).

نماز شب

نماز شب 11 رکعت است که بدین ترتیب خوانده می شود: دو رکعت – به نیت نافله شب. دو رکعت – به نیت نافله شب. دو رکعت – به نیت نافله شب. دو رکعت – به نیت نافله شب. دو رکعت – به نیت نافله شفع. دو رکعت – به نیت نافله وتر(6).

وقت نماز شب

1 – وقت نماز شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود(7).

2 – مسافر و کسی که برای او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، می تواند در اول شب به جا آورد(8).

ص: 2396


1- توضیح المسائل، م 775.
2- به جای جمله ان تغفرلی ذنوبی می تواند حاجت دیگری از خدا بخواهد.
3- توضیح المسائل، م 775.
4- توضیح المسائل، م 764.
5- توضیح المسائل، م 767.
6- توضیح المسائل، م 765.
7- توضیح المسائل، م 773.
8- توضیح المسائل، م 774.
نماز عید

در دو عید فطر و قربان خواندن نماز مخصوص عید مستحب است(1).

وقت نماز عید

1 – وقت نماز عید از طلوع آفتاب تا ظهر است(2). 2 – مستحب است نماز عید قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند.

3 – مستحب است در عید فطر، بعد از بلند شدن آفتاب، افطار کنند و زکات فطره را هم بدهند، سپس نماز عید را بخوانند(3).

چگونگی نماز عید

1 – نماز عید فطر و قربان دو رکعت است با نه قنوت و اینگونه خوانده می شود: در رکعت اول نماز پس از حمد و سوره باید تکبیر گفته شود، و بعد از هر تکبیر یک قنوت، و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری و سپس رکوع و دو سجده.

در رکعت دوم پس از حمد و سوره چهار تکبیر گفته می شود و بعد از هر تکبیر یک قنوت و بعد از قنوت چهارم تکبیر دیگری و سپس رکوع و دو سجده و تشهد و سلام(4). در قنوت های نماز عید هر دعا و ذکری بخوانند کافی است، ولی بهتر است به امید ثواب این دعا را بخوانند: اللهم اهل الکبریاء والعظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمه و اهل التقوی و المغفره اسالک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامه و مزیدا،ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تدخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و آل محمد وان تخرجنی من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتک علیه و علیهم اللهم انی اسالک خیر ما سالک به عبادک الصالحون و اعوذبک مما استعاذ منه عبادک المخلصون(5).

احکام کلی

1 – تمام

نمازهای مستحبی، دو رکعت است، مگر نماز وتر و اعرابی. 2 – هیچ کدام از نمازهای مستحبی اذان و اقامه ندارد.

3 – در هیچکدام از نمازهای مستحبی خوانده سوره پس از حمد لازم نیست، مگر آن که خواندن سوره معینی در آن شرط شده باشد(6).

پرسش

1 – آیا

باران شدید و جاری شدن سیل موجب نماز آیات است یا نه؟

2 – معمولاً بعد از یک زلزله شدید، پس از لرزه هایی نیز رخ می دهد، آیا برای هر کدام آنها به طور جداگانه نماز آیات واجب است؟

3 – برای کیفیت انجام نماز آیات چهار نمونه دیگر بیان کنید.

4 – نوافل نماز عصر و عشاء، چند رکعت است و چه وقت خوانده می شود؟ 5 – نماز عید چند قنوت و چند رکوع دارد؟

درس (39) روزه

اشاره

یا ایها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.

ای مومنان، روزه بر شما واجب شده، چنانچه بر پیشینیان شما نیز واجب بود، تا پرهیزکار (با تقوا)

ص: 2397


1- توضیح المسائل، م 1516.
2- توضیح المسائل، م 1517.
3- توضیح المسائل، م 1518.
4- توضیح المسائل، م 1519.
5- همان،م 1520.
6- العروه الوثقی، ج 1، ص 515،م 1 و تحریر الوسیله، ج 1، ص 165،م 2.

شوید. (سوره بقره، آیه 183)

اقسام روزه

(1)

1 – واجب.

2 – حرام. 3 – مستحب. 4 – مکروه.

روزه های واجب

روزه ماه مبارک رمضان.

روزه قضا. روزه کفاره. روزه استیجاری (2) روزه روز سوم ایام اعتکاف (3) روزه بدل قربانی حج (4) روزه ای که به سبب نذر واجب شود. روزه قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است(5).

روزه های حرام

(6)

روزه عید فطر (روز اول ماه شوال).

روزه عید قربان (روز دهم ماه ذی حجه). روزه نذر معصیت. روزه ایام تشریق (11، 12 و 13 ذی الحجه) برای کسی که در منا است.

روزه سکوت(7). روزه وصال(8). روزه آخر شعبان به نیت اول رمضان. روزه مستحبی فرزند که سبب اذیت و آزار پدر و مادر شود.

روزه مستحبی فرزند که پدر یا مادر او را از آن نهی کرده باشند (به احتیاط واجب). روزه مستحبی زن که شوهرش او را از آن نهی کرده باشد (به احتیاط واجب)(9).

روزه های مستحب

روزه گرفتن در تمام ایام سال – بجز روزه های حرام و مکروه – مستحب است ولی نسبت به بعضی از روزه ها تاکید و سفارش بیشتری شده است، که برخی از آنها بدین شرح است:

هر پنجشنبه و جمعه. اولین چهارشنبه، بعد از دهه اول هر ماه.

روز مبعث (27 ماه رجب). عید غدیر (18 ذی حجه). روز میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم). (17 ربیع الاول). روز اول تا نهم ذی الحجه.

روز عرفه چنانچه روزه گرفتن سبب بازماندن از دعاهای آن روز نشود.

روز اول و سوم محرم. تمام ماه رجب و شعبان.

ص: 2398


1- العروه الوثقی، ج 2، کتاب الصوم، فصل 15، ص 240.
2- روزه استیجاری: روزه هایی که شخص مزد می گیرد و به نیابت از میت انجام می دهد.
3- بحث اعتکاف در درس 42 خواهد آمد.
4- اگر حاجی نتواند قربانی کند، باید به جای آن، سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از حج روزه بگیرد.
5- العروه الوثقی، ج 2، 240 و 241 و توضیح المسائل، م 1390.
6- العروه الوثقی، ج 2، کتاب الصوم، فصل 15، ص 243 و 244.
7- روزه گرفتن با این نیت که با کسی سخن نگوید.
8- روزه گرفتن دو روز پی در پی بدون آن که در بین آنها مبطلی انجام دهد، با قصد وصال نه به طور اتفاقی.
9- توضیح المسائل، م 1739 تا 1742.

روز اول فروردین.

13 و 14 و 15 هر ماه(1).

استفتاء

س – کسی که نماز مغربش را بخواند و نماز عشا را فراموش کند، فردای آن شب، روزه بر او واجب است یا نه؟ ج – واجب نیست، اگر چه موافق احتیاط است(2).

روزه های مکروه

روزه مستحبی مهمان بدون اجازه میزبان. روزه مستحبی مهمان با نهی میزبان. روزه مستحبی فرزند بدون اجازه پدر. روزه عاشورا. روزه عرفه اگر سبب بازماندن از دعاهای آن روز بشود.

روزه روزی که نمی داند عرفه است یا عید قربان(3).

نیت روزه

1 – روزه از عبادات است و باید برای انجام فرمان خداوند به جا آورده شود(4).

2 – انسان می تواند در هر شب ماه رمضان برای روزه فردای آن، نیت کند و بهتر است که شب اول ماه هم روزه همه ماه را نیت کند(5). 3 – در روزه واجب، نیت روزه نباید بدون عذر از اذان صبح تاخیر بیفتد(6). 4 – در روزه واجب، اگر به واسطه عذری؛ مانند فراموشی یا سفر، نیت روزه نکرده، اگر کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد، تا ظهر می تواند نیت روزه کند(7). 5 – لازم نیست نیت روزه را به زبان بگوید همین قدر که برای انجام دستور خداوند عالم، از اذان صبح تا مغرب، کاری که روزه را باطل می کند انجام ندهد کافی است(8). 6 – وقت نیت روزه مستحبی، از اول شب است تا موقعی که به اندازه نیت کردن به مغرب مانده باشد که اگر تا این وقت، کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد و نیت روزه مستحبی کند، صحیح است(9). 7 – کسی که برای به جا آوردن روزه میتی اجیر شده، اگر مستحبی بگیرد اشکال نداد، ولی کسی که روزه قضا یا روزه واجب دیگری دارد، نمی تواند روزه مستحبی بگیرد و چنانچه فراموش کرده باشد و قبل از ظهر یادش بیاید، می تواند نیت خود را به روزه واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر یادش بیاید، روزه اش باطل است(10).

8 – اگر روزی را که شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان، به نیت روزه قضا و مانند آن روزه بگیرد و در بین روز بفهمد آن ماه رمضان است باید نیت روزه رمضان کند و اگر بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب می شود(11).

استفتاء

س – آیا کسی که قضای روزه رمضان بدهکار است می تواند نذر کند و روزه نذر به جا آورد؟

ج – نمی تواند(12).

مبطلات روزه

ص: 2399


1- توضیح المسائل، م 1748 و العروه الوثقی، ج 2، کتاب الصوم، فصل 15، ص 240.
2- استفتاات، ج 1، ص 327، س 70.
3- توضیح المسائل، م 1747 و همان ص 242.
4- توضیح المسائل، م 1550.
5- توضیح المسائل، م 1551.
6- توضیح المسائل، م 1554 – 1561.
7- توضیح المسائل، م 1554 – 1561.
8- توضیح المسائل، م 1550.
9- توضیح المسائل، م 1553.
10- توضیح المسائل، م 1563.
11- توضیح المسائل، م 1568 و 1569.
12- استفتاات، ج 1، ص 336، س 97.

روزه دار باید از اذان صبح تا مغرب از برخی کارها بپرهیزد و اگر پرهیز نکند، روزه اش باطل می شود، به مجموعه این کارها مبطلات روزه گفته می شود، که عبارتند از: خوردن و آشامیدن. دروغ بستن به خدا و پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشینان آن حضرت (علیهم السلام). رساندن غبار غلیظ به حلق. فرو بردن تمام سر در آب. قی کردن. آمیزش. استمناء. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح.

اماله کردن با چیزهای روان(1).

پرسش

1 – در این ایام، روزه گرفتن چه حکمی دارد؟

12 فروردین، 12 ذی الحجه، 10 محرم، 9 ذی الحجه، اول فروردین و اول شوال

2 – اعتکاف فرزند بدون اجازه پدر چه حکمی دارد؟

3 – مسافری بعد از ظهر قصد می کند ده روز در جایی بماند و تا آن وقت کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده، آیا می تواند نیت روزه کند.

4 – آیا کسی که روزه واجب بر عهده اوست می تواند، روزه مستحبی به جا آورد. 5 – در چه صورتی، باطل کردن روزه مستحب است.

درس (40) مبطلات روزه

خوردن و آشامیدن

1 – اگر روزه دار عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه اش باطل می شود هر چند خوردن و آشامیدن آن معمول نباشد؛ مانند خاک و نفت(2). 2 – اگر کسی عمداً چیزی را که لای دندانش مانده است فرو برد، روزه اش باطل می شود(3). 3 – فرو بردن آب دهان، روزه را باطل نمی کند، هر چند زیاد باشد(4).

4 – اگر روزه دار به سبب فراموشی (نمی داند روزه است) چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه اش باطل نمی شود(5). 5 – انسان نمی تواند، بخاطر ضعف، روزه را بخورد ولی اگر ضعف او به قدری است که معمولاً نمی شود آن را تحمل کرد، خوردن روزه اشکال ندارد(6).

6 – فرو بردن اخلاط سر و سینه، تا به فضای دهان نرسیده روزه را باطل نمی کند، ولی اگر داخل فضای دهان شود، احتیاط واجب آن است که آن را فرو نبرد(7).

تزریق آمپول

آمپول اگر به جای غذا نباشد تزریق آن روزه را باطل نمی کند، هر چند عضو را بی حس کند ولی احتیاط واجب آن است از آمپولی که به جای غذا به کار می رود پرهیز کند(8).

رساندن غبار غلیظ به حلق

1 – اگر روزه دار غبار غلیظی به حلق برساند، روزه اش باطل می شود؛ چه غبار خوراکیها باشد مانند آرد، یا غیر خوراکی مانند خاک.

ص: 2400


1- توضیح المسائل، م 1572.
2- توضیح المسائل، م 1573.
3- توضیح المسائل، م 1577.
4- توضیح المسائل م 1579.
5- توضیح المسائل، م 1575.
6- توضیح المسائل، م 1583.
7- توضیح المسائل، م 1580.
8- توضیح المسائل، م 1576.

2 – در این موارد، روزه باطل نمی شود: غبار غلیظ نباشد. به حلق نرسد. (فقط به داخل دهان برسد). بی اختیار به حلق برسد. نمی داند روزه است. شک کند غبار غلیظ به حلق رسیده است یا نه(1)؟

دروغ بستن به خدا و پیغمبر

در تمام موارد زیر، دروغ بستن از روی عمد، به خدا، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا امام (علیه السلام) روزه را باطل می کند. و بنابر احتیاط واجب دروغ بستن به حضرت زهرا (علیها السلام) و سایر پیامبران (علیهم السلام) همین حکم را دارد: – در امور دنیوی باشد یا اخروی. – دروغ نسبت به اقوال آنان باشد یا افعال. – با گفتار باشد یا نوشتار یا اشاره یا انجام کاری که از آن، نسبت دروغ فهمیده شود. – به صراحت باشد یا کنایه. – دروغ را خودش ساخته باشد یا دیگری. – اخبار باشد یا پاسخ به سوال دیگری. – دروغی که قبلاً گفته، تصدیق کند؛ یعنی بگوید آنچه گفته ام راست است.

– راستی که قبلاً گفته است، تکذیب کند.

در این موارد روزه باطل نیست:

اگر قصد راستگویی باشد و دروغ در آید. اگر قصد دروغگویی داشته باشد و راست در آید. بازگویی دروغی که دیگری ساخته یا گفته، بر وجه نقل و قول یا حکایت اشکال ندارد؛ مثلاً در حالی که روزه است بگوید: یزید گفت: لعبت هاشم بالملک فلا خر جاء ولا وحی نزل(2).

فرو بردن تمام سر در آب

1 – اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب مطلق فرو برد، روزه اش باطل می شود.

2 – احتیاط واجب آن است که سر را در گلاب فرو نبرد ولی در آبهای مضاف دیگر در چیزهایی که روان است اشکال ندارد. 3 – در این موارد روزه باطل نیست: سهواً سر را زیر آب ببرد. قسمتی از سر را زیر آب ببرد. نصف سر را یکبار و نصف دیگری را بار دیگر در آب فرو برد.

بی اختیار در آب بیفتد. شخص دیگری به زور سر او را در آب فرو برد. شک کند تمام سر زیر آب رفته است یا نه(3)؟

قی کردن

1 – هر گاه روزه دار عمداً قی کند، هر چند به سبب بیماری باشد، روزه اش باطل می شود(4).

2 – اگر روزه دار بی اختیار قی کند، روزه اش باطل نمی شود(5).

استمناء

ص: 2401


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 285 و 286، النامن – توضیح المسائل، م 1603 تا 1607.
2- تحریر الوسیله، ج 1، ص 284 و 285، توضیح المسائل، م 1596 تا 1602.
3- توضیح المسائل، م 1610 – 1913 – 1615 – العروه الوثقی، ج 2، ص 187،م 36.
4- توضیح المسائل، م 1646.
5- توضیح المسائل، م 1646.

1 – اگر روزه دار استمناء کند؛ یعنی با خود کاری کند که منی از او بیرون آید، روزه اش باطل است(1). 2 – اگر بی اختیار منی از او بیرون آید؛ مثلاً در خواب جنب شود، روزه اش باطل نیست(2).

باقی ماندن بر جنابت تا اذان صبح

اگر شخص جنب، تا اذان صبح غسل نکند و یا اگر وظیفه او تیمم است، تیمم نکند، در برخی موارد روزه اش باطل می شود؛ اینک برخی از مسائل آن را می آوریم: 1 – اگر عمداً تا اذان صبح غسل نکند و یا اگر وظیفه اش تیمم است تیمم نکند: در روزه رمضان روزه اش باطل است. در قضای روزه روزه اش باطل است. در بقیه روزه ها – روزه اش صحیح است(3). 2 – اگر جنب در روزه ماه رمضان غسل یا تیمم را فراموش کند و پس از یک یا چند روز یادش بیاید: – باید آن روزه ها را قضا کند(4). 3 – اگر روزه دار، در روز جنب شود، واجب نیست فوراً غسل کند و روزه اش صحیح است(5). 4 – اگر شخص جنب در شب ماه رمضان می داند برای غسل، قبل از اذان صبح بیدار نمی شود، نباید بخوابد و اگر بخوابد و بیدار نشود، روزه اش باطل است(6).

باقی ماند بر حیض و نفاس

1 – اگر زن قبل از اذان صبح از خون پاک شود: الف: عمداً تا اذان غسل نکند یا اگر وظیفه اش تیمم است تیمم نکند، روزه اش باطل است. ب: برای غسل وقت ندارد: در روزه رمضان و قضای آن، باید تیمم کند و روزه اش صحیح است.

در روزه واجب دیگر یا مستحب، گرچه روزه اش بدون تیمم صحیح است، ولی احتیاط مستحب است که تیمم هم بکند. 2 – اگر نزدیک اذان صبح پاک شود، و برای تیمم یا غسل وقت نداشته باشد، روزه اش صحیح است. 3 – اگر بعد از اذان بفهمد که قبل از اذان پاک شده روزه اش صحیح است.

4 – اگر بعد از اذان پاک شود، روزه اش باطل است. 5 – اگر در روز حیض یا نفاس ببیند، گرچه نزدیک مغرب باشد، روزه اش باطل است. اگر مستحاضه غسلهای خود را به تفصیلی که در احکام استحاضه گفته شده به جا آورد روزه اش صحیح است(7).

حکم کلی

هیچکدام از مبطلات روزه اگر سهواً انجام شود روزه را باطل نمی کند.

کارهایی که بر روزه دار مکروه است

1 – انجام

دادن هر کاری که سبب ضعف شود؛ مانند خون دادن. 2 – بوییدن گیاهان معطر (عطر زدن مکروه نیست). 3 – خیس کردن لباسی که بر تن دارد. 4 – مسواک کردن با چوب تر. 5 – کشیدن دندان و هر کاری که به سبب آن از دهان خون بیاید(8).

پرسش

ص: 2402


1- توضیح المسائل، م 1588.
2- توضیح المسائل، م 1589.
3- توضیح المسائل، م 1619 تا 1631.
4- توضیح المسائل، م 1622.
5- توضیح المسائل، م 1632.
6- توضیح المسائل، م 1625.
7- توضیح المسائل، م 1643.
8- توضیح المسائل، م 1657.

1 – مسواک

کردن در حال روزه چه حکمی دارد؟

2 – اگر با لباس غواصی – محفظه ای که بر سر نچسبد – زیر آب برود روزه باطل می شود یا نه؟

3 – آیا نقل مطالب غیر واقع، روزه را باطل می کند؟ 4 – شنا کردن در حال روزه چه حکمی دارد؟

5 – اگر شخص روزه دار غسل ارتماسی به جا آورد غسلش باطل است، یا روزه یا هر دو؟

6 – خانمی ده دقیقه قبل از اذان صبح حائض می شود، روزه اش چه حکمی دارد؟ و وظیفه اش نسبت به قضا و کفاره چیست؟

7 – شخصی پس از چند سال متوجه می شود که غسلش باطل بوده روزه هایش چه حکمی دارد؟

درس (41) قضا و کفاره روزه

روزه قضا

اگر کسی روزه را در وقت آن نگیرد، باید روز دیگری، به جای آن روزه بگیرد، پس روزه ای که بعد از وقت آن، بجا آورده می شود، روزه قضا نام دارد.

کفاره روزه

کفاره، همان جریمه ای است که برای باطل کردن روزه معین شده است و عبارت است از: آزاد کردن یک برده

دو ماه روزه گرفتن که سی و یک روز آن باید پی در پی باشد سیر کردن شصت فقیر، یا دادن یک مد طعام به هر یک از آنها.

کسی که کفاره بر او واجب شود، باید یکی از این سه را انجام دهد و چون امروزه برده به معنای فقهی آن یافت نمی شود، مورد دوم و سوم را انجام می دهد، و اگر هیچ یک از اینها برایش مقدور نیست، هر مقدار که می تواند باید به فقیر طعام بدهد و اگر اصلاً نتواند طعام بدهد، باید استغفار کند(1).

در این موارد به جا آوردن قضای روزه واجب است ولی کفاره ندارد:

1 – عمداً قی کند. 2 – در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند به حال جنابت یک یا چند روز روزه بگیرد. 3 – در ماه رمضان، بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه؟ کاری کند که روزه را باطل می کند؛ مثلاً آب بخورد، و بعداً معلوم شود صبح بوده است.

4 – کسی بگوید صبح نشده و روزه دار به گفته او، کاری کند که روزه را باطل می کند، و بعداً معلوم شود صبح بوده است(2). 5 – روزه هایی که به واسطه سفر باطل شده است(3). 6 – روزه های ایام حیض و نفاس بانوان(4). 7 – بر اثر ندانستن مساله، مبطلی انجام داده ولی نمی توانسته مساله را یاد بگیرد، یا اصلاً ملتفت نبوده(5). اگر عمداً روزه رمضان را نگیرد و یا عمداً آن را باطل کند، قضا و کفاره واجب می شود(6).

مواردی که فقط باید برای هر یک روز یک مد طعام به فقیر داده شود:

1 – به واسطه مرض نتواند روزه بگیرد و مرض او تا سال بعد طول بکشد و اگر چنانچه مرض او تا چندین سال طول بکشد قضای سال آخر را باید به جا آورد و سالهای گذشته را برای هر یک روز یک مد طعام به فقیر بدهد(7).

ص: 2403


1- توضیح المسائل، م 1660 – 1661.
2- توضیح المسائل، م 1688.
3- تحریر الوسیله، ج 1، ص 298،م 4.
4- العروه الوثقی، ج 2، ص 390،م 3.
5- همان،م 1659.
6- همان،م 1658 و 1710.
7- توضیح المسائل، م 1703 و 1707.

2 – کسی که به واسطه پیری، روزه گرفتن برایش مشقت داد و بعد از رمضان هم نمی تواند قضای آن را به جا آورد(1). 3 – مرضی دارد که زیاد تشنه می شود و روزه گرفتن برایش مشقت دارد و بعد از رمضان هم نمی تواند قضای آن را به جا آورد(2).

مواردی که باید قضای روزه را به جا آورد و برای هر یک روزه یک مد طعام به فقیر بدهد:

1 – به واسطه عذری روزه نگرفته و بعد از ماه رمضان عذر بر طرف شده و تا رمضان سال بعد عمداً قضای آن را به جا نیاورده است(3). 2 – به واسطه عذری روزه نگرفته و بعد از رمضان عذر او برطرف شده و تا چند سال قضای آن را تاخیر انداخته (قضا و یک کفاره 10 سیری)، کفاره تکرار نمی شود(4). 3 – موقعی که عذر دارد، تصمیم او بر این است که بعد از برطرف شدن عذر، قضای روزه را به جا آورد و عذر بر طرف شد و پیش از آن که قضا که در تنگی وقت عذری برایش پیدا شود، قضای آن واجب و یک مد طعام احتیاط واجب است(5).

4 – در قضای روزه کوتاهی کند و وقت تنگ شود و در تنگی وقت عذری برایش پیش آید(6). 5 – مرضی دارد که زیاد تشنه می شود و روزه گرفتن برایش مشقت دارد؛ اضافه بر یک مد طعام، بنابر احتیاط واجب قضای آن را هم به جا آورد(7).

6 – زنی که زائیدن او نزدیک است و روزه برای حملش ضرر دارد و نمی تواند روزه بگیرد(8). 7 – زنی که زاییدن او نزدیک است و روزه برای خودش ضرر دارد و نمی تواند روزه بگیرد قضای آن را باید به جا آورد و بنابر احتیاط واجب برای هر یک روز، یک مد طعام بدهد(9). 8 – زنی که بچه شیر می دهد و شیر او کم است و روزه برای بچه ای که شیر می دهد ضرر دارد(10). 9 – زنی که بچه شیر می دهد و شیر او کم است و روزه برای خودش ضرر دارد، قضای روزه را باید به جای آورد و بنابر احتیاط واجب برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد(11). 10 -! واسطه عذری، غیر مرض مانند مسافرت، روزه رمضان را نگیرد و عذر او تا رمضان سال بعد طول بکشد، قضای آن را باید به جا آورد و احتیاط مستحب آنست که برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد(12).

احکام قضا و کفاره روزه

1 – لازم

نیست قضای روزه را فوراً به جا آورد، ولی بنابر احتیاط واجب باید تا رمضان سال بعد انجام دهد(13). 2 – اگر چند ماه رمضان روزه قضا دارد، هر کدام را اول بگیرد اشکال ندارد، ولی اگر وقت قضای روزه آخرین ماه رمضان تنگ است؛ مثلاً ده روزه از رمضان آخر، قضا دارد و ده ورز به رمضان مانده است، باید اول قضای آن را بگیرد(14).

3 – انسان نباید در انجام کفاره کوتاهی کند، ولی لازم نیست، فوراً آن را انجام دهد(15). 4 – اگر کفاره بر انسان واجب شود، چند سال بر آن بگذرد و به جا نیاورد، چیزی بر آن اضافه نمی شود(16). 5 – اگر به سبب عذری مانند سفر، روزه نگرفته و پس از رمضان عذر او بر طرف شود و تا رمضان سال بعد، عمداً قضای آن را به جا نیاورد، باید علاوه بر قضا، برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد(17). 6 – اگر روزه خود را با کار حرامی؛ مانند استمنا باطل کند، بنابر احتیاط واجب کفاره جمع لازم می شود؛ یعنی باید یک برده آزاد کند و دو ماه روزه بگیرد و به شصت فقیر طعام بدهد؛ اگر هر سه برایش ممکن نیست، هر کدام از آنها را که می تواند باید انجام دهد(18). 7 – کسی که قضای روزه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمداً آن را باطل کند باید به ده فقیر، هر کدام یک مد طعام بدهد. و اگر نمی تواند طعام بدهد، بنابر احتیاط واجب باید سه روز پی در پی روزه بگیرد(19).

ص: 2404


1- توضیح المسائل، م 1726.
2- توضیح المسائل، م 1727.
3- توضیح المسائل، م 1705.
4- توضیح المسائل، م 1709.
5- توضیح المسائل، م 1706.
6- توضیح المسائل، م 1706.
7- توضیح المسائل، م 1727.
8- توضیح المسائل، م 1728.
9- توضیح المسائل، م 1728.
10- توضیح المسائل، م 1729.
11- توضیح المسائل، م 1729.
12- توضیح المسائل، م 1703.
13- العروه الوثقی، ج 2، ص 230،م 7 و تحریر الوسیله، ج 1، ص 298،م 4.
14- توضیح المسائل، م 1685.
15- توضیح المسائل، م 1684.
16- توضیح المسائل، م 1685.
17- توضیح المسائل، م 1705.
18- توضیح المسائل، م 1665.
19- توضیح المسائل، م 1687.
استفتاء

س – کسانی که نماز و روزه شان شکسته است و همیشه سر کارند، به جز تعطیلات، پس باید روزه های قضا شده را چگونه و کی به جا آورند؟

ج – باید در طول سال قضا نمایند، علی الاحوط(1).

س – زنی مدتهاست که یا حامله است و یا بچه شیر می دهد و در ماه رمضان نمی تواند روزه بگیرد، تکلیفش در موارد قضای روزه چگونه است؟ ج – وجوب قضا ساقط نیست(2).

در این موارد نه قضا واجب است و نه کفاره:

1 – روزه های ایام کفر برای تازه مسلمان؛ یعنی اگر کافری مسلمان شود قضای روزه های گذشته واجب نیست(3). 2 – کسی که به واسطه پیری نمی تواند روزه بگیرد و بعد از رمضان هم نمی تواند قضای آن را انجام دهد. ولی اگر روزه گرفتن برایش دشوار است، باید برای هر روز، یک مد طعام به فقیر بدهد(4).

روزه قضای پدر و مادر

(5)

پس از مرگ پدر، پسر بزرگ او باید نمازها و روزه های قضا شده او را به جا آورد و احتیاط مستحب است قضای نماز و روزه های مادر را هم به جا آورد(6).

پرسش

1 – روزه قضا با کفاره چه تفاوتی دارد؟

2 – در چه صورتی کفاره جمع واجب می شود؟ دو مثال بزنید.

3 – شخصی در انجام قضای روزه رمضان کوتاهی کرده و نزدیک ماه رمضان نیز بیمار شده و نتوانسته آنها را به جا آورد تکلیفش نسبت به قضا و کفاره چیست؟ 4 – زنی که در ماه رمضان به واسطه حمل نتوانست روزه بگیرد و تا رمضان سال بعد نیز به واسطه شیر دادن بچه نتوانست قضای آن را به جا آورد، وظیفه اش نسبت به قضا و کفاره روزه آن سال چیست؟

5 – باطل کردن قضای روزه ماه رمضان چه حکمی دارد؟

6 – در چه مواردی قضای روزه فردی بر شخص دیگری واجب می شود؟

درس (42) روزه مسافر، اعتکاف

روزه مسافر

مسافری که باید نمازهای چهار رکعتی را در سفر، دو رکعت بخواند، نباید در آن سفر روزه بگیرد ولی باید قضای آن را به جا آورد و مسافری که نمازش را تمام می خواند؛ مثل کسی که شغل او سفر است، باید در سفر روزه بگیرد(7). صفحه 247 نیاز به اسکن دارد. مساله: مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولی اگر برای فرار از روزه باشد مکروه است(8).

راههای ثابت شدن اول ماه

ص: 2405


1- استفتاات، ج 1، ص 331، س 84.
2- همان، ص 332، س 87.
3- توضیح المسائل، م 1695.
4- توضیح المسائل، م 1725 – 1726.
5- این بحث به تفصیل در درس 34 گذشت.
6- تحریر الوسیله، ج 1، ص 227 م 16 – توضیح المسائل، م 1712 و 1390.
7- توضیح المسائل، م 1714 – توضیح المسائل، م 1714.
8- توضیح المسائل، م 1715.

1 – خود

انسان ماه را ببیند. 2 – عده ای که از گفته آنان یقین پیدا می شود بگویند ماه را دیده ایم و همچنین است هر چیزی که بواسطه آن یقین پیدا شود. 3 – دو مرد عادل بگویند که در شب ماه را دیده ایم. 4 – سی روز از اول شعبان بگذرد، اول رمضان ثابت می شود و سی روز از اول رمضان بگذرد اول شوال ثابت می شود. 5 – حاکم شرع حکم کند که اول ماه است(1).

چند مساله

1 – اول ماه با پیشگویی منجمان ثابت نمی شود ولی اگر انسان از گفته آنان یقین پیدا کند باید به آن عمل نماید(2). 2 – بلند بودن ماه یا دیر غروب کردن آن، دلیل نمی شود که شب پیش، شب اول ماه بوده است(3). 3 – اگر در شهری، اول ماه ثابت شود، برای مردم شهر دیگر فایده ندارد؛ مگر آن دو شهر به هم نزدیک باشند یا انسان بداند که افق آنها یکی است(4).

4 – روزی را که انسان نمی داند آخر رمضان است یا اول شوال، باید روزه بگیرد، ولی اگر پیش از مغرب بفهمد که اول شوال است باید افطار کند(5).

5 – اگر حاکم شرع حکم کند که اول ماه است، کسی هم که از او تقلید نمی کند باید به حکم او عمل کند ولی کسی که می داند حاکم شرع اشتباه کرده است نمی تواند به حکم او عمل کند(6).

اعتکاف

یکی از کارهای مستحب، اعتکاف است و اعتکاف عبارت است از ماندن در مسجد با شرایطی که خواهد آمد(7).

شرایط اعتکاف

1 – معتکف

عاقل باشد، پس اعتکاف از دیوانه صحیح نیست. 2 – نیت، با قصد قربت و اخلاص در مسجد بماند. 3 – روزه گرفتن، مدتی که در مسجد است باید روزه دار باشد، پس کسی که عمداً روزه نگیرد یا می تواند روزه بگیرد ولی روزه نگیرد اعتکاف او صحیح نیست.

4 – از سه روز کمتر نباشد، حداقل اعتکاف سه روز است ولی در زیاده حدی ندارد. 5 – در یکی از این مساجد معتکف شود: مسجد الحرام، مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، مسجد کوفه، مسجد بصره و در غیر این چهار مسجد، تنها در مسجد جامع هر شهر، به قصد رجاء مانع ندارد. و در سایر مساجد جایز نیست. 6 – اجازه گرفتن از کسی که اجازه او لازم است، مثل اجازه زن از شوهر خویش در صورتی که اعتکاف موجب از بین رفتن حق او باشد (بنابر احتیاط واجب اجازه او لازم است) و اجازه فرزند از والدین، در صورتی که اعتکاف او موجب اذیت و آزار آنها باشد. 7 – ماند در مسجد و بیرون نرفتن از آن در مدت اعتکاف(8).

احکام اعتکاف

1 – نیت اعتکاف باید از اذان صبح که آغاز روزه است باشد، بنابراین کسی که دیرتر از آن وقت به مسجد برسد، آن روز نمی تواند اعتکاف را شروع کند(9).

2 – روزه در اعتکاف لازم نیست برای اعتکاف باشد، بلکه می تواند روزه ماه رمضان، قضای آن، یا

ص: 2406


1- توضیح المسائل، م 1730.
2- توضیح المسائل، م 1732.
3- توضیح المسائل، م 1733.
4- توضیح المسائل، م 1735.
5- توضیح المسائل، م 1737.
6- توضیح المسائل، م 1731.
7- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب صوم، خاتمه فی الاعتکاف، ص 304.
8- تحریر الوسیله، ج 1، ص 304، القول فی شروطه.
9- همان – الثانی.

روزه نذری باشد(1).

3 – قطع و رها کردن اعتکاف مستحبی، در روزهای اول و دوم جایز است ولی پس از تمام شدن دو روز، ماندن روز سوم واجب می شود و قطع اعتکاف جایز نیست(2).

4 – اگر عمداً و با اختیار از مسجد خارج شود، اعتکاف باطل می شود، هر چند جاهل به حکم باشد ولی از روی ضرورت چه ضرورت عقلی یا شرعی یا عرفی باشد خارج شن از مسجد اشکال ندارد مانند این موارد: برای قضای حاجت (تخلی) انجام غسل جنابت

اقامه شهادت (شهادت دادن در دادگاه) عیادت مریض

تشییع جنازه

بدرقه مسافر

استقبال کسی که از سفر بر می گردد. اگر به خاطر ضرورت از مسجد بیرون رود، بنابر احتیاط واجب باید نزدیکترین راه را انتخاب کند و بیش از مقدار نیاز بیرون مسجد نماند و ننشیند و زیر سایه حرکت نکند و در صورت امکان نباید زیر سایه بنشیند(3).

محرمات اعتکاف

انسان در حال اعتکاف از این کارها باید پرهیز کند: 1 – امور جنسی و شهوت آمیز؛ مانند بوسه، لمس، آمیزش 2 – استمنا (بنابر احتیاط واجب) 3 – بوییدن چیزهای خوشبو و عطریات حتی گیاهان خوشبو، همراه با لذت.

4 – خرید و فروش

5 – سایر انواع تجارت؛ مثل صلح و اجاره و غیر اینها (بنابر احتیاط واجب).

