طلبه یار ، همیار و دستیار علمی، فرهنگی و تبلیغی طلاب و روحانیون

امروز: 1403/02/06

روضه شهادت امام صادق علیه السلام ـ محمود کریمی

در شب غصه دلم رنگ سحر می خواهد
انشاالله یه همچین شبی ههمون بقیع باشیم، فردا روزش کلنگ زنی ساختن حرم باشه، بشینیم تا صبح برای امام صادق گریه کنیم، کلنگ حرم بزنیم
در شب غصه دلم رنگ سحر می خواهد
وقت پرواز شده بال سفر می خواهد
غربت شهر مدینه همه جا معروف است
روضه اش خون دل و دیده ی تر می خواهد
حُرمتِ موی سپیدم که در این شهر شکست
قصه ای شد که سرانجام جگر می خواهد
همه ی قوت من را اثر زهر گرفت
آه هم از بغض ترک خورده اثر می خواهد
نیمه شب، دشمن و بی حرمتیش یادم هست
او چه از جان منه سوخته پر می خواهد
آه طرف کوچه کشیدند و عبایم افتاد
بردن پیر مگر چند نفر می خواهد
آتش و هیزم و کوچه همه اش تکراری است
غم این صحنه فقط ضربه در می خواهد
نه عمامه به سرم بو زمبن افتادم
نه کسی دور برم بود زمین افتادم
جام چشم منه بی تاب پر از غم می شد
داشت لبریز غم و گریه ی نم نم می شد
هر قدم پشت سر مرکب دشمن آن شب
از نفس های منه سوخته دل کم می شد
بند نعلین و کهنسالی و رنج کوچه
به زمین خوردن من داشت مسلم می شد
ماه شوال که حال دل من را می دید
با زمین خوردن من داشت محرم می شد

وقتی سه بار شمشیر تا نیمه از غلاف بیرون کشید، آخرین بار غلاف کرد، غلط کار شد گفت: منو ببخش اشتباه کردم؛ چی دیده مگه، ازش پرسیدن گفت: هر موقع اومدم شمشیر بکشم دیدم روسول خدا پشت سر جعفر بن محمد ایستاده، غصبناک، بار سوم اومدم شمشیر بکشم فرمود: منصور یه مو از سر جعفرم کم بشه دودمانت به باد میدم؛ ترسیدم.
فرمود: منصور دو تا کار دارم، گفت: یکی اینکه نیمه شب دنبال من نفرست، بچه ها خانواده ام دلواپس میشن،  دوماً اگه خواستی کسی بفرستی این ابن ربیع ملعون نفرست، بی ادبه جسارت می کنه فحش می ده