6 – جدال در امور دینی و دنیوی برای غلبه بر دیگری و اظهار فضل و برتری بر او(4).

پرسش

1 – با

مارجعه به کتب مفصل فقهی دو مورد از مواردی که روزه در سفر صحیح است بیان فرمایید(5). 2 – شخصی که از سفر به وطن بر می گردد و مطمئن است قبل از ظهر به وطن می رسد، آیا می تواند مبطلی انجام دهد؟

3 – آیا در حال اعتکاف برای شرکت در نماز جمعه می توان از مسجد خارج شد؟

4 – در چه صورتی می توان اعتکاف را قطع کرد؟

5 – کدامیک از محرمات اعتکاف، قبل از اعتکاف جایز است؟

درس (43) زکات

اشاره

… و اقیموا الصلوه وءاتوا الزکوه و اقرضوا الله قرضا حسنا وما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عندالله هو خیرا و اعظم اجرا…

… و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و قرض نیکو به خدا بدهید و هر کار خوبی برای خویش پیش فرستید، آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی بیشتر باز خواهید یافت. (سوره مزمل، آیه 20)

یکی از وظایف مهم اقتصادی مسلمانان، پرداخت زکات است.

از اهمیت زکات همین بس که در قرآن مجید، پس از نماز آمده و نشانه ایمان و عامل رستگاری شمرده شده است(6).

در روایات متعددی که از معصومین – علیهم السلام – نقل شده، آمده است: کسی که از پرداخت

ص: 2407


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 305، الثالث.
2- تحریر الوسیله، ج 1، ص 306،م 3.
3- تحریر الوسیله، ج 1، ص 306 السابع و ص 307،م 9.
4- تحریر الوسیله، ج 1، ص 309.
5- می توانید به کتاب العروه الوثقی، ج 2 مراجعه کنید.
6- مانند آیات 177 بقره، 4 مومنون، 11 توبه و 78 حج و بسیاری دیگر.

زکات جلوگیری کند، از دین خارج است(1). زکات موارد معینی دارد، یک قسم از آن مالیات بدن و حیات است که هر سال یک مرتبه در روز عید فطر پرداخت می شود و تنها بر کسانی که قدرت مالی پرداخت آن را دارند واجب است. قسم دیگر، زکات اموال است، که متعلقات معینی دارد و می توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد: صفحه 253 نیاز به اسکن دارد.

حد نصاب

زکات این اشیاء در صورتی واجب می شود که به مقدار مشخصی برسد، که به آن مقدار حد نصاب می گویند؛ یعنی اگر محصول به دست آمده و یا دست آمده و یا تعداد دام یا طلا و نقره موجود، از حد نصاب کمتر باشد، زکات ندارد.

نصاب غلات

(2)

تمام غلات چهار گانه، یک نصاب دارد که حدود 850 کیلو گرم است، بنابراین اگر محصول به دست آمده از این مقدار کمتر باشد، زکات ندارد(3).

مقدار زکات غلات

چنانچه یکی از این محصول ها به حد نصاب برسد، باید مقداری از آن به عنوان زکات پرداخت شود ولی مقدار زکات غلات بستگی به چگونگی آبیاری آنها دارد، و از این نظر می توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:

مقدار زکات محصولی که با آب باران و رودخانه آبیاری می شود و یا دیمی باشد یک بر روی ده است. مقدار زکات محصولی که با دلو و یا موتور پمپ آبیاری می شود یک بر روی بیست است. محصولی که به هر دو طریق – هم از آب باران یا رودخانه و هم آب دستی آبیاری شده زکات نصف آن یک بر روی ده و نصف دیگر یک بر روی بیست می باشد(4).

نصاب دامها و مقدار زکات آن

گوسفند

اولین نصاب گوسفند، چهل عدد است و زکات آن یک گوسفند می باشد و تعداد گوسفندان، تا به چهل نرسد، زکات ندارد و نصابهای بعدی آن بدین شرح است: صفحه 254 نیاز به اسکن دارد. اگر تعداد گوسفندان از یک نصاب بگذرد ولی به نصاب بعدی نرسد، زکات نصاب پایین را باید بپردازد؛ مصلا کسی که 115 گوسفند داشته باشد، زکات آن که گوسفند است(5).

گاو

اولین نصاب گاو سی راس است و زکات آن یک گوساله است که یک سال آن تمام شده و وارد سال دوم شده باشد، و نصاب بعدی آن چهل عدد است و زکات آن یک گوساله ماده ای است که وارد سال سوم شده باشد و در بیشتر از چهل باید با عدد سی یا چهل یا در دو حساب کرد ولی به طوری حساب شود که چیزی باقی نماند یا اگر چیزی باقی می ماند از نه تا بیشتر نباشد(6).

شتر

ص: 2408


1- وسائل الشیعه،ج 6، ص 18.
2- نصاب غلات به طور دقیق 207/847 کیلو گرم است.
3- توضیح المسائل، م 1864.
4- توضیح المسائل، م 1875 تا 1879.
5- توضیح المسائل، م 1913 و 1914.
6- توضیح المسائل، م 1912.

شتر دوازده نصاب دارد بدین شرح:

صفحه 255 نیاز به اسکن دارد.

نصاب طلا و نقره

نصاب طلا 15 مثقال و نصاب نقره 105 مثقال است، و زکات هر دو یک بر روی چهل می باشد(1).

احکام زکات

1 – مخارجی

را که برای گندم، جو و انگور کرده است؛ مانند قیمت بذر، مزد کارگر و مزد تراکتور و… می تواند از حاصل کسر کند، ولی مقدار نصاب، قبل از کم کردن این مخارج محاسبه می شود و اگر قبل از کسر مخارج به حد نصاب برسد، پرداخت زکات واجب شده است ولی زکات باقیمانده را می پردازد(2). 2 – زکات دام ها در صورتی واجب می شود که: یک سال مالک آنها باشد؛ بنابراین اگر مثلاً 100 عدد گاو را خریداری کند و پس از 9 ماه بفروشد؛ زکات واجب نیست(3). حیوان در تمام سال بیکار باشد، بنابراین گاو یا شتری که در کار مزرعه یا حمل بار از آن استفاده می شود زکات ندارد(4). حیوان در تمام سال از علف بیابان بچرد، پس اگر در تمام سال یا مقداری از آن، از علف چیده شده یا کاشته شده بخورد، زکات ندارد(5).

3 – زکات طلا و نقره در صورتی واجب است که به صورت سکه ای باشد که معامله با آن رواج دارد، بنابراین آنچه امروزه بانوان زیور استفاده می کنند، زکات ندارد اگر چه رواج باشد(6).

پرسش

1 – نصاب

خرما و گندم چه مقدار است؟

2 – زکات 243 راس گوسفند چقدر است؟

3 – زکات گندمی که به وسیله موتور پمپ از رودخانه آبیاری شده است یک بر روی ده است یا یک بر روی بیست؟

4 – شخصی 8 سکه بهار آزادی و 5 نیم بهار دارد. محاسبه فرمایید زکات آن چقدر است؟

5 – آیا نصاب غلات، قبل از کسر مخارج محاسبه می شود یا پس از آن؟ 6 – شخصی اول اردیبهشت 25 رای گوسفند خریداری می کند و اول مهر ماه همان سال هم 20 راس دیگر خریداری می کند، زمان پرداخت زکات این گوسفندان چه وقت است؟

درس (44) مصرف زکات

اشاره

انما الصدقات للفقراء والمسکین العاملین علیها و المولفه قلوبهم وفی الرقاب الغارمین وفی سبیل الله وابن السبیل فریضه من الله و الله علیم حکیم. صدقات (زکات) تنها برای فقیران، مسکینان و متصدیان جمع آوری و توزیع و کسانی که دلشان به دست آورده می شود و برای آزادی بردگان و بدهی بدهکاران و در راه خدا و در راه ماندگان می باشد، این یک واجب الهی است و خدا دانای حکیم است. (سوره توبه، آیه 60)

مصرف زکات در هست جا است که می توان آن را در تمام یا برخی از این موارد مصرف کرد: 1 – فقیران.

2 – مسکینان، آنان که بکلی در مانده و بینوایند.

3 – کسی که از طرف امام (علیه السلام) یا نایب او مامور جمع آوری و نگهداری و توزیع زکات است (عاملین).

ص: 2409


1- توضیح المسائل، م 1896 – 1897.
2- توضیح المسائل، م 1880.
3- توضیح المسائل، م 1856.
4- توضیح المسائل، م 1908.
5- همان.
6- توضیح المسائل، م 1899 و 1900.

4 – برای

الفت دادن دلها به اسلام و مسلمانان؛ مانند غیر مسلمانان که اگر به آنها کمکی بشود، به دین اسلام می گروند یا در جنگ به مسلمانان کمک می کنند (مولفه قلوبهم).

5 – خریداری بنده ها و آزاد کردن آنان (فی الرقاب). 6 – در راه خدا؛ یعنی در کارهایی که نفع آن به عموم می رسد و مورد رضایت خداست؛ مانند ساختن جاده، پل، مسجد (فی سبیل الله). 7 – در راه خدا؛ یعنی در کارهایی که نفع آن به عموم می رسد و مورد رضایت خداست؛ مانند ساختن جاده، پل، مسجد (فی سبیل الله). 8 – مسافری که در سفر درمانده است و خرج برگشت به وطن را ندارد، هر چند در وطن خود فقیر نباشد (ابن السبیل)(1).

احکام مصرف زکات

1 – فقیری که زکات دریافت می کند باید دارای این شرایط باشد: شیعه دوازده امامی باشد. واجب النفقه زکات دهنده نباشد؛ مانند همسر و فرزند.

اگر زکات دهنده سید نیست، زکات گیرنده نیز سید نباشد.

زکات را در معصیت مصرف نکند. و بنابر احتیاط واجب، آشکارا معصیت کبیره نکند(2).

2 – به کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد، اگر چه مخارج او بر انسان واجب باشد، می توان زکات داد(3). 3 – اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر می تواند برای خریدن آن کتابها به او زکات بدهد(4). 4 – کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می توان به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم، واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد(5).

5 – پدر می تواند به پسرش زکات بدهد که برای خود زن بگیرد(6).

6 – به کسی که معلوم نیست سید است یا نه، می توان زکات داد(7).

7 – پرداخت زکات از عبادات است و باید به قصد قربت؛ یعنی برای اطاعت دستور خداوند بپردازد و در نیت معین کند که زکات مال است یا زکات فطره(8).

8 – وقت پرداخت زکات: – زکات طلا و نقره و دامها را پس از تمام شدن یک سال – زکات گندم و جو را موقعی که از کاه جدا می کنند – زکات خرما و انگور را موقع خشک شدن

باید به فقیر بدهد یا از مال خود جدا کند. پس از جدا کردن زکات، لازم نیست فوراً آن را به مستحق بدهد، ولی اگر به کسی که می شود زکات داد دسترسی دارد، احتیاط مستحب آن است که دادن زکات را تاخیر نیندازد(9). 9 – اگر زکات قبل از پرداخت تلف شود: الف: پرداخت آن ممکن نبوده – ضامن نیست و پرداختن عوض آن واجب نمی باشد. ب: پرداخت آن ممکن بوده

1 – در پرداخت یا حفظ آن کوتاهی نکرده است – ضامن نیست.

2 – در پرداخت یا حفظ آن کوتاهی کرده است – ضامن است(10).

10 – اگر زکات را از مال خود کنار بگذارد، می تواند در بقیه آن تصرف کند و اگر قیمت آن را کنار بگذارد (نه از خود آن)، می تواند در تمام آن مال تصرف کند(11). 11 – انسان نمی تواند زکاتی را که کنار گذاشته، برای خود بردارد و چیز دیگری به جای آن بگذارد(12).

مستحبات پرداخت زکات

ص: 2410


1- توضیح المسائل، م 1925.
2- توضیح المسائل، م 1942 – 1946 تا 1948 و 1956.
3- همان،م 1947.
4- همان،م 1950.
5- همان،م 1990.
6- همان،م 1951.
7- همان،م 1956.
8- همان،م 1957.
9- همام،م 1961 و 1962.
10- تحریر الوسیله، ج 1، ص 343،م 7 و 8.
11- توضیح المسائل، م 1965.
12- توضیح المسائل، م 1966.

1 – خویشان

خود را بر دیگران. – و اهل علم و کمال را بر غیر آنان. – و کسانی را که گدایی نمی کنند بر گدایان مقدم دارد.

2 – زکات دامها را به فقیرهایی آبرومند بدهد. 3 – زکات را آشکارا و صدقه مستحبی را پنهانی بپردازد(1).

زکات فطره

پس از پایان یافتن ماه مبارک رمضان؛ یعنی در شب عید فطر، افرادی که دارای شرایط باشند، باید زکاتی بپردازند که مقدار و مواد مصرف آن خواهد آمد. این زکات بنام زکات فطره خوانده می شود.

افرادی که در شب عید فطر دارای این شرایط باشند زکات فطره بر آنها واجب است: 1 – بالغ باشد. 2 – عاقل باشد. 3 – بنده کسی نباشد. 4 – فقیر نباشد(2). فردی که دارای شرایط فوق باشد باید زکات خود کسانی که در مغرب شب عید فطر نان خور او هستند را بپردازد، کوچک باشند یا بزرگ، مسلمان باشند یا کفر، خرج آنان بر او واجب باشد یا نه، در شهر خود او باشند یا در شهر دیگر (یعنی حتی اگر فرزند کوچک او که نان خور اوست به مسافرت رفته باشد باید زکات او را بدهد) و همچنین مهمانی که با رضایت او پیش از غروب شب ید فطر وارد خانه اش شده باشد، باید زکات او را بدهد(3). مقدار زکات فطره: هر نفری یک صاع که تقریباً 3 کیلو است(4).

جنس زکات فطره: گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها(5). وقت وجوب زکات فطره: شب عید فطر(6). وقت پرداخت زکات فطره: از شب عید تا ظهر روز فطر و بهتر آن است که در روز عید بدهد و اگر نماز عید می خواند بنابر احتیاط واجب قبل از نماز عید بپردازد(7). مصرف زکات فطره: همام مصرف زکات مال است، گرچه احتیاط مستحب آنست که فقط به فقرای مومن و اطفال آنها و به مساکین بدهد(8).

احکام زکات فطره

1 – کسی که مخارج سال خود و اهل و عیالش را ندارد و کسبی هم ندارد که بتواند مخارج سال خود و اهل و عیالش را بگذارند فقیر است و دادن زکات فطر بر او واجب نیست(9). 2 – فطره مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر، بدون رضایت صاحبخانه وارد می شود در صورتی که نان خور او حساب شود، واجب است و همچنین است فطره کسی که انسان را مجبور کرده اند که خرجی او را بدهد(10).

3 – فطره مهمانی که بعد از غروب شب عید فطر وارد می شود، بر صاحبخانه واجب نیست، اگر چه پیش از غروب او را دعوت کرده باشد و در خانه او هم افطار کند(11). 4 – کسی که دیگری باید فطره او را بدهد واجب نیست فطره خود را بدهد(12). 5 – اگر فطره انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد بر خودش واجب نمی شود(13). 6 – کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد، حتی اگر سیدی نان خور او باشد نمی تواند فطره او را به سید دیگر بدهد(14).

7 – فقیری که فطره به او می دهند لازم نیست عادل باشد ولی احتیاط واجب آن است که به شرابخوار و کسی که آشکارا معصیت کبیره می کند فطره ندهند(15). 8 – به کسی که فطره را در معصیت مصرف می کند نباید فطره بدهند(16). 9 – احتیاط واجب آن است که به یک فقیر بیش از مخارج سالش و کمتر از یک صاع فطره ندهند(17).

10 – اگر فطره را کنار بگذارد، نمی تواند آن را برای خودش بردارد و مالی دیگر را برای فطره بگذارد(18).

ص: 2411


1- توضیح المسائل، م 1973 و 1974.
2- توضیح المسائل، م 1991.
3- توضیح المسائل، م 1991 و 1995.
4- توضیح المسائل، م 1991.
5- همان.
6- تحریر الوسیله، ج 1، ص 348.
7- تحریر الوسیله، ج 1، ص 348؛ توضیح المسائل، م 2029.
8- توضیح المسائل، م 2014.
9- توضیح المسائل، م 1992.
10- توضیح المسائل، م 1996.
11- توضیح المسائل، م 1997.
12- توضیح المسائل، م 2005.
13- توضیح المسائل، م 2006.
14- توضیح المسائل، م 2009.
15- توضیح المسائل، م 2016.
16- توضیح المسائل، م 2017.
17- توضیح المسائل، م 2018.
18- توضیح المسائل، م 2032.

11 – اگر در محل خودش مستحق پیدا شود احتیاط واجب آنست که فطره را به جای دیگر نبرد اگر به جای دیگر ببرد و تلف شود باید عوض آن را بدهد(1).

پرسش

1 – فرق فقیر و مسکین چیست؟

2 – چند سهم از زکات، صرف غیر مسلمانان می شود؟

3 – برای مصرف سبیل الله، ده مثال بزنید. 4 – در چه صورتی پدر می تواند به فرزند خودش زکات بدهد؟ 5 – زکات فطره یک خانواده پنج نفره چه مقدار است؟

6 – آیا زکات فطره یک شهر را می توان به شهر دیگر برد؟

درس (45) خمس (1)

اشاره

… و اعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و للرسول ولذی القربی و الیتمی والمسکین وابن السبیل… بدانید هر چیزی را که به دست آوردید پنج یک از برای خدا و رسول خدا و خویشان او و یتیمان و مسکینان و راه ماندگان است. (سوره انفال، آیه 41) یکی دیگر از تکالیف اقتصادی مسلمانان، پرداختن خمس است، بدین معنا که در برخی موارد، باید 5/1 مال را برای مصارف مشخصی به حاکم اسلامی بپردازند.

در هفت چیز، خمس واجب است:

آنچه از خرج سال زیاد بیاید (منفعت کسب). معدن. گنج. غنائم جنگی. جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست آید.

مال حلال مخلوط به حرام. زمینی که کافر ذمی(2) از مسلمانی بخرد(3). پرداخت خمس نیز مانند نماز و روزه از واجبات است و تمام افراد بالغ و عاقل که یکی از موارد هفتگانه را داشته باشند باید به آن عمل کنند.

خمس منفعت کسب

یکی از موارد هفتگانه خمس که بیشتر افراد جامعه را در بر می گیرد خمس چیزی است که از خرج سال انسان و خانواده اش زیاد بیاید. برای روشن شدن این مسأله باید به پاسخ دو سؤال بپردازیم:

1 – مراد از خرج سال چیست؟

2 – آیا یک سال، با ماههای قمری محاسبه می شود یا شمسی و آغاز آن چه وقت است.

مخارج سال

اسلام به کسب و کار افراد احترام گذاشته و تامین نیاز خودشان را بر پرداخت خمس مقدم داشته است، بنابراین هر کس در طول سال می تواند تمام مخارج مورد نیاز خود را از در آمدش تامین کند و در پایان سال، اگر چیزی اضافه نیامد، پرداخت خمس واجب نیست، ولی پس از آن که به طور

ص: 2412


1- توضیح المسائل، م 2035.
2- ذمه عهد و پیمان، غیر مسلمانان که در ممالک اسلامی زندگی می کنند و با آنان پیمان بسته اند که مقررات اجتماعی مسلمانان را مراعات کنند و مالیات معینی هم بپردازند و در عوض جان و مال آنها در امان باشد، کفار ذمی هستند.
3- توضیح المسائل، 1751.

متعارف و در حد نیاز خود زندگی را گذراند، – نه در مصرف، زیاده روی کرد و نه در خود تنگ گرفت – اگر در پایان هم چیزی اضافه آمد، یک بر روی پنج آن را باید برای مصارف مشخصی بپردازد و چهار بر روی پنج آن را برای خود پس انداز کند. پس، مراد از مخارج، تمام چیزهایی است که در زندگی خود و خانواده اش بدان نیاز دارد که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم: خوراک و پوشاک. اثاثیه منزل مانند ظرف، فرش و… وسیله نقلیه ای که تنها برای کسب و کار نیست. مخارج مهمانی. مخارج ازدواج. کتاب های مورد نیاز. آنچه در راه زیرت مصرف می کند. جوایز و هدایایی که به کسی می دهد. صدقه و نذر و یا کفاره ای که پرداخت می کند(1).

سال خمسی

انسان از اولین روز بلوغ خود باید نماز بخواند و در اولین ماه رمضان روزه بگیرد و پس از گذشت یکسال از اولین در آمدی که به دست آورده است، خمس مازاد بر مخارج سال گذشته را بپردازد، بنابراین در محاسبه خمس، ابتدای سال، اولین درآمد و پایان آن گذشتن یک سال شمسی از آن تاریخ است. پس؛ ابتدای سال برای: کشاورز – اولین محصولی است که برداشت می کند. و برای کارمند – اولین حقوقی است که دریافت می کند.

و برای کارگر – اولین مزدی که می گیرد. و برای مغازه دار – اولین معامله ای که انجام می دهد(2).

مالی که از راههای زیر به دست بیاید، خمس ندارد:

1 – مالی که از میت به انسان ارث برسد. 2 – چیزی که به انسان بخشیده اند. 3 – جایزه هایی که دریافت کرده است. 4 – آنچه به عنوان عیدی به انسان داده اند. 5 – مالی که به عنوان مس یا زکات یا صدقه دریافت کرده است.

6 – مهریه ای که زن می گیرد(3).

چند مساله:

1 – اگر به واسطه قناعت کردن، چیزی از مخارج سالش زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد(4). 2 – اگر اثاثیه ای که برای منزل خریده، نیازش از آن برطرف شود، واجب است که خمس آن را بدهد، مثل آن که یخچال بزرگتری بخرد و به یخچال قبلی نیاز نداشته باشد(5). 3 – آذوقه ای که از درآمد سال برای مصرف سالش خریده؛ مانند برنج، روغن و چای، اگر در آخر سال زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد(6). 4 – اگر کودک غیر بالغ سرمایه ای داشته باشد و از آن سودی به دست آید، بنابر احتیاط واجب باید پس از بلوغ، خمس آن را بدهد(7).

5 – جهیزیه ای که به طور متناوب تهیه می شود با دو شرط خمس ندارد: نتواند یکجا جهیزیه را تهیه کند.

ص: 2413


1- العروه الوثقی، ج 2، کتاب الخمس، فصل 1، ص 394.
2- همان،م 60.
3- همان – ص 389 – السابع ص 390،م 51، توضیح المسائل، م 1753 و 1754.
4- توضیح المسائل، م 1756.
5- توضیح المسائل، م 1781.
6- توضیح المسائل، م 1780.
7- توضیح المسائل، م 1794.

مجبور باشد که هر سال مقداری از آن را تهیه کند، یا در آن محل، معمولاً هر سال مقداری از جهیزیه دختر را تهیه می کنند، به طوری که تهیه نکردن آن عیب است(1).

استفتاء

س – میوه ها و زراعتهایی که سر سال خمسی، وقت چیدن آنها نرسیده است ایا باید خمسشان داده شود؟ ج – باید به همان قیمت سر سال، خمس آن را بدهد(2).

س – زن و شوهری هر دو کار می کنند و در آمد دارند، ایا به پول زن هم خمس تعلق می گیرد؟

ج – در زاید بر آنچه در بین سال خرج زندگی کرده، خمس واجب است(3).

خمس سرمایه

1 – سرمایه

کسب و ابزار کار اگر از درآمد کسب و حقوق تهیه شده خمس دارد(4).

2 – اگر زمین موات را برای کشاورزی احیا کند، اصل زمین نیز خمس دارد(5).

استفتاء

س – باغی را احداث کرده هم برای کسب و امرار معاش و هم استفاده شخصی از میوه های آن، ایا اصل درختهای میوه خمس دارد یا نه؟ و آیا جزء راس اکمال است یا نه؟

ج – خمس دارد(6).

معدن

هر آنچه که در عرف مردم معدن نامیده شود، اگر محصول آن به حد نصاب برسد خمس دارد که از جمله معادن می توان: طلا، نقره، سرب، مس، نفت، ذغال سنگ، فیروزه، عقیق و نمک را نام برد(7).

نصاب معدن

اگر قیمت آنچه از معدن به دست آمده پس از کسر مخارج به قیمت 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا برسد، بنابر احتیاط واجب باید یک بر روی پنج آن به عنوان پرداخت شود(8).

پرسش

1 – کدامیک

از موارد خمس، اکثر افراد جامعه را شامل می شود؟

2 – کدامیک از این موارد جزو مخارج زندگی به حساب می آید، کتاب، تلفن، اتومبیل، عینک، مغازه؟

3 – حقوق بازنشستگی و عید کارمندان دولت خمس دارد یا نه؟ 4 – پولی که برای ازدواج یا خرید منزل پس انداز شده خمس دارد یا نه؟ 5 – رابطه خمس و نماز چیست؟

6 – آیا معادن نفت و مس و منگنز که توسط دولت اسلامی ایران استخراج می شود خمس دارد؟

درس (46) خمس (2)

گنج

ص: 2414


1- توضیح المسائل، م 1777.
2- استفتاات، ج 1، ص 348،م 9.
3- همان، ص 386، س 128.
4- استفتاات، ص 349، س 15.
5- همان، ص 347، س 6.
6- همان، ص 347، س 7.
7- توضیح المسائل، م 1798.
8- توضیح المسائل، م 1799.

گنج، مالی است که در زمین یا درخت یا کوه یا دیوار پنهان باشد و کسی آن را پیدا کند و طوری باشد که به آن گنج بگویند(1).

نصاب گنج

اگر قیمت گنج یافت شده، پس از کسر مخارج به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا برسد خمس دارد(2).

گنج و محل آن

1 – در ملک خودش یافت شود – مال خود اوست و باید خمس آن را بدهد. 2 – در جای که ملک کسی نیست؛ مثلاً در بیابان یا کوه یافت شود – مال خود اوست و باید خمس آن را بدهد. 3 – در ملک دیگران پیدا کند – متعلق به صاحب ملک است.

4 – در ملکی که از دیگران خریده پیدا شود: 1 – بداند مال صاحبان قبلی آن ملک نیست، مال خود او می شود و باید خمس آن را بدهد. 2 – احتمال دهد، که مال یکی از آنان است، باید به او اطلاع دهد و اگر معلوم شود مال او نیست باید به مالکین قبلی اطلاع دهد و اگر معلوم شود مال هیچ یک از آنان نیست، مال خود او می شود و باید خمس آن را بدهد(3).

مال حلال مخلوط به حرام

اگر اموال انسان با اموال دیگران مخلوط شود ممکن است یکی از این حالتها را داشته باشد: 1 – صاحب آن معلوم

مقدار آن معلوم – باید آن مقدار را به صاحبش برگرداند.

مقدار نامعلوم – باید یکدیگر را راضی کنند. 2 – صاحب آن نامعلوم

مقدار معلوم – باید آن مقدار را به نیت صاحبش صدقه بدهد و احتیاط واجب آن است که از حاکم شرع هم اجازه بگیرد. مقدار نامعلوم – باید خمس آن را بپردازد، و بقیه حلال می شود(4).

مساله:

اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد و بعد بفهمد که مقدار حرام بیشتر از خمس بوده، چنانچه مقدار زیادی معلوم باشد، بنابر احتیاط واجب مقداری را که یم داند از خمس بیشتر بوده، از طرف صاحب آن صدقه بدهد.

جواهری که با غواصی به دست آمده

اگر کسی با غواصی و فرو رفتن در دریا جواهری به دست آورد و پس از کسر مخارجی که برای بیرون آورده آن شده، قیمتش به 18 نخود طلا (5) برسد، باید خمس آن را بدهد(6).

غنیمت

اگر مسلمانان به امر امام معصوم (علیه السلام) با کفار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند، غنیمت است، پس از کسر مخارجی که برای حمل و نقل آن کرده اند و نیز مقداری را که

ص: 2415


1- توضیح المسائل، م 1806.
2- توضیح المسائل، م 1808.
3- توضیح المسائل، م 1807 و 1809.
4- توضیح المسائل، م 1813 تا 1815.
5- هیجده نخود طلا امروزه در حدود 14000 تومان ارزش دارد.(تابستان 1376 ش).
6- توضیح المسائل، م 1819.

امام (علیه السلام) صلاح می داند به مصرفی برساند و کنار گذاشتن آنچه که سهم خاص امام معصوم (علیه السلام) است، بقیه آن خمس دارد(1).

زمینی که کافر ذمی از مسلمانی خریداری کند

کافی ذمی، غیر مسلمانی است که تحت شرایطی در حکومت اسلامی زندگی می کند، چنین کسی اگر زمینی خریداری کند، باید یک بر روی پنج آن را به عنوان خمس تحویل دهد(2).

پی آمدهای ندادن خمس

1 – تا خمس مال را ندهد نمی تواند در آن تصرف کند؛ یعنی غذایی که در آن خمس باشد نمی تواند بخورد و با پولی که خمس آن را نداده، نمی تواند چیزی بخرد(3).

2 – اگر با پول خمس نداده، خرید و فروش کند (بدون اجازه حاکم شرع) یک بر روی پنج آن معامله باطل است(4). 3 – اگر بخواهد پول خمس نداده را به صاحب حمام بدهد و در حمام غسل کند، غسل او باطل است(5). 4 – اگر با پولی که خمس آن را نداده است، خانه بخرد، نماز خواندن در آن خانه باطل است(6). 5 – اگر چیزی را که خمس آن داده نشده، به کسی ببخشد، یک بر روی پنج آن چیز مال او نمی شود(7).

استفتاء

س 1 – اگر کسی در گذشته مقلد مرجعی بود که می گفت سرمایه و ابزار خمس ندارد و طبق این فتوای مرجع خود خمس نداد، حالا آن مرجع فوت کرده، مقلد حضر تعالی است، می خواهد بدانید حالا از همان سرمایه و ابزار که باقی است باید خمس بدهد یا نه؟

ج – باید خمس بدهد(8). س 2 – شخصی مقداری کتاب خریده و هنوز همه کتابها را مطالعه نکرده و به مرور زمان مطالعه می کند، اگر سر سال رسید، خمس به آن تعلق می گیرد؟ ج – اگر تهیه آن جزء احتیاجات او محسوب می شود و مورد حاجت است، خمس ندارد(9). س 3 – آیا به وجهی که برای زیارت مستحب به حساب مربوط واریز می شود، اگر در سالهای بعد مشرف شود، خمس تعلق می گیرد؟

ج – در فرض مذکور خمس دارد(10).

مصرف خمس

خمس مال را باید دو قسمت کرد، نصف آن را، که سهم امام زمان (علیه السلام) است به مجتهد جامع الشرایطی که از او تقلید می کند، یا نماینده او می پردازد. و نصف دیگر را باید، یا به مجتهد جامع الشرایط بدهد و یا با اجازه او به سادات دارای شرایط بپردازد(11).

شرایط سیدی که می توان به او خمس داد:

فقیر باشد و یا در سفر مانده باشد، هر چند در شهر خود فقیر نباشد. شیعه دوازده امامی باشد. آشکارا معصیت نکند (بنابر احتیاط واجب) و دادن خمس، کمک بر گناه او نباشد. از افرادی که مخارج آنان بر عهده اوست؛ مانند همسر و فرزند نباشد (بنابر احتیاط واجب)(12).

ص: 2416


1- توضیح المسائل، م 1828.
2- توضیح المسائل، م 1829.
3- توضیح المسائل، م 1790.
4- توضیح المسائل، م 1760.
5- توضیح المسائل، م 383.
6- توضیح المسائل، م 873.
7- توضیح المسائل، م 1763.
8- استفتاات، ج 1، ص 371، س 78.
9- همان، ص 374، س 91.
10- همان، ص 380، س 108.
11- توضیح المسائل، م 1834.
12- توضیح المسائل، م 1835 تا 1841.
استفتاء

س – دولت جمهوری اسلامی از حقوقی که به کارمندان خود می دهد مبلغی را به نام مالیات برداشت می نماید و تنها حقوق بگیران هستند که این مالیات را میدهند، آیا پرداخت مالیات از نظر شرعی جزء کدام وجوهات حساب می شود، خمس یا زکات؟

ج – مالیات، بابت وجوه شرعیه محسوب نیست(1).

انفال

انفال جمع نفل، به معنای زیاده و بخشش است و در اصطلاح فقه اموال عمومی است که در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشین وی قرار دارد تا در مصالح عمومی جامعه به کار گیرند و در زمان غیبت، این اموال در اختیار حاکم اسلامی خواهد بود. 1 – فی، آنچه بدون لشکر کشی و جنگ به دست مسلمانان افتاده است، خواه زمین باشد یا غیر آن. 2 – اراضی موات، که جز با احیا و آباده کردن قابل استفاده نیست.

3 – شهرها و روستاهایی که اهالیش از آنجا کوچ کرده اند. (آثار تابستانی).

4 – سواحل دریاها و رودخانه ها، بلکه هر زمین بی صاحبی.

5 – جنگلها، نیزارها و قلل کوهها. 6 – اموال پادشاهان. 7 – غنایم برجسته و ارزشمند. 8 – غنایم جنگی که بدون اجازه امام (علیه السلام) بدست آمده باشد.

9 – ارث بدون وارث. 10 – معادنی که در زمین شخصی کسی نیست یا کسی آن را احیا نکرده است(2).

پرسش

1 – نصاب

معدن و گنج چه مقدار است؟

2 – در گمرک یکی از بنادر مقدار زیادی کالا که از سالها قبل مانده است با کالای دیگران مخلوط شده، تکلیف این کالاها چیست؟

3 – آنچه امروزه در جنگ با دشمنان غنیمت گرفته می شود خمس دارد یا نه؟ 4 – آیا سهم سادات را می توان به عمو، عمه، عمه زاده و فرزنده زاده داد؟

5 – کدام دسته از غنایم جنگی جزو انفال است؟

6 – چهار نمونه از معادنی که امروزه استخراج می شود و جزو انفال می باشد نام ببرید.

درس (47) حج

… ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن الغالمین … و برای خدا، حج آن خانه بر عهده مردم است. هر کس که بتواند به سوی آن راه یابد و هر کس کفر ورزد، یقیناً خداوند از جهانیان بی نیاز است.

(سوره آل عمران، آیه 97) حج یکی از وظایف مهم مسلمانان و اعمال حج، از بزرگترین واجبات سیاسی – عبادی اسلام است. بر کسانی که شرایط وجوب آن را داشته باشند، در عمر یک بار واجب می شود.

شرایط وجوب حج

اشاره

ص: 2417


1- همان، ص 411، س 199.
2- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الخمس، القول فی الانفال، ص 368 و کتاب البیع، ج 3، ص 14.

بالغ و عاقل و آزاد باشد.

برای انجام حج مجبور نشود کار واجبی که اهمیتش از حج بیشتر است ترک کند، یا کار حرامی که ترک آن مهمتر از حج است مرتکب شود(1). مستطیع باشد و استطاعت اقسامی به این شرح دارد:

– مالی (به تفصیل خواهد آمد). – بدنی (صحت و توانایی). – طریقی (باز بودن و امنیت راه). – زمانی (داشتن وقت کافی)(2). میزان استطاعات مالی

1 – داشتن مخارج رفت و برگشت به حج

2 – داشتن ضروریات زندگی

3 – داشتن شغل یا ملک یا راه کسب دیگری که پس از برگشت مجبور نشود به سختی زندگی کند.

اقسام حج

حج به تناسب موقعیت و محل زندگی مسلمان به سه دسته تقسیم می شود: 1 – قرآن

2 – افراد

3 – تمتع

نوع اول و دوم، مخصوص اهالی مکه و اطراف آن، تا فاصله 16 فرسخ می باشد که احکام و شرایط آن در کتب مفصل فقهی آمده است. ولی حجاج ایرانی و آنان که از بیرون مکه برای انجام حج می روند، باید نوع سوم را انجام دهند و قبل از اعمال حج باید عمره تمتع به جا آورند(3).

اعمال عمره تمتع و سیر مکانی آن

1 – به میقات (مثلاً مسجد شجره یا جحفه) می روند برای احرام. 2 – سپس عازم مسجد الحرام می شوند، برای انجام طواف و نماز طواف.

3 – بعد از آن در مسیر بین صفا و مروه برای انجام سعی.

4 – و آنگاه تقصیر می کنند و اعمال عمره تمتع تمام می شود (تقصیر مکان معینی ندارد)(4).

اعمال حج تمتع و سیر مکانی آن

1 – در مکه محرم می شوند به احرام حج تمتع. 2 – روزه عرفه (9 ذی حجه) به عرفات می روند برای وقوف در عرفات.

3 – شب عید قربان به مشعر الحرام می روند برای وقوف در مشعر.

4 – فردای آن شب (روز عید قربان) به منا می روند برای رمی حمره عقبه و قربانی و حلق یا تقصیر. بعد از سه عمل روز عید، در منا می مانند برای بیتوته، یا به مکه می روند برای اعمال بعد از منا. 5 – اگر حاجی به مکه رفت، به مسجد الحرام می رود برای طواف حج و نماز آن. 6 – سپس به مسعی می رود برای انجام سعی بین صفا و مروه.

7 – باز به مسجد الحرام بر می گردد برای طواف نساء و نماز آن.

8 – پس از اتمام این اعمال، به منا بر می گردد برای ماندن شبهای 11 و 12 در آنجا و رمی جمرات سه گانه در روزهای 11 و 12 ذی حجه. 9 – بعد از ظهر روز دوازدهم حجاج از منا خارج می شوند و اعمال حج به پایان می رسد. کسانی که تاکنون، اعمال مکه (طواف حج، نماز طواف، سعی و طواف نساء) را انجام نداده اند، پس از برگشت به مکه آن اعمال را انجام می دهند(5).

ص: 2418


1- مناسک حج، شرایط وجوب حجه الاسلام، ص 3.
2- توضیح المسائل، م 2036.
3- تحریر الوسیله، ج 1، ص 403؛ کتاب الحج، القول فی اقسام الحج.
4- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الحج، القول فی صوره الحج التمتع اجمالا.
5- همان.
محرمات احرام

فرد زائر پس از پوشیدن لباس احرام و نیت و گفتن لبیک محرم می باشد و در مدت احرام باید از کارهایی که بر محرم حرام است پرهیز کند. مجموع کارهای حرام بیست و چهار تاست که چهار تای آن فقط بر مردان حرام است و دو تای آن بر بانوان حرام است و بقیه آنها، هم بر مرد محرم حرام است و هم بر زن مرحم.

محرمات مشترک بین زن و مرد:

1 – شکار

حیوان صحرایی. 2 – آمیزش یا هر گونه استفاده شهوانی دیگر. 3 – عقد کردن. 4 – استمنا. 5 – استعمال عطریات. 6 – سرمه کشیدن. 7 – نگاه کردن در آینه. 8 – فسوق (دروغ گفتن و فحش دادن و فخر فروشی). 9 – جدال (گفتن لا و الله و بلی و الله. 10 – کشتن جانورانی که در بدن ساکن می شوند. 11 – انگشتر به دست کردن برای زینت. 12 – روغن مالیدن به بدن. 13 – زدودن مو از بدن. 14 – بیرون آوردن خون از بدن. 15 – ناخن گرفتن. 16 – کندن دندان. 17 – کندن درخت یا گیاهی که در محدوده حرم (1) روییده باشد.

18 – سلاح همراه داشتن(2).

آنچه فقط بر مردان حرام است:

1 – پوشیدن

جامه دوخته. 2 – پوشیدن چیزی که تمام روی پا را بگیرد. 3 – پوشاندن سر. 4 – سایه قرار دادن بالای سر(3).

آنچه بر زنان محرم حرام است:

1 – پوشیدن

زیور برای زینت. 2 – پوشاندن روی خود با نقاب و روبند(4).

اعمال عمره مفرده

در طول سال کسانی که به مکه مشرف می شوند و حج بر آنها واجب نیست و قصد انجام آن را ندارند یا وقت حج نیست، باید عمره مفرده را انجام دهند که اعمال آن عبارت است از:

1 – احرام

2 – طواف

3 – نماز طواف

ص: 2419


1- شهر مکه و قسمتی از اطراف آن که حدود معینی دارد حرم است که دارای احکام خاصی می باشد.
2- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الحج، القول فی تروک الاحرام.
3- همان.
4- همان.

4 – سعی 5 – تقصیر یا حلق

6 – طواف نساء

7 – نماز طواف نساء(1).

پرسش

1 – تفاوت

اعمال عمره تمتع و عمره مفرده چیست؟

2 – مکان اعمال عمره تمتع را به ترتیب بر شمارید. 3 – اقسام استطاعت را نام برده، توضیح دهید. 4 – اعمال حج تمتع را بر شمارید. 5 – کدام یک از محرمات احرام، قبل از احرام نیز حرام است؟ 6 – کارهایی که فقط بر مردان محرم است چیست؟

درس (48) و (49) امر به معروف و نهی از منکر، دفاع

اشاره

ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون. با از شما گروهی باشند که مردم را به نیکی دعوت کنند و به معروف امر کنند و از منکر بازدارند و اینان رستگاراننده. (سوره آل عمران، آیه 104).

امر به معروف و نهی از منکر

هر انسانی نسبت به کارهای ناپسندی که در جامعه انجام می پذیرد و کارهای نیک و پسندیده ای که ترک می شود، مسوولیت دارد، بنابراین اگر کار واجبی ترک شود، یا حرامی اتفاق بیفتد، سکوت و بی تفاوتی در مقابل آن جایز نیست، و تمام افراد جامعه باید برای بر پایی واجب و جلوگیری از حرام اقدام کنند، که این عمل، امر به معروف و نهی از منکر است.

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر

در برخی از سخنان امامان معصوم (علیهم السلام) چنین آمده است: امر به معروف نهی از منکر از مهمترین واجبات و شریفترین آنهاست(2).

واجبات دینی به سبب امر به معروف و نهی از منکر استوار می گردد(3).

اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، برکت گرفته می شود و دعاها مستجاب نمی شود(4).

تعریف معروف و منکر

در احکام دین، به تمام واجبات و مستحبات معروف و به تمام محرمات و مکروهات منکر گفته می شود. بنابراین واداشتن افراد جامعه به انجام کارهای واجب و مستحب امر به معروف و بازداشتن آنها از کارهای حرام و مکروه نهی از منکر است. امر به معروف و نهی از منکر، واجب کفایی است که اگر به قدر کفایت به انجام آن اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود و اگر همه کس آن را ترک کرده باشند، چنانچه شرایط آن موجود باشد، همه آنها ترک واجب کرده اند(5).

شرایط امر ب معروف و نهی از منکر

ص: 2420


1- تحریر الوسیله، ج 1، القول فی صوره حج التمتع الجمالا،م 9.
2- کافی، ج 4، ص 55.
3- وسائل الشیعه، ج 11، ص 394.
4- نهج البلاغه، نامه 47.
5- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، القول فی اقسامهما و کیفیت وجوبهما،م 2.

امر به معروف و نهی از منکر با وجود برخی شرایط، واجب می باشد و در صورت نبود آن شرایط تکلیف ساقط است و آنها عبارتند از: 1 – کسی که امر یا نهی می کند، بداند آنچه را که دیگری انجام می دهد حرام است و آنچه را ترک کرده، واجب است، پس هر کسی که نمی داند این عمل که او انجام می دهد حرام است یا نه؟ جلوگیری واجب نیست. 2 – احتمال بدهد امر یا نهی او تاثیر دارد، بنابراین اگر می داند تاثیر ندارد یا شک دارد امر و نهی واجب نیست. 3 – شخص گناهکار اصرار بر ادامه کار خود داشته باشد، پس اگر معلوم شود، یا گمان کند یا احتمال صحیح بدهد گناهکار بنای ترک عمل را دارد و دوباره تکرار نمی کند و یا موفق به تکرار نمی شود، امر و نهی واجب نیست. 4 – امر و نهی، سبب ضرر جانی یا آبرویی یا ضرر مالی قابل توجه، به خودش یا نزدیکان و یاران و همراهان و یا سایر مومنان نباشد(1).

مراتب امر به معروف و نهی از منکر

برای امر به معروف و نهی از منکر، مراتبی است که اگر با عمل به مرتبه پایین تر مقصود حاصل می شود، عمل به مرتبه بعدی جایز نیست و آن مراتب چنین است: اول: با معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد به سبب انجام آن گناه با او اینگونه عمل می شود؛ مثل این که از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او برخورد کند و یا با او رفت و آمد نکند. دوم: امر و نهی با زبان؛ یعنی به کسی که واجبی را ترک کرده است دستور دهد که واجب را به جا آورد و به گناهکار دستور دهد که گناه را ترک کند.

سوم: استفاده از زور، برای جلوگیری از منکر و برپایی واجب؛ یعنی زدن گناهکار(2).

احکام امر به معروف و نهی از منکر

1 – فراگیری شرایط امر به معروف و نهی از منکر و موارد آن واجب است، تا در امر و نهی مرتکب خلاف نشود(3). 2 – اگر بداند امر و نهی، بدون تقاضا و نصیحت و مواعظه اثر نمی کند، واجب است که امر و نهی را با نصیحت و مواعظه و تقاضا همراه کند و اگر بداند که در خواست و موعظه به تنهایی (بدون امر و نهی) موثر است، واجب است به همین گونه عمل کند(4). 3 – اگر بداند یا احتمال دهد که امر و نهی اش با تکرار موثر است، واجب است تکرار کند(5).

4 – مراد از اصرار بر گناه، مداومت بر انجام کار نیست، بلکه ارتکاب آن عمل است، هر چند یکبار دیگر باشد، پس اگر یکبار نماز را ترک کرد و بار دیگر هم بنای ترک دارد، امر به معروف واجب است(6).

5 – در امر به معروف و نهی از منکر زخمی کردن و کشتن معصیت کار بدون اجازه حاکم شرع جایز نیست، مگر منکر از اموری است که در اسلام اهمیت بسیار زیادی دارد؛ مثل آن که شخصی بخواهد انسان بی گناهی را بکشد و جلوگیری از او بدون مجروح کردن وی ممکن نباشد(7).

6 – در امر به معروف و نهی از منکر قصد قربت شرط نیست، بلکه غرض از این واجب، انجام معروف و ترک منکر است، ولی اگر قصد قربت کند، دو پاداش دارد(8). 7 – در وجوب نهی از منکر فرقی بین گناه بزرگ (معصیت کبیره) و گناه کوچک (معصیت صغیره) نیست، پس اگر کسی مرتکب گناه صغیره هم بشود نهی او واجب است(9). 8 – اگر شخصی به قصد انجام کار حرام، مقدمات آن را شروع کند، پس اگر انسان: بداند به انجم آن موفق می شود – نهی او واجب است.

بداند به انجام آن موفق نمی شود – نهی او واجب نیست، مگر از آن باب که مقدمه حرام هم منکر است یا جرات کردن برانجام حرام هم معصیت است و باید جلوگیری شود. نمی داند به انجام آن موفق می شود یا نه – حکم فرض قبلی را دارد(10). 9 – اگر بداند یا احتمال دهد، که نهی او در حضور جمع موثر است (نه تنهایی)، اگر انجام دهنده آن عمل را به طور آشکار انجام می دهد، جایز بلکه واجب است او را در جمع نهی کند و اگر چنین نیست، بنابر احتیاط واجب جایز نیست(11).

ص: 2421


1- همان، القول فی شرائط وجوبهما.
2- همان، القول فی مراتب امر بالمعروف، النهی عن المنکر و توضیح المسائل، م 2824.
3- همان، القول فی شرائط وجوبهما،م 8.
4- همان، الشراط الثانی،م 3.
5- همان،م 5.
6- همان، الشرط الثالث،م 4.
7- همان، القول فی مراتب امر بالمعروف و النهی عن المنکر، المرتبه الثالثه،م 11 و 12.
8- همان، القول فی اقسامهما و کیفیت وجوبهما،م 13.
9- همان،م 14.
10- همان،م 15.
11- همان، القول فی شرائط وجوبهما، الشرط الثانی،م 6.

10 – اگر

بداند که امر شخص دیگری نسبت به گناهکار موثر است، واجب است به آن شخص امر کند تا او را بدان کار وادارد(1). 11 – اگر تاثیر امر و نهی متوقف بر ارتکاب حرام یا ترک واجب باشد، جایز نیست و وجوب ساقط است، مگر آن که از امور بسیار مهمی باشد که شارع مقدس راضی به تخلف از آن نباشد، ولی آنچه را برای جلوگیری از آن کار مرتکب می شود بدان اهمیت نباشد، مثل این که برای جلوگیری از قتل یک انسان بی گناه لازم باشد، بدون اجازه وارد خانه دیگران شود(2).

آداب امر به معروف و نهی از منکر

سزاوار است، کسی که به معروف امر می کند و از منکر جلوگیری می کند: مانند طبیبی دلسوز و پدری مهربان باشد. قصد خود را خالص کند و تنها برای رضای خداوند اقدام کند و عمل خود را از هر گونه برتری جویی پاک گرداند. خود را پاک و منزه نداند، چه بسا همان شخصی که اکنون خطایی از او سرزده است، دارای صفات پسندیده ای باشد که مورد محبت الهی است، هر چند این عمل او هم اکنون ناپسند و مورد محبت الهی است، هر چند این عمل او هم اکنون ناپسند و مورد غضب الهی باشد(3).

جهاد و دفاع

تلاش برای پیشبرد اسلام و مبارزه با کسانی که از پذیرش آن سرباز زده اند جهاد نام دارد، جهاد دارای تاکتیک ها و شیوه های به خصوصی است که تنها به دست پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشیانان وی که از هر گونه لغزش و اشتباه در امان هستند، عملی می گردد و اختصاص به زمان حضور معصومین (علیهم السلام) دارد و در زمان ما که عصر غیبت امام معصوم است واجب نیست. ولی نوع دیگر مبارزه با دشمنان که دفاع نام دارد. حق مسلم همه مسلمانان است که در هر زمان و در هر جای عالم که مورد هجوم دشمنان قرار گرفتند و یا آیین مذهبشان در خطر بود، برای حفظ جان و نگهداری از آیین خود، با دشمنان بجنگند و آنان را از بین ببرند. در اینجا با اقسام و احکام این واجب الهی یعنی دفاع آشنا می شویم:

اقسام دفاع

اقسام دفاع – 1 – دفاع از اسلام و کشورهای اسلامی

2 – دفاع از جان و حقوق شخصی(4).

دفاع از اسلام و کشورهای اسلامی

اگر دشمن بر کشورهای اسلامی هجوم آورد. یا نقشه تسلط بر منابع اقتصادی یا نظامی مسلمانان را کشیده باشد.

و یا نقشه تسلط سیاسی بر کشورهای اسلامی را داشته باشد.

بر همه مسلمانان واجب است هر گونه که بتوانند در مقابل هجوم دشمنان بایستند و با نقشه های آنان مخالفت کنند.

دفاع از جان و حقوق شخصی

1 – جان و مال مسلمانان محترم است و چنانچه کسی بر انسان حمله آورد یا به افرادی که وابسته به وی هستند مانند؛ پسر، دختر، پدر، مادر و برادر هجوم آورد، دفاع و جلوگیری از او واجب است، هر چند منجر به قتل مهاجم شود(5).

ص: 2422


1- همان،م 10.
2- همان،م 12.
3- همان، فی مراتب امر بالمعروف و النهی عن المنکر، المرتبه الثالیه،م 14.
4- تحریر الوسیله، ج 1، فصل فی الدفاع.
5- همان، القول فی القسم الثانی،م 3.

2 – اگر دزدی برای دزدیدن اموال انسان هجوم آورد، دفاع و جلوگیری از او واجب است(1).

3 – اگر کسی برای دیدن نامحرم به خانه دیگران نگاه کند، جلوگیری او از آن کار واجب است، هر چند با زدن او باشد(2).

آموزش فنون نظامی

در این زمان که مسائل نظامی پیشرفت بسیاری کرده و دشمنان اسلام به انواع سلاحهای پیشرفته مجهز شده اند، دفاع از اسلام و کشورهای اسلامی بدون فراگیری فنون نظامی ممکن نیست و از آنجا که دفاع، بدون آموزش نظامی امکان دارد، بر تمام افرادی که توانایی و قدرت یادگیری آن را دارند و احتمال می رود که به شرکت آنها در جبهه دفاع از اسلام و کشور اسلامی نیاز باشد، آموزش نظامی واجب است(3).

خدمت سربازی

دفاع از کشورهای اسلامی و حفظ آنها از خطر هجوم دشمنان، اختصاص به زمان جنگ و درگیری ندارد، بلکه در هر حال، افراد زیادی باید با آمادگی کامل رزمی در مرزهای کشور برای جلوگیری از هجوم احتمالی دشمن، حاضر باشند و گروهی دیگر برای مبارزه با دشمن داخلی و تبهکاران اقدام کنند، بنابراین بر تمام افرادی که توانایی دارند، لازم است که در برهه ای از عمر خود این خدمت مقدس را انجام دهند.

استفتاء

س: نظر امام راجع به سربازی کسانی که مشمول قانون نظام وظیفه هستند و در این زمان حساس به سربازی نمی روند چیست؟ ج: باید به سربازی بروند و تخلف از مقررات جایز نیست(4).

س: آیا رفتن به سربازی برای مشمولینی که مشکلاتی دارند، از نظر شرعی لازم است؟

ج: باید به سربازی بروند و یا مطابق مقررات معافی بگیرند و تخلف جایز نیست(5).

اجازه پدر برای رفتن به سربازی

س: پدر من اجازه نمی دهد به خدمت اعزام شوم؛ یعنی به سربازی بروم وظیفه شرعی من چیست؟

ج: اگر مشمول نظام وظیفه هستند باید بروید و رضایت پدر در آن اعتبار ندارد(6).

پرسش

1 – معروف و منکر را توضیح داده و برای هر یک چهار مثال بزنید.

2 – آیا نهی از منکر نسبت به گناهی است که انجام شده یا گناهی که در شرف انجام است؟

3 – اگر انسان ببیند کسی با لباس نجس نماز می خواند یا غذای نجس می خورد آیا واجب است به او بگوید، چرا؟

4 – اگر دیدیم که دو نفر شطرنج بازی می کنند، آیا واجب است آنها را از این کار نهی کنیم؟

5 – شخصی نماز غلط می خواند، راهنمایی او واجب است یا نه؟

6 – شخصی نماز غلط می خواند، راهنمایی او واجب است یا نه؟

7 – آیا امر به معروف و نهی از منکر از عبادات است؟ چرا؟

8 – خرید کالا از قاچاق فروش، محتکر و دروغگو چه حکمی دارد؟

9 – تفاوت جهاد و دفاع چیست؟

ص: 2423


1- همان،م 5.
2- همان،م 30.
3- استفتاء.
4- استفتاات، ج 1، ص 502.
5- همان.
6- همان.

10 – در چه صورتی مبارزه با سارق و دزد واجب است؟

11 – دلیل واجب بودن خدمت سربازی چیست؟

درس (50) خرید و فروش (1)

اشاره

یا ایها الذین امنوا لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض منکم… ای کسانی که ایمان آورده اید در اموال یکدیگر تصرف ناروا نکنید، مگر آن که داد و ستدی از روی رضایت باشد… (سوره نساء، آیه 29)

اقسام خرید و فروش

1 – واجب 2 – حرام

3 – مستحب

4 – مکروه

5 – مباح

خرید و فروش واجب

در اسلام تلاش برای تحصیل مخارج زندگی واجب می باشد و کسانی که بجز از راه خرید و فروش نتوانند مخارج خود را تامین کنند؛ واجب است با خرید و فروش خرج زندگی خود را به دست آورند و محتاج به دیگران نشوند(1).

خرید و فروش مستحب

خرید و فروش برای توسعه در مخارج اهل و عیال و نفع رساندن به مسلمانان مستحب است؛ مثلاً کشاورزی که با کاشتن محصول خرج خود را به دست می آورد، چنانچه در اوقات فراغت به خرید و فروش بپردازد تا از این راه بتواند به مستمندان کمک کند، ثواب دارد(2).

خرید و فروش حرام

1 – خرید و فروش نجاسات – بنابر احتیاط واجب – مگر در مواردی که استثنا شده است.

2 – خرید و فروش چیزهایی که منافع معمولی آنها حرام است؛ مانند ابزار قمار. 3 – خرید و فروش چیزی که از راه قمار یا دزدی به دست آمده باشد.

4 – خرید و فروش کتابهای گمراه کننده. 5 – خرید و فروش با سکه های خارج از اعتبار. 6 – فروش سلاح یا چیز دیگری به دشمنان اسلام که موجب تقویت دشمنان بر ضد مسلمانان باشد(3). خرید و فروش حرام، موارد دیگری هم دارد که اکنون مورد ابتلا نیست.

استفتا

س – استفاده مرد از طلای زرد حرام است، خرید و فروش انگشتر طلای زرد برای مردان توسط طلافروشیها چه حکمی دارد؟ ج – جایز نیست(4).

ص: 2424


1- توضیح المسائل، مساله 2053.
2- توضیح المسائل، م 2053.
3- تحریر الوسیله، کتاب المکاسب و المتاجر، ص 493،م 9، 11 و 15؛ توضیح المسائل، م 2055 و 2070.
4- استفتاات، ج 2، ص 8، س 14.
در این موارد خرید و فروش مکروه است:

معامله با مردم پست.

خرید و فروش بین اذان صبح و طلوع آفتاب. برای خریدن کالایی که دیگری می خواهد بخرد وارد معامله او شدن(1).

آداب خرید و فروش

مستحبات

بین مشتری ها در قیمت فرق نگذارد.

در قیمت جنس، سختگیری نکند. در صورتی که طرف مقابل از معامله پشیمان شد و تقاضای بر هم زدن معامله را کرد، از او بپذیرد و این در اصطلاح اقاله نام دارد(2).

مکروهات

تعریف کردن از کالا.

بدگویی کردن به مشتری. قسم راست خوردن در معامله (قسم دورغ حرام است). قبل از همه برای معامله وارد بازار شدن و دیرتر از همه خارج شدن.

وزن کردن یا متر کردن کالا، در مواردی که وزن کردن و متر کردن را خوب نمی دانند. تقاضای کم کردن قیمت پس از انجام معامله(3).

احکام خرید و فروش

1 – فروختن و اجاره دادن خانه یا وسیله ای دیگر برای استفاده حرام، کار حرامی است و معامله هم باطل است(4). 2 – خرید و فروش، نگهداری، نوشتن، خواندن و درس دادن کتابهای گمراه کننده حرام است، مگر زمانی که برای هدفی صحیح باشد؛ مثلاً برای پاسخ دادن به اشکالهای آن(5). 3 – مخلوط کردن جنسی که می فروشد با چیزی که ارزش ندارد و یا ارزش آن کمتر است، حرام می باشد؛ مثل آن که برنج اعلا را با غیر اعلا مخلوط کند و به عنوان برنج خوب بفروشد و یا شیر را با آب مخلوط کند و بفروشد(6).

4 – جنس وقف شده را نمی توان فروخت، مگر در صورتی که خراب شده باشد و قابل استفاده نباشد؛ مانند فرش مسجد که قابل استفاده برای آن مسجد یا مسجد دیگری نباشد(7). 5 – خرید و فروش خانه یا چیز دیگری که به کسی اجاره داده، اشکال ندارد ولی استفاده آن در مدت اجاره برای کسی است که آن را اجاره کرده است(8). 6 – در معامله باید خصوصیات جنسی که خرید و فروش می کنند معلوم باشد، ولی گفتن خصوصیاتی که گفتن و نگفتن انها تاثیری در میل و رغبت مردم نسبت به آن کالا ندارد، لازم نیست(9).

7 – خرید و فروش دو کالای همجنس که با وزن یا پیمانه می فروشند به زیادتر ربا و حرام است؛ مثلاً یک تن گندم بدهد و یک تن و 200 کیلو گرم بگیرد(10). 8 – هنگام خرید و فروش، طرفین معامله؛ یعنی فروشنده و خریدار ممکن است مال و قیمت آن را نقد تحویل دهند یا به زمان دیگری موکول کنند. بنابر این معامله از این جهت ممکن است یکی از چهار حالت زیر را داشته باشد: کالا نقد و قسمت آن هم نقد – یعنی فروشنده هم اکنون مال را می دهد و خریدار هم قیمت آن را تحویل می دهد که به آن معامله نقدی می گویند.

کالا نسیه و قیمت آن هم نسیه – یعنی صیغه معامله را اجرا می کنند و تحویل قیمت و کالا را به آینده موکول می کنند. چنین معامله ای را دین به دین می گویند.

ص: 2425


1- توضیح المسائل، م 2054.
2- تحریر الوسیله، کتاب المکاسب و المتاجر،م 22.
3- همان.
4- همان م 10.
5- همان،م 15.
6- توضیح المسائل، م 2055.
7- توضیح المسائل، م 2094.
8- توضیح المسائل، م 2096.
9- توضیح المسائل، م 2090.
10- توضیح المسائل، م 2072 و 2083، و تحریر الوسیله، ج 1، کتاب البیع، القول فی الریا.

کالا نقد و قیمت آن نسیه – یعنی فروشنده کالا را تحویل می دهد که قیمت آن را در آینده بگیرد. به آن معامله نسیه می گویند. کالا نسیه و قیمت نقد – یعنی خریدار قیمت کالا را می پردازد تا در آینده جنس را تحویل بگیرد. که معامله سلف نام دارد(1).

احکام معامله نسیه

1 – در

معامله نسیه باید مدت کاملاً معلوم باشد. پس اگر جنسی را بفروشد که سر خرمن قیمت آن را بگیرد چون مدت آن کاملاً مشخص نشده معامله باطل است(2).

2 – اگر جنسی را نسیه بفروشد بعد از تمام شدن مدتی که قار گذاشته اند می تواند پول آن را مطالبه نماید ولی اگر خریدار نتواند بپردازد باید او را مهلت دهد(3). 3 – اگر به کسی که قیمت جنسی را نمی داند مقداری نسیه دهد و قیمت آن را به او نگوید معامله باطل است، ولی اگر به کسی که قیمت نقدی جنس را می داند نسیه بدهد و گران تر حساب کند؛ مثلاً بگوید جنسی را که به تو نسیه می دهم تومانی یک ریال از قیمتی که نقد می فروشم گران تر حساب می کنم و او قبول کند اشکال ندارد(4).

استفتاء

س – بایع در ضمن معامله نسیه شرط می کند که اگر مشتری زودتر از وقت معین وجه را بپردازد فلان مقدار از ثمن کم شود صحیح است یا خیر؟

ج – اشکال ندارد(5).

پرسش

1 – در چه صورتی خرید و فروش به عنوان یک شغل واجب خواهد بود؟

2 – خرید و فروش کیف و کفش جرمی ساخت کشورهای غیر اسلامی چه حکمی دارد. چرا؟

3 – خرید و فروش زیورآلات طلای مردانه چه حکمی دارد. چرا؟ 4 – در چه زمانی خرید و فروش مکروه است؟

5 – اقاله را توضیح دهید. 6 – برای غش در معامله چهار مثال بزنید.

درس (51) خرید و فروش (2)

معامله سلف

معامله سلف در صورتی صحیح است که دارای این شرایط باشد: خصوصیاتی که به وسیله آن قیمت جنس عوض می شود مشخص نمایند.

قبل از آن که خریدار و فروشنده از هم جدا شوند خریدار تمام قیمت را به فروشنده بده (یا به مقدار آن از فروشنده طلبکار باشد). مدت را کاملاً مشخص کنند. وقتی که برای تحویل جنس قرار می دهند زمانی نباشد که جنس در آن وقت نایاب باشد مثلاً بگوید در اسفند ماه 10 من توت تازه به شما می دهم صحیح نیست، چون در اسفند ماه توت تازه نایاب است. بنابر احتیاط واجب جای تحویل جنس را معین کنند.

در صورتی که جنس، وزنی یا پیمانه ای است، وزن یا پیمانه آن را مشخص کنند(6).

احکام معامله سلف

ص: 2426


1- توضیح المسائل، م 2104 و 2110، تحریر الوسیله، ج 1، کتاب البیع، ص 535 و 539 و 543.
2- توضیح المسائل، م 2105.
3- توضیح المسائل،م 2107.
4- توضیح المسائل،م 2108.
5- استفتاات، ج 2، ص 90، س 52.
6- توضیح المسائل،م 2112؛ تحریر الوسیله، کتاب البیع، القول فی السلف.

1 – شخصی که جنسی را به سلف خریده، قبل از تمام شدن مدت مقرر نمی تواند جنس را به دیگری بفروشد، اما پس از تمام شدن مدت هر چند جنس را تحویل نگرفته باشد، فروش آن اشکال ندارد. 2 – اگر سلف فروش، جنسی غیر از آنچه در قرار داد معین شده، یا جنس پست تر بیاورد، مشتری می تواند آن جنس را قبول نکند ولی اگر به همان راضی شود، اشکال ندارد. 3 – جنسی که به سلف فروخته، اگر در موقعی که باید آن را تحویل دهد، نایاب شود و نتواند آن را تهیه کند، مشتری می تواند معامله را به هم بزند یا صبر کند تا تهیه نماید(1).

معامله ربوی

انواع ربا

1 – معاملی

2 – قرضی(2) شرایط ربای معاملی

1 – عرفا اجناس مورد معامله از یک شناخته شود. 2 – اجناس مورد معامله از چیزهایی باشد که با وزن کردن یا پیمانه کردن خرید و فروش می شود(3).

احکام معامله ربوی

1 – اگر

مقداری از جنسی را که با وزن یا پیمانه می فروشند، زیادتر از همان جنس بفروشد، مثلاً یک من گندم را به یک من و نیم گندم بفروشد ربا و حرام است. بلکه اگر یکی از دو جنس، سالم و دیگری معیوب، یا جنس یکی خوب و جنس دیگر بد باشد، یا با یکدیگر تفاوت قیمت داشته باشند چنانچه بیشتر از مقداری که می دهد بگیرد باز هم ربا و حرام است(4).

معامله

معامله مس درست با – مس شکسته در صورتی که اضافه بگیرد ربا و حرام است(5). معامله برنج صدری با – برنج گرده در صورتی که اضافه بگیرد ربا و حرام است. معامله طلای ساخته با – طلای نساخته در صورتی که اضافه بگیرد ربا و حرام است. معامله روغن حیوانی با – پنیر در صورتی که اضافه بگیرد ربا و حرام است. 2 – اگر چیزی را که اضافه می گیرد غیر از جنسی باشد که می فروشد؛ مثلاً یک تن گندم را به یک تن و هزار تومان پول بفروشد باز هم ربا و حرام است، بلکه اگر چیزی زیادتر نگیرد ولی شرط کند که خریدار عملی برای او انجام دهد ربا و حرام می باشد(6). 3 – جنسی را که در بعضی از شهرها با وطن یا پیمانه می فروشند و در بعضی از شهرها با شماره معامله می کنند، اگر در شهری که آن را با وزن یا پیمانه می فروشند زیادتر بگیرند ربا و حرام است و در شهر دیگر ربا نیست(7).

4 – در مثل اسکناس و دینار کاغذی و سایر پولهای کاغذی؛ مثل دلار و لیره ترکی ربای غیر قرضی تحقق پیدا نمی کند و جایز است معاوضه نقدی بعضی از آنها را با بعضی دیگر به زیاده و کم و اما ربای قرضی در تمام آنها تحقق پیدا می کند و جایز نیست قرض دادن ده دینار به دوازده دینار(8). 5 – اگر جنسی را که می فروشند و عوض می گیرند از یک چیز به عمل آمده باشد باید در معامله زیادی نگیرند. پس اگر یک من روغن بفروشد و در عوض آن یک من و نیم پنیر بگیرد ربا و حرام است و احتیاط واجب است که اگر میوه رسیده را با میوه نارس معامله کند زیادی نگیرد(9).

خرید و فروش چک و سفته

ص: 2427


1- توضیح المسائل،م 2113 و 2116 و 2117.
2- بحث ربای قرضی در درس 53 خواهد آمد.
3- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب البیع، القول فی الربا.
4- توضیح المسائل،م 2072.
5- همان.
6- توضیح المسائل،م 2072.
7- توضیح المسائل،م 2076.
8- توضیح المسائل،م 2845.
9- توضیح المسائل،م 2078.

س – در رساله احکام از قول حضر تعالی نوشته شده که خرید و فروش سفته و چک تضمینی به کم یا زیاد اشکال ندارد، چند سوال برای من مطرح است. 1 – آیا این مساله شامل چکهای بانکی کنونی که هم اکنون در دست مردم است می باشد یا نه؟

ج – فروش چک یا سفته به شخص ثالث به کمتر، ربا و حرام است.

2 – آیا می شود چکهای بانکی برای مدت دو ماه آینده یا بیشتر را به قیمت کمتر، نقداً خرید یا نه؟

ج – حکم آن معلوم شد. 3 – آیا می شود به طرفی که می خواهد چک حقوقی آینده را بفروشد، بگوییم: مثلاً فلان مقدار بنویس تا من آن را به این مقدار پول حاضر بخرم؟ ج – در حکم دو مساله قبل است(1).

مسائل متفرقه خرید و فروش

1 – اگر

فروشنده قیمت خرید جنس را به مشتری بگوید باید تمام خصوصیاتی که به واسطه آنها قیمت جنس زیاد یا کم می شود بگوید و چه به همان قیمت یا به کمتر از آن بفروشد؛ مثلاً باید بگوید که نقد خریده است یا نسیه(2). 2 – معامله مسلمانان با یهود در صورتی که اطمینان داشته باشند که می توانند بدینوسیله دست آنها را از سلطه بر مسلمین کوتاه کنند، اشکال ندارد(3).

3 – اگر قصاب گوشت نر بفروشد و به جای آن گوشت ماده بدهد معصیت کرده است و اگر گوشت را معین کرده باشد، در صورت روشن شدن خلاف، مشتری می تواند معامله را بدهم بزند(4).

استفتاء

س – 1 – خرید و فروش حیوانات زنده به صورت کیلویی چه صورت دارد؟

ج – اگر معارف باشد مانع ندارد(5). س 2 – هر گاه ملک یا خانه یا مغازه ای را قولنامه بنمایند و مقداری از آن را پیش قسط بدهند و قرار داد کنند و بقیه آن را راس مدت معینی در محضر بپردازند با این شرط که چنانچه راس موعد یکی از طرفین – فی المثل فروشنده – حاضر به معامله نشود یا خریدار وجه را حاضر نکند، مبلغی به عنوان وجه تخلف به دیگری بپردازد و راس موعد مقرر یکی از آنها حاضر نشود مثلاً خریدار پول را حاضر نکند و یا فروشنده حاضر نشود، معامله به چه صورتی درخواهد آمد، آیا وجه تخلف قابل مطالبه و حلال می باشد یا خیر؟ لطفاً نظر آن حضرت را مرقوم فرمایید. ج – چنانچه شرط مزبور در ضمن معامله شده نافذ و لازم الوفاء است و اگر معامله تمام نشده نافذ نیست(6).

پرسش

1 – فرق

معامله نسیه با سلف چیست؟

2 – شرط اول از شرایط معامله سلف را توضیح داده و دو مثال بزندی.

3 – در معامله سلف در چه صورتی، مشتری قبل از تحویل گرفتن کالا می تواند آن را بفروشد؟

4 – آیا معامله کشک با پشم گوسفند به زیادتر، رباست، چرا؟ 5 – برای ربای معاملی، چهار مثال دیگر بیاورید.

درس (52) خرید و فروش (3)

اشاره

در برخی موارد خریدار یا فروشنده یا هر دو می توانند معامله انجام شده را بر هم بزنند. حق به هم زدن معامله را خیار یا اختیار فسخ گویند.

ص: 2428


1- استفتاات، ج 2، ص 175، س 225.
2- توضیح المسائل،م 2137.
3- همان.
4- توضیح المسائل،م 2139.
5- استفتاات، ج 2، ص 75، ص 21.
6- همان، ص 88، ص 48.
اختیارات معامله

1 – خیار

مجلس

2 – خیار غبن

3 – خیار شرط

4 – خیار تدلیس

5 – خیار تخلف شرط

6 – خیار عیب

7 – خیار شرکت

8 – خیار رویت

9 – خیار تاخیر

10 خیار حیوان

11 – خیار تعذر تسلیم(1) 1 – خیار مجلس: تا زمانی که دو طرف معامله از مجلس معامله متفرق نشده باشند می توانند معامله را به هم زنند. 2 – خیار غبن: در صورتی که خریدار یا فروشنده گول خورده باشد می تواند معامله را بهم بزند. 3 – خیار شرط: در صورتی که در معامله قرار داد کنند که تا مدت معینی هر دو یا یکی از آنها بتوانند معامله را بهم بزنند طبق قرار داد می توانند معامله را فسخ کنند. 4 – خیار تدلیس: زمانی که خریدار یا فروشنده مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد و طوری کند که قیمت مال در نظر مردم ارزشمندتر شود هر یک از آنها می توانند معامله را بهم زنند. 5 – خیار تخلف شرط: اگر فروشنده یا خریدار شرط کند که کاری انجام دهد یا شرط کند مالی را که می دهد طور مخصوصی باشد و به آن شرط عمل نکند، طرف دیگر می تواند معامله را بهم زند. 6 – خیار عیب: اگر در جنس یا عوض آن عیبی باشد می توانند معامله را بهم بزنند. در صورتی که عیب بعد از معامله معلوم شود. 7 – خیار شرکت: اگر معلوم شود که مقداری از جنسی که فروخته اند، مال دیگری است؛ یعنی شریک دارد، اگر صاحب آن مقدار، به معامله راضی نشود خریدار می تواند معامله را بهم زند، یا پول آن مقدار را از فروشنده بگیرد، و همچنین نسبت به جنسی که مشتری داده است. 8 – خیار رویت: اگر خریدار یا فروشنده خصوصیات جنس معینی را که طرف دیگر ندیده به او بگوید بعد معلوم شود که آنگونه که گفته، نبوده است، می تواند معامله را بهم بزند. 9 – خیار تاخیر: در صورتی که مشتری پول جنسی را که نقد خریده تا سه روز ندهد و فروشنده هم جنس را تحویل ندهد در صورتی که تاخیر آن، شرط نشده باشد فروشنده می تواند معامله را بهم بزند ولی در اجناسی که اگر یک روز بماند فاسد می شود – مثل برخی میوه ها – تاخیر تا شب است. 10 – خیار حیوان: اگر حیوانی را خریده است، خریدار تا 3 روز می تواند معامله را بهم بزند. 11 – خیار تعذر تسلیم: در صورتی که فروشنده نتواند جنسی را که فروخته تحویل دهد مثلاً اسبی را که فروخته فرار نماید، مشتری می تواند معامله را بهم بزند(2).

احکام خیارات

1 – اگر خریدار قیمت جنس را نداند، یا در وقت معامله غفلت کند و جنس را گرانتر از قیمت معمولی آن بخرد، چنانچه به قدری گران خریده که مردم او را مغبون می دانند و به کمی و زیادی آن اهمیت می دهند، اختیار فسخ معامله را دارد و همچنین نسبت به فروشنده(3). 2 – اگر بعد از معامله عیب مال را بفهمد و فوراً معامله را فسخ نکند، دیگر حق به هم زدن معامله را نخواهد داشت(4).

3 – هر گاه بعد از خریدن جنس، عیب آن را بفهمد، اگر چه فروشنده حاضر نباشد، می تواند معامله را به هم بزند(5).

4 – در این موارد اگر خریدار بفهمد مال معیوب است حق فسخ ندارد: موقع خریدن، عیب مال را بداند.

ص: 2429


1- توضیح المسائل،م 2124.
2- توضیح المسائل،م 2124.
3- توضیح المسائل،م 2125.
4- توضیح المسائل،م 2132.
5- توضیح المسائل،م 2133.

به عیب مال راضی شود.

وقت معامله بگوید: اگر مال عیبی داشت پس نمی دهم و تفاوت قیمت هم نمی گیرم. فروشنده در وقت معامله بگوید: این مال را با هر عیبی که دارد می فروشم(1). 5 – اگر فروشنده هنگام معامله عیب کالا را معین کند و بگوید آن را با این عیب می فروشم ولی پس از معامله معلوم شود عیب دیگری هم دارد، خریدار می تواند به خاطر عیبی که فروشنده معین نکرده کالا را پس دهد یا تفاوت قیمت بگیرد(2).

6 – در این موارد اگر خریدار بفهمد مال معیوب بوده فقط می تواند تفاوت قیمت بگیرد: بعد از معامله تغییری در کالا بدهد که مردم بگویند – طوری که خریداری و تحویل داده شده باقی نمانده است. پس از انجام معامله بفهمد کالا معیوب است و تنها حق بر گرداندن آن را ساقط کند. بعد از تحویل گرفتن کالا، عیب دیگری در آن پیدا شود. بجز در حیوان که تا سه روز می تواند برگرداند(3).

بیع شرط

1 – اگر

فروشنده کالایی را بفروشد ولی شرط کند که اگر تا فلان مدت، قیمت کالا را بدهد، بتواند معامله را فسخ کند. در صورتی که خریدار و فروشنده قصد خرید و فروش داشته باشند معامله صحیح است، هر چند کالای خود را به کمتر از قیمت معمولی آن بفروشد؛ مثلاً شخصی به پول نیازمند است، خانه خود را به قیمت کمتر (با قصد) می فروشد، ولی شرط می کند که اگر تا سه ماه دیگر توانستم پول خانه را بیاورم، خانه برای خودم باشد(4). 2 – در معامله بیع شرط، هر چند فروشنده مطمئن باشد که اگر پول را ندهد، باز هم خریدار کالا را به او می دهد، معامله صحیح است ولی چنانچه سر مدت پول را ندهد، حق مطالبه کالا را ندارد و اگر خریدار بمیرد، نمی تواند از ورثه او مطالبه کند(5).

شفعه

(6)

اگر یکی از دو شریک سهم خود را بفروشد، با شرایطی که در کتب مفصل فقهی آمده است برای شریک دیگر این حق وجود دارد که سهم شریک را تملک کند و قیمتی را که مشتری پرداخته است به او بدهد. به این حق شفعه می گویند(7). صفحه 306 نیاز به اسکن دارد. 1 – حق شفعه تنها در صورت فروش ملک است. بنابر این اگر یکی از دو شریک سهم خود را به دیگری ببخشد یا مصالحه کند یا مهریه همسرش قرار دهد، حق شفعه برای شریک دیگر وجود ندارد(8). 2 – حق شفعه تنها در ملکی که دو نفر شریک هستند وجود دارد نه بیشتر(9).

پرسش

1 – فرق خیار غبن با خیار عیب چیست؟

2 – فرق خیار شرط با خیار تخلف شرط چیست؟

3 – برای بیع شرط دو مثال دیگر بیاورید. 4 – فرق اساس شفعه یا بیع چیست؟

5 – آیا در ساختمانهای چند طبقه که هر طبقه را یک نفر مالک است، با فروش یک طبقه از آن برای دیگران حق شفعه وجود دارد، چرا؟

6 – در چه مواردی فروشنده حق فسخ معامله را ندارد ولی می تواند تفاوت قیمت بگیرد؟

درس (53) اجاره، جعاله، سرقفلی، قرض

تعریف اجاره

هر گاه شخصی منفعت چیزی را ملک دیگری کند و در مقابل آن عوض دریافت دارد، به این عمل اجاره می گویند.

ص: 2430


1- توضیح المسائل،م 2134.
2- همان.
3- توضیح المسائل،م 2135.
4- توضیح المسائل،م 2126.
5- توضیح المسائل،م 2127.
6- بحث شفعه در رساله برخی از مراجع تقلید وجود ندارد.
7- تحریر الوسیله ج 1، ص 555،م 1، کتاب الشفعه.
8- همان، 556،م 5.
9- همان. م 6.
قرارداد اجاره

اگر اجاره دهنده با مستاجر بگوید: ملک خود را به تو اجاره دادم و او بگوید: قبول کردم، صحیح است، و حتی اگر چیزی هم نگویند، بلکه صاحب مال به قصد اجاره دادن، آن را به مستاجر تحویل دهد و او هم به قصد اجاره کردن بگیرد، صحیح است؛ مثلاً کلید خانه را به او بدهد و او هم بگیرد(1).

شرایط مالی که اجاره می دهند

چیزی که به اجاره داده می شود باید دارای شرایطی باشد که از جمله آنهاست: آن مال معین باشد، پس اگر بگوید یکی از اتاقهای این خانه را به تو اجاره می دهم، صحیح نیست. مستاجر باید آن را ببیند یا طوری خصوصیات آن را بگوید: که کاملاً معلوم باشد. از چیزهایی نباشد که با استفاده از آن، اصل مال از بین می رود، پس اجاره دادن نان و میوه و سایر خوراکی ها صحیح نیست(2).

احکام اجاره

1 – در اجاره باید مدت استفاده از مال، معین شده باشد؛ مثلاً بگوید یک سال یا یک ماه(3).

2 – اگر صاحب مال چیزی را که اجاره داده تحویل دهد، اگر چه مستاجر تحویل نگیرد یا تحویل بگیرد ولی تا آخر مدت اجاره از آن استفاده نکند، باید اجاره بها را بپردازد(4). 3 – اگر کسی کارگری بگیرد که در روز معینی کاری را انجام دهد؛ مثلاً آجرها را داخل ساختمان ببرد یا گچ بسازد و آن کارگر سرکار حاضر شود، هر چند کاری به او محول نکند؛ مثلاً آجر نباشد که داخل ساختمان ببرد، باید مزد او را بدهد(5).

4 – هر گاه صنعتگر چیزی را که گرفته، ضایع کند، باید خسارت آن را بپردازد، مثل آن که مکانیک خسارتی بر ماشین وارد کند(6). 5 – اگر خانه یا دکان یا اتاقی را اجاره کند و صاحب آن شرط کند که فقط خودش از آن استفاده کند، مستاجر نمی تواند آن را به دیگری اجاره بدهد(7).

6 – در اجاره منزل و مانند آن، پرداخت ودیعه برای کم کرند اجاره، اگر کم کردن اجاره به حساب ودیعه ای باشد که به موجر پرداخته حکم ربا را دارد(8).

7 – کودکانی که شاگردی می کنند و مزدشان بیش از خرجشان است، بر پدر واجب است که مازاد بر مخارج را حفظ کرده و بعد از بلوغ به آنها بدهد(9).

استفتاءات

س – کارمند دولت جمهوری اسلامی گاهی از محل خدمت، بدون اجازه آن سازمان، برای تشییع جنازه یا مجلس ختم خارج می شود، آیا حقوقش چه صورت دارد؟

ج – اگر از وظیفه کوتاهی نموده به مقداری که کوتاهی کرده مدیون است(10). س – آموزگاری پیمان بسته که در مقابل خدمت موظف 24 ساعت در هفته حقوق دریافت نماید، حال اگر بعضی ساعتها کارهای شخصی انجام داده و دانش آموزان بدون معلم بوده اند – یا معلم دیگری جایش بوده – آیا حق استفاده از حقوق دارد و اگر بگیرد جایز است یا خیر؟ و اگر چنانچه مریض شود و آن ساعتی که می بایست کار موظف انجام دهد که در مقابلش حقوق بگیرد،

ص: 2431


1- توضیح المسائل،م 2177.
2- توضیح المسائل،م 2184.
3- توضیح المسائل،م 2187.
4- توضیح المسائل،م 2196.
5- توضیح المسائل،م 2197.
6- توضیح المسائل،م 2200.
7- توضیح المسائل،م 2180.
8- استفتاات، ج 2، ص 206، س 26.
9- توضیح المسائل (چاپ استان قدس رضوی – تصحیح شده) ص 433، س 92.
10- استفتاات، ج 2، ص 50، س 137.

گرفتن آن مقدار پولی که در برابرش هیچگونه کاری انجام نداده است جایز و قابل تصرف است یا خیر؟

ج – تابع مقررات استخدامی است و اگر بر خلاف نموده استحقاق اجرت ندارد(1). س – کارهای غیر مستقلی را که فرزند در خانه و برای امرار معاش انجام می دهد (چه در زمان بلوغ، یا غیر بلوغ) حق ادعای اجرت از پدر دارد یا نه؟ ج – اگر به دستور پدر نیست یا به قصد مجان انجام می دهند، استحقاق اجرت ندارد(2).

جعاله

جعاله آن است که انسان قرار بگذارد در مقابل کاری که برای او انجام می دهند، مال معینی بدهد؛ مثلاً بگوید هر کس گمشده مرا پیدا کرد هزار تومان به او می دهم. جاعل: کسی است که ملتزم می شود در مقابل انجام کاری چیزی بدهد.

عامل: کسی که آن کار را انجام می دهد(3).

فرق بین اجاره و جعاله

1 – اجاره،

قرار داد دو طرفه (عقد) است ولی جعاله قرار داد یک طرفه (ایقاع) است.

2 – در اجاره پس از صیغه اجاره (قرار داد بستن)، اجیر مالک اجرت است و مستاجر هم عمل او را مالک است؛ مثلاً اگر مالک وسایل را برای او آماده نکرد، باید مزد او را بپردازد. ولی در جعاله، پس از انجام عمل، یکی صاحب کار و دیگری صاحب اجرت می شود(4).

اقسام جعاله

1 – عام: در جعاله عام، عامل معین نیست؛ مثلاً می گوید: هر کس کتاب مرا پیدا کرد 100 تومان می دهم. 2 – خاص: در جعاله خاص، عامل معین است؛ مثلاً به شخصی می گوید: اگر کتاب مرا پیدا کردی 100 تومان می دهم(5).

دو مساله:

1 – اگر جاعل پس از شروع کار توسط عامل، دست از جعاله بردارد، باید مزد همان مقدار کار او را به اندازه ای که نزد مردم ارزش دارد بپردازد(6). 2 – عامل هر زمان که بخواهد می تواند از انجام عمل صرف نظر کند و مستحق اجرتی نیست، هر چند در اثنای آن باشد، ولی اگر کار را شروع کرده باشد و با ترک آن ضرری متوجه جاعل می شود، واجب است آن را به پایان برساند(7).

سر قفلی

به پولی یا چیزی که کسی به شخص دیگری بدهد تا خانه یا دکانی را که در اجاره او است به وی واگذار کند، سرقفلی گفته می شود. 1 – شخصی که مدت اجاره اش تمام شده، اگر چیزی به عنوان سرقفلی از صاحب محل دریافت کند حرام است(8).

2 – اگر محلی را از شخصی اجاره کرده و حق داشته باشد که در مدت اجاره مکان را به دیگری اجاره دهد و در این مدت اجاره محل ترقی کرده می تواند آن محل را به شخصی به همان قیمت که اجاره کرده اجاره دهد و مبلغی هم به عنوان سرقفلی دریافت کند(9). 3 – اگر شخصی محلی را اجاره کند و با صاحبش شرط کند که مثلاً تا 20 سال اجاره محل را بالا نبرد و باز با او شرط کند که اگر محل را به دیگری اجاره دهد همین نحو عمل کند و اجاره را بالا

ص: 2432


1- همان، ص 217، س 55.
2- استفتاات، ج 2، ص 213، س 46.
3- توضیح المسائل،م 2218.
4- همان.
5- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الجعاله، ص 586.
6- توضیح المسائل،م 2225.
7- تحریر الوسیله، ج 1، ص 586 و توضیح المسائل،م 2226
8- تحریر الوسیله، ج 2، ص 615،م 3.
9- توضیح المسائل،م 2849.

نبرد. در این صورت مستاجر اولی می تواند محل را به دیگری اجاره دهد و مبلغی به عنوان سر قفلی از او بگیرد که محل را به او تحویل دهد و سر قفلی بدن نحو حلال است و دومی به سومی و سومی به چهارمی بر حسب قرار تحویل دهد و از او به این عنوان سر قفلی بگیرد(1).

قرض

قرض دادن از کارهای مستحبی است که هم در قرآن و هم در روایات، راجع به آن سفارش فراوان شده است و قرض دهنده در روز قیامت پاداش خواهد داشت.

اقسام قرض

مدت دار: یعنی هنگام قرض دادن مشخص شده است که قرض گیرنده چه موقع بدهی را بپردازد. بدون مدت: قرضی که زمان پرداخت، در آن مشخص نشده است.

احکام قرض

1 – اگر قرض مدت دار باشد، طلبکار نمی تواند پیش از تمام شدن آن مدت، طلب خود را در خواست کند و اگر قرض مدت دار نباشد، طلبکار هر وقت بخواهد می تواند طلب خود را درخواست کند(2). 2 – اگر طلبکار طلب خود را در خواست کند؛ چنانچه بدهکار بتواند بدهی خود را بدهد، باید فوراً بپردازد و اگر تاخیر بیندازد، گناهکار است(3).

3 – اگر مقداری پول به کسی بدهد و شرط کند که پس از مدتی؛ مثلاً یکسال دیگر، زیادتر بگیرد، ربا و حرام است؛ مثلاً یکصد هزار تومان بدهد و شرط کند که پس از یکسال یکصد و بیست هزار تومان بگیرد(4). 4 – ربا دادن، مثل ربا گرفتن حرام است و کسی که قرض ربایی گرفته، اگر چه کار حرامی کرده ولی اصل قرض صحیح است و می تواند در آن تصرف کند(5).

5 – اگر بدهکار بدون شرط قبلی چیزی اضافه به طلبکار بدهد، اشکال ندارد، بلکه مستحب است(6). 6 – اگر بدهکار غیر از خانه ای که در آن نشسته و اثاثیه منزل و چیزهای دیگری که به آنها احتیاج دارد، چیزی نداشته باشد، طلبکار نمی تواند طلب خود را از او مطالبه کند، بلکه باید صبر کند تا بتواند بدهی خود را بدهد(7).

دو استفتاء

س 1 – شخصی مبلغی به عنوان قرض از دیگری گرفته و بعد از آن، دیگر او را ندیده است و خیلی هم دنبالش گشته است و می خواهد بداند که آیا می تواند آن مبلغ پول را بدهد به حساب 100 یا به حساب سهم امام یا به حساب جنگ زدگان یا نه؟

ج – اگر مایوس از پیدا کردن صاحب پول باشد، از طرف او به فقرا صدقه بدهد(8). س 2 – لطفاً در ارتباط با پرداخت حق الناس در صورت عدم حضور فرد طلبکار و بی اطلاعی از زنده بودن وی نظر امام چیست؟

ج – اگر طلبکار را می شناسد باید تحقیق کند تا حق او را به خودش یا به ورثه اش تسلیم نماید(9).

پرسش

1 – اگر عین مستاجره به سرقت برود آیا مستاجر ضامن است یا نه؟

2 – آیا مستاجر می تواند ملکی را اجاره کرده به شخص دیگری اجاره دهد؟

ص: 2433


1- توضیح المسائل،م 2850.
2- توضیح المسائل،م 2306.
3- توضیح المسائل،م 2276.
4- توضیح المسائل،م 2288.
5- توضیح المسائل،م 2284.
6- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الدین و القرض، ص 654، س 11.
7- توضیح المسائل،م 2277.
8- استفتاات، ج 2، ص 285، س 15.
9- همان، س 12.

3 – مواردی

که مستاجر می تواند در مقابل تحویل عین مستاجره سرقفلی بگیرد کدام است؟ 4 – شخصی 200 مثقال طلا را به طلا فروش به مبلغ هر ماه 15000 تومان اجاره می دهد، آیا این اجاره صحیح است. چرا؟

5 – اگر شخصی اعلام کند هر کس یک میلیون تومان یک ساله به من قرض دهد، در پایان دویست هزار تومان به او اجرت می دهم، این جعاله صحیح است یا نه، چرا؟ 6 – شهرداری، ساخت یا بزرگراه را در بین شرکتهای راه سازی به مناقصه می گذارد، آیا این مناقصه کاری، جعاله است. چرا؟

درس (54) رهن، حواله، ضمانت، کفالت

رهن

رهن آن است که بدهکار مقداری از مال خود را نزد طلبکار بگذارد تا اگر طلب او را نداد آن مال طلب خود را به دست آورد(1). 1 – استفاده چیزی که گرو (رهن) می گذارند، مال کسی است که آن را گرو گذاشتن است. بنابر این گرو گیرنده، بدون اجازه صاحب مال نمی تواند در آن تصرف کند(2). 2 – طلبکار (گرو دهنده) و بدهکار (گرو گیرنده) نمی توانند مالی را که در رهن است، بدون اجازه یکدیگر ملک کسی کنند؛ مثلاً بفروشند یا ببخشند. ولی اگر یکی از آنان، آن را بفروشد یا ببخشد و بعد دیگری بگوید: راضی هستم، اشکال ندارد(3). 3 – اگر مالی را که بدهکار گرو گذاشته، خانه و اثاثیه منزل هم باشد طلبکار می تواند بفروشد و طلب خود را بردارد(4).

استفتاء

س – شخصی مبلغ پنجاه هزار تومان به صاحبخانه ای داده که دو اتاق را رهن کند و دیگر اجاره نمی دهد، چه صورت دارد؟ ج – محکوم به رباست و اگر در اتاق تصرف کند، اجرت المثل را ضامن است(5).

حواله

حواله آن است که بدهکار بدهی خود را بر عهده دیگری بگذارد. 1 – موقعی که انسان حواله می دهد، باید بدهکار باشد، پس اگر بخواهد از شخصی قرض کند، تا وقتی از او قرض نکرده نمی تواند او را به شخصی حواله کند که آنچه را بعداً قرض می دهد، از آن شخصی بگیرد(6). 2 – طلبکار می تواند حواله را نپذیرد، اگر چه فردی که به او حواله شده، فقیر نباشد و در پرداختن حواله هم کوتاهی نکند(7). 3 – بعد از آن که حواله دست شده، حواله دهنده و کسی که به او حواله شده نمی توانند حواله را به هم بزنند، مگر آن که یکی از آنان برای خود حق به هم زدن حواله را قرار دهند، که در این صورت مطابق قراری که گذشته اند می توانند حواله را به هم بزنند(8).

ضمان

ضمان آن است که انسان متعهد شود بدهی کسی را بپردازد(9).

شرایط ضمان:

ص: 2434


1- توضیح المسائل،م 2300.
2- توضیح المسائل،م 2305.
3- توضیح المسائل،م 2306.
4- توضیح المسائل،م 2309.
5- استفتاات، ج 2، ص 293، س 32.
6- توضیح المسائل،م 2292.
7- توضیح المسائل،م 2295.
8- توضیح المسائل،م 2297 و 2299.
9- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الضمان، ص 25.

ضامن و طلبکار بالغ، عاقل، رشید و مختار باشند. طلبکار به سبب ورشکستگی، از طرف حاکم شرع، از تصرف در اموالش منع نشده باشد. ضمان بنابر احتیاط منجز باشد؛ یعنی برای ضمانت خود شرطی نگذارد.

بدهی بدهکار قطعی باشد، پس اگر بخواهد از کسی قرض کند، تا قرض نکرده ضمان صحیح نیست. طلبکار و بدهکار و جنس بدهی مشخص باشد؛ یعنی مبهم و مردد نباشد(1).

احکام ضمان

1 – اگر

طلبکار طب خود را به ضامن ببخشد، ضامن نمی تواند از بدهکار چیزی بگیرد و اگر مقداری از آن را ببخشد، نمی تواند آن مقدار را مطالبه کند(2).

2 – اگر انسان ضامن شود که بدهی کسی را بدهد، نمی تواند از ضامن شدن خود برگردد(3). 3 – ضامن و طلبکار می توانند شرط کنند که هر وقت بخواهند، ضمانت ضامن را به هم بزنند(4). 4 – اگر شخصی بدون اجازه بدهکار، ضامن شود که بدهی او را بدهد، نمی تواند چیزی از او بگیرد(5).

کفالت

کفالت آن است که انسان متعهد و ملتزم شود که هر وقت طلبکار بدهکار را خواست، او را احضار کند(6).

شرایط کفالت:

کفیل باید بالغ، عاقل و مختار باشد. کفیل باید توانایی احضار بدهکار را داشته باشد.

صیغه کفالت خوانده شود؛ یعنی به هر لفظی هر چند عربی نباشد، کفیل به طلبکار بگوید: من ضامنم هر وقت بدهکار خود را بخواهی او را تحویل دهم.

طلبکار کفالت را قبول کند(7).

چیزهایی که کفالت را بر هم می زند:

کفیل بدهکار را به طلبکار تحویل دهد. طلب طلبکار داده شود. طلبکار از طلب خود بگذرد. بدهکار یا کفیل بمیرد. طلبکار کفیل را از کفالت آزاد کند. صاحب حق به وسیله حواله یا طور دیگری حق خود را به دیگری واگذار نماید(8).

پرسش

1 – رهن مصطلح کنونی جامعه که در اجاره منزل یا مغازه مرسوم است چه اشکالی دارد؟

2 – فردی به شخصی بدهکار است و از دیگری طلبکار، اگر بدهی خود را به بدهکار حواله کند، آیا بر بدهکار واجب است، بدهی را به محتال بپردازد؟

3 – ضمان را توضیح داده و فرق آن را با حواله بیان فرمایید. 4 – در ضمانت وام بانکی، چک یا سفته ای که از ضامن دریافت می شود چه عنوان فقهی می تواند داشته باشد؟

ص: 2435


1- همان،م 1 و 2.
2- توضیح المسائل،م 2315.
3- توضیح المسائل،م 2316.
4- توضیح المسائل،م 2317.
5- توضیح المسائل،م 2320.
6- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الحواله و الکفاله، القول فی الکفاله، ص 34.
7- همان، و توضیح المسائل،م 2323 و 2324.
8- توضیح المسائل،م 2325.

5 – کفالت با ضمان چه تفاوتی دارد؟

6 – چهار نمونه از اموری که کفالت را بر هم می زند نام ببرید.

درس (55) وکالت، حجر، ودیعه، عاریه

اشاره

وکالت آن است که انسان کاری را که یم تواند در آن دخالت کند، به دیگری واگذار نماید تا از طرف او انجام دهد؛ مثلاً کسی را وکیل کند که خانه او را بفروشد(1).

شرایط وکالت:

اصل وکالت منجز باشد. (بنابر احتیاط واجب). متعلق وکالت مقدور وکیل باشد. متعلق وکالت معلوم باشد. وکیل و موکل، عاقل، بالغ و مختار باشند و قصد وکالت داشته باشند.

موکل ممنوع التصرف در متعلق وکالت نباشد و انجام آن برای خودش جایز باشد(2).

احکام وکالت

1 – در وکالت لازم نیست صیغه بخوانند و اگر انسان به دیگری بفماند که او را وکیل کرده و او هم بفهماند قبول کرده، صحیح است(3). 2 – کاری را که انسان نمی تواند انجام دهد، یا شرعا نباید انجام دهد، نباید برای انجام آن از طرف دیگری وکیل شود؛ مثل کسی که در احرام حج است نمی تواند وکیل در اجرای صیغه عقد نکاح بشود(4). 3 – اگر انسان کسی را برای انجام کارهای خودش وکیل کند صحیح است ولی اگر برای یکی از کارهای خود وکیل کند و آن کار را معین نکند وکالت صحیح نیست(5).

4 – وکیل، لازم نیست مسلمان باشد، مگر در اموری که از غیر مسلمان صحیح نیست. بنابراین انسان می تواند برای فروش خانه خود به کافری وکالت بدهد(6).

5 – وکیل می تواند از وکالت کناره گیری کند و اگر موکل غایب هم باشد اشکال ندارد(7). 6 – وکیل نمی تواند برای انجام کاری که به او واگذار شده دیگری را وکیل کند ولی اگر موکل به او اجازه داده باشد که وکیل بگیرد، به هر طوری که به او دستور داده می تواند رفتار نماید، پس اگر گفته باشد برای من وکیل بگیر، باید از طرف او وکیل بگیرد و نمی تواند کسی را از طرف خودش وکیل کند(8). 7 – اگر انسان کسی را برای کاری وکیل کند و چیزی برای او قرار بگذارد بعد از انجام آن کار، چیزی را که قرار گذاشته باید به او بدهد(9).

8 – اگر وکیل یا موکل بمیرد یا دیوانه همیشگی شود وکالت باطل می شود و نیز اگر گاه گاهی دیوانه یا بیهوش شود، بنابر احتیاط واجب باید به معامله ای که انجام یم دهد ترتیب اثر ندهند و نیز اگر چیزی که برای تصرف در آن وکیل شده است، از بین برود؛ مثلاً گوسفندی که برای فروش آن وکیل شده بمیرد، وکالت باطل می شود(10).

9 – اگر مال نزد وکیل تلف شود: در نگهداری آن کوتاهی یا در تصرف زیاده روی کرده: باید عوض آن را بدهد. در نگهداری آن کوتاهی یا در تصرف زیاده روی نکرده: نباید عوض آن را بدهد(11).

حجر

حجر به معنای منع است و در فقه، منع شرعی نسبت به تصرف در اموال می باشد(12).

1 – این افراد محجورند؛ یعنی نمی توانند در اموال خود تصرف کنند. کودک غیر بالغ

دیوانه

ص: 2436


1- توضیح المسائل، ص 307.
2- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الوکاله، ص 39،م 1 و 2.
3- توضیح المسائل،م 2257.
4- همان. م 2260.
5- همان،م 2261.
6- تحریر الوسیله، ج 2، ص 40.
7- توضیح المسائل،م 2263.
8- توضیح المسائل،م 2264.
9- توضیح المسائل،م 2269.
10- توضیح المسائل،م 2268.
11- توضیح المسائل،م 2271.
12- تحریر الوسیله، ج 2، ص 13، کتاب الحجر.

سفیه (کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف می کند) ورشکسته اقتصادی

2 – ولایت بر تصرف در اموال کودک غیر بالغ و دیوانه، با پدر و جد پدری اوست. – اگر پدر و جد پدری ندارد، قیمی که با وصیت آنان مشخص شده است، ولایت دارد. – اگر قیم هم ندارد، با حاکم شرع است. – و اگر حاکم شرع نباشد، با مومنین است و بنابر احتیاط واجب باید عادل باشند(1). 3 – ولایت بر سفیه: – اگر از دوران کودکی سفیه بوده و با همان حال به حد بلوغ رسیده، شرعا محجور است و ولایت بر او مانند دیوانه، با پدر یا جد پدری است و با نبود آنها با قیم است. – اگر قبلاً سفیه نبوده و پس از بلوغ سفیه شده، ولایت بر او با حاکم است و حاکم او را از تصرف در اموالش منع می کند(2). 4 – ورشکسته اقتصادی را نیز حاکم شرع با شرایطی که در کتب مفصل فقهی آمده است او را از تصرف در اموالش منع می کند و ولایت در تصرف با حاکم است(3).

ودیعه (امانت)

اگر انسان مال خود را به کس بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند، باید به احکم امانتداری عمل کند(4).

احکام امانتداری

1 – کسی که نمی تواند از امانت نگهداری کند، بنابر احتیاط واجب نباید قبول کند(5).

2 – کسی که چیزی را امانت می گذارد، هر وقت بخواهد می تواند آن را پس بگیرد و کسی که امانت را قبول می کند، هر وقت بخواهد می تواند آن را به صاحبش برگرداند(6). 3 – اگر امانتدار برای امانت، جای مناسبی ندارد، باید جای مناسبی تهیه کند؛ مثلا اگر پول است و در خانه نمی تواند نگهداری کند، باید به بانک بسپارد(7).

4 – امانتدار باید طوری از امانت نگهداری کند که مردم نگویند در امانت خیانت و یا در نگهداری آن کوتاهی کرده است(8). 5 – در صورتی که امانت مردم از بین برود: اگر امین در نگهداری آن کوتاهی کرده باشد: باید عوض آن را به صاحبش بدهد. اگر در نگهداری آن کوتاهی نکرده و به طور اتفاقی آن مال از بین رفته؛ مثلاً سیل برده است؛ امانتدار ضامن نمی باشد و لازم نیست عوض آن را بدهد(9).

عاریه

1 – عاریه آن است که انسان مال خود را به دیگری بدهد که از آن استفاده کند و در عوض، چیزی از او نگیرد، مثلاً کتاب خود را به کسی می دهد تا مطالعه کند و برگرداند(10).

2 – کسی که چیزی را عاریه گرفته باید بخوبی از آن نگهداری کند.

3 – چنانچه مالی را که عاریه کرده، از بین برود یا معیوب شود:

اگر در نگهداری آن کوتاهی، و یا در استفاده از آن زیاده روی نکرده، ضامن نیست. اگر در نگهداری آن کوتاهی کرده یا در استفاده از آن زیاده روی کرده باشد، باید خسارت آن را بپردازد(11). 4 – اگر از پیش شرط کرده باشند که هرگونه خسارت بر آن مال وارد شود، عاریه کننده ضامن است، باید آن خسارت را بپردازد(12).

پرسش

ص: 2437


1- تحریر الوسیله، ج 2، ص 13،م 5.
2- تحیر الوسیله، ج 2، ص 15.
3- برای آشنایی با شرایط جواز حجر می توانید به کتاب تحریر الوسیله، ج 2، ص 18 القول فی الفلس مراجعه کنید.
4- توضیح المسائل،م 2327.
5- توضیح المسائل،م 2330.
6- توضیح المسائل،م 2332.
7- توضیح المسائل،م 2334.
8- همان.
9- توضیح المسائل،م 2335.
10- توضیح المسائل،م 2344.
11- همان،م 2349.
12- همان.

1 – آخرین

شرط از شرایط وکالت را با ذکر مثال توضیح دهید. 2 – در چه اموری وکیل باید مسلمان باشد؟ دو مثال نیز بیاورید:

3 – در صورتی که متهم پرونده ای مسلمان باشد، آیا شاکی می تواند فرد غیر مسلمانی را وکیل خود قرار دهد، چرا؟

4 – فرق سفیه و دیوانه چیست؟

5 – فرق ودیعه و عاریه با قرض چیست؟

6 – اگر امانت تلف شود، آیا امانتدار ضامن است یا نه؟ 7 – برای ودیعه و عاریه هر کدام دو مثال بزنید.

درس (56) شرکت، مضاربه

تعریف شرکت

شرکت را باید به دو نوع تقسیم کرد: 1 – شرکت غیر عقدی 2 – شرکت عقدی (قرار دادی). شرکت عقدی: به آن معنا است که دو نفر با هم قرار دادی ببندند که با مال مورد اشتراک خود معامله کنند. به این نوع شرکت شرکت اکتسابی هم می گویند.

شرکت غیر عقدی: عبارت است از بودن یک چیز برای دو یا چند نفر بدون قرار داد؛ مثل آن که مالی از کسی به چند نفر به ارث برسد یا شخصی فرد دیگری را در مال خود شریک کند(1).

احکام شرکت

1 – شرکت

عقدی، فقط در اموال صحیح است پس اگر دو نفر قرار داد ببندند که هر چه کارشان در آمد داشت با هم شریک باشند صحیح نیست، خواه عمل آنها یکنواخت باشد؛ مثلاً دو نفر خیاط با هم قرار بگذارند که هر چه در آمد داشتند با هم شریک باشند. یا عمل آنها متفاوت باشد؛ مانند خیاط و نساج، بلی اگر یکی از آنها نصف منفعت خود را به دیگری مصالحه کند به چیزی، و آن دیگری هم نصف منفعت خود را به همان چیز مصالحه کند اشکال ندارد(2). 2 – اگر در عقد شرکت شرط کنند که هر دو با هم خرید و فروش نمایند یا هر کدام به تنهایی معامله کند، یا فقط یکی از آنها معامله کند، باید به قرار داد عمل نمایند(3). 3 – اگر معین نکنند کدامیک از آنها با سرمایه خرید و فروش کند، هیچیک از آنان بدون اجازه دیگری نمی تواند با آن سرمایه معامله کند(4).

4 – هر وقت یکی از شرکا تقاضا کند که سرمایه شرکت را قسمت کنند، اگر چه شرکت مدت داشته باشد، باید دیگران قبول کنند(5). 5 – اگر یکی از شرکا بمیرد یا دیوانه شود، یا حاکم شرع او را از تصرف در اموالش منع کند، سایر شرکا نمی توانند در مال شرکت تصرف کنند(6).

6 – اگر شریک چیزی را نسیه برای خود بخرد، نفع و ضررش مال خود اوست ولی اگر برای شرکت بخرد و شریک دیگر به آن معامله راضی باشد، نفع و ضررش برای هر دوی آنهاست(7). مضاربه

تعریف مضاربه

اگر دو نفر با هم قرار داد ببندند که یکی از آنها مالی را به دیگری بدهد تا به آن مال معامله کند و اگر سودی به دست آمد یا هم تقسیم کنند، به چنین قرار دادی مضاربه می گویند. به کسی که مال را تحویل گرفته تا با آن معامله کند عامل می گویند(8).

شرایط مضاربه

صفحه 327 نیاز به اسکن دارد.

ص: 2438


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 623،م 3، کتاب الشرکه.
2- تحریر الوسیله، ج 1، ص 624،م 5؛ توضیح المسائل،م 2143.
3- توضیح المسائل،م 2149.
4- توضیح المسائل،م 2150.
5- توضیح المسائل،م 2156.
6- توضیح المسائل،م 2157.
7- توضیح المسائل،م 2158.
8- تحریر الوسیله، ج 1، ص 608، کتاب العضاربه.
احکام مضاربه

1 – اگر شخصی توری یا دامی به دیگری بدهد که به وسیله آن ماهیگیری کند و هر چه ماهی گرفت با هم تقسیم کنند این قرار داد مضاربه نیست بلکه معامله ای باطل است(1).

2 – صاحب مال می تواند مال خود را به دو نفر مضاربه بدهد و چه آن دو به مقدار مساوی سود ببرند یا یکی از آنها بیشتر از دیگری و فرقی نیست که در عمل با هم مساوی باشند یا یکی بیش از دیگری کار انجام بدهد(2). 3 – اگر صاحب مال دو نفر یا بیشتر باشند و مال خود را به یک نفر مضاربه بدهند مانع ندارد(3). 4 – در تجارت کارهایی که به طور معمول به دیگران می سپارند مانند وزن کردن بار و حمل آن و امثال اینها، می تواند به اهلش بسپارد و مزد آنها را از سرمایه بدهد و اگر خودش آن را انجام داد می تواند مزد خود را از سرمایه بردارد و اما برای کارهایی که به طور متعارف خود عامل باید انجام دهد نمی تواند مزد بردارد(4). 5 – اگر عقد مضاربه مطلق باشد؛ یعنی شرطی در آن نباشد، عامل هر گونه صلاح بداند می تواند تجارت کند اما نمی تواند نسیه بدهد مگر این که بین تجار نسیه دادن مرسوم باشد، ولی اگر عقد مضاربه مشروط باشد. عامل باید به شرط عمل کند و اگر به شرط عمل نکرد و خسارتی به بار آمد ضامن است و اگر سودی به دست آمد صاحب سرمایه شریک است(5). 6 – عامل نمی تواند مخارج خود یا مخارج دیگران را از سرمایه بردارد مگر با اجازه مالک و اگر مالک اجازه باشد نباید در مخارج خود اسراف کند. و نیز نمی تواند از سرمایه کسی را مهمان کند یا سوغات بخرد مگر برای تجارت و به مصلحت تجارت باشد(6).

ضمان عامل و عدم آن

بدون تقصیر عامل، مال تلف شود – عامل ضامن نیست. بدون تقصیر عامل، مال معیوب شود – عامل ضامن نیست.

با تقصیر عامل، مال تلف یا معیوب شود – عامل ضامن است.

تجارت سود نیاورد – عامل ضامن سود صاحب مال نیست.

تجارت ضرر بیاورد – عامل ضامن ضرر صاحب مال نیست.

شرط کرده بودند که خسارت بر عهده مالک باشد – عامل خسارت را ضامن نیست. شرط کرده بودند که خسارت بر عهده هر دو باشد – عامل خسارت را ضامن نیست. ولی در صورتی که شرط کرده باشد، اگر ضرری به مالک وارد شد عامل هم مثلاً یک بر روی دو یا یک بر روی سه از آن را بدهد اشکال ندارد – در صورت ضرر او هم ضامن است(7). عامل نمی تواند بدون اجازه مالک مال را به شخص دیگری به مضاربه بدهد و اگر اجازه هم بدهد باید مضاربه اولی را فسخ کنند و مالک با شخص دوم عقد مضاربه ببندد، یا قرار داد مضاربه بین مالک و عامل و شخص دیگری به اشتراک بسته شود(8).

پرسش

1 – شرکتهای

تعاونی مصرف از کدام قسم شرکت می باشد؟

2 – آیا ممکن است در معامله با مال مشترک ضرر متوجه یکی از شرکاء باشد؟ 3 – موارد اشتراک و افتراق شرایط مالک و عامل در مضاربه چیست؟ 4 – اگر مبلغی را به یک کارگاه تولیدی بدهد که مثلاً یک بر روی سه از سود تولیدات را به او بدهد صحیح است یا نه؟

5 – فرق شرکت با مضاربه چیست؟

6 – عامل چه نوع مخارجی را می تواند از سرمایه بردارد؟ 7 – اگر تجارت ضرر بیاورد، در چه صورتی عامل ضامن ضرر صاحب مال خواهد بود.

درس (57) مزارعه، مساقات

اشاره

ص: 2439


1- تحریر الوسیله، کتاب المضاربه،م 6.
2- همان.
3- تحریر الوسیله، کتاب المضاربه،م 10.
4- تحریر الوسیله، کتاب المضاربه،م 15.
5- تحریر الوسیله، کتاب المضاربه،م 16 و 18.
6- تحریر الوسیله، کتاب المضاربه،م 20.
7- تحریر الوسیله، ج 1، ص 611،م 14، کتاب المضاربه.
8- همان، ص 615،م 25.

یکی از قراردادهای اقتصادی در بخش کشاورزی مزارعه است. مزارعه آن است که صاحب زمین، با زارع قرار داد ببندند که زمین را در اختیار زارع بگذارد تا زراعت کند و مقداری از حاصل آن را به صاحب زمین بدهد(1).

شرایط مزارعه

قرار داد مزارعه بسته شود؛ یعنی صاحب زمین به زارع بگوید، زمین را به تو واگذار کردم و او هم بگوید قبول کردم یا بدون این که حرفی بزنند، زمین را واگذار کند برای مزارعه و او هم تحویل بگیرد.

صاحب زمین، زمین مورد مزارعه را مشخص کند. زمین، قابل کاشت باشد، یا بتوانند کاری کنند که زراعت ممکن شود؛ مثلاً با شخم زنی و کود دادن و تسطیح کردن. مدت مزارعه معین باشد. مدت مزارعه به قدری باشد که در آن مدت حاصل زمین به دست آید.

نوع زراعت معین باشد، مگر در محلی باشد که فقط یک نوع زراعت کاشت می شود که در این صورت نام بردن لازم نیست. خرجی را که هر کدام باید عهده دار شود مشخص کنند؛ مثلاً زمین و بذر از یکی و سایر مخارج از دیگری. همه حاصل زمین به یک نفر اختصاص داده نشود. سهم هر کدام از محصول به طور مشاع باشد؛ مثلاً یک بر روی دو، یک بر روی سه، یک بر روی چهار، پس اگر قرار بگذارند، مثلاً یک تن گندم بدهد، مزارعه صحیح نیست(2).

احکام مزارعه

1 – اگر

زراعت در زمین ممکن نشود؛ مثلاً آب زمین قطع شود: – اگر مقداری از زراعت به دست آمده، حتی علفی که بتوان به حیوانات داد – همان مقدار، مطابق قرار داد از هر دوی آنها ست. – اصلاً زراعت بدست نیامده: زارع کوتاهی کرده – زارع سهم صاحب زمین را به قدر متعارف باید بپردازد. زارع کوتاهی نکرده – مزارعه باطل است و زارع ضامن نیست(3).

2 – زارع نمی تواند بدون اجازه صاحب زمین، زمین را در اختیار شخص دیگری بگذارد(4). 3 – شخصی که زمین را اجاره کرده اگر در عقد اجاره شرط نشده باشد که خود او باید از زمین استفاده کند، می تواند آن زمین را به مزارعه بدهد(5).

4 – مالیات زمین و مال الاجاره آن (اگر زمین اجاره ای باشد) بر عهده زارع نیست، مگر آن که در عقد اجاره شرط شده باشد، اما کارهای دیگر مانند حفر جویهای آبرسانی، تهیه اسباب کشاورزی و امثال آن را باید در قرار داد مشخص کنند که بر عهده چه کسی است(6). 5 – با مرگ صاحب زمین یا زارع، قرار داد مزارعه باطل نمی شود، بلکه به ورثه منتقل می شود، پس اگر صاحب زمین بمیرد، زمین به ورثه او منتقل می شود و سهم حاصل به آنها می رسد و اگر زارع بمیرد ورثه او باید زراعت کنند، یا کسی را اجیر کنند که زراعت کند(7).

مساقات

مساقات قراردادی است اقتصادی میان صاحب باغ و باغبان که در مدت معینی به آبیاری و تربیت درختان بپردازد و مطابق قرار داد، سهمی از میوه ها به باغبان داده شود.

شرایط مساقات

ص: 2440


1- توضیح المسائل،م 2228.
2- توضیح المسائل،م 2229.
3- توضیح المسائل،م 2232 و تحریر الوسیله، کتاب المزارعه،م 6.
4- تحریر الوسیله، کتاب المزارعه،م 10.
5- همان.
6- همان،م 15.
7- همان،م 12 توضیح المسائل،م 2224.

مورد مساقات باید معین باشد.

مورد مساقات، زمین بدون درخت نباشد. درختان نیز از نوع تنه دار باشد؛ مانند بوته خیار و هندوانه نباشد.

درخت میوه باشد؛ مانند درختان بید و صنوبر و کاج و سپیدار نباشد، مگر درختانی که از گل یا برگ آنها استفاده می کنند، مانند درخت سدر و کافور.

مدت مساقات معلوم ندهند. میوه را سهم یک نفر قرار ندهند. سهم هر کدام معین باشد. سهم آنها، به نوع مشاع باشد؛ مثلاً یک بر روی دو، یک بر روی سه، یک بر روی چهار بنابر این اگر قرار بگذارند که باغبان آبیاری کند و در پایان یک تن میوه بگیرد، این قرارداد مساقات نیست.

چند مساله

1 – در قرار داد مساقات می توان مدت آن را تا پایان رسیدن میوه ها قرار داد، در صورتی که زمان شروع آن (ابتدای مساقات) مشخص باشد. 2 – قرار داد مساقات به نهالهایی که تازه غرس شده و هنوز زمان میوه دادن آنها نرسیده، اشکال ندارد. به شرط آن که مدت مساقات به قدری باشد که نهال میوه دار شود. 3 – درختی که از آب باران یا رطوبت زمین استفاده می کند و به آبیاری نیازی ندارد، اگر به کارهای دیگری؛ مانند بیل زدن و کود دادن نیازمند باشد، مساقات صحیح است(1).

استفتاء

س – آیا مزارعه، مساقات و مضاربه که در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) معمول بوده محدود به زمان معینی بوده یا اینکه همیشه به قوت خود باقی است؟

ج – مذکورات از معاملات مشروعه هستند و شرعیت آنها اختصاص به زمان خاصی ندارد(2).

پرسش

1 – در قرار داد مزارعه، بذر، کود، سم و مالیات دولتی بر عهده چه کسی است؟ 2 – در مزارعه، کاه و علوفه به دست آمده سهم چه کسی است؟ 3 – شخصی آب و زمین را به کشاورز واگذار کرده تا در آن کشت کند و پس از برداشت محصول مبلغ یکصد هزار تومان به صاحب زمین بدهد، این قرار داد چه نام دارد و حکم آن چیست؟

4 – شخصی باغ خود را در اختیار باغبان می گذارد تا کارهای آن را انجام دهد و پس از برداشت محصول، یک تن میوه به او بدهد. نام این قرار داد چیست و چه حکمی دارد؟

5 – مزراعه و مساقات چه تفاوتهایی دارند؟

درس (58) نذر، قسم، صدقه، هبه، صلح

اشاره

یوفون بالنذر و یخافون یوماکان شره، مستطیرا

نیکان به نذر وفا می کنند و از روزی که گزند آن فراگیر است می ترسند. (سوره انسان، آیه 7)

نذر

1 – در نذر باید صیغه خوانده شود و لازم نیست انسان آن را به عربی بخواند، پس اگر بگوید: چنانچه مریض من خب شود برای خدا بر من است که هزار ریال به فقیر بدهم، نذر او صحیح است(3).

ص: 2441


1- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الجعاله، ص 642 و توضیح المسائل،م 2238 تا 2245.
2- استفتاات، ج 2، ص 274، س 1.
3- توضیح المسائل،م 2641.

2 – نذر زن بدون اجازه شوهر باطل است(1). 3 – انسان کاری را می تواند نذر کند که انجام آن برایش ممکن باشد، بنابراین کسی که مثلاً نمی تواند پیاده به کربلا برود، اگر نذر کند که پیاده برود، نذر او صحیح نیست(2). 4 – اگر انسان نذر کند کاری را انجام دهد، باید همانطور که نذر کرده عمل کند، پس اگر نذر کند روز اول ماه روزه بگیرد، چنانچه روز قبل یا عبد از آن به جا آورد کفایت نمی کند(3). 5 – اگر نذر کند که به فقیر معینی صدقه بدهد، نمی تواند آن را به فقیر دیگری بدهد(4). 6 – اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان (علیهم السلام) برود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود، کافی نیست و چنانچه به واسطه عذر نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست(5). 7 – اگر برای حرم یکی از امامان (علیهم السلام) یا امامزادگان چیزی نذر کند، باید آن را به مصارف حرم برساند، از قبیل فرش، پرده و روشنایی(6).

8 – اگر برای خود امام (علیه السلام) یا امامزداه چیزی نذر کند، چنانچه مصرف معینی را قصد کرده، باید به همان مصرف برساند و اگر مصرف معینی را قصد نکرده، باید به فقیران و زائران بدهد یا مسجد مانند آن بسازد و ثواب آن را به امام (علیه السلام) هدیه کند(7).

استفتاء

س – کسی که نذر کرده که مبلغی در مورد نظیر اطعام و غیره صرف نماید، ایا می تواند، این مبلغ را به یکی از حسابهای ضروری تر، نظیر جبهه یا جنگ زدگان واریز نماید؟

ج – اگر نذر با صیغه معتبر شرعی بوده، باید بر طبق نذر عمل شود و اگر صیغه نداشته، اختیار به خود شماست(8).

کفاره تخلف نذر

اگر انسان بدون عذر به نذر خود عمل نکند کفاره واجب می شود؛ یعنی باید: یک برده آزاد کند. یا به شصت فقیر طعام دهد. یا دو ماه پی در پی روزه بگیرد(9).

قسم خوردن

1 – اگر کسی به یکی از اسامی خداوند عالم؛ مانند خدا و الله قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا ترک کند؛ مثلاً سوگند بخورد که روزه بگیرد یا سیگار نکشد، واجب است به آن عمل کند(10). 2 – اگر عمداً به سوگندی که خورده است عمل نکند، باید کفاره بدهد و کفاره آن یکی از این سه چیز است: آزاد کردن یک برده. سیر کردن ده فقیر. پوشاندن ده فقیر. و اگر هیچکدام از اینها را نتواند انجام دهد، باید سه روز روزه بگیرد(11). 3 – کسی که قسم می خورد، اگر حرف او راست باشد، قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد، حرام و از گناهان بزرگ است(12).

صدقه

صدقه عملی است مستحب که در آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) تاکید بسیاری نسبت به آن شده و ثواب بی شماری برای آن بیان گشته است تا آنجا که فرموده اند: صدقه؛ در

ص: 2442


1- توضیح المسائل،م 2644.
2- توضیح المسائل،م 2647.
3- توضیح المسائل،م 2651.
4- توضیح المسائل،م 2659.
5- توضیح المسائل،م 2660.
6- توضیح المسائل،م 2662.
7- توضیح المسائل،م 2663.
8- استفتاات، ج 2، ص 464، س 20.
9- توضیح المسائل،م 2654.
10- توضیح المسائل،م 2670 و 2671.
11- همان.
12- توضیح المسائل،م 2675.

دنیا مانع پیشامدهای ناگوار و مرگهای ناگهانی است و در آخرت گناهان بزرگ را می زداید و حسابرسی قیامت را آسان می کند(1).

احکام صدقه

1 – انسان

باید در پرداخت صدقه قصد قربت داشته باشد؛ یعنی تنها برای رضای خدا بپردازد و از هر گونه ریا و خود نمایی بدور باشد(2). 2 – پس گرفتن صدقه جایز نیست(3). 3 – صدقه بر سید هم حلال است، گر چه زکات غیر سید بر آنها حرام است(4). 4 – صدقه دادن به کافری که در حال جنگ با مسلمانان نباشد و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا امام (علیه السلام) دشنام نمی دهد، اشکال ندارد(5). 5 – صدقه را بهتر است پنهانی بدهد، مگر آن که بخواهد دیگران هم تشویق شوند، ولی زکات بهتر است آشکارا داده شود(6). 6 – گدایی کردن و رد کردن گدا (چیزی به او ندادن) هر دو مکروه است(7).

هبه

هبه یا بخشش، عبارت است از خارج ساختن مالی از مالکیت خود، و بدون دریافت چیزی، به ملکیت دیگری در آوردن.

1 – مواردی که نمی توان هبه را پس گرفت: هبه به ارحام؛ مانند پدر و مادر، فرزند در صورتی که تحویل آنان داده باشد. هبه به غیر ارحام؛ در صورتی که آن مال باقی نباشد و مصرف کرده باشد، امام اگر هنوز آن مال باقی است پس گرفتن آن اشکال ندارد.

هبه معوضه؛ بخششی که مشروط باشد به پرداخت چیزی یا انجام کاری در مقابل آن؛ مثلاً چیزی را به کسی می بخشد به شرط آن که او هم چیزی به او بدهد(8).

پس از تحویل دادن چیزی که بخشیده، یکی از طرفین از دنیا بروند، ورثه بخشنده نمی توانند آن را پس بگیرند(9). 2 – زن و شوهر حکم ارحام را ندارند ولی احتیاط آن است که اگر یکی از آنها چیزی به دیگری بخشید پس نگیرد(10).

صلح

انسان می تواند تمام یا مقداری از اموال یا منافع اموال خود را در مقابل چیز کمتری یا بدون عوض، به دیگری واگذار کند یاطلبی که دارد، نگیرد. به این واگذاری یا اسقاط دین صلح گفته می شود.

1 – صلح، خود یک قرار داد مستقل است و احکام سایر قرار دادها در آن جاری نیست، پس خیار بیع و حق شفعه در آن ثابت نیست(11). 2 – در قرار داد صلح، صیغه خاصی شرط نیست بلکه با هر لفظی که بیانگر واگذاری مال یا اسقاط دین باشد صحیح است(12). 3 – صلح کننده باید عاقل، بالغ و مختار باشد و قصد صلح نیز داشته باشد و حاکم شرع او را از تصرف در اموالش منع نکرده باشد(13). 4 – اگر بخواهند دو چیزی را که از یک جنس می باشد به یکدیگر صلح کنند:

وزن آنها معلوم است

1 – هر دو مساوی است: صلح صحیح است. 2 – یکی بیشتر است: صلح صحیح نیست. وزن آنها معلوم نیست: صلح صحیح است، هر چند احتمال بدهند که وزن یکی بیشتر از دیگری است(14). 5 – اگر دو نفر چیزی را با هم صلح کنند، با رضایت یکدیگر می توانند صلح را به هم بزنند و همچنین اگر برای یکی از آنها حق فسخ قرار داده باشند(15).

ص: 2443


1- بحار الانوار، ج 96، ص 124، وسائل الشیعه، ج 6، ص 258.
2- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الوقف و اخواته (القول فی الصدقه) ص 90،م 1.
3- همان، مساله 2.
4- تحریر الوسیله، ج 2، ص 91،م 3.
5- همان،م 5.
6- همان،م 6.
7- همان مدرک، ص 92،م 10 – 9.
8- تحریر الوسیله، ج 2، ص 58،م 8 و 11.
9- همان،م 8.
10- همان.
11- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الصلح، ص 561،م 1.
12- همان،م 3.
13- همان، ص 563،م 9.
14- توضیح المسائل،م 2166.
15- توضیح المسائل،م 2169.
پرسش

1 – نذر مطلق و مشروط را با ذکر مثال توضیح دهید. 2 – کفاره تخلف نذر، همان کفاره…… است. 3 – شخصی گفته است: خدا یا اگر در امتحان قبول شدم یک ماه روزه می گیرم آیا پس از قبولی، یک ماه روزه بر او واجب است، چرا؟

4 – فرق صدقه با هبه چیست؟

5 – در چه صورتی پس گرفتن هبه جایز است؟

6 – مردی همسر خود را طلاق می دهد، آیا می تواند زیورآلاتی که برایش خریده از او پس بگیرد؟

7 – اگر دو نفر دو کالای همجنس را که وزن یکی بیش از دیگری است به یکدیگر صلح کنند، چه حکمی دارد. چرا؟

درس (59) کفارات، اشیاء پیدا شده

کفارات

کفاره، جریمه ای است که برای ارتکاب برخی از گناهان گذاشته شده است و این غیر از حد و دی و قصاص است، چون پرداخت کفاره به دست خود گنهکار انجام می شود و نیازی به حکم حاکم ندارد.

اقسام کفاره

1 – مرتبه – کفاراتی که در صورت ناتوانی از اولی نوبت به بعدی می رسد. 2 – مخیره – کفاراتی که مکلف در انتخاب یکی از آنها اختیار دارد.

3 – – مخیره و مرتبه – کفاراتی که هر دو قسم اول در آن وجود دارد.

4 – جمع – گنهکار تمام موارد کفاره را باید انجام دهد(1).

صفحه 341 نیاز به اسکن دارد.

احکام کفارات

1 – پرداخت

کفاره باید به نیت کفاره و با قصد قربت باشد(2). 2 – روزه ها در تمام کفارات باید پی در پی باشد ولی در صورتی که دو ماه واجب باشد، اگر یک ماه و یک روز (31 روز) پی در پی بگیرد کفایت می کند(3).

3 – مسکینی که می توان به او کفاره داد، همان فقیری است که مستحق زکات است(4). 4 – در اطعام مسکین، مخیر است بین سیر کردن یا دادن غذا به او، ولی اگر بخواهد غذا را به خودش تحویل دهد، حداقل باید یک مد باشد و احتیاط مستحب است دو مد بدهد(5). 5 – دادن پول به عنوان کفاره، کافی نیست، نه در اطعام، نه در لباس دادن، بلکه خود غذا یا لباس باید داده شود، مگر آنکه فقیر، مورد اطمینان باشد و به او پول بدهد و او را وکیل کند که با آن پول برای خودش طعام یا لباس تهیه کند(6).

6 – در مواردی که به 10 یا 60 مسکین باید طعام داده شود، باید طعام را به همین تعداد فقیر بدهد، پس نمی تواند به 30 نفر هر کدام دو مد بدهد، مگر آنکه کفاره های متعدد باشد. ولی لازم نیست همه را یکجا اطعام کند، مثلاً اگر به 10 فقیر امروز و 20 نفر دیگر دو ماه دیگر و… طعام بدهد، اشکال ندارد(7).

استفتاء

ص: 2444


1- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الکفارات، ص 125.
2- همان، ص 127،م 2.
3- همان، ص 128،م 6ص 129،م 9.
4- همان، ص 131،م 18.
5- همان، ص 129،م 11.
6- همان، ص 132،م 20.
7- همان، ص 129،م 11.

س 1 – بر شخصی که کفاره جمع تعلق گرفته، آیا بنده آزاد کردن از او در این زمان ساقط است؟

ج – ساقط است(1). س 2 – آیا از گوشت گوسفندی که حاجی به عنوان کفاره می دهد خودش هم می تواند بخورد یا نه؟

ج – نمی تواند بخورد(2).

اشیاء پیدا شده

1 – برداشتن

چیزی که پیدا شده، مکروه است. 2 – در صورتی که شخصی چیزی پیدا کند و بردارد وظیفه اوست که اگر:

صاحبش معلوم است، به صاحبش بدهد. صفحه 343 نیاز به اسکن دارد.

چگونگی اعلان

اگر از روزی که آن را پیدا کرده تا یک هفته، هر روزی یک مرتبه و بعد از آن تا یک سال، هفته ای یک مرتبه در محل اجتماع مردم اعلان کند کافی است(3).

چند مساله:

1 – کسی که مالی را پیدا کرده، اگر عمداً به دستوری که گفته شد، اعلان نکند، گذشته از این که معصیت کرده، باز هم واجب است اعلان کند(4). 2 – اگر کودک نابالغ چیزی پیدا کند، ولی او باید اعلان نماید(5).

3 – اگر قیمت چیزی که پیدا کرده به 6/12 نخود نقره سکه دار برسد، چنانچه اعلان نکند و در مسجد یا جای دیگری که محل اجتماع مردم است بگذارد و آن چیز از بین برود، یا دیگری آن را بردارد، کسی که آن را پیدا کرده ضامن است(6).

4 – هر گاه چیزی پیدا کند که اگر بماند فاسد می شود باید تا مقداری که ممکن است آن را نگه دارد بعد قیمت کند و خودش بردارد یا بفروشد و پولش را نگه دارد و اعلان کند(7).

گم شدن کفش

اگر کفش کسی را ببرند و کفش دیگری به جای آن بگذارند، با چند شرط می تواند آن را برای خود بردارد:

– بداند کفشی که مانده، مال کسی است که کفش او را برده.

– از پیدا کردن صاحبش مایوس شود یا برایش مشقت داشته باشد.

– ارزش آن مساوی با کفش خودش یا کمتر از آن باشد، ولی اگر قیمت آن از کفش خودش بیشتر باشد، باید هر وقت صاحب آن پیدا شد، زیادی قیمت را به او بدهد و چنانچه از پیدا شدن او ناامید شود، باید با اجازه حاکم شرع زیادی قیمت را از طرف صاحبش صدقه بدهد(8).

پرسش

1 – فرق کفاره تخلف نذر و تخلف قسم چیست؟

2 – اگر فقیر به پول نیاز داشته باشد آیا می تواند پول کفاره را به او بدهد؟

3 – آیا کفاره را می توان به موسساتی مثل کمیته امداد و بهزیستی داد؟

4 – اگر شخصی یک اسکناس هزار تومانی پیدا کند تکلیف چیست؟

5 – یک جعبه میوه در جاده از روی ماشینی افتاده و راننده دیگری آن را برداشته، وظیفه اش

ص: 2445


1- استفتاات، ج 2، ص 489، س 15.
2- همان، ص 487، س 8.
3- توضیح المسائل،م 2566.
4- توضیح المسائل،م 2570.
5- توضیح المسائل،م 2571.
6- توضیح المسائل،م 2578.
7- توضیح المسائل،م 2579.
8- توضیح المسائل،م 2581.

نسبت به آن چیست.

6 – اگر کفش کسی را ببرند و کفش ارزشمندتری بجای آن مانده، تکلیف چیست؟

درس (60) خوردن و آشامیدن

اشاره

یا ایها الذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروالله ان کنتم ایاه تعبدون. ای کسانی که ایمان آورده اید، از نعمتهای پاکیزه ای که روزی شما کرده ایم بخورید و اگر تنها خدا را می پرستید او را شکر کنید. (سوره بقره، آیه 172) برای حفظ جان انسانها و سلامتی جسم و روح آنها و بقای نسلها و احترام به حقوق دیگران، قوانین و مقرراتی در رابطه با خوراکیها و آشامیدنیها در فقه اسلامی وجود دارد که به بیان برخی از آنها می پردازیم: صفحه 346 نیاز به اسکن دارد. احکام خوراکیها

غذاهای گیاهی

تمام میوه ها و سبزیجات حلال است، مگر آنچه برای بدن ضرر داشته باشد.

غذاهای حیوانی

صفحه 347 نیاز به اسکن دارد.

چند مساله:

1 – تمام

حیوانهای درنده حرام گوشت هستند، هر چند از نظر قدرت درندگی ضعیف باشند؛ مانند روباه. 2 – خوردن گوشت خرگوش حرام است. 3 – تمام انواع حشرات، حرام می باشند(1).

پرندگان

این دسته از پرندگان حلال گوشت هستند: تمام اقسام کبوترها (قمری هم نوعی کبوتر است). تمام اقسام گنجشکها (بلبل هم نوعی گنجشک است). مرغ و خروس. این دسته از پرندگان حرام گوشت هستند: خفاش. طاووس. کلاغ (زاغ هم نوعی کلاغ است). تمام پرندگانی که چنگال دارند؛ مانند عقاب(2).

چند مساله:

1 – خوردن

گوشت پرستو و هدهد مکروه است(3). 2 – تخم مرغ و سایر پرندگان حلال گوشت حلال و تخم پرندگان حرام گوشت حرام است(4). 3 – ملخ از پرندگان است و حلال گوشت می باشد(5).

ص: 2446


1- همان.
2- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الاطعمه و الاشربه، ص 156،م 6 و 7.
3- توضیح المسائل،م 2624.
4- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الاطعمه و الاشریه، ص 158،م 12.
5- توضیح المسائل،م 2622.
آبزیان

1 – از

حیوانهای دریایی، ماهی پولک دار و برخی از پرندگان دریایی حلال گوشت است.

2 – میگو که همان ملخ دریایی و از پرندگان است، حلال گوشت می باشد(1)

اجزاء حرام حیوانهای حلال گوشت

(2)

خون

فضله (ادرار و مدفوع) بچه دان

غده که آن را دشول می گویند

تخم که آن را دنبلان می گویند (بجز تخم پرندگان حلال گوشت)

چیزی که در مغز کله است و به شکل نخود می باشد مغز حرام که در میان تیره پشت است. پی که در دو طرف تیره پشت است

نری

فرج (شرمگاه) زهر دان

طحال (سپرز) مثانه (بول دان) حدقه چشم

چیزی که در میان سم حیوان است و به آن ذات الاشاجع می گویند(3)

چند مساله

1 – خوردن گل حرام است.(4) 2 – خوردن کمی از تربت سید الشهدا (علیه السلام) برای شفای یافتن از بیماری اشکال ندارد.(5) 3 – خوردن و آشامیدن چیز نجس حرام است و خوردن عین نجس به اطفال حرام است ولی خورانیدن غذای متنجس به اطفال حرام نیست.(6) 4 – خوردن چیزی که برای انسان ضرر دارد حرام است، مثلاً خوردن غذای چرب برای مریضی که غذای چرب برایش ضرر دارد حرام است(7). 5 – نوشیدن شراب و هر مایع مست کننده دیگر حرام است(8).

6 – بر هر مسلمانی واجب است مسلمان دیگری را که نزدیک است از گرسنگی یا تشنگی بمیرد، نان و آب داده و از مرگ نجات دهد(9). 7 – غذاهای غیر گوشتی، که در کشورهای غیر اسلامی تولید شده است؛ اعم از سبزیجات، حبوبات، میوه ها و فرآورده های لبنی مانند: پنیر، ماست، کره، خامه، که از حیوان حلال گوشت گرفته می شود، تخم مرغ و سایر پرندگان حلال گوشت، نان، بیسکویت، شکلات، آدامس، شیرینی و سایر خوردنیهایی که از گوشت حیوان نیست، پاک و خوردن آنها حلال است، مگر آن که انسان یقین کند نجس شده است. بنابراین مساله چند صورت دارد:

می داند که با بدن کافر تماس نداشته و به نحو دیگری نیز نجس نشده است – پاک و حلال است. شک دارد نجس شده است یا نه – پاک و حلال است. احتمال می دهد نجس شده باشد ولی یقین ندارد – پاک و حلال است.

می داند بر اثر تماس با بدن کافر یا به گونه ای دیگر نجس شده است – نجس و حرام است(10).

دو حکم کلی

ص: 2447


1- همان،م 1.
2- ابونصر فراهی در کتاب نصاب الصبیان برخی از آنها را این گونه به شعر آورده است: غدد ذات اشاجع حدق و فرج و قضیت – انثیان و دم و غلبا و نخاعست و طحال پس مثانه است و مرار است و مشیمه خرزه – یاد گیر این که تو را باز رهاند ز وبال (نقل از لغت نامه دهخدا، حرف ذ، کلمه ذات اشاجع).
3- توضیح المسائل. م 2626
4- تحریر الوسیله ج 2 کتاب الاطمعه و اشربه،. م 7
5- توضیح المسائل،. م 2628
6- توضیح المسائل. م 141
7- توضیح المسائل،م 2630.
8- توضیح المسائل،م 111.
9- توضیح المسائل،م 2635.
10- استفتاات، ج 2، ص 507 و 508 و 509.

1 – هر نجسی حرام است ولی هر حرامی نجس نیست. 2 – خوردن هر نوع خاک و گل حرام است، مگر قدری از تربت امام حسین 7 برای شفا یافتن از بیماری(1).

پرسش

1 – کدام

دسته از غذاهای گیاهی حرامند؟

2 – این حیوانات حلال گوشت هستند یا حرام گوشت؟

کلاغ و الاغ، مار و مورچه، گاو و گربه، موش و میش 3 – کدام دسته از این پرندگان حرام گوشت نیستند؟

قمری، زاغ، بلبل، پرستو، هدهد، ملخ

4 – کدام دسته از مایعات حرام می باشد؟

5 – این مساله را با ذکر مثال توضیح دهید: هر نجسی حرام است ولی هر حرامی نجس نیست. 6 – استفاده از نان، پنیر، شیر و تخم مرغ در رستورانهای کشورهای غیر اسلامی چه حکمی دارد؟

درس (61) خوردن و آشامیدن (2)

اشاره

1 – خوردن

غذای دیگران بدون اذن و رضایت صاحبش حرام است هر چند کافری باشد که اموالش محترم است؛ مانند اهل ذمه(2). 2 – خوردن غذا در خانه این افراد بدون اجازه جایز است:

پدر و مادر

فرزندان

برادران و خواهران

همسر

وکیل در خانه موکل خود، در صورتی که حفظ اموال و کارهای خود را به او واگذار کرده باشد(3). 3 – افرادی که در مساله قبل گفته شده اگر بدانند، صاحبخانه رضایت ندارد نمی توانند از غذای خانه او استفاده کنند، ولی در صورت شک اشکال ندارد(4).

4 – احتیاط آن است که افراد فوق تنها به خوردن غذاهایی مانند نان، خرما و خورشت و میوه های متعارف اکتفات کنند و از خوردن غذاهای گران قیمت که معمولاً برای میهمان و مواقع نیاز ذخیره می شود پرهیز کنند(5). در موارد ذیل خوردن و آشامیدن چیزهای حرام اشکال ندارد:

حفظ جان متوقف بر حرام باشد؛ مثلاً در موقعیتی قرار گرفته است که به جز غذای حرام چیز دیگری نیست و اگر نخورد از گرسنگی می میرد.

مداوای مرضی که تحمل آن به طور معمول ممکن نیست، متوقف بر خوردن یا آشامیدن حرام باشد و به تشخیص پزشکان ماهر و مورد اطمینان معالجه آن منحصر در استفاده از همان دارو باشد. او را به خوردن یا آشامیدن حرام وادار کرده اند، به گونه ای که اگر نخورد جانش یا آبرویش یا مقدار قابل توجهی از اموالش در خطر است، و همچنین است اگر جان یا ابروی افراد محترمی در خطر باشد. در مقام تقیه که خوف از جان و مال و آبرو داشته باشد، همانگونه که در فرض قبل گذشت(6).

مساله:

ص: 2448


1- تحریر الوسیله، ج 2، ص 156،م 5.
2- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الاطعمه و الاشربه.
3- همان،م 29.
4- همان.
5- همان.
6- همان،م 30 تا 34.

در تمام مواردی که خوردن یا آشامیدن حرام، جایز می شود، باید به مقدار ضرورت اکتفا کند و زیاده بر آن جایز نیست(1). برای مطالعه

آداب غذا خوردن
مستحبات

1 – دستها را قبل از غذا و پس از آن بشوید. 2 – در اول غذا بسم الله و در پایان الحمد لله بگوید.

3 – با دست راست غذا بخورد. 4 – لقمه را کوچک بردارد. 5 – غذا را خوب بجود. 6 – میوه را پیش از خوردن با آب بشوید. 7 – اگر چند نفر سر سفره نشسته اند هر کسی از غذای جلوی خودش بخورد.

8 – میزبان پیش از همه شروع به غذا خوردن کند و بعد از همه دست بکشد(2).

مکروهات

1 – در حال سیری غذا خوردن. 2 – پرخوری (زیاد غذا خوردن). 3 – نگاه کردن به صورت دیگران هنگام غذا خوردن. 4 – خوردن غذای داغ. 5 – فوت کردن به غذایی که می خورد. 6 – پاره کردن نان با کارد. 7 – گذاشتن نان زیر ظرف غذا. 8 – دور انداختن میوه، پیش از آن که کاملاً آن را بخورد(3).

آداب آب نوشیدن
مستحبات:

1 – در روز، ایستاده آب بخورد. 2 – پیش از آشامیدن آب بسم الله و بعد از آن الحمد لله بگوید.

3 – به سه نفس آب بیاشامد. 4 – پس از آشامیدن آب، حضرت امام حسین – علیه السلام – و خاندان و یاران او را یاد و قاتلان ایشان را لعن کند(4).

مکروهات

1 – زیاد

آشامیدن. 2 – آشامیدن آب بعد از غذای چرب. 3 – با دست چپ آب نوشیدن. 4 – در شب، ایستاده آب نوشیدن(5).

ذبح و شکار حیوانات

ص: 2449


1- همان.
2- توضیح المسائل،م 2636.
3- توضیح المسائل،م 2637.
4- توضیح المسائل،م 2638.
5- توضیح المسائل،م 2639.

اگر حیوان حلال گوشت را به دستوری که بعداً گفته می شود سر ببرند، چه وحشی باشد چه اهلی، بعد از جان دادن گوشت آن حلال و بدنش پاک است(1).

دستور ذبح حیوان

دستور سر بریدن حیوان (بجز شتر) آن است که چهار رگ بزرگ گردن آن را از پایین برآمدگی زیر گلو به طور کامل ببرند و اگر آنها را بشکافند کافی نیست(2).

دستور کشتن شتر

برای کشتن شتر، باید کارد یا چیز دیگری را که از آهن برنده باشد، در گودی بین گردن و سینه اش فرو کنند. پس اگر مانند گوسفند آن را سر ببرند حرام و نجس است(3).

شرایط سر بریدن حیوان و نحر شتر

کسی که سر حیوان را می برد، مسلمان باشد. با آهن سر حیوان را ببرد، ولی در حال ناچاری با چیز تیز دیگری مانند شیشه و سنگ تیز هم مانع ندارد. هنگام سر بریدن، قسمت جلوی بدن حیوان رو به قبله باشد.

وقتی که می خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد، به نیت سر بریدن، نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسم الله کافی است.

حیوان بعد از سر بریدن حرکتی بکند که معلوم شود زنده بوده است(4).

مساله: سر بریدن حیوان با غیر فلز و حتی فلزی که آهن نیست یا آهن بودن آن مشکوک است صحیح

نمی باشد(5).

شکار با اسلحه

اگر حیوان حلال گوشت وحشی را با سلاح شکار کنند، با پنج شرط حلال و بدنش پاک است: سلاح شکار، مانند کارد و شمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه و تیر، تیز باشد که بدن حیوان را پاره کند. سلاح را برای شکار کردن به کار ببرد، پس اگر جایی را نشان کند و بطور اتفاقی حیوانی را بکشد، آن حیوان، پاک و حلال نیست. در وقت به کار بردن سلاح، نان خدا را ببرد. وقتی به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است، به مقدار سر بریدن آن وقت نباشد، ولی چنانچه به مقدار سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است. کسی که شکار می کند باید مسلمان یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد و اگر کافر با کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می کند حیوانی را شکار نماید آن شکار حلال نیست(6).

شکار با سگ شکاری

اگر سگ شکاری، حیوان وحشی حلال گوشتی را شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد:

ص: 2450


1- توضیح المسائل،م 2583.
2- توضیح المسائل،م 2591.
3- توضیح المسائل،م 2595.
4- توضیح المسائل،م 2594.
5- استفتائات، ج 2، ص 497، س 10 – مناسک حج، مسائل متفرقه هدی، س 18.
6- توضیح المسائل،م 2601.

آن سگ برای شکار تربیت شده باشد، به طوری که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند، بایستد. صاحبش آن را برای شکار بفرستد و اگر از پیش خود حیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است. کسی که سگ را برای شکار می فرستد، مسلمان باشد.

وقت فرستادن، نام خدا را ببرد. شکار به واسطه خمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند، یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست. کسی که سگ را فرستاده، وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد، ولی اگر وقت باشد و حیوان را سر نبرد تا بمیرد، حلال نیست(1).

صید ماهی

1 – اگر ماهی فلس دارد را زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، پاک و خوردن آن حلال است اما اگر در آب بمیرد، چون خود جهنده ندارد، پاک است ولی خوردن آن حرام است(2).

2 – کسی که ماهی را صید می کند لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن، نام خدا را ببرد، ولی مسلمانی که از آن ماهی استفاده می کند، باید بداند که آن را زنده گرفته اند و در خارج آب مرده است(3). 3 – خوردن ماهی زنده اشکال ندارد(4).

پرسش

1 – در چه صورتی خوردن حرام برای معالجه بیماری جایز است؟

2 – سر بریدن حیوان با چاقوی استیل چه حکمی دارد؟

3 – موارد اتفاق شرایط ذبح حیوان و شکار با سلاح کدام است؟ 4 – ماهی هایی که در کشورهای غیر اسلامی صید می شود حلال است یا نه؟ 5 – خوردن ماهی زنده چه حکمی دارد؟

درس (62) نگاه کردن

اشاره

و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و البصار و الافئده لعلکم تشکرون و خداوند شما را از شکم مادرانتان، در حالی که چیزی نمی دانستید، بیرون آورد، و برای شما گوش و چشمان و دلها قرار داد، باشد که سپاسگزاری کنید.

(سوره نحل، آیه 78) یکی از نعمت های الهی، قدرت بینایی است، انسان باید از این نعمت بزرگ در راه کمال و ترقی خود و همنوعان استفاده کند و آن را از نگاه به نامحرمان باز دارد، گرچه نگاه به طبیعت و زیبایی های آن، اگر تجاوز به حقوق دیگران نباشد، اشکال ندارد، ولی حفظ دیده از نگاه به دیگران و حفظ خود از نگاه نامحرمان، احکام خاصی دارد که در این بخش به برخی از آنها می پردازیم:

محرم و نامحرم

محرم کسی است که ازدواج با او حرام است و در نگاه به او محدودیتی که نسبت به سایر افراد هست نمی باشد.

اسباب محرمیت: 1 – نسبت – همزاد بودن

2 – سبب – ازدواج

3 – رضاع – شیر دادن

ص: 2451


1- توضیح المسائل،م 2609.
2- توضیح المسائل،م 2615.
3- توضیح المسائل،م 2617.
4- توضیح المسائل،م 2619.
محارم نسبی

هفت دسته از زنها و مردها به سبب خویشاوندی بر یکدیگر محرمند و نمی توانند با هم ازدواج کنند:

افرادی که بر پسرها و مردان محرمند:

1 – مادر و مادر بزرگ. 2 – دختر و دختر فرزند. 3 – خواهر. 4 – خواهر زاده (دختر خواهر). 5 – برادر زاده (دختر برادر). 6 – عمه (عمه خودش و عمه پدر و مادرش). 7 – خاله (خاله خودش و خاله پدر و مادرش). عمه عمه و خاله خاله در صورتی که عمه و خاله پدر یا مادر نباشند، محرم نیستند؛ مثل این که عمه انسان با پدر وی، فقط از طریق مادر منسوب باشد که در این صورت عمه عمه، عمه پدر نمی باشد(1).

افرادی که بر دخترهای و زنان محرمند:

1 – پدر و پدر بزرگ. 2 – پسر و پسر فرزند (نوه). 3 – برادر. 4 – خواهر زاده (پسر خواهر). 5 – برادر زاده (پسر برادر). 6 – عمو (عموی خودش و عموی پدر و مادرش). 7 – دایی (دایی خودش و دایی پدر و مادرش)(2).

محارم سببی

افرادی که به واسطه ازدواج بر پسرها و مردها محرم می شوند عبارتند از: 1 – مادر زن و مادر بزرگ او. 2 – دختر زن، هر چند دختر خودش نباشد. (در صورتی که با آن زن همبستر شده باشد). 3 – زن پدر (نامادری). 4 – زن پسر (عروس)(3). افرادی که به واسطه ازدواج بر دخترها و زنها محرم می شوند عبارتند از: 1 – شوهر. 2 – پدر شوهر و پدر بزرگ او. 3 – پسر شوهر، هر چند فرزند خودش نباشد و نوه او. 4 – شوهر مادر (به شرط آن که با هم آمیزش کرده باشند).

5 – شوهر دختر (داماد)(4). به جز این افراد و برخی که به سبب شیر خوردن محرم می شوند، دیگر مدها نامحرمند، حتی شوهر خواهر و برادر شوهر(5).

محارم رضاعی

اگر کودکی با شرایطی که خواهد آمد، از زنی شیر بخورد، موجب محرمیت برخی افراد می شود.

ص: 2452


1- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب النکاح، ص 263 – 264.
2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 263 – 264 کتاب النکاح.
3- تحریر الوسیله، ج 2، ص 277،م 1.
4- همان، ص 277،م 1.
5- تحریر الوسیله، ج 2، ص 280،م 15.
شرایط شیر دادن که سبب محرمیت می شود:

کودک، شیر زن زنده را بخورد (اگر از پستان زن مرده بنوشد فایده ندارد). شیر آن زن از حرام نباشد (شیر مادری که از زنا حامله شده فایده ندارد). کودک، شیر را از پستان بمکد (اگر بدوشند و به او بدهند فایده ندارد).

شیر خالص باشد (با چیزی مخلوط نکرده باشند). دو سال بچه تمام نشده باشد (یعنی 24 ماه قمری). شیر از یک شوهر باشد (زنی که از شیر خود کودکی را شیر دهد، بعد شوهر دیگری اختیار کند و از آن شیر هم کودک دیگری را شیر دهد، آن دو کودک با یکدیگر محرم نمی شوند. کودک، به سبب بیماری شیر را قی نکند. حداقل یک شبانه روز شیر سیر بخورد و در بین آن، غذا یا شیر زن دیگری را نخورد، یا 15 مرتبه شیر خورد و در بین 15 مرتبه شیر زن دیگری را نخورد. یا مقداری شیر بخورد که باعث رویش گوشت و محکم شدن استخوان کودک شود(1).

با شرایطی که گذشت اگر کودک از زنی شیر بخورد با این افراد محرم می شود:

1 – زنی که به او شیر داده. 2 – شوهر زنی که کودک را شیر داده و شیر از اوست. 3 – پدر و مادر زنی که شیر داده و جد و جده او. 4 – فرزندان زن شیردهنده. 5 – نوه های آن زن. 6 – خواهران و برادران آن زن. 7 – عمو و عمه آن زن. 8 – فرزندان شوهر آن زن که شیر از اوست. 9 – دایی و خاله آن زن. 10 – پدر و برادر شوهر آن زن. 11 – خواهر و برادر شوهر آن زن. 12 – عمو و عمه و دایی و خاله شوهر آن زن که شیر از اوست.

افرادی که گفته شد تنها به کودکی که شیر خورده است محرم می شوند، نه با خویشاوندان او، حتی به پدر و برادران وی هم محرم نمی شوند(2).

حکم کلی

ازدواج با تمام افرادی که محرم انسان هستند – چه به نسب یا ازدواج یا شیر خوردن – حرام است(3).

احکام نگاه کردن

1 – زن و شوهر به تمام بدن یکدیگر می توانند نگاه کنند، هر چند برای لذت بردن باشد(4). 2 بجز زن و شوهر، نگاه کردن هر فرد انسانی به فرد دیگر، اگر برای لذت بردن باشد حرام است، خواه همجنس باشد مانند نگاه مرد به مرد دیگر و یا غیر همجنس مانند نگه مرد به زن، و خواه از محارم باشد و یا غیر محارم و به هر جای بدن باشد همین حکم را دارد(5).

صفحه 364 نیاز به اسکن دارد.

3 – مرد برای معالجه زن نامحرم و زن برای معالجه مرد نامحرم، در صورتی که زنی نباشد و ناچار باشد او را نگاه کند و دست به بدن او بزند اشکال ندارد، ولی اگر با نگاه کردن بتواند معالجه کند نباید دست به بدن او بزند و اگر با دست زدن بتواند معالجه کند نباید او را نگاه کند(6).

ص: 2453


1- تحریر الوسیله، ج 2، ص 265 و توضیح المسائل،م 2474.
2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 268،م 7.
3- همان، فصل فی اسباب التحریم، ص 262.
4- تحریر الوسیله، ج 2، ص 243،م 15 تا 19.
5- همان.
6- همان،م 22؛ توضیح المسائل،م 2441.

4 – اگر

انسان بدون قصد لذت، به صورت و دستهای زنهای اهل کتب مثل زنهای یهود و نصارا نگاه کند، در صورتی که نترسد به حرام بیافتند، اشکال ندارد(1). 5 – مردی که تصمیم دارد با زنی ازدواج کند می تواند به او نگاه کند به شرط آن که: با قصد لذت نگاه نکند و هدف او ازدواج باشد. احتمال توافق ازدواج را بدهد. زنی باشد که اکنون بتواند با او ازدواج کند؛ مثلاً شوهر دار یا در عده نباشد. با نگاه کردن شناختش نسبت به وی افزوده شود. با شرایطی که گذشت، مرد می تواند به تمام بدن زن مورد خواستگاری (بجز عورت) نگاه کند، گرچه احتیاط مستحب آن است که به مو و نقاط زیبای زن نگاه نکند و همچنین مستحب است که پشت لباس نازک نگاه کند(2).

حکم کلی

تمام مواردی که نگاه کردن حرام می باشد، لمس کردن آن نیز حرام است. پس زن و مرد نامحرم نمی توانند حتی صورت و دستهای یکدیگر را لمس کنند(3). زن و مرد نامحرم نمی توانند به هم دست بدهند (مصافحه کنند) مگر از زیر لباس، که در آن صورت هم نباید دست یکدیگر را بفشرند(4).

استفتاء

س – در حال نگاه کردن به فیلمهای تلویزیونی که گاهی زنهای بی حجاب نیز دارد و گوش دادن به صدای تاری که نواخته می شود، چه صورت دارد؟

ج – نظر به فیلم اجنبیه که صاحبش را نمی شناسد و ریبه و فساد در آن نیست اشکال ندارد و موسیقی مطرب، حرام است و صداهای مشکوک اشکال ندارد(5).

پوشش

1 – بر زن واجب است تمام بدن خود بجز صورت و دستها را از نامحرم بپوشاند(6).

2 – اگر زن بفهمد که زنی یا مرد محرمی (بجز همسر) با قصد لذت به او نگاه می کند، باید تمام بدن را از او بپوشاند(7). 3 – زن باید عورتین خود را از تمام افراد بجز همسر بپوشاند(8).

4 – بچه غیر ممیز از احکامی که در باب نگاه کردن و پوشش بیان شد، خارج است، ولی احتیاط واجب آن است که زن بدن و موی خود را از پسری که هم بالغ نشده ولی خوب و بد را می فهمد و به حدی رسیده که مورد نظر شهوانی است بپوشاند(9).

پرسش

1 – ایا امکان دارد دو نفر نسباً و سببا با هم محرم باشند؟ چرا؟

2 – تمام افرادی که ممکن است به یک پسر محرم باشند چه کسانی هستند؟

3 – شخصی دو پسر و یک دختر شیرخوار دارد، دخترش از مادری که دارای دو دختر و یک پسر شیرخوار است شیر می خورد، آیا برادران آن دختر با خواهران آن پسر و همچنین مادر او محرم هستند یا نه؟

4 – خانواده ای پسر بچه چهار ساله ای را از پرورشگاه تحویل گرفته اند، چگونه می تواند مادر خوانده اش محرم شود؟

5 – این افراد محرمند یا نه؟

مادر بزرگ همسر، خواهر زن، خاله و عمه همسر، زن برادر، زن پدر، مادر زن پدر. 6 – مراجعه زن به پزشک مرد چه حکمی دارد؟

ص: 2454


1- توضیح المسائل،م 2434.
2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 245،م 28.
3- تحریر الوسیله، ج 2، ص 243،م 20.
4- همان.
5- استفتاات، ج 2، ص 17، س 43.
6- تحریر الوسیله، ج 2، ص 244،م 23.
7- همان،م 24.
8- همان،م 25.
9- همان،م 26.

7 – نگاه

کردن دختران به سر و صورت استاد مرد چه حکمی دارد؟

8 – آیا ممکن است زن پدر کسی، مادر زن او هم باشد؟

درس (63) ازدواج

اشاره

و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم.

بی همسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید، اگر فقیرند، خداوند آنان را از فضل خودش بی نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست.

(سوره نور، آیه 32) کسی که به واسطه نداشتن همسر به حرام می افتد؛ مثلاً به نامحرم نگاه می کند، واجب است ازدواج کند(1).

همسر شایسته

سزاوار است که انسان به صفات کسی که می خواهد با او ازدواج کند توجه داشته باشد و تنها به زیبایی و مال اکتفا نشود.

برخی از صفات همسر شایسته از نظر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عبارتند از: با محبت باشد. عفیف و پاکدامن باشد. در میان خانواده خود عزیز باشد. نسبت به شوهرش متواضع باشد. تنها برای شوهر خود زینت و آرایش کند. از شوهر خود اطاعت کند(2).

همسر ناشایسته

برخی از صفات همسر ناشایسته در روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین آمده است: در میان خانواده خود خوار باشد. حسود و کینه توز. بی تقوا. برای دیگران آرایش کند. از شوهر اطاعت نکند(3).

عقد ازدواج

1 – در

ازدواج باید صیغه مخصوص آن خوانده شود (4) و تنها راضی بودن دختر و پسر و علاقه داشتن کافی نیست، بنابراین، خواستگاری تا زمانی که صیغه ازدواج خوانده نشده، سبب محرم شدن نیست و با سایر زنان نامحرم تفاوتی ندارد(5). 2 – اگر عقد ازدواج، یک حرف آن غلط خوانده شود که معنای آن عوض شود، عقد باطل است(6).

عقیقه

1 – عقیقه، گوسفند یا حیوان دیگری است که روزهای نخست تولد نوزاد، برای او قربانی می کنند. 2 – مستحب است برای نوزاد پسر، حیوان نر و برای نوزاد دختر، حیوان ماده عقیقه کنند.

ص: 2455


1- توضیح المسائل،م 2443.
2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 237.
3- همان.
4- صیغه ازدواج در کتب مفصل فقهی آمده است.
5- توضیح المسائل،م 2363.
6- توضیح المسائل،م 2371.

3 – مستحب

است عقیقه را روز هفتم انجام دهند و اگر از روز هفتم تاخیر افتاده، همچنان مستحب است، حتی اگر فرزند بالغ شد، مستحب است که بای خودش عقیقه کند.

4 – حیوانهای که می توان عقیقه کرد: گوسفند. گاو. شتر. همان حیوانهایی که می توان در حج قربانی کرد و همانها که از متعلقات زکات است. 5 – صدقه دادن پول حیوان به جای عقیقه کافی نیست و جای آن را نمی گیرد.

6 – مستحب است، پا و ران عقیقه را به ماما بدهند(1).

7 – در عقیقه مخیرند بین اینکه گوشت خام یا پخته شده را تقسیم کنند، یا بپزند و عده ای از مومنین – حداقل ده نفی – را دعوت کنند(2).

طلاق

طلاق در لغت به معنای آزاد کردن و در اصطلاح فقهی به معنای جدایی زن و شوهر از یکدیگر، با شرایط آن می باشد.

اسلام برای ازدواج، برقراری بنیان خانواده و دوام آن اهمیت بسیار زیادی قایل شده است و برای آن که از طلاقهای بی مورد جلوگیری شود، سفارشهای بسیاری درباره دقت در انتخاب همسر در آغاز و خوشرفتاری زن و شوهر در طول زندگی کرده است. و بعد از آن مراحل، اگر بر اثر برخی موانع و مشکلات چاره ای جز اجرای طلاق نبود، شرایط سنگینی قرار داده است، تا حتی المقدور، طلاق کمتر واقع شود و کانون گرم خانواده، با اندک کدورت و ناراحتی به هم نخورد.

شرایط طلاق

1 – مردی که زن خود را طلاق می دهد باید: عاقل و بنابر احتیاط واجب بالغ باشد. به اختیار خود طلاق دهد، او را بر طلاق مجبور نکرده باشند.

قصد طلاق داشته باشد، به شوخی صیغه طلاق را نگوید.

2 – زن، در وقت طلاق باید: از حیض و نفاس پاک باشد(3). شوهرش در مدتی که از خون پاک شده یا در مدت حیض یا نفاس که پیش از این پاک بود با او آمیزش نکرده باشد. همسر دائمی شوهرش باشد. در ازدواج موقت طلاق نیست و جدا شدن زن و شوهر به تمام شدن مدت عقد است یا این که مرد مدت را به او ببخشد، به این ترتیب که بگوید: مدت را به تو بخشیدم. و شاهد گرفتن و پاک بودن از حیض لازم نیست(4). و اما صیغه طلاق: باید عربی صحیح خوانده شود. هنگام اجرای آن دو مرد عادل حاضر باشند و صیغه طلاق را بشنوند.

اقسام طلاق

طلاق بر دو نوع است: رجعی و بائن. طلاق رجعی، آن است که بعد از طلاق تا مدت معینی که زن در عده است مرد می تواند به او رجوع کند؛ یعنی بدون خواندن عقد مجدد او را به همسری قبول کند.

طلاق بائن، آن است که بعد از طلاق، مرد حق ندارد به زن خود رجوع کند. در شش صورت اگر زنی را طلاق دهند، بائن است:

1 – زنی که نه سالش تمام نشده باشد.

ص: 2456


1- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب النکاح، فی استجباب العقیقه، ص 311،م 9.
2- همان،م 10.
3- طلاق در برخی موارد استثنایی صحیح می باشد که در کتابهای مفصل فقهی آمده است.
4- توضیح المسائل،م 2498 و 2508؛ تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الطلاق، ص 325،م 1 و ص 331،م 10.

2 – زنی که یائسه باشد. 3 – زنی که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکی نکرده باشد.

4 – زنی که او را سه مرتبه طلاق داده باشند. 5 – زنی که به ادامه زندگی با شوهر مایل نیست و با بخشیدن مهر خود یا مال دیگری به شوهرش از او تقاضای طلاق می کند که به این طلاق خلع گفته می شود.

6 – زنی که به سبب بی میلی هر دو به ادامه همسری طلاق داده می شود و زن مالی به مرد بدهد که او را طلاق بدهد، به این طلاق مبارات گفته می شود(1).

عده طلاق

عده مدت زمانی است که زن، پس از جدایی از همسر خود، نمی تواند شوهر کند. زنی که طلاق داده شده اگر دارای شرایطی که خواهد آمد باشد، نگهداشتن عده بر او واجب است: نه سالش تمام شده باشد. یائسه نباشد. شوهرش با او آمیزش کرده باشد.

مدت عده

الف – اگر زن حامله است تا به دنیا آمدن یا سقط شدن کودک باید صبر کند، پس اگر یک ساعت پس از طلاق، بچه به دنیا بیاید، عده تمام می شود. بو – اگر حامله نیست ولی حیض می بیند تا ابتدای حیض سوم باید عده نگه دارد، یعنی پس از آن که دوبار حیض دید و پاک شد، همین که حیض سوم را ببیند، عده او تمام می شود. ج – و اگر حامله نیست و یائسه هم نیست ولی خون حیض نمی بیند، باید تا سه ماه صبر کند(2).

عده وفات

چون عده طلاق به تناسب بحث مطرح شد، بجاست عده زنی که شوهرش از دنیا رفته نیز در اینجا آورده شود.

مدت عده وفات

آبستن نیست – چهار ماه و ده روز.

آبستن است – تا موقع زاییدن، ولی اگر وضع حمل، قبل از چهار ماه و ده روز اتفاق افتاد، باید تا چهارده روز پس از وفات شوهر صبر کند(3).

چند مساله:

1 – زنی که در عده وفات است این کارها بر او حرام است: ازدواج (چه دائم و چه موقت) پوشیدن لباسهای رنگارنگ

سرمه کشیدن و هر کاری که زینت حساب شود(4). 2 – ابتدای عده وفات از موقعی است که زن از مرگ شوهر خود مطلع می شود(5). 3 – زنی که شوهرش گم شده، اگر بخواهد به دیگری شوهر کند، باید نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل کند(6).

ص: 2457


1- توضیح المسائل،م 2522 و 2528 و 2531.
2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 335، توضیح المسائل،م 2510 تا 2512 و 2514.
3- توضیح المسائل،م 2517.
4- توضیح المسائل،م 2518.
5- توضیح المسائل،م 2540.
6- توضیح المسائل،م 2520.
پرسش

1 – همسر

شایسته نسبت به شوهر خود چگونه است؟

2 – در ازدواج غیر دائم، جدایی زن و شوهر و چگونه حاصل می شود؟ 3 – فرق طلاق رجعی و بائن چیست؟

4 – طلاق مبارات را توضیح دهید. 5 – مدت عده طلاق نسبت به زنی که خون حیض نمی بیند چه مدت است؟ 6 – مدت عده وفات چقدر است؟

درس (64) وقف، وصیت

تعریف وقف

وقف، سلب کردن ملکیت خود از مال، و عمومی کردن منفعت آن است(1).

اقسام وقف:

وقف به اعتبار کسانی که مال برای آنها وقف می شود بر دو نوع است: وقف عام، که استفاده کنندگان از آن مال، قشر یا گروه خاصی نیستند؛ مثل وقف زمین برای مسجد. وقف خاص، که استفاده کنندگان از آن مال، قشر یا گروه خاصی می باشند؛ مثل وقف چیزی برای امام جماعت مسجد، یا دانشجویان یک مدرسه(2).

شرایط وقف

1 – شرایط واقف

بلوغ

عقل

اختیار

ممنوع از تصرف در اموالش نباشد(3).

2 – شرایط مال موقوف

1 – ملک وقف کننده باشد. 2 – عین دارای منفعت حلال باشد. 3 – با استفاده از منابع آن، اصل مال باقی و قابل تقسیم باشد(4).

3 – شرایط موقوف علیه (1153)

1 – معین

باشد. 2 – اگر وقف خاص است در هنگام وقف موجود باشد. 3 – اگر وقف عام است در هنگام وقف امکان موجود شدن آنها باشد(5).

4 – سایر شرایط:

ص: 2458


1- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الوقف و اخواته، ص 62.
2- همان، ص 70،م 34.
3- همان، ص 69،م 29.
4- همان،م 31.
5- تحریر الوسیله، ج 2، ص 70 و 71،م 35 و 36 و 37.

صیغه وقف باید با الفاضی باشد که بیانگر اراده وقف باشد. وقف، دائمی باشد نه موقت. وقف، قطعی باشد و معلق و مشروط به شرطی نباشد. وقف، برای دیگران باشد نه برای خودش(1).

احکام وقف

1 – کسی که زمین یا ساختمانی را وقف مسجد، پل، راه و مانند آن بنماید و در اختیار مردم بگذارد. و مردم از آن استفاده کنند؛ مثلاً عده ای در آن مسجد نماز بخوانند یا از آن پل یا راه عبور کنند، کافی است و جزو اموال موقوف به حساب می آید(2).

2 – واقف باید مال وقف شده را به متولی وقف یا حاکم اسلامی تحویل دهد و اگر قبل از تحویل بمیرد، وقف باطل می شود و آن مال نیز به وارث می رسد(3).

3 – پس از آن که مالی را وقف کرد واقف نمی تواند عنوان آن را تغییر دهد؛ مثلاً وقف برای حسینیه را به وقف برای مسجد تغییر دهد(4).

4 – واقف می تواند، خود یا شخص دیگری را ضمن وقف نامه متولی قرار دهد، یا حق برکناری متولی را برای خودش شرط کند(5).

متولی وقف کیست؟

1 – اگر واقف متولی مشخص کرده باشد، همان شخص متولی وقف است. 2 – متولی مشخص نکرده و وقف عام است، حاکم اسلامی یا نماینده او متولی وقف می باشد و در وقف خاص نیز در اموری که به مصلحت وقف و مراعات حل نسلهای بعدی است؛ مثل تعمیر و حفظ اصل آن، اختیار با حاکم اسلامی است. ولی نسبت به بهره ور کردن و اصلاحات جزیی که بهره دهی آن متوقف بر آنها ست، مثل حفر جوی و لایروبی آن و درو کردن محصول، تصمیم با موقوف علیهم است(6).

فروش مال وقفی

فروش مال وقفی که خاص باشد یا بر عناوین عمومی مانند فقرا وقف شده باشد جایز نیست مگر در این موارد:

به طوری خراب و غیر قابل استفاده شده و تعمیر آن ممکن نباشد.

بر اثر خرابی، استفاده چندانی از آن نشود با فروش آن بتوان مالی تهیه کرد که منافع قبلی آن مال را داشته باشد. واقف شرط کرده باشد که هنگام ضرورت و نیاز آن را بفروشد که در این صورت نیز فروش مال موقوف مجاز می باشد(7).

استفتاء

س 1 – زمینی در پیش از بیست سال قبل برای مسجد داده شده و با پول مردم مسجد ساخته شده، آیا صاحب قبلی زمین یا وارث آن می تواند بگوید من راضی نیستم کسی در این مسجد نماز بخواند یا خیر؟

ج – بعد از ساختن مسجد و تحویل به نمازگزاران نمی تواند رجوع کند و رضایت او معتبر نیست(8). س 2 – آیا جایز است لوازم مسجد از قبیل کولر، بلندگو و فرش جهت استفاده شخصی فاتحه و عروسی و یا استفاده پیش نماز مسجد از مسجد خارج شود؟

ج – تابع کیفیت وقف است اگر برای استفاده در مسجد وقف شده بیرون بردن از مسجد جایز نیست(9). س 3 – ساختن مهدیه و حسینیه در قبرستانی که قسمتی از آن به حالت تعطیل درآمده چه

ص: 2459


1- همان، ص 62 و ص 64 و ص 65 و ص 67،م 1 و 15 و 22 و 24.
2- همان، ص 63،م 3.
3- همان، ص 64،م 8 و م 14.
4- تحریر الوسیله، ج 2، ص 74،م 69.
5- همان، ص 82،م 79.
6- همان، ص 84،م 87.
7- همان، ص 79،م 73.
8- استفتاات ج 2، ص 339، س 12.
9- همان، ص 344، ص 25.

صورتی دارد؟

ج – قبرستان، اگر برای دفن اموات باشد، جایز نیست(1).

صفحه 378 نیاز به اسکن دارد. وصیت

تعریف وصیت

وصیت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش برای او کاری انجام دهند یا بگوید بعد از مرگش چیزی از اموال او برای کسی باشد، یا برای فرزندان خود قیم (سرپرست) مشخص کند(2).

چگونگی وصیت

با گفتار؛ یعنی وصیت خود را بگوید.

با نوشته ای که مقصود وصیت کننده را برساند. با اشاره ای که مقصود را بفهماند(3). کسی که انسان به او وصیت می کند وصی نام دارد. وصی باید مسلمان، عاقل، بالغ و مورد اطمینان باشد، بنابراین انسان نمی تواند فرزند غیر بالغ خود و یا کسی را که به او اطمینان ندارد، وصی خود قرار دهد(4).

متن وصیتنامه

آنچه باید بر آنها وصیت کرد بدین شرح است: 1 – نماز و روزه های قضا شده (در صورتی که خودش نتواند آنها را به جا آورد) و چنانچه پسر بزرگ داد که پس از مرگ بر وی واجب می شود، باید به او اطلاع دهد. 2 – خمس و زکات و سایر بدهکاریها (در صورتی که نمی تواند بپردازد) چنانچه از خودش مال دارد و یا احتمال می دهد که کسی آنها را پرداخت می کند.

3 – اگر حج بر او واجب شده و نتواند آن را به جا آورد.

4 – اگر فرزندانش نیاز به سرپرست دارند که بدون سرپرست، اموالشان از بین می رود یا خودشان ضایع می شوند، باید برای آنها قیم امینی قرار دهد(5).

وصیت مالی

وصیتی که انسان نسبت به اموالش دارد؛ یعنی مصرفی را برای آن مشخص کرده و یا گفته است که به کسی بدهند، چنانچه بیش از یک بر روی سه کل اموالش نباشد باید مطابق وصیت عمل کند و اگر بیش از یک بر روی سه اموال وی باشد، وصیت او در بیش از ثلث در صورتی صحیح است که ورثه او، حرفی بزنند یا کاری کنند که معلوم شود عملی شدن وصیت را اجازه داده اند و تنها ارضی بودن آنها کفی نیست. و اگر بعد از مردن او هم اجازه بدهند صحیح است(6).

پرسش

1 – وقف میوه های باغ صحیح است یا نه، چرا؟

2 – برای دو قسم وقف، هر کدام سه مثال بزنید.

3 – شخصی باغی را برای پس از مرگ خود وقف می کند، آیا صحیح است، چرا؟

4 – در وقف عام متولی آن چه کسی است؟

5 – در بازسازی یک مسجد، جای حیاط با شبستان تغییر می کند، این مساله چه حکمی دارد؟

6 – اگر چیزی را وقف امام رضا (علیه السلام) کند، چگونه باید صرف شود؟

ص: 2460


1- همان، ص 358، س 59.
2- توضیح المسائل،م 2694.
3- توضیح المسائل،م 2695 و 2696.
4- توضیح المسائل،م 2704.
5- توضیح المسائل،م 2700 تا 2703.
6- توضیح المسائل،م 2721.

7 – دانشجویی

که هنوز ازدواج نکرده و چیزی جز مقداری کتاب ندارد، در وصیتنامه او آمده است کتابهایم را به کتابخانه دانشگاه بدهید، حال پس از مرگ او تکلیف چیست؟

درس (65) احکام اموات

احکام محتضر

(1)

محتضر کسی است که در حال جان دادن می باشد.

وظیفه دیگران نسبت به محتضر:

واجب است: او را به پشت طوری بخوابانند که کف پاهای او به طرف قبله باشد.

مستحبات:

شهادتین و اقرار به دوازده امام (علیهم السلام) و سایر عقاید حقه را بر او بخوانند به طوری که بفهمد.

تکرار آنچه که گفته شد تا وقت مرگ. کسی که سخت جان می دهد، اگر ناراحت نمی شود او را به جایی که نماز می خوانده ببرند. برای راحت شدن وی، بر بالین او سوره یس، صافات، احزاب، آیه الکرسی، آیه 54 سوره اعراف ان ربکم الله… و سه آیه آخر سوره بقره و هر چه از قرآن ممکن است بخوانند. دعاهایی که وارد شده است بر او بخوانند.

مکروهات:

تنها گذاشتن او گذاشتن چیز سنگین بر شکم او

بودن جنب و زن حایض نزد او

زیاد حرف زدن نزد او

گریه کردن نزد او

تنها گذاشتن زنها نزد او(2).

مستحبات پس از مرگ

دهان و چشمان میت را بر هم بگذارند که باز نماند. چانه او را ببندند. دست و پای او را دراز کنند. پارچه ای روی او بیندازند. اگر در شب فوت کرده، در محل فوت او چراغ روشن کنند.

برای تشییع جنازه او مومنین را خبر کنند. در دفن او عجله کنند، ولی اگر یقین به مردن او ندارند، باید صبر کنند تا معلوم شود و نیز اگر میت حامله باشد و بچه در شکم او زنده باشد، باید به قدری دفن را تاخیر اندازند که پهلوی چپ را بشکافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند(3).

واجبات پس از مرگ

ص: 2461


1- بیشتر مطالب این درس و درس آینده برای مطالعه می باشد.
2- توضیح المسائل،م 533 تا 540.
3- توضیح المسائل،م 541.

غسل دادن. حنوط کردن. کفن کردن. نماز خواندن بر او. دفن(1).

غسل میت

1 – هرگاه

مومنی از دنیا برود، بر همه مکلفین واجب است که او از غسل داده و کفن کنند و بر او نماز بخوانند و سپس دفن کنند، و اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می شود(2).

2 – واجب است میت را سه غسل بدهند: اول: با آبی که به صدر مخلوط باشد. دوم: با آبی که با کافور مخلوط باشد. سوم: با آب خالص(3). 3 – کیفیت غسل میت با سایر غسلها تفاوتی – به جز در نیت – ندارد، و احتیاط واجب آن است که تا غسل ترتیبی ممکن است، میت را غسل ارتماسی ندهند(4).

4 – سدر و کافور باید به اندازه ای زیاد نباشد که آب را مضاف کند و به اندازه ای هم کم نباشد که نگویند سدر و کافور با آب مخلوط شده است(5).

5 – اگر سدر و کافور یا یکی از اینها پیدا نشود، باید به جای هر کدام که ممکن نیست میت را با آب خالص غسل بدهند(6). 6 – این افراد را باید غسل داد: زن یا مرد مسلمان دوازده امامی. بچه مسلمان، هر چند از زنا به دنیا آمده باشد. کسی که از کودکی دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده، در صورتی که پدر و مادر او یا یکی از آنها مسلمان باشد. کودک سقط شده مسلمان، گرچه چهار ماه یا بیشتر دارد(7).

7 – غسل و کفن و دفن کافر و اولاد او جایز نیست(8).

8 – برای غسل و کفن و نماز و دفن میت، باید از ولی او اجازه گرفت(9).

9 – ولی زن که در غسل و کفن و دفن او دخالت می کند شوهر اوست و بعد از او مردهایی که از میت ارث می برند مقدم بر زنهای ایشانند و هر کدام که در ارث بردن مقدم هستند در این امر نیز مقدمند(10). 10 – شرایط کسی که میت را غسل می دهد: مسلمان دوازده امامی باشد. مسائل غسل را بداند. عاقل باشد. بنابر احتیاط واجب بالغ باشد. اگر میت مرد است، مرد او را غسل دهد و اگر زن است، زن او را غسل دهد(11). 11 – زن می تواند شوهر خود را غسل دهد و شوهر هم می تواند زن خود را غسل دهد، گرچه احتیاط مستحب آن است که زن و شوهر خود و شوهر زن خود را غسل ندهد(12).

12 – مرد می توان دختر بچه ای را که سن او از سه سال بیشتر نیست غسل دهد، زن هم یم تواند پسر بچه ای را که سه سال بیشتر ندارد غسل دهد(13).

13 – نگاه کردن به عورت میت حرام است و کسی که میت را غسل می دهد، اگر نگاه کند معصیت کرده ولی غسل باطل نمی شود(14). 14 – جایز نیست برای غسل دادن میت مزد بگیرند، ولی مزد گرفتن برای کارهای مقدماتی غسل، حرام نیست(15). 15 – اگر آب نباشد، یا استعمال آن مانعی داشته باشد، باید عوض هر غسل، میت را یک تیمم بدهند(16).

حنوط

ص: 2462


1- توضیح المسائل،م 542 – 585.
2- توضیح المسائل،م 542.
3- توضیح المسائل،م 550.
4- توضیح المسائل،م 565.
5- توضیح المسائل،م 551.
6- توضیح المسائل،م 554.
7- توضیح المسائل،م 542، 557، 558.
8- توضیح المسائل،م 557.
9- توضیح المسائل،م 542.
10- توضیح المسائل،م 547.
11- توضیح المسائل،م 542، 557، 558.
12- توضیح المسائل،م 559.
13- توضیح المسائل،م 560.
14- توضیح المسائل،م 563.
15- توضیح المسائل،م 567.
16- توضیح المسائل،م 568.

1 – بعد از غسل، واجب است میت را حنوط کنند؛ یعنی به پیشانی و کف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او کافور بمالند. 2 – مستحب است سر بینی میت هم کافور بمالند. 3 – کافور باید ساییده و تازه باشد و اگر بواسطه کهنه بودن عطر آن از بین رفته باشد کافی نیست(1). 4 – بهتر آن است که میت زا پیش از کفن کردن حنوط نمایند، اگر چه در بین کفن کردن و بعد از آن هم مانعی ندارد(2). کفن میت

مقدار لازم در کفن میت:

1 – لنگ، که باید از ناف تا زانو، اطراف بدن را بپوشاند و بهتر آن است که از سینه تا روی پا برسد. 2 – پیراهن، بنابر احتیاط واجب باید از سر شانه تا نصف ساق پا، تمام بدن را بپوشاند. 3 – سر تا سری، باید درازی به قدری باشد که بستن دو سر آن – از طرف سر و پای میت – ممکن باشد و پهنای آن باید به اندازه ای باشد که یک طرف آن روی طرف دیگر بیاید(3).

شرایط کفن میت

بنابر احتیاط واجب به قدری نازک نباشد که بدن میت از زیر آن پیدا باشد. مباح باشد، حتی اگر چیز مباحی هم پیدا نشود، کفن کردن میت با چیز غصبی جایز نیست. پاک باشد. از پوست مردار نباشد. از اجزای حیوان حرام گوشت نباشد. پارچه ابریشمی خالص نباشد. بنابر احتیاط واجب پارچه طلاباف نیز نباشد(4).

تمام شرایطی که گفته شد – جز مباح بودن کفن، مربوط به حال اختیار است و در حال ناچاری اشکال ندارد، مگر کفن غصبی که در حال اضطرار نیز جایز نمی باشد(5).

نماز میت

پس از غسل و حنوط کردن میت، باید بر او نماز بخوانند و سپس او را دفن کنند. بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: اشهدان لا اله الا الله وان محمدا رسول الله. و بعد از تکبیر دوم بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد.

و بعد از تکبیر سوم بگوید: اللهم اغفر المومنین و المومنات.

و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: الله اغفر لهذا المیت و اگر زن است بگوید: اللهم اغفر لهذه المیت و بعد تکبیر پنجم را بگوید.

بهتر است نماز میت را به تفصیلی که در رساله های توضیح المسائل آمده است بخوانند، گرچه این مقدار نیز کفایت می کند.

شرایط نماز میت

قصد قربت و اخلاص.

تعیین میت به طوری که ابهام برطرف شود؛ مثلاً نیت کند نماز می خوانم بر میت حاضر، قربه الی الله. رو به قبله بودن نمازگزار.

ایستاده خواندن (نشسته صحیح نیست) مگر آن که کسی که بتواند ایستاده بخواند نباشد. میت را مقابل نمازگزار به پشت بخوابانند به طوری که سر او به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ باشد.

ص: 2463


1- توضیح المسائل،م 585.
2- توضیح المسائل،م 586.
3- توضیح المسائل،م 570 – 571.
4- تحریر الوسیله، ج 1، القول تکفین المیت، ص 73،م 1، توضیح المسائل،م 578 تا 581.
5- تحریر الوسیله، ج 1، ص 73،م 2.

بین میت و نماز گزار، پرده و دیوار یا چیزی مانند اینها فاصله نشود، ولی اگر میت در تابوت و مانند آن باشد اشکال ندارد. نمازگزار میت دور نباشد، اگر نماز یمت به جماعت خوانده می شود و صفها متصل است دور بودن ماموم اشکال ندارد. مکان نماز گزار از جای میت، بلندتر یا پایین تر نباشد ولی پستی و بلندی مختصر اشکال ندارد. نماز پس از غسل و حنوط و کفن باشد، مگر نماز بر شهید معرکه که این امور نسبت به او ساقط است. عورت میت پوشیده باشد(1).

احکام و آداب نماز میت

1 – در نماز میت، باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سر هم بخوانند که نماز از سورت خود خارج نشود(2). 2 – نماز میت به جماعت نیز صحیح است ولی امام و ماموم هر دو باید تکبیرها و دعاها را بخوانند(3). 3 – کسی که نماز بر میت می خواند، لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمم باشد و بدن و لباسش پاک و مباح باشد، گرچه احتیاط مستحب آن است که تمام چیزهایی را که در نمازهای دیگر لازم است، رعایت کند(4). 4 – اگر میت وصیت کرده باشد که شخص معینی بر او نماز بخواند، احتیاط واجب آن است که آن شخص از ولی میت اجازه بگیرد و بنابر احتیاط واجب بر ولی هم واجب است که اجازه بدهد(5). 5 – اگر بخواهند بر چند میت نماز بخوانند بهتر آن است که جدا جدا خوانده شود، هر چند خواندن یک نماز بر چند جنازه نیز مانع ندارد(6).

مستحبات نماز میت

1 – کسی که نماز بر میت می خواند با طهارت باشد. 2 – اگر میت مرد است، امام جماعت یا کسی که فرادا بر او نماز می خواند، مقابل وسط قامت او بایستند اگر میت زن است، مقابل سینه اش بایستد.

3 – پابرهنه نماز بخواند. 4 – برای هر تکبیر دستها را بلند کند. 5 – فاصله او با میت به قدری کم باشد که اگر باد لباسش را حرکت دهد به جنازه برسد. 6 – نماز را به جماعت بخوانند. 7 – امام جماعت، تکبیر و دعاها را بلند و مامومین آهسته بخوانند.

8 – ماموم پشت سر امام بایستد نه در ردیف امام جماعت، هر چند ماموم یک نفر باشد. 9 – نماز گزار برای میت و مومنان زیاد دعا کند. 10 – پیش از نماز سه مرتبه بگوید الصلاه. 11 – نماز را در جایی بخوانند که مردم برای نماز میت بیشتر به آنجا می روند. 12 – زن حایض اگر در نماز جماعت میت شرکت کرده، در صفی تنها بایستد(7).

خواندن نماز میت در مساجد مکروه است، بجز مسجد الحرام(8).

پرسش

1 – نسبت به محتضر و میت چه کارهایی واجب است؟

2 – غسل دادن میت چه کسانی واجب نیست و چه کسانی حرام است؟

3 – با مراجعه به کتب مفصل فقهی بفرمایید، اگر عضوی از بدن انسان قطع شود، آیا غسل و کفن و نماز و دفن آن واجب است؟

4 – چه کسی را باید یک بار با آب سدر و دوبار با آب خالص غسل داد؟

ص: 2464


1- تحریر الوسیله، ج 1، ص 83 القول فی شرایط صلاه المیت، توضیح المسائل،م 597 تا 604.
2- توضیح المسائل،م 609.
3- توضیح المسائل،م 610.
4- توضیح المسائل،م 596.
5- توضیح المسائل،م 605.
6- تحریر الوسیله، ج 1، القول فی شرایط صلاه المیت، ص 86،م 9.
7- توضیح المسائل،م 611.
8- توضیح المسائل،م 612.

5 – در چه مواردی مرد می تواند زنی را غسل دهد؟

6 – چه کسانی را نباید حنوط کرد؟

7 – آیا می توان بر یک میت، چند نماز و بر چند میت یک نماز خواند؟

درس (66) احکام اموات (2)

کیفیت دفن میت

1 – میت را طوری دفن کنند که بوی او بیرون نیاید، درندگان هم نتوانند بدنش را بیرون آورند.

2 – میت را باید در قبر به پهلوی راست، رو به قبله بخوابانند.

3 – اگر دفن میت، در زمین ممکن نباشد، می توانند به جای دفن، او را در بنا یا تابوت بگذارند. 4 – اگر کسی در کشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمی شود و بودن او در کشتی مانعی ندارد، باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند، وگرنه باید در کشتی غسلش دهند و حنوط و کفن کنند و پس از نماز بر او، چیز سنگینی به پایش ببندند و او را به دریا بیندازند، یا او را در خمره بگذارند درش را ببندند و به دریا بیندازند و اگر ممکن است باید او را در جایی رها کنند که فوراء طعمه حیوانات نشود. 5 – اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد، باید در چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند. و اگر چاه از خود او نیست، صاحبت چاه را راضی کنند(1).

مکانهایی که دفن میت جایز نیست:

دفن مسلمان در قبرستان کفار و دفن کافر در قبرستان مسلمان. دفن مسلمان در جایی که بی احترامی به او باشد؛ مثلاً در محل زباله و خاکروبه. در مکان غصبی. در مسجد و مکانی که برای غیر دفن وقف شده است. در قبر مرده دیگری که سبب نبش قبر شود(2).

آداب دفن

آنچه در حفر و بنای قبر و محل آن مستحب است: 1 – قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند. 2 – در زمینهای سخت برای قبر لحد در آورند؛ یعنی حفره ای به اندازه جسد در دیوار قبر، در سمت قبله در آورند. 3 – قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند. 4 – به اندازه چهار انگشت، قبر را از زمین بالا آورند.

5 – قبر را محکم بسازند که زود خراب نشود. 6 – نشانه ای روی قبر بگذارند که اشتباه نشود. 7 – اسم میت را بر سنگی یا لوحی بنویسند و بالای سر او روی قبر بگذارند.

8 – میت را در نزدیکترین قبرستان دفن کنند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد؛ مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشد، یا مردم برای فاتحه اهل قبور، بیشتر به آنجا بروند. 9 – اقوام و خویشان را نزدیک هم دفن کنند(3).

آنچه در کیفیت دفن مستحب است:

1 – جنازه را در چند قدمی بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند.

2 – اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در

ص: 2465


1- توضیح المسائل،م 613 تا 616 و 625.
2- توضیح المسائل،م 620 تا 623.
3- تحریر الوسیله، ج 1، القول فی مستحبات الدفن و مکروهاته، ص 89؛ العروه الوثقی، ج 1، فصل فی المستحبات قبل الدفن و حینه و بعده، ص 439 و 440.

دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن جنازه پارچه ای روی قبر بگیرند. 3 – جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند.

4 – بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت بر نگردد. 5 – غیر از خویشان میت، کسانی که حاضرند با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: انا الله و انا الیه راجعون. 6 – دو چوب تر همراه میت در قبر بگذارند و بهتر آن است که از چوب نخل باشد و یکی را در سمت راست و دیگری را سمت چپ وی بگذارند. 7 – دعاهایی که برای دفن میت وارد شده است بخوانند و عقاید حقه را نیز به وی تلقین کنند(1).

احکام شهید

(2)

1 – کسی که به امر معصوم (علیه السلام) یا نایب او به جبه جهاد برود و در میان نبرد کشته شود شهید است و غسل و حنوط و کفن از او ساقط است، بلکه با لباس خودش دفن می شود(3).

2 – این حکم اختصاص به شهیدی دارد که در معرکه جان داده باشد، ولی اگر در میدان نبرد مجروح شود و پشت جبهه به شهادت برسد، غسل و حنوط و کفن از او ساقط نیست(4). 3 – اگر شهید، لباس بر تن نداشته باشد، باید او را کفن کنند(5).

وظایف صاحب عزا

1 – مستحب

است انسان در مرگ خویشان؛ به خصوص در مرگ فرزند صبر کند. 2 – مستحب است در تشییع جنازه، پابرهنه باشد و ردا را بردارد یا به گونه ای دیگر که مناسب مصیبت دیده باشد، تا بین دیگران شناخته شود.

3 – مستحب است هر وقت به یاد میت می افتد، بگوید: انا لله و انا الیه راجعون. 4 – مستحب است برای میت قرآن بخوانند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهند. 5 – پس از رفتن کسانی که تشییع جنازه کرده اند، مستحب آیت ولی میت یا کسی که از طرف ولی اجازه دارد، دعاهایی که دستور داده شده به میت تلقین کند.

6 – احتیاط واجب آن است که در گریه بر میت صدا را خیلی بلند نکنند.

7 – پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و مادر جایز نیست.

8 – اگر مرد در مرگ زن یا فرزند یقه یا لباس خود را پاره کند، یا زن در عزای میت صورت خود را بخراشد، به طوری که خون بیاید یا موی خود را بکند، باید یک بنده آزاد کند یا به ده فقیر طعام بدهد، یا آنها را بپوشاند، و اگر نتواند، باید سه روز روزه بگیرد، بلکه اگر خون هم نیاید، بنابر احتیاط واجب باید به این دستور عمل کند(6).

دو مساله:

1 – بعد از دفن مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتی دهند، ولی اگر مدتی گذشته است که به واسطه سر سلامتی دادن، مصیبت یادشان می آید، ترک آن بهتر است. 2 – مستحب است پس از دفن تا سه روز برای اهل خانه میت غذا بفرستند و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مکروه است(7).

بر کسی که میت را در قبر می گذارد، چند چیز مستحب است:

ص: 2466


1- تحریر الوسیله، همان، ص 79، توضیح المسائل،م 628 و 629.
2- برخی از احکام شهید در درس 16 گذشت.
3- تحریر الوسیله، ج 1، فی غسل المیت، ص 66،م 1؛ استفتاات، ج 1، ص 79 تا 83.
4- همان.
5- همان.
6- تحریر الوسیله، ج 1، القول فی تشییع الجنازه، ص 78؛ توضیح المسائل،م 631، 635، 636.
7- توضیح المسائل،م 632.

با طهارت، سر برهنه و پابرهنه باشد. از طرف پای میت از قبر بیرون بیاید. اگر میت زن است، شوهرش یا یکی از افرادی که با او محرمند او را در قبر بگذارد و بند کفنش را باز کند(1).

تشییع جنازه و آداب آن

فضیلت و ثواب تشییع جنازه بسیار زیاد است. در روایت آمده است، کسی که در تشییع جنازه شرکت می کند تا وقتی که بر می گردد، برای هر قدمی بر می دارد یک میلیون (هزار هزار) حسنه نوشته می شود و یک میلیون گناه بخشیده می شود و یک میلیون درجه بر درجات او افزوده می گردد برای تشییع جنازه آدابی است که از جمله آنهاست:

مستحبات:

1 – هنگام

حمل جنازه بگویند: بسم الله و بالله و صلی الله علی محمد و آل محمد اللهم اغفر للمومنین و المومنات. 2 – جنازه را بر شانه خود حمل کنند، نه بر حیوان و ماشین و امثال آن، مگر آن که عذری مانند دوری مسافت وجود داشته باشد. 3 – با خشوع و تفکر باشند. 4 – پیاده بروند، و سواره رفتن مکروه است، مگر با عذر. ولی در برگشت مکروه نیست. 5 – دو طرف جنازه یا پشت سر آن حرکت کنند و پشت سر جنازه افضل است.

مکروهات:

1 – خندیدن و بازی کردن و سخن بیهوده گفتن: 2 – تند رفتن، به خصوص دویدن، بلکه بهتر حد وسط در حرکت است.

3 – و بهتر آن است که زنان جوان در تشییع جنازه شرکت نکنند(2).

مخارج کفن و دفن

1 – اگر میت نسبت به این مخارج وصیتی داشته باشد، با در نظر گرفتن شرایط وصیت، مطابق آن عمل می شود.

و اگر میتی وصیتی ندارد:

میت، زنی است که شوهر دارد: کفن و سایر مخارج تجهیز او بر عهده شوهر است. هر چند آن زن از خودش مالی داشته است.

میت غیر زوجه است: کفن و سدر و کافور و قیمت زمین برای دفن (اگر برای زمین دفن هم پول گرفته می شود) و مزد حمال و قبر کن و سایر مخارج تجهیز میت از اصل ترکه خارج می شود، و کفن میت حتی بر دیون و وصایا و حق ورثه نیز مقدم است(3). 2 – آنچه بر مسلمانان واجب می باشد کفن کردن میت است، نه کفن دادن، گرچه آنهم مستحب است(4).

نبش قبر

1 – نبش قبر مسلمان؛ یعنی شکافتن قبر او اگر چه طفل یا دیوانه باشد حرام است، مگر در این موارد:

ص: 2467


1- تحریر الوسیله، ج 1، القول فی مستحبات الدفن و مکروهاته، ص 90.
2- تحریر الوسیله، ج 1، القول فی تشییع الجنازه، ص 77.
3- تحریر الوسیله، ج 1، ص 74،م 4 و 5.
4- همان.

میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود. کفن یا چیز دیگری که با میت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند. چیزی از مال خود میت که به ورثه رسیده با او دفن شده و ورثه راضی نشوند که در قبر بماند، مگر آن که چیز مختصری باشد که ماندن آن در قبر اجحاف به ورثه نباشد که در این صورت احتیاط واجب آن است که قبر را نبش نکنند.

میت بدون غسل دفن شده باشد یا غسلش باطل بوده. میت بدون کفن دفن شده باشد یا به غیر دستور شرع کفن شده باشد.

او را رو به قبله نگذاشته باشند. برای ثابت شدن حقی، بخواهند بدن میت را ببینند.

میت را در جایی که بی احترامی به اوست؛ مثل قبرستان کفار یا جایی که خاکروبه می ریزند دفن کرده باشند. برای یک مطلب شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر بیشتر است، قبر را نبش کنند؛ مثلاً بخواهند بچه زنده ای را از شکم زن حامله که دفن کرده اند بیرون آورند. بترسند که دشمن یا درنده ای او را بیرون آورد یا سیل او را ببرد.

قسمتی از بدن میت که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند، ولی احتیاط واجب آن است که آن قسمت را طوری در قبر بگذارند که بدن میت دیده نشود.

بدن میت از بین رفته و خاک شده باشد(1). 2 – نبش قبر امامزداه ها و شهدا و علما و صلحا، اگر چه سالها بر آن گذشته باشد، در صورتی که زیارتگاه باشد حرام است، بلکه اگر زیارتگاه هم نباشد، بنابر احتیاط واجب نباید آن را نبش کرد(2).

پرسش

1 – نماز بر میت و دفن وی در مسجد چه حکمی دارد؟

2 – آداب هندسی و معماری قبر چیست؟

3 – محرمات عزاداری کدام است؟

4 – مردی از دنیا رفته و نبست به مخارج کفن و دفن خود وصیتی ندارد، مخارج آن از کجا تامین می شود؟

6 – آیا قبرستانهای ویران و متروک را می توان تبدیل به مدرسه یا فضای آموزشی کرد؟

درس (67) ارث

اشاره

… للرجال

نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون وللنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون مما قل منه او کثر نصیبا مفروضا. برای مردان از آنچه پدر و مدار و خویشاوندان بر جای گذاشته اند سهمی است و برای زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشان بر جای گذاشته اند سهمی خواهد بود، کم باشد یا زیاد، سهم هر کس مشخص شده است. (سوره نساء، آیه 7). با مرگ انسان ملکیت او نیز زایل می شود و اموال وی به اقوام و خویشانش می رسد. اسلام با در نظر گرفتن مصالح فرد و اجتماع، سهم هر یک از بازماندگان میت را مشخص کرده و به تمام نزاعها و مشکلاتی که بر تقسیم اموال میت وجود داشته، خاتمه داده است.

مصارف ترکه (اموال) میت

ترکه میت در مصارف زیر به ترتیب مصرف می شود: 1 – پرداخت بدهی هایی که متعلق به عین ترکه است؛ مانند خمس و زکاتی که در مال وجود دارد؛ یعنی اموالی که هم اکنون موجود است. متعلق خمس می باشد ولی پرداخت نشده است.

ص: 2468


1- توضیح المسائل،م 641 و 643.
2- توضیح المسائل،م 642.

2 – تجهیز

میت، به مقدار متعارف و در شان میت؛ مانند کفن، دفن، خرید سدر و کافور، خرید زمین قبر و آنچه مربوط به دفن است. 3 – دیونی که بر ذمه میت است؛ مانند خمس و زکاتی که بدهکار است، هر چند اموال موجود متعلق خمس نباشد و همچنین بدهکاری به افراد. 4 – وصیت میت بر ثلث؛ مثلاً میت وصیت کرده ثلث مال یا بخشی از آن را به مصرفی برسانند، اما وصیت زیادتر از ثلث با اجازه ورثه قابل عمل است(1).

5 – آنچه پس بزرگتر، از پدر ارث می برد (قرآن، انگشتر، لباس).

6 – بقیه اموال میت مطابق قانون ارث به ورثه او می رسد(2).

طبقات ارث

کسانی که به واسطه خویشاوندی نسبی، از میت ارث می برند، به سه گروه (طبقه) تقسیم می شوند: گروه اول: 1 – پدر و مادر

2 – فرزندان

گروه دوم: 1 – جد و جده

2 – برادر و خواهر

گروه سوم: 1 – عمو و عمه

2 – دایی و خاله

با وجود گروه اول، گروه دوم و سوم ارث نمی برند، حتی اگر یک نفر از آنها زنده باشد، و با وجود گروه دوم چیزی به گروه سوم نمی رسد(3).

زن و شوهر با وجود گروههای سه گانه از یکدیگر ارث می برند و وجود هیچ یک از این طبقات، مانع ارث بردن آن دو از یکدیگر نیست(4).

سهام ورثه

سهام جمع سهم و سهم مقدار مالی است که وارث از میت ارث می برد.

انواع سهم

1 – بالفرض:

مقدار سهمی است که در قرآن به صراحت بیان شده است. 2 – بالقرابه: سهامی که در قرآن به صراحت بیان نشده و ادله دیگر آن را بیان می کند(5). سهام مفروض در سوره نساء آمده است و آیات آن بدین شرح است:

یک بر روی دو – آیه 10 و 12 و 175. یک بر روی سه – آیه 11 و 12. یک بر روی چهار – آیه 12. یک بر روی شش – آیه 11 و 12. یک بر روی هشت – آیه 12. دو بر روی سه – آیه 11 و 175.

اقسام وارث

ورثه میت از نظر سهمی که از ترکه میت دارند به پنج دسته تقسیم می شوند:

1 – کسی که بجز سهم بالفرض خود سهم دیگری از ترکه ندارد، که زوجه میت می باشد. 2 – کسانی که همیشه سهم بالفرض را دارند و گاهی چیزی هم اضافه می برند مانند، مادر و

ص: 2469


1- بحث وصیت مالی در درس 64 گذشت.
2- رساله ارث، امام خمینی، ص 32، 35، 34، 39، 41.
3- تحریر الوسیله، ج 3، کتاب الارث، ص 378.
4- همان، ص 396،م 1، توضیح المسائل،م 2730.
5- تحریر الوسیله، ج 2، ص 373 و 374.

شوهر. 3 – کسانی که گاهی سهم بالفرض خود را می برند و گاهی بالقرابه؛ مثل پدر که اگر میت فرزند داشته باشد سهم بالفرض دارد و اگر فرزند نداشته باشد بالقرابه.

4 – کسانی که سهم بالفرض ندارند و تنها بالقرابه ارث می برند؛ مانند فرزند، جد، عمو و عمه. 5 – کسانی که نه سهم بالفرض دارند و نه بالقرابه، بلکه در صورت نبود وارث ترکه میت به آنها می رسد، مانند حاکم شرع. چون بیان تمام سهام ارث و صاحبان آنها از گنجایش کتاب بیرون است، تنها به بیان سهام بالفرض و صاحبان آنها اکتفا می کنیم و عزیزان در وقت نیاز می توانند به رساله توضیح المسائل یا سایر کتب فقهی مراجعه فرمایید.

سهام مفروض و صاحبان آنها

یک بر روی دو 1 – شوهر، در صورتی که میت فرزند یا فرزندزاده نداشته باشد.

2 – یک دختر، در صورتیکه میت فرزند دیگری که از او ارث ببرد نداشته باشد. 3 – یک خواهر پدر و مادری یا پدری، در صورتی که میت بردار پدر و مادری یا پدری نداشته باشد. یک بر روی سه

1 – مادر، هرگاه میت فرزند یا برادرانی نداشته باشد، یک بردار مانع نیست. 2 – برادران و خواهران مادری میت، در صورتی که متعدد باشند.

یک بر روی چهار

1 – شوهر در صورتی که میت، فرزند یا فرزنده زاده داشته باشد.

2 – زن در صورتی که میت، فرزند یا فرزند زاده نداشته باشد.

یک بر روی شش

1 – پدر، در صورتی که میت فرزند دارد. 2 – مادر، هرگاه میت دو برادر یا چهار خواهر پدر و مادری داشته باشد یا میت فرزند دارد. 3 – برادر یا خواهر مادری اگر متعدد نباشد. یک بر روی هشت

زوجه در صورتی که میت (شوهر او) فرزند یا فرزندزاده داشته باشد.

دو بر روی سه

1 – دو دختر میت یا بیشتر در صورتی که میت پسر نداشته باشد.

2 – دو خواهر پدری و مادری یا بیشتر از دو نفر، در صورتی که برادر پدر و مادری نداشته باشند. 3 – دو خواهر پدری در صورتی که برادر پدری نداشته باشد.

توارث همسران

1 – زن و شوهر در صورتی از یکدیگر ارث می برند که عقد آنها دائمی باشد(1).

2 – اگر زن بمیرد، شوهر او از تمام اموال وی ارث می برد (چه منقول و چه غیر منقول) ولی اگر شوهر بمیرد، همسر وی از زمین ارث نمی برد و از ساختمان و درخت و کشتزار نیز فقط از قیمت آن ارث می برد و از اصل آن ارث نمی برد(2).

اگر شوهر بمیرد

1 – میت فرزند ندارد: یک بر روی چهار به همسر و سه بر روی چهار به سایر ورثه می رسد. 2 – میت فرزند دارد: یک بر روی هشت به همسر و هفت بر روی هشت به سایر ورثه می رسد. اگر زن بمیرد

1 – میت فرزند ندارد: یک بر روی دو به شوهر و یک بر روی دو به سایر ورثه می رسد. 2 – میت فرزند دارد: یک بر روی چهار به شوهر و سه بر روی چهار به سایر ورثه می رسد(3). 3 – سهم مفروض مادر میت چقدر است؟

4 – فرزند میت مانع سهم بری کامل چه کسانی است؟

5 – تفاوت ارث بری زن و شوهر از یکدیگر در چیست؟

ص: 2470


1- تحریر الوسیله، ج 2، ص 396،م 2.
2- تحریر الوسیله، ج 2، ص 397،م 5.
3- توضیح المسائل،م 2771 و 2770.

درس (68) قضاوت و شهادت

اشاره

ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدال. خداوند به شما فرمان می دهد که امانتها را به اهل آن بدهید و چون میان مردم قضاوت و داوری کنید، از روی عدل حکم دهید. (سوره نساء، آیه 58)

قضاوت

(1)

برقراری قسط و عدل در جامعه، بدون قوانین مدون و مجریان درستکار امکان پذیر نیست. از آنجا که فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع، از گهواره تا گور است(2). برای رفع خصومتها و پایان بخشیدن به نزاعها و بررسی دعاوی رساندن حقوق از دست رفته حقداران به آنها، قوانینی دقیق و قابل اجرا دارد و برای پیاده کردن آن قوانین نیز مجریان عادل و دارای شرایط مشخص کرده است که در این بحث به شرایط قاضی و برخی از مسائل قضاوت می پردازیم:

شرایط قاضی:

عقل و بلوغ

ایمان و عدالت

اجتهاد مطلق

مرد بودن

حلال زاده بودن

داناترین فرد شهر و حومه آن باشد (بنابر احتیاط واجب)

دارای قدرت حافظه باشد و فراموشکار نباشد (بنابر احتیاط واجب)(3).

1 – کسی که شرایط قضاوت را ندارد، قضاوت کردن بر او حرام است(4).

2 – کسی که شرایط قضاوت را دارد، اگر هیچکس نباشد که به این کار بپردازد، بر او واجب عینی است(5). 3 – کسی که به خود اطمینان دارد که می تواند تکالیف قضاوت را بخوبی انجام دهد، عهده دار شدن امر قضاوت برای او مستحب است، ولی اگر به قدر کفایت باشند، بهتر آن است که ترک کند به خاطر خطرها و تهمتهایی که دارد(6).

وظایف قاضی

1 – رعایت

مساوات بین طرفین دعوا در سلام کردن، جواب سلام، نشستن، نگاه کردن به آنها، گفتار با آنها، خوشرویی و مراعات انصاف با آنها و عدالت در حکم. 2 – سوال کردن از کسی که اول وارد دادگاه شده است. مگر آن که اولی رضایت دهد که از دیگری سوال شود. 3 – در صورتی که قاضی از کسی سوال نکند، هر کدام شروع به ادعا کرد به سخنانش توجه می شود و اگر هر دو با هم شروع کردند، ابتدا به سخنان کسی که سمت راست طرف دعوا نشسته گوش داده می شود. 4 – اگر مدعی علیه کلام مدعی (7) را قطع کند، به گفتار مدعی علیه توجه نمی شود، تا این که جواب مدعی را بدهد و بین آنها حکم شود.

5 – قاضی نباید چیزی به یکی از طرفین دعوا تلقین کند که بتواند به وسیله آن برطرف دعوا غالب شود(8). ادعایی در دادگاه ترتیب اثر داده می شود و به آن می پردازند که شرایط لازم را داشته باشد و آن شرایط به این شرح است:

ص: 2471


1- بحث قضاوت در رساله های برخی از مراجع تقلید نیامده است.
2- صحیفه نور، ج 21، ص 98.
3- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الفضاء، ص 407،م 1.
4- همان، ص 405،م 1.
5- همان.
6- همان،م 3.
7- مدعی، کسی است که امری را علیه دیگری ادعا می کند. مدعی علیه، کسی است که امری علیه او از طرف مدعی ادعا می شود و مدعی به، چیزی است که مدعی در مقام اثبات آن است.
8- تحریر الوسیله، ج 2، ص 409، القول فی وظائف القاضی.
شرایط مدعی:

1 – بالغ و عاقل باشد. 2 – اگر ادعای او مستلزم تصرف در مال است، به جهت سفاهت از تصرف در اموالش ممنوع نشده باشد. 3 – ادعا مربوط به خودش باشد یا کسی که بر او ولایت، یا از او وکالت دارد. 4 – یقین به ادعای خود داشته باشد، با گمان و شک و احتمال ادعا نکند.

شرایط مدعی علیه:

1 – موجود

باشد، پس نمی تواند چیزی را ادعا کند، بدون این که طرف نزاعی وجود داشته باشد.

2 – معین باشد، معلوم باشد که ادعا علیه چه کسی است.

دعوا موثر باشد؛ پس اگر کسی ادعا کند که زمین متحرک است و دیگری انکار کند، قابل پی گیری نیست. مدعی به معلوم باشد؛ مثلاً نمی تواند بگوید: یک چیزی از من نزد فلانی است(1).

راههای ثبوت حق یا جرم:

1 – بینه

(شاهد). 2 – اقرار مدعی علیه. 3 – قسم خوردن. 4 – علی قاضی.

شرایط شهادت:

شهادت صریح باشد.

تعداد شهود متناسب با مورد شهادت باشد(2). در صورت تعدد شهود، همگی حاضر شوند و با هم شهادت دهند.

شرایط شهود:

بلوغ

عقل

ایمان

عدالت

حلال زادگی

غیر متهم (شاهد مورد اتهام نباشد)(3).

شرایط اقرار:

1 – اقرار از روی اختیار باشد. 2 – در حالی مستی، خواب و بیهوشی نباشد. 3 – صریح باشد. 4 – تکرار آن متناسب با مورد اقرار باشد(4).

شرایط مقر:

ص: 2472


1- تحریر الوسیله، ج 2، ص 410 و 411.
2- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الحدود، فیما ثبت به الزنا.
3- همان، کتاب الشهادات، فیما یعتبر فی الشهود.
4- همان، کتاب القول فی الجواب بالاقرار.

بلوغ

عقل

حریت (برده نباشد) اختیار (به اجبار اقرار نکرده باشد) قصد (بدون قصد اقرار نکرده باشد)(1).

شرایط قسم:

با لفظ الله یا اسماء و صفات خداوند باشد؛ مانند رحمان و خالق. خود شخص قسم بخورد، برای قسم خوردن وکیل نگیرد و نایب معین نکند.

قسم در مجلس قضاوت باشد(2). قسم نسبت به جرائمی نافذ است که حدود الهی برای آن مقرر نشده باشد، و نسبت به آن گونه جرائم نیاز به اقرار یا بینه است(3).

پرسش

1 – موارد

مشترک شرایط قاضی و مرجع تقلید کدام است؟

2 – پرداختن به امر قضاوت بر چه کسانی واجب و بر چه کسانی حرام است؟ 3 – نحوه برخورد قاضی با طرفین دعوا چگونه باید باشد؟ 4 – مواردی که به ادعای مدعی ترتیب اثر داده نمی شود کدام است؟ 5 – با مراجعه به کتب مفصل فقهی، جرایمی که تنها با شهادت دو مرد عادل ثابت می شود نام ببرید. 6 – موارد مشترک شرایط شاهد با مقر چیست؟

7 برای جرائمی که با قسم ثابت می شود چهار مثال بزنید.

درس (69) حدود و تعزیرات

اشاره

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اقامه حد خیر من مطر اربعین صباحا

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

اجرای یکی از حدود از چهل شبانه روز باران باریدن بهتر است.

(وسائل الشیعه، ج 18، کتاب الحدود، ص 308)

تعریف حد

حد کیفری است که از سوی خداوند برای برخی از جرائم مقرر شده است که توسط حاکم شرع اجرا می شود.

در روایات بسیاری از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) نسبت به اجرای حدود الهی تاکید شده و آثار اجتماعی زیادی نیز برای آن بیان گشته که با اندک دقتی اهمیت بسیار زیاد آن بدست می آید.

صفحه 410 و 411 نیاز به اسکن دارد. تعزیرات

تعریف تعزیر

ص: 2473


1- همان.
2- همان، القول فی احکام الحلف، ص 385 و 386.
3- همان، ص 387،م 13.

تعزیر در لغت به معنای تادیب است و در اصطلاح فقه، مجازاتی است که از سوی حاکم شرع برای گناه مشخص و اجرا می شود. این مجازات از حد کمتر است و در مورد گناهانی است که در حد ندارد.

فرق حد و تعزیر

1 – حد مقدار معین دارد ولی تعزیر مقدار معینی ندارد، مگر در چند مورد. 2 – تعزیر تابع مفسده است، اگر چه کار او معصیت نباشد؛ مانند تعزیر طفل یا دیوانه، اما حد مجازاتی است که برای خود گناه است. 3 – در گناهی که موجب تعزیر است توبه پذیرفته می شود، اما در برخی از حدود توبه پذیرفته نمی شود. 4 – حد، حق الله است، اما تعزیر منحصر به حق الله نیست.

5 – در تعزیر بنده و آزاده مساوی هستند ولی در حد چنین نیست.

هر گناهی ممکن است موجب تعزیر باشد، ولی تعیین آن و مشخص کردن مقدار آن – در مواردی که مقدار مشخص ندارد – با حاکم شرع است و مقدار آن طبق مصالحی که حاکم تشخیص بدهد تغییر می کند.

پرسش

1 – فرق حد و تعزیر چیست؟

2 – بالاترین حد و پایین ترین آن چیست و برای چه گناهی است؟ 3 – اگر دختری که در یک خانواده مسلمان بزرگ شده، مرتد شود، مجازاتش چیست؟

4 – با مراجعه به کتب مفصل فقهی، دو مورد از گناهی که مقدار تعزیر برای آن مشخص شده نام ببرید. 5 – مواردی که حدی که برای مرد مشخص شده شدیدتر از زن می باشد کدام است؟

درس (70) قصاص و دیات

تعریف قصاص

(1)

قصاص مجازاتی است که توسط کسی که مورد جنایت واقع شده، یا ورثه او، با اجازه حاکم شرع، نسبت به مجرم اعمال می شود.

انواع قصاص

قصاص قتل

1 – قتل عمد: قصاص دارد. 2 – قتل شبه عمد: قصاص ندارد. 3 – قتل خطا: قصاص ندارد. قصاص عضو (خسارتی که به عضوی از اعضای بدن وارد می شود)(2).

شرایط قصاص قتل

1 – تساوی در دین و مذهب، هر دو پیرو یک مذهب باشند.

2 – تساوی در حریت و بندگی، هر دو حر یا هر دو برده باشند، یا قاتل برده باشد. 3 – قاتل، پدر مقتول نباشد.

4 – قاتل و مقتول عاقل باشند.

ص: 2474


1- بحث قصاص در رساله های برخی از مراجع تقلید وجود ندارد.
2- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب القصاص، ص 508.

5 – قاتل،

بالغ باشد. 6 – مهدور الدم نباشد؛ یعنی از طرف حاکم شرع محکوم به اعدام نشده باشد.

7 قاتل زن حامله نباشد (در زمان حاملگی قصاص نمی شود)(1).

چگونگی قصاص قتل

وقتی که نزد حاکم، قاتل بودن شخصی ثابت شد، از ورثه مقتول خواسته می شود که او را عفو یا در خواست قصاص کنند. اگر راضی به عفو نشدند می توانند قاتل را بکشند، ولی اگر مقتول زن و قاتل مرد باشد، در صورت قصاص باید ورثه مقتول نصف دیه مرد را به ورثه او بپردازد، چون دیه مرد دو برابر دیه زن است، و اگر قاتلان متعدد باشند و بخواهند همه را قصاص کنند، باید دیه افراد اضافه بر مقتول را به ورثه قاتلین بپردازند(2).

شرایط قصاص عضو

1 – تساوی در دین و مذهب. 2 – تساوی در حریت و بندگی. 3 – تساوی در سلامت، عضو سالم در مقابل عضو معیوب قصاص نمی شود، ولی عضو معیوب در مقابل عضو سالم قصاص می شود. 4 – تساوی در طول و عرض و عمق در جراحات، در قصاص جراحات، باید قصاص از نظر طول و عرض و عمق با جنایت مساوی باشد. 5 – تساوی اعضا در محل (دست راست برای دست راست و دست چپ برای دست چپ).

6 – تساوی در ابزار جنایت (وسیله ای که با آن جنایت کرده است).

7 – تساوی در عقل (هر دو عاقل باشند). 8 – جنایتکار بالغ باشد. 9 – جانی پدر مجنی علیه نباشد. 10 – محکوم به قصاص، زن حامله نباشد. 11 – گرمی و سردی هوا موجب سرایت زخم یا موجب آزاری اضافه بر قصاص نشود(3).

مساله:

در قصاص اعضا، زن و مرد با هم مساوی می باشند، لیکن اگر جانی مرد باشد و عضوی که قصاص می کنند از اعضایی باشد که دیه آن از ثلث دیه کشتن بیشتر باشد، تفاوت دیه را باید بپردازند، چون در دیه اعضا، زن و مرد تا یک سوم دیه کشتن مساوی هستند و از آن بالاتر، دیه زن نصف دیه مرد است(4).

دیات
تعریف دیه

دیه خونبهای جنایت است که جانی باید به ورثه مقتول یا به مجنی علیه بپردازد.

موجبات دیه

اعمالی که سبب پرداخت دیه می شود:

قتل

نقص عضو

جراحات

ص: 2475


1- همان، القول فی الشرائط المعتبره فی القصاص، ص 519.
2- همان، القول فی کیفیه الاستیفاء، ص 533.
3- همان، فی قصاص مادون النفس، ص 540.
4- همان،م 3.
دیه قتل

1 – در قتل عمد، ورثه مقتول با شرایطی که گذشت می توانند عفو یا قصاص کنند، یا دیه بگیرند ولی در دو قسم دیگر حق قصاص ندارند، بلکه می توانند عفو کنند یا دیه بگیرند(1).

دیه قتل

100 شتر، 200 گاو، 1000 گوسفند، 200 حله، 1000 دینار، 10000 درهم (2) جانی در انتخاب و پرداخت یکی از اینها مخیر است. 2 – خونبهای زن نصف موارد ذکر شده است؛ یعنی نصف دیه مرد(3).

3 – در قتل شبه عمد و خطا بر قاتل کفاره هم واجب می شود که بحث آن در درس 59 گذشت(4).

دیه سقط جنین

اگر کسی کاری کند که زن جنین خود را سقط کند، دیه آن بدین شرح است: نطفه 20 مثقال شرعی طلای سکه دار

علقه (خون بسته) 40 مثقال شرعی طلای سکه دار

مضغه (پاره گوشت) 60 مثقال شرعی طلای سکه دار

استخوان 80 مثقال شرعی طلای سکه دار

استخوان گوشت دار بدون روح 100 مثقال شرعی طلای سکه دار روح دمیده باشد: 1 – پسر 1000

2 – دختر 500

اگر زن خودش کاری کند که بچه اش سقط شود، مطابق آنچه گفته شده باید دیه آن را به وارث طفل بدهد(5).

دیه اعضاء

هر یک از اعضای بدن؛ مانند دست و پا و منافع آن و مانند حواس پنجگانه نیز دیه خاصی دارد که در کتابهای مفصل فقهی آمده است و در اینجا تنها به بیان اعضایی که دیه آنها، مثل دیه کشتن است، اکتفا می کنیم.

اعضایی که دیه آنها مثل دیه قتل است:

کور کردن هر دو چشم.

بریدن هر دو بینی یا از کار انداختن آنها.

بریدن هر دو گوش یا از کار انداختن آنها.

بریدن هر دو لب. قطع زبان سالم. از بین بردن تمام دندانها.

شکستن گردن به طوری که خم شود و قد او کوتاه شود (بنابر احتیاط واجب). کند آرواره ها (دو استخوان فک).

از بین بردن هر دو دست. از بین بردن انگشتان هر دو دست یا انگشتان هر دو پا.

شکستن پشت. قطع نخاع. بریدن دو پستان زن. بریدن آلت مردانگی یا زنانگی.

قطع یا کوبیدن بیضه ها.

ص: 2476


1- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الدیات، ص 554.
2- همان، کتاب الدیات، ص 554،م 1، 13، 18.
3- همان، ص 558.
4- همان، کتاب الکفارات، ص 125.
5- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الدیات، القول فی اللواحق، ص 597.

بریدن رانها. قطع پاها. شکستن ترقوه (دو استخوان بالای سینه، زیر گردن)(1).

حکم کلی

تمام اعضای اصلی بدن انسان که جفت باشد، هر دوی آنها دیه کامل دارد و یکی از آنها نصف دیه کامل، به جز بیضتین که در مقدار دیه آن اختلاف است.

پرسش

1 – تفاوت

قتل شبه عمد با خطا چیست، برای هر کدام مثالی بزنید. 2 – اگر دو مرد در قتل یک زن مشارکت داشته باشد و ورثه مقتول در خواست قصاص داشته باشد تکلیف چیست؟

3 – اگر دیوانه ای دو نفر را بکشد یا عاقلی دو نفر دیوانه را بکشند. و ورثه مقتول درخواست قصاص کنند تکلیف چیست؟

4 – لزوم تساوی اعضا برای قصاص در چه چیزهایی است؟ 5 – اگر شخصی در تصادم وسائل نقلیه کشته شود، دیه او چه مقدار است؟ 6 – با مراجعه به کتب مفصل فقهی دیه این موارد را بیان فرمایید زدن در حد کبود شدن قطع یک انگشت، کور کردن یک چشم؟

7 دیه کدام یک از اعضای طاق (غیر جفت) بدن مثل دیه قتل است؟

درس (71) احکام برخی از گناهان (1)

غصب

غصب آن است که انسان به ناحق و از روی ظلم و ستم، بر اموال دیگران یا حقوق آنان مسلط شود. غصب از گناهان بزرگ است و انجام دهنده آن در قیامت به عذاب سخت گرفتار می شود.

اقسام غصب

اموال شخصی؛ مانند سرقت از منزل یا مغازه کسی. عمومی؛ مانند برداشتن لوازم اداره، نپرداختن خمس و زکات.

حقوق شخصی؛ مانند نماز خواندن در محلی که دیگری در مسجد برای خود گرفته است. عمومی؛ مانند جلوگیری از استفاده مردم از مسجد یا پل و خیابان و سد معبر(2).

احکام غصب

1 – تمام اقسام غصب حرام است و از گناهان بزرگ به شمار می رود(3).

2 – اگر انسان چیزی را غصب کند، علاوه بر آن که کار حرامی کرده است، باید آن را به صاحبش برگرداند و اگر آن چیز از بین برود، باید عوض آن را به او بدهد(4). 3 – اگر چیزی را که غصب کرده، خراب کند، باید آن را با مزد ساختنش به صاحب آن بدهد و اگر پس از ساخت مجدد قیمتش از اولش کمتر شود، باید تفاوت قیمت آن را هم بدهد(5). 4 – اگر چیزی را که غصب کرده، تغییری در آن داده که از اولش بهتر شده باشد؛ مثل این که

ص: 2477


1- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الدیات، القول فی الجنایه علی الاطرف، ص 570.
2- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الغصب، ص 172،م 1.
3- همان.
4- همان،م 3.
5- توضیح المسائل،م 2553.

دوچرخه را تعمیر کرده، اگر صاحب مال بگوید، آن را به همین صورت بده، باید به او بدهد، و نمی تواند برای زحمتی که کشیده مزد بگیرد، و حق ندارد آن را تغییر دهد که مثل اولش بشود(1).

دروغ

1 – دروغ گفتن از کارهای حرام و از گناهان بزرگ است(2). 2 – اگر امر بسیار مهمی در پیش باشد، مثل کشته شدن یک فرد و یا بهم خوردن نظام خانواده، گفتن دروغی که از آن جلوگیری کند، اشکال ندارد(3).

غیبت

اگر صفتی ناروا در شخصی باشد، یا کاری انجام داده باشد، که خلاف است و دیگران از آن بی اطلاعند و دوست ندارد کسی آن را برای دیگران بازگو کند، بازگو کردن آن پشت سر او پیش دیگران، غیبت است(4).

1 – غیبت، هم برای گوینده و هم برای شنونده حرام است(5).

2 – اگر کسی، از شخصی غیبت کرده، باید از آن گناه توبه کند، و لازم نیست به او بگوید(6). 3 – اگر شخصی نماز نمی خواند ولی این گناه خود را آشکار نمی کند، غیبت او جایز نیست (گرچه باید او را امر به معروف کرد)(7).

غنا

غنا تنها زیبا کردن صدا نیست، بلکه کشیدن صدا و بالا و پایین کردن آن است با کیفیت خاصی که مطرب و شادی آور باشد و با مجالس لهو و محافل طرب و ابزار لهو و ادوات موسیقی تناسب داشته باشد(8).

احکام غنا

1 – اشتغال به کار غنا و شنیدن و کسب از این راه حرام است(9). 2 – غنای زنهای آوازه خوان در عروسی ها استثنا شده است و این بعید نیست، و احتیاط واجب آن است که به هنگام شب زفاف و مجلسی که قبل از آن تدارک شده اکتفا شود، نه هر مجلسی، بلکه احتیاط این است که مطلقاً و بطور کلی اجتناب شود(10). 3 – یادگیری و یادادن غنا حرام است(11). 4 – گوش دادن به صداهای مشکوک – اعم از آهنگ یا آواز – که غنا بودن آن معلوم نیست، اشکال ندارد(12).

استفتاء

س 1 – بعضی از سرودهایی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود، آهنگهای تندی دارد که حتی انسان را از حالت طبیعی خارج می کند، شنیدن این نوع سرودها چه حکمی دارد؟ و آیا شنیدن کلیه آهنگهایی که از رادیو پخش می شود موافق شرع است؟ و دیگر این که نواختن آهنگ برای نوازنده چه حکمی دارد؛ مثلاً شخصی که آهنگهای سرود شهید مطهری را می نوازد و این غم انگیز است (برای) او چه حکمی دارد؟

ج موسیقی مطرب حرام است و صداهای مشکوک مانع ندارد(13).

س 2 – موزیک نظامی و سرودهایی که از رادیو و تلویزیون پخش می شود و همچنین سرودهایی که به وسیله خانمها در حضور مردها اجرا می شود، شرعا جایز هستند یا خیر؟

ج – اشکال ندارد مگر محرز شود که موسیقی مطرب است(14).

س 3 – آیا آواز خواندن زوجه برای زوج خود در صورتی که منجر به غنا شود جایز است یا خیر؟

ص: 2478


1- توضیح المسائل،م 2554.
2- استفتاءات، ج 2، ص 616، س 4 و 2.
3- همان، سوال 1.
4- استفتاءات، ج 2، ص 618، س 9.
5- همان.
6- همان، ص 620، س 15 و 16.
7- همان مدرک، س 18.
8- تحریر الوسیله، ج 1، فی المکاسب المحرمه، ص 497،م 13.
9- همان.
10- همان.
11- استفتاات، ج 2، ص 12، س 26.
12- همان، س 25، 27، 28، 29.
13- همان، ص 17، س 40.
14- همان، ص 18، س 44.

ج – حرام است(1).

س 4 – آیا مطالعه در کتابخانه ای که صدای موسیقی به گوش می رسد جایز است؟

ج – مطالعه جایز است و مجرد رسیدن صدا، بدون استماع (گوش دادن) حرام نیست(2).

حکم کلی

آهنگ یا آواز 1 – مطرب بودن آن معلوم است – حرام. 2 – مطرب نبودن آن معلوم است – جایز. 3 – مطرب بودن آن معلوم نیست – جایز.

رقص

رقص چون مظنه تحریک غریزه جنسی را دارد بنابر احتیاط واجب حرام است، مگر رقص همسر برای همسر(3).

استفتاء

س – آیا زن می تواند برای همسر خود برقصد و همینطور مرد؟

ج – مانع ندارد(4). حال که سخن از غنا و رقص به میان آمد، بجاست حکم کف زدن هم آورده شود. س – ما مسوول برنامه صبح جمعه صدای جمهوری اسلامی هستیم و در مدت یک ساعت از برنامه یک مسابقه تفریحی داریم که طی آن دو برادر و دو خواهر شرکت کننده داریم و از آنها سوالاتی شده، آنها نیز پاسخ می دهند و هر یک امتیاز بیشتری بیاورند، برنده مسابقه هستند و شاید اکثر سوالات ما عقیدتی یا علمی و سازنده است و ما بر آنیم برای تشویق شرکت کنندگان از ناظرین بخواهیم کف بزنند، آیا این کف زدن از نظر شرعی ایرادی دارد یا نه؟

ج – اشکال ندارد(5). س – چه نوع دست زدنی حرام و چه نوع جایز است؟

ج – جایز است مگر مفسده ای بر آن مترتب باشد(6).

ستم و کمک به ستمکاران

1 – ظلم به دیگران و یاری ظالمان در ستمی که به دیگران روا می دارد، بلکه در هر کار حرامی که مرتکب می شود، حرام است. و در این خصوص روایات زیادی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) وارد شده است(7). 2 – کمک به ستمگران در غیر کار حرام تا وقتی که جزو اعوان و اطرافیان و منسوبان آنها به حساب آنها به حساب نیاید، و اسمش در دفتر و دیوان آنها ثبت نشود و کمک او سبب زیادی قدرت و شوکت آنان نباشد، جایز است(8).

رشوه

1 – گرفتن و دادن رشوه برای صدور حکم باطل، قطعاً حرام است ولی چنانچه کسی برای رسیدن به حقش چاره ای جز پرداخت رشوه نداشته باشد، برای رشوه دهنده جایز ولی برای گیرنده حرام است(9). 2 – تغییر عنوان رشوه سبب حلال شدن آن نمی شود؛ مثلاً به عنوان، هدیه، بخشش، شیرینی یا هر عنوانی دیگر(10). 3 – کسی که رشوه گرفته، واجب است به صاحبش برگرداند(11).

ص: 2479


1- همان، ص 15، س 34.
2- همان، ص 21، س 55.
3- استفتاء از دفتر امام خمینی.
4- استفتاات، ج 2، ص 15، س 35.
5- همان،م 32.
6- استفتاء از دفتر امام خمینی.
7- تحریر الوسیله، ج 1، فی المکاسب المحزمه، ص 497،م 14.
8- همان.
9- همان، ج 2، کتاب القضاء، ص 365،م 6.
10- همان.
11- همان.
مجسمه سازی

1 – ساختن

مجسمه بر دو گونه است: مجسمه جانداران؛ مانند انسان و حیوان، اگر به صورت مجسمه کامل باشد، حرام است. مجسمه غیر جانداران؛ مانند درختان و گلها، هر چند به صورت مجسمه کامل باشد، اشکال ندارد(1). 2 – کسب از راه مجسمه سازی و مزد گرفتن برای ساخت آن حرام است(2).

3 – خرید و فروش و نگهداری و استفاده از مجسمه اشکال ندارد(3).

4 – نقاشی کردن جانداران؛ مانند انسان و حیوان، اشکال ندارد هر چند احتیاط مستحب ترک آن است(4).

پرسش

1 – مراعات

نکردن نوبت، غصب است یا نه؟ کدام نوع آن؟

2 – اگر شخصی قبل از بلوغ چیزی را غصب کرده و اکنون صاحب آن چیز فوت کرده و قیمت آن را هم نمی داند، تکلیف چیست؟

3 – با مراجعه به کتب مفصل فقهی موارد استثناء غیبت را بر شمارید.

4 – فرق سماع و استماع غنا چیست (با ذکر مثال بیان کنید) و کدامیک حرام است؟

5 – شخصی به نوار موسیقی گوش می کند، آیا نهی از آن واجب است؟ 6 – اگر چند نفر به طور مشترک یک مجسمه بسازند چه حکمی دارد؟ 7 – ساختن مجسمه ای که بدنش به شکل یک حیوان و سر و دست آن به شکل حیوان دیگر است چه حکمی دارد؟

درس (72) احکام برخی از گناهان (2)

سحر، شعبده، هیپنوتیزم

سحر (جادو) آن است که با نوشتن، سخن گفتن یا نقاشی کردن یا دمیدن، گره زدن یا دود کردن چیزی یا کار دیگری در جسم یا دل یا عقل کسی تاثیر بگذارد؛ مثلاً در احضار یا خواب یا بیهوش کردن یا دوستی و دشمنی کردن او اثر می کند(5). 1 – جادویی کردن، یاد گرفتن، یاد دادن و کاسبی کردن با آن حرام است(6). 2 – تسخیر جن یا فرشته و احضار روح یا جن و این قبیل کارها ملحق به جادوگری و حرام است(7). 3 – شعبده بازی که یا به سحر ملحق است یا از سحر است، حرام می باشد و آن عملی است که به سبب حرکت سریع غیر واقع نشان دهد(8).

استفتاء

س 1 – کسی که سحر ساحر را باطل می کند و شخصی را نجات می دهد، آیا این کار حرام است و گناه دارد یا خیر؟ ج – اگر سحر می کند جایز نیست و اگر حفظ نفس یا واجب دیگری بر آن موقوف باشد، با ملاحظه اهمیت واجب دیگر مانع ندارد(9).

قمار

هر نوع بازی، که در آن شرط کنند شخص برنده از کسی که بازی را باخته پول یا چیز دیگری بگیرد، قمار و حرام است، به جز در مسابقات اسب دوانی (سبق) و تیر اندازی (رمایه)(10).

ص: 2480


1- تحریر الوسیله، ج 2، فی المکاسب المحرمه، ص 496،م 12.
2- همان.
3- همان.
4- همان.
5- همان، ص 498،م 16.
6- همان.
7- همان.
8- همان.
9- استفتاات، ج 2، ص 21، س 54.
10- استفتاات، ج 2، ص 9 و 10.

انجام مسابقه – ورزشی یا غیر آن – اگر همراه با حرام نباشد، از نظر اسلام بی اشکال و گاهی مطلوب و پسندیده است. آنچه موجب حرمت مسابقات می شود، معمولاً دو امر است: 1 – به کار گرفتن ابزار قمار در مسابقات. 2 – شرط برد و باخت و گرفتن چیزی از طرف مقابل(1).

بنابراین، احکام مسابقات و بازیها را می توان اینگونه خلاصه کرد:

بازی

1 – با ابزار قمار – حرام، چه بدون برد و باخت و چه با آن. 2 – بدون ابزار قمار

1 – بدون برد و باخت – جایز. 2 – با برد و باخت – حرام(2).

استفتاء

س 1 – بازی های سرگرم کننده ولی بدون شرط بندی؛ مانند شطرنج و تخته نرد و غیره، چگونه است؟

ج – بازی با آلات قمار، مطلقاً حرام است. 2 – اگر شطرنج، آلت قمار بودن خود را به کلی از دست داده باشد و چون امروزه، تنها به عنوان یک ورزش فکری از آن استفاده گردد، بازی با آن چه صورتی دارد؟

ج – بر فرض مذکور اگر برد و باختی در بین نباشد اشکال ندارد(3).

ریش تراشی

س 1 – آیا تراشیدن ریش با ماشین برقی از نظر شرع مقدس اسلام حرام است یا نه؟

ج – ریش تراشیدن خواه با تیغ باشد یا با ماشین، حرام است علی الاحوط(4). س 2 – کوتاه کردن ریش با ماشینهای معمولی دستی تا حدود یک میلی متر چگونه است؟

ج – بنابر احتیاط باید طوری باشد که صدق ریش کند(5).

س 3 – کسانی هستند که ریش را تمام نمی گذارند، به قول غربیها پروفسوری است، آیا مقدار تراشیده شده، فعل حرام است یا خیر؟

ج – تراشیدن بعض ریش حکم تراشیدن تمام آن را دارد(6).

عقیم سازی

جلوگیری از بارداری با شرایط ذیل اشکال ندارد: با رضایت شوهر باشد. برای بن مضر نباشد و عضوی از بین نرود. موجب عقیم شدن زن نشود. موجب لمس و نگاه حرام نباشد؛ یعنی اگر برای جلوگیری لازم باشد پزشک – زن یا مرد – عورت او را ببیند یا مرد نامحرم جایی از بدن او را ببیند یا لمس کند، جایز نیست (مگر در حال ناچاری)(7).

تخلف از مقررات دولت اسلامی

1 – مراعات

مقررات دولت اسلامی لازم و تخلف از آن جایز نیست(8). 2 – اجناسی که از سوی دولت اسلامی قاچاق اعلام شده، خرید و فروش آنها باید مطابق مقررات اعلام شده باشد(9).

ص: 2481


1- مقصود از برد و باخت آن است که برنده از بازنده چیزی بگیرد، بنابراین اگر تنها برنده و بازنده اعلام می شود و گرفتن چیزی در بین نیست، یا موسسه و سازمانی به برنده جایزه ای می دهد، اشکال ندارد.
2- استفتاات، ج 2، ص 9 و 10 و 11.
3- همان، ص 10، س 21.
4- استفتاات، ج 2، ص 30، س 79.
5- همان، ص 31، س 81.
6- همان، ص 32، س 84.
7- استفتاء از دفتر امام خمینی (قدس سره).
8- استفتاات، ج 1 ص 74، س 177.
9- همان، ص 47، س 132.
استفتاء

س 1 – الف: کارمندان دولت در مواردی از مزایایی برخودار هستند؛ مانند داشتن دفترچه تعاونی و دفترچه درمانی و استفاده از بلیط هواپیما، آیا می توانند حق خود را به دوستان یا نزدیکترین ارحام خود واگذار نمایند؟

بو: اگر شخصی نیاز به اجناس جیره بندی شده ندارد، آیا می تواند حق خود را به دیگری واگذار نماید؟

ج – هر عملی که بر خلاف مقررات دولت اسلامی باشد، جایز نیست(1).

س 2 – سهم قند و شکر که به قنادیها و… می دهند، اگر بفروشند، سود آن حلال است؟

ج – باید مقررات دولت اسلامی را مراعات نمایند(2).

س 3 – شخصی از انشعاب آب خانه یا مغازه اش علاوه بر مصرف خودش بدون اجازه سازمان آب به دیگران هم آب می دهد و پول آن را می گیرد، این کار برای صاحب انشعاب و برای کسانی که با دادن پول آب و هزینه انشعاب فرعی از آن آب استفاده می کند چه حکمی دارد؟

ج – تصرف در آب مزبور بدو مقررات دولت اسلامی جایز نیست(3).

س 4 – عده ای می گویند، اجناس قاچاق که معاملات آن غیر مجاز اعلام شده، منحصر به اسلحه، مواد مخدر و از این قبیل اجناس می باشد و معاملات سایر اجناس قاچاق از قبیل قماش، خرازی و غیره را مجاز می دانند خواهشمند است نظر خود را در این زمینه اعلام فرمایید. ج – فروش اجناس قاچاق باید با مقررات دولت اسلامی باشد و چنانچه دولت مزاحمتی ندارد و در بازار فروخته می شود، مانع ندارد(4).

مسائل متفرقه

س 1 – اطلاعت از پدر و مادر تا چه حد بر فرزند لازم است و آیا اجداد و جدات هم حکم پدر و مادر را دارند؟

ج – در اموری که انجام آن موجب ناراحتی آنها است از حیث شفقت پدر و مادری اطاعت شود و فرقی بین پدر و مادر و اجداد نیست(5).

س 2 – همسایه ما روی منزل خود دو طبقه دیگر ساخته است، اما به بهانه این که یک متر حیاط خلوت به طرف حیاط ما دارد، در هر دو طبقه پنجره گرفته است و شیشه های پنجره را ساده انداخته که کاملاً بر حیاط ما اشراف دارد و آرامش ما را سلب کرده، آیا این همسایه چنین حقی را دارد یا نه؟

ج – ساختمان در ملک خودش اشکال ندارد، ولی چنانچه ساده بودن شیشه ها موجب مزاحمت همسایه است باید طوری عمل کند که مزاحمت مرتفع شود(6).

س 3 – چیدن میوه از باغ کشاورزی برای خوردن در همان محل بدون اجازه از صاحب باغ، آیا حلال است یا خیر، و اینکه می گویند به اندازه خوردن حلال است و برای بردن حلال نیست چگونه است؟

ج – اگر درخت میوه در سر راه رهگذر قرار داشته باشد، می تواند در حال عبور از خیابان از میوه آن درخت برای خوردن در همانجا استفاده کند، به شرط آنکه از حد سیری و احتیاج تجاوز نکند(7).

س 4 – آیا انسان می تواند از نظر شرعی با خویشاوندانی که بی تقوا و بی نماز و ضد انقلابند؛ از قبیل پدر، مادر، خواهر و غیره قطع رحم نماید؟

ج – قطع رحم جایز نیست، ولی باید آنها را با مراعات موازین، امر به معروف و نهی از منکر نمایند(8). س 5 – معمول است بعد از نمازها، اول به حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) بعد از حضرت رضا و سپس به حضرت ولی عصر – ارواحنا له الفدا – سلام می کنند، آیا به این کیفیت دستوری رسیده یا نه، و به نظر شریف شما رجحانی دارد، اگر دستوری نرسیده باشد؟

ج – سلام به ائمه هدی (علیهم السلام) مستحب است و کیفیت مزبوره به قصد رجاء مانع ندارد(9). س 6 – آیا استخاره درست است و وقتی یک عمل خیری پیش آمد و ما استخاره کردیم بد آمد استخاره ملاک عمل است و باید به آن اعتقاد داشت؟

ص: 2482


1- همان، ص 54، س 148.
2- همان، ص 53، س 144.
3- همان، ص 50، س 135.
4- استفتاات، ج 2، ص 47، س 132.
5- توضیح المسائل، ص 432، س 85.
6- استفتاات، ج 2، ص 582، س 32.
7- استفتاات، ج 2، ص 510، س 19.
8- استفتاات، ج 1، ص 488، س 18.
9- همان، س 88.

ج – از اصول اعتقادیه نیست که اعتقاد به آن لازم باشد و در مورد تحیر به قصد رجاء اشکال ندارد(1).

س 7 – عده ای با خواندن زیارت و دعا و شرکت در مجالس عزاداری مخالفت می کنند و می گویند قرآن خواندن، در صورت نفهمیدن معانی آیات، فایده ای ندارد و با خواندن قرآن در مجالس ترحیم نیز مخالفت می نمایند، نظر امام چیست؟ ج – خواندن زیارات و ادعیه ماثوره و عزاداری برای سید مظلومان و صلوات بر پیغمبر و آل، از افضل قربات و آدم ساز است و قرائت قرآن از مستحبات و اهدای ثواب آن به اموات موجب مثوبث است(2).

پرسش

1 – چه اعمالی ملحق به سحر و حرام می باشد؟

2 – باطل کردن سحر دیگران چه حکمی دارد؟

3 – شخصی مسوول خرید یک وزارتخانه می باشد، برخی از شرکتها و فروشندگان، برای جذب مشتری هدیه ای به این شخص می دهند، که گاهی بسیار ارزشمند می باشد، حکم آن را بیان کنید. 4 – چهار نمونه از بازیهای امروز جهان که حکم قمار دارد نام ببرید. 5 – کدام یک از مسائل این درس درباره حق الماره می باشد.

الحمد لله اولاً و آخرا

ص: 2483


1- استفتاات، ج 2، ص 28، س 74.
2- همان، ص 30، س 78.